یکشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۴
اگر در شهر الله به لقاء الله نرسید، به باطن روزه نرسیده اید

حوزه/ حضرت آیت الله جوادی آملی: شهر رمضان در حقيقت «شهرالله» است. اگر انسان در شهرالله، به لقاء الله نرسد، به باطن روزه نرسيده، بلکه روزه‌اي در سطح طبيعت گرفته است، پاداشي هم که به او مي‌رسد در همان سطح خواهد بود.

به گزارش  خبرگزاری «حوزه»، این مرجع تقلید، ماه مبارک رمضان را فرصت مناسبی برای تخلق انسان به اخلاق الهی می دانند. معظم له با بیان اینکه رمضان، ماه خداست، بر استفاده هر چه بیشتر از برکات این ماه جهت رسیدن به باطن روزه تاکید دارند و بیان داشته: شهر رمضان در حقيقت «شهرالله» است. اگر انسان در شهرالله، به لقاء الله نرسد، به باطن روزه نرسيده، بلکه روزه‌اي در سطح طبيعت گرفته است، پاداشي هم که به او مي‌رسد جر همان سطح خواهد بود.

ایشان در کتاب حکمت و عبادت خود به نقل از امام رضا علیه السلام بیان می دارند:

علي بن موسي (سلام‌الله‌عليه) از پدران گرامشان از علي (عليه‌السلام) نقل فرموده که روزي رسول خدا خطبه‌اي ايراد کرده فرمودند: «أيّها الناس قد أقبل إليکم شهر الله»[1][1] ماه خدا به شما روي کرد. چون در اين ماه «صوم الله» مطرح است، و روزه مال خداست و اين ماه، ماه روزه است، ماه مبارک رمضان را «شهرالله» مي‌نامند. چنان که ماه رجب «شهر ولايت» و ماه شعبان «شهر نبوّت و رسالت» است. از اين رو در دعاهاي ماه رجب از خداوند متعال توفيق عبادت در ماه مبارک رمضان را مسئلت مي‌شود تا زمينهٴ آن از ماه رجب مهيّا و فراهم شود و تا انسان مقدماتي را طي نکند، نمي‌تواند به عظمت ماه مبارک رمضان راه يابد.

در روايتي فرموده‌اند: نگوييد رمضان آمد، رمضان رفت، بگوييد: ماه رمضان آمد و ماه رمضان رفت؛ زيرا رمضان اسمي از اسماي مبارک خداي سبحان است[2].[2] شهر رمضان در حقيقت «شهرالله» است. اگر انسان در شهرالله، به لقاء الله نرسد، به باطن روزه نرسيده، بلکه روزه‌اي در سطح طبيعت گرفته است، پاداشي هم که به او مي‌رسد جر همان سطح خواهد بود.

فرمود: ماه خدا همراه با برکت، رحمت و مغفرت به شما روي کرده است: «بالبرَکَة والرّحمة والمغفرة» مواظب باشيد به استقبالش برويد و آماده باشيد تا آن را درست درک کنيد.

«برکت» خير مستدام و ماندني است. گودالهايي که در بيابان آب در آن جمع مي‌شود و مي‌ماند، «برکه» مي‌گويند. اين ماه همراه با برکت و رحمت و مغفرت است. رحمت و مغفرت تنها آمرزش از گناهان نيست؛ آن درجات عاليه را هم خداي سبحان رحمت مي‌نامد. البته رحمت خاصه مخصوص مؤمنان است: ﴿إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِنَ المُحْسِنِينَ﴾[3][3]. تحصيل اين نوع رحمت، در ماه مبارک رمضان آسان است.

در ادامه فرمود: «شهرٌ هو عند الله أفضل الشهور» اين ماه از ديگر ماهها افضل و برتر است. وخدا فضيلت آن را تعيين فرموده است. همان‌طور که انسان با تقوا و پرهيزکار پيش خدا گرامي‌تر است، ماهي که برکت و رحمت و مغفرت آن بيشتر باشد برتر است.

