جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
کد خبر: 351810
۲۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۴
بنی اسرائیل

حوزه/ راز سفارشِ احسان به والدين و نيامدن تصريحي اين گونه درباره همسر و فرزندان، آن است كه با تشكيل خانواده، ارتباط عاطفي فرزند با پدر و مادر كاهش مي يابد و از اين رو در معرض فراموشي هستند، اما گرايش به همسر و فرزند غالباً از حد نصاب لازم نيز مي گذرد و از اين رو نيازمند سفارش نيست.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، شمه ای از تفسیر تسنیم آیت الله العظمی جوادی آملی دربارۀ آیۀ 83 سورۀ بقره را منتشر می کند.

«وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَ بَني‏ إِسْرائيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَليلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ» (1)

خداي سبحان از بني اسرائيل در مسائل اعتقادي و اخلاقي و احكام فقهي و حقوقي پيمان گرفت و مصاديقي از ميثاق خود را اين گونه يادآور شد:

1. نهي از هرگونه شرك اعتقادي و عملي؛ اصل عبادت و لزوم آن و تعهد و تداوم بر آن نزد پيروان موساي كليم عليه السلام محرز بود؛ از اين رو تأكيد بر نفي شرك، به سبب ابتلاي بيشتر مؤمنان به شرك و نفوذ هواهاي نفساني و شيطان در مبداء فاعلي، علت غايي يا نظام داخلي آنهاست.

2. احسان به پدر و مادر؛ احسان به والدين و پرهيز از عقوق آنان از احكام عمومي و بين المللي اسلام است. اين احسان كه دعاي در حق آنان و طلب آمرزش براي آنها را نيز شامل مي شود به سبب تربيت، تهذيب، تعذيه و پرورش روحي و جسمي فرزند است. البته از آن رو كه احسان، خدمت بي سابقه بوده، خدمت فرزند به والدين در حقيقت عدل، يعني جزاي احسان و تربيت و اداي دين است، نه احسان.

راز سفارشِ احسان به والدين و نيامدن تصريحي اين گونه درباره همسر و فرزندان، آن است كه با تشكيل خانواده، ارتباط عاطفي فرزند با پدر و مادر كاهش مي يابد و از اين رو در معرض فراموشي هستند، اما گرايش به همسر و فرزند غالباً از حد نصاب لازم نيز مي گذرد و از اين رو نيازمند سفارش نيست. همچنین، احساني كه ترك آن با عقوقِ قطع رحم و ايذاي والدين همراه باشد، واجب است.

راز قرار گرفتن دستور احسان به والدين در كنار فرمان توحيد عبادي و نام مقدس خدا، افزون بر بيان اهميت ويژه اين فريضه الهي، آن است كه اول: آنها از مجاري طولي فيض خالقيت و ربوبيت خدايند. دوم: احسان آنان در حق فرزند همچون اِنعام و احسان خداوند، بي طمع پاداش و ثنا و ثواب و به نفع فرزند و براي رشد اوست. سوم: آنان همچون خداوند بُخلي در رساندن خير به فرزند نداشته، همانگونه كه لطف خدا دربارۀ بنده اش متوقف بر حُسن طاعت او نيست، والدين نيز كَرَم خود را از فرزند طالح (2) دريغ نمي كنند.

3. رعايت اصول اخلاقي درباره خانواده و ارحام و بستگان نزيك خويش؛ بستگان نزديك به منزلۀ عضو واحدند؛ از اين رو خداي سبحان براي تفهيم اهميت انسجام فاميلي و پرهيز از تشتّت و تفرقه و لزوم حفظ وحدت و وفاق خانوادگي، از اعضاي آن به لفظ مفرد (ذي القربي) ياد فرمود.

4. احساس مسئوليت نسبت به سرپرستي يتيمان، مساكين و ضعيفان جامعه؛ متمكّنان در شئون گونه گون علمي، اقتصادي، سياسي و اجتماعي مأمور به مسكنت زدايي هستند.

هر يك از عناوين والدين، ذي القربي، يتامي و مساكين مستقلاً موضوع حكم احسان بوده و ظاهر ترتيب ذكري، ذكر عناوين براساس اولويت و اهميت احسان به صاحبان آنهاست.

احسان به صاحبان هر يك از عناوين مزبور به حسب حال آنهاست؛ چنانكه معيار احسان به يتيم، بي سرپرست بودن اوست، نه مسكين بودن وي؛ و حكم احسان به ايتام همچون احسان به والدين مقيّد به مسكنت نبوده و مانند حكم احسان به مساكين مقيد به ايمان نيست.

راز تقديم ذكر يتيم بر مسكين اين است كه مسكين هر چند فاقد مال بوده، ليكن فاقد توان مراجعه به مراكز قدرت و عرض نياز نيست.

5. حُسن معاشرت و گفتار و رفتار نيكو در برخورد با توده مردم، اعم از مؤمن و كافر؛ گفتار و گفته هر دو بايد زيبا و نيكو باشد، خواه مخاطب و مورد گفتگو مخالف باشد يا مؤالف. سخن نيك سخني است كه محتواي آن خير و مصلحت و روش آن مقبول و دل پذير است، نه صرفاً هر سخن خوشايند ديگران؛ از همين رو اين دستور اخلاقي و اجتماعيِ نيكو، امر به معروف و نهي از منكر كردن را نيز شامل مي شود.

اين پيمان اخلاقي و قانون مردمي و انساني، يعني نيكو سخن گفتن و با نرمي رفتار كردن و بدي ديگران را با روش نيك پاسخ گفتن، از احكام روابط بين الملل و از بهترين اصول كلي اسلام در تربيت جوامع انساني است. البته اين حكم، ظرف و موقعيت خاص خود را دارد و چنين نيست كه در هر شرايطي با گفتار نيكو با كافران سخن گفته شود.

6. برپا داشتن نماز؛

 راز تعبير از اداي نماز به اقامه اين است كه نماز ستون دين بوده و ستون را برپا مي دارند، نه اين كه آن را بخوانند.

7. دادن زكات؛

 هر نعمتي، اعم از علم، جاه، مقام، قدرت، ثروت و شجاعت، داراي زكات است؛ اگر چه مشمول عنوان و حكم زكات مصطلح فقهي نيست.

دادن زكات واجب، پرداخت دَين است كه عدل و از وظايف واجب انساني بوده، نه احسان كه از فضايل راجح اجتماعي است. بني اسرائيل پس از سپردن ميثاق مدتي مطيع بودند، سپس به همه مواثيق پشت كردند. البته نقص ‍ همه مواثيق ممكن است بدين گونه بوده كه هر موردي از آن ميثاق توسط فرد يا افرادي نقض شده باشد، نه اين كه هر فرد اسرائيلي همه موارد را نقض كرده باشد.

آنان در حالي كه از ميثاق رو برتافتند كه پيمان شكني با ميل قلبي، ديرپا و پيشه و مَلَكَه آنان بود.

خداي سبحان با يادآوري پيمان شكني هاي بني اسرائيل به مسلمانان گوشزد مي كند كه به عهدهاي مزبور وفادار باشند.

منبع: تفسیر تسنیم ج 5.

پاورقی:

(1)- بقره 83.

(2)- طلح: الطَّلاحُ: نقيض الصَّلاح. و الطالِحُ: خلاف الصالح. طَلَحَ يَطْلُح طَلاحاً: فسد. الأَزهري: قال بعضهم رجل طالح أَي فاسد لا خير فيه. (لسان العرب، ج‏2، ص: 530)

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha