سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، مقاله ای دربارۀ فضای مجازی با عنوان «سيستم هاى باز و سقف هاى شيشه اى» به نقل از شماره 648 ماهنامه درسهایی از مکتب اسلام را منتشر می کند.
* چكيده:
نابسامانى ها، نابرابرى و تبعيض ها در دنياى مجازى به پايان نرسيده اند، بلكه تقويت شده اند. مقاله حاضر به بررسى برخى از بى اخلاقى ها و تبعيض ها در فضاى سايبر مى پردازد و مىكوشد ضمن معرفى دنياى ديجيتالى، مشكلات و معضلات آن را به خوانندگان خود نشان دهد؛ مشكلاتى كه ممكن است در پسِ بعضى از شعارها نظير دنياى باز، پنهان شده باشند. شايد همين باز و آزاد بودن، باعث شده باشد زنان بيش از مردان در فضاى مجازى به حاشيه رانده شوند. مطالب اين مقاله مىتواند هشدارى باشد براى كسانى كه با دنياى مجازى روابط عميقى دارند و نكاتى ظريف درباره چگونگى برقرارى اين ارتباط ها بيان مىدارد.
شبكه جهانى (وب) همواره به دليل «باز بودن» خود مورد ستايش قرار گرفته است و اين درست آغاز يك سردرگمى است؛ زيرا «باز بودن» به هيچ وجه به معناى «برابرى» نيست. در حالى كه اينترنت فضايى براى ايراد بسيارى از ديدگاه ها ايجاد مىكند، اغلب به طور چشمگيرى نابرابرى هاى دنياى واقعى را منعكس و حتى تقويت مىكند.
وب كه سامانه اى استادانه است و حول مراكز و پيوندها سازمان يافته است، ميزان قابل توجهى از نابرابرى ها را در معمارى پيچيده خود جاى داده است. براى مثال، سرعت و ازدحام استفاده از آن براساس «قوانين قدرت» بين مردم تقسيم مى شود كه قانون معروف به 20 -80 (3) را دنبال مىكند؛ يعنى 80 درصد از منابع مطلوب در اختيار 20 درصد از جمعيت قرار مىگيرد.
در واقع، چنانچه فردى تاريخچه گوگل، اَپِل، آمازون و فيس بوك را كه در حال حاضر از بزرگ ترين شركت هاى جهان به شمار مى روند دنبال كرده باشد، مى داند كه وب به طور روزافزون برنده تر و ثروتمندتر مىشود و اين بدين معنا است كه درصد نابرابر قوانين قدرت روز به روز منفورتر مىشوند.
چه دنياى اقتصادى و چه دنياى اجتماعى منعكس كننده حوزه ديجيتال را در نظر بگيريد، سلسله مراتب قدرتمند و بسيار آشنايى، اين حوزه را تعريف كرده اند. پس جاى تعجب نيست كه سفيدپوستان ثروتمند به طور چشمگيرى هم در صنعت فن آورى و هم در محيط آنلاين بيش از حد مطرح شده اند.
تنها با نگاهى به آنچه مورد توجه وب است، مى توانيد به وضوح بنگريد كه اينترنت به چه سمتى سوق داده مى شود و در اشارهاى مختصر مىتوان گفت به سوى برابرى و دموكراسى پيش نمى رود...
در مقاله اى كه در مورد سفيدپوستان نگرش مثبتى دارد، اتاق فكر دموس انگليس (4) با پرداختن به افزايش خلاقيت برخط (آنلاين) غير حرفهاى ها گزارش داده است كه احتمال دريافت «معيارهاى حرفه اى براى مردان سفيدپوست» بيشتر از سايرگروه هاى اجتماعى است، در حالى كه متعجب نخواهيد شد اگر بدانيد زنان كم درآمد و با كودكان غير مستقل بسيار عقبتر از آن ها هستند. تحقيقات نشان مى دهند كه ميزان شركت در فعاليت هاى آنلاين حتى در گروه هاى بسيار متحد دانشگاهى نيز بسيار متمايز است.
* نقش وضعیت اقتصادی و نژادی در جهان آنلاین
وضعيت اقتصادى، اجتماعى، نژادى و جنسيتى همگى نقش مهمى در جهان آنلاين ايفا مىكنند. استرهارگيتاى –جامعه شناس دانشگاه وسترن شمالى- هشدار مى دهد «اين يافته ها نشان مى دهند كه وقتى پاى منفعت هاى بالقوه آنلاين بودن به ميان مى آيد، ميزان دسترسى به اينترنت نمىتواند به تنهايى به برابرى منجر شود». به عبارت سادهتر: از بين بردن شكاف ديجيتالى هنوز هم شكافى چشمگير بر جاى مىگذارد. هر چه فرد پيشينه برجسته ترى داشته باشد، احتمال اين كه از فن آورىهاى جديد منافع بيشترى كسب كند، بيشتر خواهد بود.