ماه مبارک رمضان دو دستور دارد:

1ـ عمومي: که انسان تمام ماه مبارک رمضان را به عنوان يک واحد بداند و براي آن نيّت کند؛ يعني در شب اول ماه مبارک رمضان مي‌توان قصد کند که تا آخر ماه روزه بگيرد.

2ـ خصوصي که هر روز هم داراي تکليف مستقل و جدايي است. «وأيّامه أفضل الأيام ولياليه أفضل اللّيالي» تمام روزهاي ماه مبارک رمضان از تمام ايّام سال افضل است و تمام شبهاي ماه مبارک رمضان، از تمام شبها و ليالي سال برتر است. «وساعاته أفضل الساعات» ساعات يعني چند لحظه؛ لحظات آن بهترين لحظه‌هاست.

اين جمله که فرمود: شهرالله به شما رو کرده، مناسب با حديث شريف «الصّوم لي» است. اگر روزه مال خداست پس اين ماه هم ماه خدا و «شهرالله» است. و به همان نسبت تنها «الصّوم لي» نخواهد بود؛ دعاهاي سحر هم «لله» است؛ آن عبادتهاي ديگر هم «لله» است؛ چون اين شهر «شهرالله» است. اگر اين ماه، ماه خداست، تمام آنچه که در اين ماه انام مي‌گيرد، خواه دعاهاي شب و سحر، و خواه عبادات روز و روزه همه «لله» است.

ماه رمضان و تخلّق به اخلاق الهي

فرمود: «هو شهرٌ دُعيتم فيه إلي ضيافة الله» در اين ماه شما مهمان خدا هستيد. ميهمان بايد کاري کند که صاحب خانه مي‌کند. روزه‌دار، ميهمان خدايي است که «يُطعِمُ ولايُطَعم»[4][4] اطعام مي کند ولي خود اطعام نمي‌شود؛ پس او هم مي‌تواند «يُطعِمُ ولايُطَعم» باشد. اگر خداي سبحان مي‌بخشد و نمي‌گيرد، انسان هم بايستي در اين ماه خويي پيدا کند که بخشد و نگيرد؛ چون هيچ دستي بهتر از دست بخشنده و هيچ دستي هم بدتر از دست بگير نيست. خوي گدامنشي را خداوند نا پسند دارد و خوي بخشش را مي‌پذيرد. اگر کسي تلاش و کوشش کرد که ديگران در کنار سفرهٴ او به بهشت بروند، دست او دست بخشنده است و اگر کسي تلاش کرد که به برکت ديگران به بهشت برود، او دست گيرنده دارد.

يکي از کلمات بلندي که قبل از رسول خدا (صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) کسي نگفته است اين است که : «اليد العُليا خيرٌ من اليد السُفلي»[5].[5] دست بالايي بهتر از دست زيرين است؛ زيرا انساني که مي‌بخشد دستش بالاست، وقتي مي‌گيرد دستش پايين است.

در ضمن دعاهاي شبهاي ماه مبارک رمضان، داشتن چنين روحي بلند را به انسان توصيه مي‌کنند که به خدا عرض کنيد: «خدايا تو که دينت را حفظ مي‌کني و ممکن نيست دست از آن برداري، توفيق بده تا دين تو به دست من زنده شود» نه اينکه ديگران دين تو را زنده کنند و من کنار سفرهٴ دين بنشينم. بگذار، نماز و روزه به دست من و با خون من زنده شود که ديگران ميهمان من باشند؛ نه اينکه ديگران بجنگند و خون بدهند و دين را احيا کنند و من نماز بخوانم و روزه بگيرم. «واجعلني ممّن تنتصر به لدينک ولا تستبدل بي غيري»[6].[6]

خداي سبحان عده‌اي را تهديد کرده مي‌فرمايد: من از دينم حمايت مي‌کنم و دست از آن بر نمي‌دارم، شما توفيق اجراي اين فيض را نيافتي به دست ديگري انجام خواهم داد: ﴿إِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَکُمْ ثُمَّ لاَ يَکُونُوا أَمْثَالَکُم﴾[7].[7] چنين نيست که اگر ديگران در برابر اسرام صف بستند خداوند دست از اسلام بکشد به طور يقين خدا دينش را حفظ مي‌کند. حال اگر حفظ دين با شما ممکن نشد، و خلوص را از دست داديد، شما را مي‌برد و ديگران را جاي شما مي‌آورد.

