چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳ |۱۹ ذیحجهٔ ۱۴۴۵ | Jun 26, 2024
اینترنت

حوزه/ بسيارى از زنان معروف در مورد تجارب خود در زمينه زورگويى ‏ها و ارعاب آنلاين سخن گفته‏اند؛ سناريوهايى كه گاهى اوقات به انتشار اطلاعات خصوصى، شامل نشانى خانه، كلمه عبور اينترنتى، شماره‏ هاى امنيتى ‏اجتماعى منجر شده ‏اند يا به سادگى به نوعى (سوءاستفاده) و تعقيب مخفيانه اينترنتى‏ تبديل شده ‏اند.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، مقاله ای دربارۀ فضای مجازی با عنوان «سيستم ‏هاى باز و سقف ‏هاى شيشه ‏اى» به نقل از شماره 648 ماهنامه درسهایی از مکتب اسلام را منتشر می کند.

* چكيده:

نابسامانى ‏ها، نابرابرى و تبعيض ‏ها در دنياى مجازى به پايان نرسيده ‏اند، بلكه ‏تقويت شده ‏اند. مقاله حاضر به بررسى برخى از بى ‏اخلاقى ‏ها و تبعيض ‏ها در فضاى ‏سايبر مى ‏پردازد و مى‏كوشد ضمن معرفى دنياى ديجيتالى، مشكلات و معضلات آن ‏را به خوانندگان خود نشان دهد؛ مشكلاتى كه ممكن است در پسِ بعضى از شعارها نظير دنياى باز، پنهان شده باشند. شايد همين باز و آزاد بودن، باعث شده باشد زنان بيش از مردان در فضاى مجازى به حاشيه رانده شوند. مطالب اين مقاله ‏مى‏تواند هشدارى باشد براى كسانى كه با دنياى مجازى روابط عميقى دارند و نكاتى ‏ظريف درباره چگونگى برقرارى اين ارتباط ها بيان مى‏دارد.

شبكه جهانى (وب) همواره به دليل «باز بودن» خود مورد ستايش قرار گرفته است و اين درست آغاز يك سردرگمى است؛ زيرا «باز بودن» به هيچ‏ وجه به معناى «برابرى» نيست. در حالى كه اينترنت فضايى براى ايراد بسيارى از ديدگاه ‏ها ايجاد مى‏كند، اغلب ‏به‏ طور چشمگيرى نابرابرى ‏هاى دنياى واقعى را منعكس و حتى تقويت مى‏كند.

وب كه سامانه ‏اى استادانه است و حول مراكز و پيوندها سازمان يافته است، ميزان ‏قابل توجهى از نابرابرى ‏ها را در معمارى پيچيده خود جاى داده است. براى مثال، سرعت و ازدحام استفاده از آن براساس «قوانين قدرت» بين مردم تقسيم مى‏ شود كه ‏قانون معروف به 20 -80 (3) را دنبال مى‏كند؛ يعنى 80 درصد از منابع مطلوب در اختيار 20 درصد از جمعيت قرار مى‏گيرد.

در واقع، چنانچه فردى تاريخچه گوگل، اَپِل، آمازون و فيس ‏بوك را كه در حال‏ حاضر از بزرگ ‏ترين شركت‏ هاى جهان به ‏شمار مى‏ روند دنبال كرده باشد، مى‏ داند كه ‏وب به‏ طور روزافزون برنده ‏تر و ثروتمندتر مى‏شود و اين بدين معنا است كه درصد نابرابر قوانين قدرت روز به روز منفورتر مى‏شوند.

چه دنياى اقتصادى و چه دنياى اجتماعى منعكس ‏كننده حوزه ديجيتال را در نظر بگيريد، سلسله مراتب قدرتمند و بسيار آشنايى، اين حوزه را تعريف كرده ‏اند. پس ‏جاى تعجب نيست كه سفيدپوستان ثروتمند به‏ طور چشمگيرى هم در صنعت فن ‏آورى‏ و هم در محيط آنلاين بيش از حد مطرح شده ‏اند.

تنها با نگاهى به آنچه مورد توجه وب است، مى ‏توانيد به وضوح بنگريد كه اينترنت ‏به چه سمتى سوق داده مى ‏شود و در اشاره‏اى مختصر مى‏توان گفت به سوى برابرى و دموكراسى پيش نمى ‏رود...

