یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۹
ماجرای خواستگاری دختر پادشاه از سه عالم دینی

حوزه/ ضياء السلطنه‌ دختر فتحعلي شاه قاجار بعد از درگذشت پدرش به عتبات عاليات رفت و از برخی عالمان آن سامان درخواست ازدواج نمود، اما با امتناع آنان روبرو شد.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، ماجرای درخواست ازدواج دختر فتحعلی شاه از سه عالم دینی را منتشر می کند.

براي علماي بزرگ اسلام با اينكه وسائل جمع مال و تجمّل گرايي فراهم بود ولي براي اينكه زندگي خود را با فقرا و كوخ نشينان و تنگدستان هم آهنگ‌كنند و با ضعفا و مستضعفين همدردي داشته باشند از سلاطين و كاخ نشينان كه در زندگي هدفي جز لذّات دنيوي ‌ندارند، دوري مي ‌جستند.

ضياء السلطنه،‌ دختر فتحعلي شاه قاجار بعد از درگذشت پدرش به عتبات عاليات رفت و در ابتدا شخصي را نزد عالم ربّاني سيد محمّد مهدي طباطبائي فرزند عالم بزرگوار سيد علي طباطبائي صاحب رياض كه زاهدترين علماي عتبّات‌ مقدّسه بود فرستاد كه مرا اختيار كن، ولي سيد محمّد مهدي قبول نكرد از آن پس‌ شاهزاده ضياء السلطنه از عالم فرزانه شيخ محمّد حسين صاحب فصول‌ خواهش‌كرد كه با من ازدواج كن او هم قبول نكرد.

بعد از آن به محضر استاد الفقهاء سيد ابراهيم موسوي قزويني صاحب ‌ضوابط، كسي را فرستاد و تقاضاي وصلت و ازدواج با او كرد؛ سيد ابراهيم‌ در جواب گفت‌: مخارج شما شاهزادگان بسيار است و وضع زندگي ما فقيرانه است و لذا معذرت ‌مي‌خواهم‌.

شاهزاده ضياء السلطنه دوباره كسي را فرستاد كه من از شما هيچ مخارج ‌مطالبه نمي‌كنم بلكه خرج شما و عيال شما را هم به عهده مي‌گيرم. سيد ابراهيم‌ در جواب گفت‌: مرا عيال و زن و فرزند است كه در حال سختيِ زندگي و فقر با من به سر برده‌اند و لازمۀ وصلت با شما آن است كه از آنها چشم بپوشم و من اين كار را نمي‌كنم‌.

شاهزاده براي بار سوّم شخصي را فرستاد كه شما در نزد اهل و عيال ‌خود و در منزل خود باشيد و منظور من اين است كه فقط اسم شما بر سر من باشد، ولي آن عالم بزرگوار باز امتناع نمود و قبول نكرد.

سيد ابراهيم موسوي قزويني‌ فقيه ‌بسيار بزرگي است كه سالها در حوزه كربلاي معلّي شاگردان بسيار با عظمتي ‌را تربيت كرد و درس او مانند درس صاحب جواهر منبع خير و بركت و مركز تحقيقات بود و در قسمت مهمي از بلاد شيعه‌ مرجعيت داشت و هر سال بيش ‌از بيست هزار تومان از هندوستان‌ و وجوه شرعيه بسياري از ايران و ساير خدمتش ارسال مي‌شد ولي بسيار زاهدانه زندگي مي‌كرد و جز گذران روزانه بسيار اندك و با نهايت صرفه جوئي چيزي برنمي‌داشت و براي خود هرگز مالي نيندوخت.‌

منبع: کتاب اسلام مجسم، آیت الله العظمی نوری همدانی

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۱
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • اصغراف IR ۱۹:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
    sسه نفر شدند نه چهار نفر