براساس اين تهديد و تعليم قرآن کريم است که فرموده‌اند: در شبهاي ماه مبارک رمضان بگوييد: خدايا تو که دينت را حفظ مي‌کني، اين توفيق را بده که دين تو به دست من حفظ و زنده شود. اين را دست بخشنده و همّت بلند مي‌گويند.

در دعاهاي اين ماه صاحب‌خانه را به ما معرفي کرده‌اند که: «وهو يُطعِم ولا يُطعَم ويُجير ولا يُجار عليه»[8][8] يا: «يُهلک ملوکاً ويَستخلف آخرين»[9][9]. سپس به ما گفته‌اند که شما ميهمان چنين خدايي هستيد.

ماه رمضان و کرامت طلبي

نيز فرمود: شما در اين ماه، کرامت بخواهيد؛ زيرا خداوند آبروي انسان کريم را نمي‌ريزد و هميشه آن را حفظ مي‌کند. کرامت وصف خاصّ فرشتگان است. فرشتگان، بندگان مکرّمند[10]،[10] شما هم در کنار سفرهٴ کرامت دعوت شده‌ايد؛ سعي کنيد، کريم بشويد.

کرامت، يعني نزاهت از پستي و فرومايگي؛ همهٴ دستورات اسلام به انسان روح کرامت مي‌بخشد چون از ناحيه خداي کريم آمده است. علي (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: «من وجد ماءً وتراباً ثم افتقر فأبعده الله»[11][11] ملت يا فردي که آب و خاک به اندازه کافي داشته باشد و محتاج ديگران شود خدا او را دور کند! اين سخن دعوت به توليد و پرهيز از بيکاري است، حضرت، فرد يا گروه بيکار را نفرين مي‌کند و به افراد، روحيه کرامت مي‌بخشد.

باز در نهج‌البلاغه به طور منطقي استدلال مي‌کند که:

1ـ آيا خدا پيامبرش را گرامي داشته يا نه؟ عزيزترين بندگان نزد خدا پيامبر است و هيچ کرامت و عزّت و حرمتي نبود جزء آن که خداي سبحان به پيامبرش عنايت کرد.

2ـ زندگي پيامبر بسيار ساده بود و بارها ايشان گرسنه مي‌خوابيدند، چه در شعب ابي طالب و چه در جاي ديگر؛ و اگر مالي از خديجه (سلام‌الله‌عليها) رسيد در راه تقويت اسلام هزينه شد و خود حضرت مصرف شخصي نکردند.

3ـ يا بايد مال و ثروت داشتن کمال و شرافت باشد پس بايد گفت خدا پيامبرش را تحقير کرده که به او ثروتي نبخشيده است و اين صحيح نيست. پس بدانيد خدا کسي را که با مال او را سرگرم کند اهانت کرده است[12]،[12] او را با مال سرگرم مي‌کند که ديگر سراغ معارف نيايد.

اين تحليل با آنچه در سوره «فجر» آمده منافات ندارد چون در اين سوره مي‌فرمايد: کسي که مال دارد خيال نکند کريم است و آن کس هم کهندارد تصور نکند حقير است، نفرمود کسي که مال دارد حقير نيست؛ و حاصل آنچه در نهج‌البلاغه آمده اين است که: هر کس را خدا به مال سرگرم کند تمام عمرش به صرّافي مي‌گذرد، او بداند که از عنايت خدا دور شده است.