در مقاله ‏اى كه در مورد سفيدپوستان نگرش مثبتى دارد، اتاق فكر دموس ‏انگليس (4) با پرداختن به افزايش خلاقيت برخط (آنلاين) غير حرفه‏اى‏ ها گزارش داده ‏است كه احتمال دريافت «معيارهاى حرفه‏ اى براى مردان سفيدپوست» بيشتر از سايرگروه‏ هاى اجتماعى است، در حالى كه متعجب نخواهيد شد اگر بدانيد زنان كم‏ درآمد و با كودكان غير مستقل بسيار عقب‏تر از آن‏ ها هستند. تحقيقات نشان مى‏ دهند كه ميزان ‏شركت در فعاليت‏ هاى آنلاين حتى در گروه ‏هاى بسيار متحد دانشگاهى نيز بسيار متمايز است.

* نقش وضعیت اقتصادی و نژادی در جهان آنلاین

وضعيت اقتصادى، اجتماعى، نژادى و جنسيتى همگى نقش مهمى در جهان آنلاين‏ ايفا مى‏كنند. استرهارگيتاى –جامعه ‏شناس‏ دانشگاه وسترن شمالى- هشدار مى‏ دهد «اين‏ يافته ‏ها نشان مى‏ دهند كه ‏وقتى پاى منفعت ‏هاى بالقوه‏ آنلاين بودن به ميان مى ‏آيد، ميزان دسترسى به اينترنت ‏نمى‏تواند به تنهايى به‏ برابرى منجر شود». به‏ عبارت ساده‏تر: از بين بردن شكاف ديجيتالى هنوز هم شكافى چشمگير بر جاى ‏مى‏گذارد. هر چه فرد پيشينه برجسته ‏ترى داشته باشد، احتمال اين كه از فن ‏آورى‏هاى ‏جديد منافع بيشترى كسب كند، بيشتر خواهد بود.

برخى از موانع اشتغال به فعاليت ‏هاى آنلاين روان ‏شناختى، غيرارادى و تبعيض ‏آميزند. هارگيتاى صد كاربر اينترنتى را در بازده زمانى پنج ساله، دو بار مورد آزمايش قرار داد و با آن ‏ها مصاحبه كرد. وى در هر دو آزمايش به نتايج مشابهى دست ‏يافت. نتايج نشان دادند كه تفاوت مهمى در قابليت ‏هاى برخط (آنلاين) آن‏ ها وجود ندارد. تنها تفاوت در خود ارزيابى آن ‏ها بود... چگونگى طرز فكر شما درباره خودتان ‏در مقام يك كاربر مى‏تواند بر احتمال فعاليت‏ هاى آنلاين شما به شدت اثر بگذارد.

... متاسفانه آزار و اذيت‏ هاى نژادپرستانه، هم‏ جنس ‏گرايانه و ناهمجنس‏ گرايانه، يك ‏جنبه معمولى زندگى آنلاين شده ‏اند. بسيارى از زنان معروف در مورد تجارب خود در زمينه زورگويى ‏ها و ارعاب آنلاين سخن گفته‏اند؛ سناريوهايى كه گاهى اوقات به انتشار اطلاعات خصوصى، شامل نشانى خانه، كلمه عبور اينترنتى، شماره‏ هاى امنيتى ‏اجتماعى منجر شده ‏اند يا به سادگى به نوعى (سوءاستفاده) و تعقيب مخفيانه اينترنتى‏ تبديل شده ‏اند.

* نام‌های کاربری زنانه و پیام‌های بدخواهانه آن

مطالعه ‏اى در دانشگاه مريلند به وضوح نشان مى ‏دهد كه اين سوء استفاده‏ ها تا چه ‏اندازه قابل پيش‏ بينى هستند. محققان با پى بردن به اين موضوع متعجب شدند كه افرادى كه با نام‏ هاى كاربرى زنانه مطلب مى‏گذارند 25 برابر بيشتر از افرادى كه نام‏ هاى ‏كاربرى مردانه يا مبهم داشته‏اند، پيام‏ هاى زشت و بدخواهانه دريافت مى‏كرده‏اند. اين ‏يافته ‏ها چنان هشدار دهنده بودند كه نويسندگان به والدين توصيه كردند به دختران خود آموزش دهند تا در فعاليت‏ هاى آنلاين خود از القاب نامشخص استفاده كنند. يك ‏پروفسور خيرخواه كه به طرز مؤثرى با پذيرش نتيجه ‏بخش اين امر كه دختران براى ‏شركت در فعاليت‏ هاى دنياى ديجيتال بايد هويت خود را پنهان كنند گفت: «هنوزكودكان مى ‏توانند بدون فاش ساختن جنسيت خود از خلاقيت ‏هاى خود استفاده و ابراز وجود کنند».

در چند ماه گذشته شمارى از زنان سياه ‏پوست با حضور در رسانه‏ هاى جمعى يك ‏آزمايش غيررسمى را اجرا كردند. جمى نسبيت گلدن (5) و دوستانش كه آتش نفرت ضد آن‏ ها در حال شعله ‏ور شدن بود، شكلك آواتارهاى توييتر مرد را انتخاب كردند. گلدن با حفظ زندگى ‏نامه خود، عكس خود را با يك مرد ريش ‏دار و سفيد پوست‏ جا به ‏جا كرد اما همچنان با صداى خود با ديگران ارتباط برقرار مى‏كرد. گلدن نوشت: «تعداد پچ ‏پچ‏ ها و سخنان توهين ‏آميز و تحقيرآميز به شدت كاهش يافت و بحث بر سر جنسيت و نژاد بسيار كمرنگ شد». گلدن از اين كه تغيير يك عكس به سادگى واكنش‏ ها را درباره او تغيير داد، شگفت ‏زده شد: «هنگامى كه به هويت سياه پوست خود بازگشتم، به ‏دنياى عادى خود وارد شدم.

* مشكلات كهن در رسانه‏هاى جديد

...  به دورانى كه جوليا كرى ونگ (6) آن را مشكلات كهن در رسانه ‏هاى جديد ناميده ‏است، خوش آمديد. ازرا كلاين و نيت سيلور (7) -وبلاگ نويسان صاحب ‏نام- از اين ‏دوران به عنوان جديدترين منبع مالى روزنامه ‏نگارى آنلاين حمايت مى‏كنند. اميلى ‏بل (8) در سرمقاله مجله ‏اى پرتيراژ چنين اظهار تاسف كرد: «بسيار روشن و مبرهن ‏است كه بيت كوين(9) به سرعت،  انقلابى در روزنامه ‏نگارى است و تقريباً به طور انحصارى ‏و به ‏طور فزاينده ‏اى طرفداران آن همگى مردان سفيدپوست هستند»...

همان ‏طور كه ديانا زند (10) و ديگران اشاره كرده‏اند، اين دنياى بدون تنوع همچنين ‏به ‏طور مرتب در فهرست ‏اسامى سخنرانى ‏هاى ‏فن ‏آورى به چشم مى‏خورد در حالى كه سخنرانان بر روى صحنه در مورد انقلاب مردم‏ سالارانه در وب سخنرانى مى‏كنند و مخاطبانى كه انگار فقط دوست دارند آن ‏ها راتشويق كنند.

در مورد جوامع آنلاين‏كه به‏ طور معمول نمونه ‏هايى از فرهنگ آزاد، جديد و شبكه ‏اى شده نشان داده‏ مى ‏شوند، چطور؟. ممكن است تصور كنيد كه تمام شعارهاى انقلابى و آشوبگرانۀ آن ‏ها حداقل بهتر از غول ‏هاى فن‏آورى هستند. متاسفانه داده‏ ها نشانى از تبليغ زياد و غلوآميز را منعكس نمى‏كنند.. . طرفداران توليد منابع باز همچنان اصرار دارند كه فرهنگ آن‏ ها نمونه يك نظام اجتماعى جديد و اخلاقى تحت اصول برابرى، فراگير بودن، آزادى و مردم‏سالارى است.

متاسفانه معلوم است كه باز بودن منابع، زمانى كه يك امر مطلق در نظر گرفته ‏مى ‏شود، در واقع باعث تشديد شكاف جنسيتى مى‏ شود. نام تجارى عجيب و غريب ‏ليبراليسم كه در محافل فن ‏آورى رواج دارد، به معنى اقليتى از اعضاست...

