در بغل امشب یکی قرص قمر دارد رضا بر زبان، شکر خدایِ دادگر دارد رضا
بارگاه زادۀ موسی چراغان می شود در حریمش جشن میلاد پسر دارد رضا
اقتران مِهر و مه گردیده امشب یا مگر نور چشمانش محمد را به بر دارد رضا
بر امام هشتمین حق، کرده فرزندی عطا زین پسر پیغام تبریک از پدر دارد رضا
آمد آن یکتا دُرّ عصمت که بر میلاد او تهنیت از حضرت خیرالبشر دارد رضا
بر عقیمی آن که بر فرزند موسی طعنه زد گو بیا امشب ببین نور بصر دارد رضا
در کنار مَهد او بنشسته بیدار و به لب ذکر خواب از بهر طفلش تا سحر دارد رضا
ذکر خواب از بهر او می گوید و گریان بُود من نمی دانم چرا چشمان تر دارد رضا
گاهی از این موهبت شاد است و گاهی دل غمین چون که از پایان کار او خبر دارد رضا
«خسرو» از مداحی او می کند بس افتخار گر بدین منصب مُدامش مفتخر دارد رضا
سید محمد خسرو نژاد