کرامت، در محدوده اعتباريات دنيايي نيست، هر چه طعم دنيا مي‌دهد نه تنها مايه کرامت نيست بلکه موجب دنائت است.

ظاهراً اين بيان از امام سجاد (عليه‌السلام) است که فرمود: در قرآن وقتي سخن از علم و معرفت و توحيد باشد صاحبان اين نعمتها را با فرشتگان ذکر مي‌کند و آنگاه که سخن از خوردن و پوشيدن و... است صاحبان آنها را با حيوانات مي‌آورد مثلاً دربارهٴ گروه اول مي‌فرمايد: ﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَالمَلاَئِکَةُ وَأُولُوا العِلْمِ﴾[13][13] خدا به وحدانيت شهادت مي‌دهد فرشتگان و علماي اهل توحيد نيز به وحدانيت شهادت مي‌دهند. در اين جا علما و دانشمندان را در کنار فرشتگان ذکر کرده است.

اما وقتي سخن از ماديات است مي‌فرمايد: ما دستور داديم آفتاب بتابد، باران ببارد تا باغ شما سرسبز و خرم گردد ﴿مَتَاعاً لَّکُمْ وَلأَنْعَامِکُم﴾[14][14] براي شما و دامهاي شما! يا مي‌فرمايد: ﴿کُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَکُم﴾[15][15] خودتان بخوريد، دامهايتان را نيز بچرانيد!

اگر انسان بيش ازمقداري که براي حفظ آبرو نياز است عمر خود را صرف دنيا کند ضرر کرده و براي او وبال است. اسلام از طرفي مي‌گويد: دل به دنيا مبند و از طرفي ديگر مي‌فرمايد: کريمانه زندگي کن، براي کرامت جامعه اسلامي توليد داشته باشد و براي سربلندي خود و جامعه اسلامي تلاش و کوشش کن، ديگران را نيز از دسترنج خود بر خوردار ساز.

علي (عليه‌السلام) پس از آن که به زحمت کندوکاو کرد تا توانست قنات يا چاهي را به جريان بيندازد صيغهٴ وقف را جاري ساخت و فرمود: «هذه صدقة»[16].[16]

قبول عمل و پذيرش صالح

حضرت در ادامه خطبه شعبانيه مي‌فرمايد: «أنفاسکم فيه تسبيح» نفسهاي شما در اين ماه خود تسبيح است، هر نفسي که مي‌کشيد مثل آ ن است که گفته باشيد «سُبوح قُدوس».

«ونومکُم فيه عِبادة» خوابتان در اين ماه عبادت است. «وأعمالکم فيه مقبوله» کارهاي جزئي را که انجام مي‌دهيد خدا قبول مي‌کند. قبولي عمل مقدمه است براي اينکه خداوند خود انسان را قبول فرمايد. لذا در قرآن کريم دو نمونه تعبير دارد:

1ـ اينکه خداوند عمل عده‌اي را قبول مي‌کند.

2ـ خدا عده‌اي را قبول مي‌کند، نه اينکه فقط عمل آنان قبول شود. چون گروهي عمل صالح دارند و گروهي، خود صالح هستند. آنان که جزء ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ﴾[17][17] هستند، يعني کارهاي خوب دارند، ولي هنوز به آن مقام نرسيدند که ذات و گوهرشان خوب بشود. احياناً ممکن است در معرض خطر باشند.

اما دستهٴ دوم، جزء «صالحين» هستند، مثل ابراهيم خليل (سلام‌الله‌عليه) که قرآن در شأن اومي‌فرمايد: ﴿وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ﴾[18][18] صالح يعني کسي که گوهر ذاتش شايسته شده است. اينها را خدا قبول مي‌کند.

تعبير قرآن دربارهٴ حضرت مريم (عليها‌السلام) اين است. ﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتاً حَسَناً﴾[19][19] خداوند کريم مريم را قبول کرد. نه اين که فقط عبادتها و نماز و روزه‌اش را قبول کند، چون نماز و روزهٴ ديگران را هم قبول مي‌کند؛ بلکه گوهر ذات افراد کريم را خدا قبول مي‌کند و قبولي عمل، طليعه‌اي است براي اينکه انسان به جايي برسد، تا ذاتش مقبول چون ماه مبارک رمضان از عظمت خاصي برخوردار است، حضرت در ماه شعبان مي‌فرمايد: خودتان را آماده کرده و از خدا بخواهيد تا ماه رمضان را با برکت و رحمت و مغفرتي که مي‌آيد، ادراک کنيد:

«فاسألوا الله ربّکم بنيّاتٍ صادقةٍ وقلوبٍ طاهرةٍ أن يُوفّقکم لصيامه وتلاوة کتابه. فإنّ الشقيّ من حرم غفران الله عزّوجلّ في هذا الشهر العظيم. واذکروا بجوعکم وعَطَشکم فيه جوع يوم القيامة وعطشه»[20][20] با نيّتها و دلهايي پاک از خداوند طلب توفيق براي روزه و تلاوت قرآن نماييد. کسي که از مغفرت خداوند محروم بماند، در حقيقت شقاوتش کامل است. به ياد تشنگي و گرسنگي قيامت باشيد.

در بعضي از روايات فضيلت روزه، آمده است: «روزه بگيريد، تا گرسنه شويد و درد گرسنگان را بچشيد»[21][21]. اين به زبان ما سخن گفتن، و از قدمهاي اوليه است و گرنه چرا بايد بگذاريم کسي گرسنه باشد و خودمان هميشه سير باشيم؟ در قيامت عدّه‌اي واقعاً گرنه هستند، غذا مي‌خورند ولي هرگز سير نمي‌شوند، همان‌طور که در دنيا هرگز سير نمي‌شدند. چون حسّ آز و طمع تمام شدني نيست، در آخرت هم به صورت ﴿هَلْ مِن مَزِيدٍ﴾[22][22] ظهور مي‌کند. فرمود: شما به فکر گرسنگي و تشنگي قيامت باشيد نه به فکر گرسنگي و تشنگي ديگران، آن را که بايد در قدمهاي اوليه تأمين کرد.

موقعيت شيطان در ماه رمضان

يکي از مشکلات در زندگي بشر، به ويژه مؤمنان، وسوسه‌هاي شيطان است. در اين زمينه فرمود: «والشياطين مغلولة» شيطانها در اين ماه در زنجيرند و تنها پارس مي‌کنند؛ اما کسي را نمي‌گزند. شيطان موجودي است که به اذن خداي سبحان وسوسه مي‌کند. وسوسهٴ شيطان نعمت و رحمت است؛ چون هر کسي به جايي رسيد، در اثر مبارزهٴ با وسوسه، در ميدان جهاد اکبر بود که پيروز شد. اگر وسوسه نباشد و راه براي گناه باز نباشد، راه اطاعت يک طرفه است و اطاعت ضروري مي‌شود و اگر اطاعت ضروري شد ديگر جا براي ضرورت وحي و رسالت و تکليف و دين نخواهد بود. عالمي که در آن گناه نباشد، عالم دين و تکليف و امر ونهي و مانند آن نيست.

شيطان در حدّ وسوسه مأموريت دارد که پارس کند، آنکه آشناست به اين پارس اعتنا نمي‌کند، راه را طي کرده و به مقصد مي‌رسد. اما بيگانه بيراهه مي‌رود و به دام شيطان مي‌افتد. شيطان پارس را به گزيده تبديل مي‌کند و از آن به بعد مي‌گزد. البته شيطان تحت ولايت خداي سبحان است؛ بدون اذن خدا کاري نمي‌کند و در قيامت صريحاً مي‌گويد: ﴿فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنفُسَکُم مَّا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتمُ بِمُصْرِخِيَّ﴾[23][23] امروز نه من به داد شما مي‌رسم نه شما به داد من مي‌رسيد. من بر شما مسلط نبودم؛ فقط شما را دعوت کردم، خودتان آمديد. ﴿إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُم﴾[24][24] خدا وعدهٴ حق داد و من وعدهٴ فريب. وعدهٴ حق را نپذيرفتيد و وعدهٴ آميخته به فريب من را پذيرفتيد؛ پس من سلطه‌اي بر شما ندارم.