* برنامه ريزى شهرى در عصر ديجيتال

دنياى ديجيتال، دنيايى مجزا از زندگى واقعى نيست... آمار و ارقام بر فرضيات و تجارب نسبتاً محدود افرادى تأكيد مى‏كنند كه طراح سامانه ‏هاى مورد نياز ما براى ‏استفاده از اينترنت هستند. اينترنت ابزارى است كه سرانجام تقريباً محور تمام ‏فعاليت ‏هاى زندگى ما خواهد بود. به سخن ديگر: برنامه ‏نويسان و صاحب ‏منصبان ‏شركت‏ هاى بزرگ كه آن‏ ها را استخدام مى‏كنند، به عنوان برنامه ‏ريزان شهرى جديد، مرزهايى مى ‏سازند كه محدوده فضاى مجازى را براى ما مشخص مى‏كنند. جعبه‏ هايى‏ مى‏ سازند كه قالب زندگى ما را در دنياى مجازى مشخص مى‏كنند و مسيرهايى را پديد مى‏آورند كه ما از طريق آنها سفر كنيم. انتخاب آن‏ ها مى‏تواند ما را از هم دورتر كند يا ارتباطات جديدى را خلق كند. الگوريتم‏ هايى كه ابداع مى‏كنند، مى ‏توانند باعث از هم ‏پاشيده شدن گروه ‏هاى هم‏ عقيده يا به هم پيوستن گروه‏ هاى مخالف شوند؛ روابطى كه ‏ابداع مى‏كنند مى ‏تواند امكان حسّ انسانى را گسترش دهد يا آن را به احساسات كنونى‏ محدود سازد.

چه چشم ‏اندازى از يك شهر پرجنب و جوش و پررونق ديدگاه آن ‏ها از شهر را القا مى‏كند؟؛ آيا اين شهرها مكانى براى پرورش افرادى است كه به بخت و اقبال اعتقاد دارند يا افرادى كه با برنامه ‏ريزى كار مى‏كنند؟؛ آيا جوامع خلق‏ شده مخلوط‌اند يا مجزا؟؛ آيا مراكز خريد پس از تابلوهاى تبليغاتى متعلق به بخش خصوصى ‏اند يا واقعاً ميدان ‏هاى عمومى دارند (براى همه يكسانند)؟؛ آيا به حريم خصوصى افراد احترام‏ گذاشته مى ‏شود؟؛ آيا مشاركت‏ هاى مدنى در آن ‏ها تشويق مى ‏شود؟؛ چه نوع مردمى در اين مكان‏ ها زندگى مى‏كنند و چگونه براى ابراز وجود دعوت مى‏شوند؟. (براى مثال آيا ارسال پيام‏ هاى زشت و شنيع تشويق و جايز شمرده مى ‏شوند يا به جد با آن ‏ها برخورد مى ‏شود و مسدود مى ‏شوند؟).

بدون شك برخى انديشه مهندسى آنلاين را سكو و جايگاهى براى ترويج ‏اختلافات... مى‏دانند اما چنين انتقادهايى راه‏ هايى را كه فضاهاى مجازى براى تحقق ‏اهداف مشخص و ذهنى خود طرح ‏ريزى كرده ‏اند ناديده مى‏گيرند.

در نقطه شروع، اين ‏فضاهاى مجازى براى خدمت به سرمايه ‏داران سوداگر دره سيليكون (11) كه مى ‏خواهند سرمايه خود را بازگردانند و همچنين تبليغ كنندگانى كه قصد فروش كالاهاى خود را به‏ ما دارند، طراحى شده ‏اند. واژه «سكو» به معناى سطحى صاف و صيقلى ما را گمراه ‏مى‏ كند و راه‏ هايى را كه شركت ‏هاى فن ‏آورى از طريق آن ‏ها زندگى ديجيتالى انسان ‏ها را شكل مى‏ دهند، اهداف مشخصى را بر ديگران اولويت مى ‏بخشند، توليد كننده‏ هاى ‏مشخصى را بر ديگران ترجيح مى‏دهند و برخى مخاطبان را برتر مى ‏بينند در هاله ‏اى از ابهام فرو مى‏برد.