برخى از موانع اشتغال به فعاليت هاى آنلاين روان شناختى، غيرارادى و تبعيض آميزند. هارگيتاى صد كاربر اينترنتى را در بازده زمانى پنج ساله، دو بار مورد آزمايش قرار داد و با آن ها مصاحبه كرد. وى در هر دو آزمايش به نتايج مشابهى دست يافت. نتايج نشان دادند كه تفاوت مهمى در قابليت هاى برخط (آنلاين) آن ها وجود ندارد. تنها تفاوت در خود ارزيابى آن ها بود... چگونگى طرز فكر شما درباره خودتان در مقام يك كاربر مىتواند بر احتمال فعاليت هاى آنلاين شما به شدت اثر بگذارد.
... متاسفانه آزار و اذيت هاى نژادپرستانه، هم جنس گرايانه و ناهمجنس گرايانه، يك جنبه معمولى زندگى آنلاين شده اند. بسيارى از زنان معروف در مورد تجارب خود در زمينه زورگويى ها و ارعاب آنلاين سخن گفتهاند؛ سناريوهايى كه گاهى اوقات به انتشار اطلاعات خصوصى، شامل نشانى خانه، كلمه عبور اينترنتى، شماره هاى امنيتى اجتماعى منجر شده اند يا به سادگى به نوعى (سوءاستفاده) و تعقيب مخفيانه اينترنتى تبديل شده اند.
* نامهای کاربری زنانه و پیامهای بدخواهانه آن
مطالعه اى در دانشگاه مريلند به وضوح نشان مى دهد كه اين سوء استفاده ها تا چه اندازه قابل پيش بينى هستند. محققان با پى بردن به اين موضوع متعجب شدند كه افرادى كه با نام هاى كاربرى زنانه مطلب مىگذارند 25 برابر بيشتر از افرادى كه نام هاى كاربرى مردانه يا مبهم داشتهاند، پيام هاى زشت و بدخواهانه دريافت مىكردهاند. اين يافته ها چنان هشدار دهنده بودند كه نويسندگان به والدين توصيه كردند به دختران خود آموزش دهند تا در فعاليت هاى آنلاين خود از القاب نامشخص استفاده كنند. يك پروفسور خيرخواه كه به طرز مؤثرى با پذيرش نتيجه بخش اين امر كه دختران براى شركت در فعاليت هاى دنياى ديجيتال بايد هويت خود را پنهان كنند گفت: «هنوزكودكان مى توانند بدون فاش ساختن جنسيت خود از خلاقيت هاى خود استفاده و ابراز وجود کنند».
در چند ماه گذشته شمارى از زنان سياه پوست با حضور در رسانه هاى جمعى يك آزمايش غيررسمى را اجرا كردند. جمى نسبيت گلدن (5) و دوستانش كه آتش نفرت ضد آن ها در حال شعله ور شدن بود، شكلك آواتارهاى توييتر مرد را انتخاب كردند. گلدن با حفظ زندگى نامه خود، عكس خود را با يك مرد ريش دار و سفيد پوست جا به جا كرد اما همچنان با صداى خود با ديگران ارتباط برقرار مىكرد. گلدن نوشت: «تعداد پچ پچ ها و سخنان توهين آميز و تحقيرآميز به شدت كاهش يافت و بحث بر سر جنسيت و نژاد بسيار كمرنگ شد». گلدن از اين كه تغيير يك عكس به سادگى واكنش ها را درباره او تغيير داد، شگفت زده شد: «هنگامى كه به هويت سياه پوست خود بازگشتم، به دنياى عادى خود وارد شدم.
* مشكلات كهن در رسانههاى جديد
... به دورانى كه جوليا كرى ونگ (6) آن را مشكلات كهن در رسانه هاى جديد ناميده است، خوش آمديد. ازرا كلاين و نيت سيلور (7) -وبلاگ نويسان صاحب نام- از اين دوران به عنوان جديدترين منبع مالى روزنامه نگارى آنلاين حمايت مىكنند. اميلى بل (8) در سرمقاله مجله اى پرتيراژ چنين اظهار تاسف كرد: «بسيار روشن و مبرهن است كه بيت كوين(9) به سرعت، انقلابى در روزنامه نگارى است و تقريباً به طور انحصارى و به طور فزاينده اى طرفداران آن همگى مردان سفيدپوست هستند»...
همان طور كه ديانا زند (10) و ديگران اشاره كردهاند، اين دنياى بدون تنوع همچنين به طور مرتب در فهرست اسامى سخنرانى هاى فن آورى به چشم مىخورد در حالى كه سخنرانان بر روى صحنه در مورد انقلاب مردم سالارانه در وب سخنرانى مىكنند و مخاطبانى كه انگار فقط دوست دارند آن ها راتشويق كنند.
در مورد جوامع آنلاينكه به طور معمول نمونه هايى از فرهنگ آزاد، جديد و شبكه اى شده نشان داده مى شوند، چطور؟. ممكن است تصور كنيد كه تمام شعارهاى انقلابى و آشوبگرانۀ آن ها حداقل بهتر از غول هاى فنآورى هستند. متاسفانه داده ها نشانى از تبليغ زياد و غلوآميز را منعكس نمىكنند.. . طرفداران توليد منابع باز همچنان اصرار دارند كه فرهنگ آن ها نمونه يك نظام اجتماعى جديد و اخلاقى تحت اصول برابرى، فراگير بودن، آزادى و مردمسالارى است.
متاسفانه معلوم است كه باز بودن منابع، زمانى كه يك امر مطلق در نظر گرفته مى شود، در واقع باعث تشديد شكاف جنسيتى مى شود. نام تجارى عجيب و غريب ليبراليسم كه در محافل فن آورى رواج دارد، به معنى اقليتى از اعضاست...
* برنامه ريزى شهرى در عصر ديجيتال
دنياى ديجيتال، دنيايى مجزا از زندگى واقعى نيست... آمار و ارقام بر فرضيات و تجارب نسبتاً محدود افرادى تأكيد مىكنند كه طراح سامانه هاى مورد نياز ما براى استفاده از اينترنت هستند. اينترنت ابزارى است كه سرانجام تقريباً محور تمام فعاليت هاى زندگى ما خواهد بود. به سخن ديگر: برنامه نويسان و صاحب منصبان شركت هاى بزرگ كه آن ها را استخدام مىكنند، به عنوان برنامه ريزان شهرى جديد، مرزهايى مى سازند كه محدوده فضاى مجازى را براى ما مشخص مىكنند. جعبه هايى مى سازند كه قالب زندگى ما را در دنياى مجازى مشخص مىكنند و مسيرهايى را پديد مىآورند كه ما از طريق آنها سفر كنيم. انتخاب آن ها مىتواند ما را از هم دورتر كند يا ارتباطات جديدى را خلق كند. الگوريتم هايى كه ابداع مىكنند، مى توانند باعث از هم پاشيده شدن گروه هاى هم عقيده يا به هم پيوستن گروه هاى مخالف شوند؛ روابطى كه ابداع مىكنند مى تواند امكان حسّ انسانى را گسترش دهد يا آن را به احساسات كنونى محدود سازد.
چه چشم اندازى از يك شهر پرجنب و جوش و پررونق ديدگاه آن ها از شهر را القا مىكند؟؛ آيا اين شهرها مكانى براى پرورش افرادى است كه به بخت و اقبال اعتقاد دارند يا افرادى كه با برنامه ريزى كار مىكنند؟؛ آيا جوامع خلق شده مخلوطاند يا مجزا؟؛ آيا مراكز خريد پس از تابلوهاى تبليغاتى متعلق به بخش خصوصى اند يا واقعاً ميدان هاى عمومى دارند (براى همه يكسانند)؟؛ آيا به حريم خصوصى افراد احترام گذاشته مى شود؟؛ آيا مشاركت هاى مدنى در آن ها تشويق مى شود؟؛ چه نوع مردمى در اين مكان ها زندگى مىكنند و چگونه براى ابراز وجود دعوت مىشوند؟. (براى مثال آيا ارسال پيام هاى زشت و شنيع تشويق و جايز شمرده مى شوند يا به جد با آن ها برخورد مى شود و مسدود مى شوند؟).
بدون شك برخى انديشه مهندسى آنلاين را سكو و جايگاهى براى ترويج اختلافات... مىدانند اما چنين انتقادهايى راه هايى را كه فضاهاى مجازى براى تحقق اهداف مشخص و ذهنى خود طرح ريزى كرده اند ناديده مىگيرند.
در نقطه شروع، اين فضاهاى مجازى براى خدمت به سرمايه داران سوداگر دره سيليكون (11) كه مى خواهند سرمايه خود را بازگردانند و همچنين تبليغ كنندگانى كه قصد فروش كالاهاى خود را به ما دارند، طراحى شده اند. واژه «سكو» به معناى سطحى صاف و صيقلى ما را گمراه مى كند و راه هايى را كه شركت هاى فن آورى از طريق آن ها زندگى ديجيتالى انسان ها را شكل مى دهند، اهداف مشخصى را بر ديگران اولويت مى بخشند، توليد كننده هاى مشخصى را بر ديگران ترجيح مىدهند و برخى مخاطبان را برتر مى بينند در هاله اى از ابهام فرو مىبرد.
اگر عدالت چيزى است كه براى ما ارزش است، بايد آن را در ساختار نظام وارد كنيم، ساختارهايى را توسعه دهيم كه از طريق فرايند آزمون و خطا، انصاف، خوش اقبالى، رايزنى و مشورت و تنوع را تشويق كند. پاسخ به اين سؤال كه چگونه مى توانيم تنوع را در شبكه هاى به اصطلاح باز تشويق يا حتى به اجبار اجرايى كنيم، آسان نيست و هيچ راه حل واضح و بدون عوارضى براى حل مشكل آزار و اذيت هاىآنلاين وجود ندارد. به عنوان يك فلسفه، باز بودن به راحتى مى تواند توجيهى براى شكست خود، علامت دار كردن افرادى كه توانايى شركت كردن و انتخاب را ندارند و همراهى با افسانه شايسته سالارى و سرزنش هرگونه نابرابرى در مخاطبان در فقدان استعداد يا اراده باشد.
اين چيزى است كه طرفداران خوش بين فن آورى مى خواهند ما باور كنيم رد كردن راه حل هاى بالقوه به عنوان تهديداتى براى آزادى اينترنت و عامل مداخلهگرى قوى در الگوى توزيع طبيعى. البته واژه طبيعى بر فرض كه سامانه هاى فن آورانه و اجتماعى در زمينى با خاك و خورشيد پرورش نيافته باشند، گيج كننده و معماگونه است. آن ها را انسان ساخته است پس هميشه مىتوانند تغيير و بهبود يابند.
پاورقی:
(1) نشريه سياحت غرب شماره 135 – 134.
(2) Open Systems and Glass Ceilings: The Disappearing Woman and Life
On the Internet Text, Tom Dispatch. April 10,2014. source: WWW.tomdispatch.com
(3) اصل پارتو(Pareto Principle) بيان مىكند كه 80 درصد رخدادها از 20 درصد دلايل پديد مى آيند. براى مثال 80 درصد منابع در اختيار 20 درصد جامعه است (مترجم)
(4) دموس Demos يك اتاق فكر مستقر در انگلستان با نظر سياسى فراحزبى است كه در سياست گذارى اجتماعى و توسعه راه حلهاى مبتنى بر شواهد در طيف وسيعى از حوزه هاى اجتماعى فعاليتمىكند. (مترجم)
5)) Jamie Nesbitt Golden
6)) Julia Carrie Wong
7)) Ezra Klein and Nate Silver
8)) Emily bell
9) بيتكوين (Bitcoin) يك نوآورى اينترنتى با كاركردهاى مشابه «پول بى پشتوانه» يا پول حكومتى است. پول بودن بيت كوين منوط به پذيرش جايگاه حقوقى آن از سوى دولت هاست. تاكنون هيچ دولتى پول بودن بيت كوين را تأييد نكرده است و دولت هاى ايالات متحده آمريكا، جمهورى فدرال آلمان و جمهورى خلق چين بر كالا بودن بيت كوين تأكيد دارند. (مترجم)
(10) Deanna Zandt
(11) دره سيليكون (Silicon Valley) نام رايج و غيررسمى منطقه اى در حدود 70 كيلومترى جنوب شرقى سانفرانسيسكو در حومه سنتا كلاراى ايالت كاليفرنياست. شهرت اين منطقه به دليل قرار داشتن بسيارى از شركت هاى مطرح فن آورى اطلاعات جهان در اين منطقه است. نام اين منطقه ابتدا برگرفته از تعداد زياد شركت هاى توليد كننده تراشه هاى سيليسيمى در اين منطقه بود كه بعدها به نمادى از وجود شركت هاى زياد فعال در زمينه فن آورى هاى پيشرفته در اين منطقه تبديل شد. دره سيليكون شهرهاى بسيارى را در بر مىگيرد كه مهمترين آنها سان خوزه، مشهور به پايتخت دره سيليكون است.