اگر عدالت چيزى است كه براى ما ارزش است، بايد آن را در ساختار نظام وارد كنيم، ساختارهايى را توسعه دهيم كه از طريق فرايند آزمون و خطا، انصاف، خوش ‏اقبالى، رايزنى و مشورت و تنوع را تشويق كند. پاسخ به اين سؤال كه چگونه ‏مى‏ توانيم تنوع را در شبكه ‏هاى به اصطلاح باز تشويق يا حتى به اجبار اجرايى كنيم، ‏آسان نيست و هيچ راه حل واضح و بدون عوارضى براى حل مشكل آزار و اذيت ‏هاى‏آنلاين وجود ندارد. به عنوان يك فلسفه، باز بودن به راحتى مى ‏تواند توجيهى براى ‏شكست خود، علامت ‏دار كردن افرادى كه توانايى شركت كردن و انتخاب را ندارند و همراهى با افسانه شايسته ‏سالارى و سرزنش هرگونه نابرابرى در مخاطبان در فقدان ‏استعداد يا اراده باشد.

اين چيزى است كه طرفداران خوش ‏بين فن ‏آورى مى‏ خواهند ما باور كنيم رد كردن راه ‏حل ‏هاى بالقوه به عنوان تهديداتى براى آزادى اينترنت و عامل مداخله‏گرى قوى در الگوى توزيع طبيعى. البته واژه طبيعى بر فرض كه سامانه ‏هاى فن‏ آورانه و اجتماعى در زمينى با خاك و خورشيد پرورش نيافته باشند، گيج ‏كننده و معماگونه است. آن‏ ها را انسان ساخته است پس هميشه مى‏توانند تغيير و بهبود يابند.

پاورقی:

(1) نشريه سياحت غرب شماره 135 – 134.

(2) Open Systems and Glass Ceilings: The Disappearing Woman and Life

On the Internet Text, Tom Dispatch. April  10,2014. source: WWW.tomdispatch.com

 (3) اصل پارتو(Pareto Principle)  بيان مى‏كند كه 80 درصد رخدادها از 20 درصد دلايل پديد مى‏ آيند. براى مثال 80 درصد منابع در اختيار 20 درصد جامعه است (مترجم)

(4) دموس Demos يك اتاق فكر مستقر در انگلستان با نظر سياسى فراحزبى است كه در سياست‏ گذارى ‏اجتماعى و توسعه راه‏ حل‏هاى مبتنى بر شواهد در طيف وسيعى از حوزه‏ هاى اجتماعى فعاليت‏مى‏كند. (مترجم)

5))  Jamie Nesbitt Golden

6) Julia Carrie  Wong

7) Ezra Klein and Nate Silver

8) Emily bell

9) بيت‏كوين (Bitcoin) يك نوآورى اينترنتى با كاركردهاى مشابه «پول بى پشتوانه» يا پول حكومتى ‏است. پول بودن بيت كوين منوط به پذيرش جايگاه حقوقى آن از سوى دولت ‏هاست. تاكنون هيچ دولتى ‏پول بودن بيت كوين را تأييد نكرده است و دولت ‏هاى ايالات متحده آمريكا، جمهورى فدرال آلمان و جمهورى خلق چين بر كالا بودن بيت كوين تأكيد دارند. (مترجم)

(10)   Deanna Zandt

 (11) دره سيليكون (Silicon Valley) نام رايج و غيررسمى منطقه ‏اى در حدود 70 كيلومترى جنوب شرقى سانفرانسيسكو در حومه سنتا كلاراى ايالت كاليفرنياست. شهرت اين منطقه به دليل قرار داشتن ‏بسيارى از شركت ‏هاى مطرح فن ‏آورى اطلاعات جهان در اين منطقه است. نام اين منطقه ابتدا برگرفته از تعداد زياد شركت ‏هاى توليد كننده تراشه‏ هاى سيليسيمى در اين منطقه بود كه بعدها به نمادى از وجود شركت‏ هاى زياد فعال در زمينه فن ‏آورى ‏هاى پيشرفته در اين منطقه تبديل شد. دره سيليكون شهرهاى ‏بسيارى را در بر مى‏گيرد كه مهم‏ترين آن‏ها سان خوزه، مشهور به پايتخت دره سيليكون است.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • ااا IR ۱۷:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
    0 0
    خیلی درهم و بر هم نوشته شده.