اگر کسي وعدهٴ الهي را عمداّ پشت سر گذاشت و به دنبال فريب شيطان رفت، خداي سبحان به او مهلت مي‌دهد. اگر از اين مهلت استفاده نکرد، از آن به بعد شيطان را بر او مسلّط مي‌کند. لذا به عنوان کيفر فرمود: ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَي الکَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزّاً﴾[25][25] ما شيطانها را بر کفار مسلط کرديم تا سخت آنها را آزار دهند (و از سعادت ابد محرومشان سازند. در جاي ديگر فرمود: ﴿إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لاَيُؤْمِنُونَ﴾[26][26] آنها که مؤمن نيستند، تحت ولايت شيطانند. وخداي سبحان شيطان را مانند کلب مُعلّم (سگ دست‌آموز) بر آنها مسلط کرد. اين سگ تربيت شده در ماه مبارک رمضان بسته است. عملاً کاري نکنيد که باز شود. او فقط از دور پارس مي‌کند، مبادا با دست خود زنجيرش را باز کنيد؛ کن خداي سبحان او را بر شما مسلط کند.

در اينجا سؤالي است که اگر ملائکه گناه نمي‌کنند، پس شيطان چگونه گناه کرد؟ جواب اين است که شيطان از جن است و در بين فرشتگان بود ولي فرشته نبود. قرآن کريم، درباره شيطان مي‌فرمايد: ﴿کَانَ مِنَ الجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ﴾[27][27]. شيطان، خود به داوند گفت: مرا از آتش خلق کردي، خدا هم او را تکذيب نکرد. و اصل اينکه جنّ از آتش خلق شده در قرآن کريم مورد تأييد است[28].[28]

فرشته معصيت نمي‌کند. وجن، گاهي اطاعت دارد و گاهي عصيان. لذا فرمود: «والشياطينُ مغلولة فاسألوا ربّکم أن لا يُسلّطها عليکم». از خدا مسئلت کنيد تا شيطان را بر شما مسلّط نکند. اگر خدا بخواهد شيطان را مسلط کند او را به وسيله ابزار دروني و خاطرات نفساني بر ما مسلّط مي‌کند. قواي نفساني ما را ابزار دست شيطان قرار مي‌دهد

 [1]ـ اربعين شيخ بهايي، ص179، ح9.

[2]ـ تفسير نورالثقلين، ج1، ص166. در وجه تسميه رمضان ر.ک: مجمع البحرين، ج2، ص223، (رمض».

[3]ـ سورة اعراف، آية 56.

[4]ـ امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: هنگام غذا خوردن نام خدا را ببر، آنگاه که دست کشيدي بگو: «الحمد لله الذي يُطعِم ولا يُطعَم» (کافي، ج6، ص294)..

[5]ـ الکافي، ج4، ص11.

[6]ـ مفاتيح الجنان، اعمال شبهاي ماه رمضان، دعاي سيزدهم.

[7]ـ سورة محمد، آية 38.

[8]ـ بحارالانوار، ج63، ص381.

[9]ـ از فقرات دعاي افتتاح.

[10]ـ ﴿... بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ ٭ لاَ يَسْبِقُونَهُ بِالقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ﴾ سورهٴ انبياء، آيات 26 و 27.

[11]ـ بحارالانوار، ج100، ص65.

[12]ـ نهج‌البلاغه، خطبهٴ 160.

[13]ـ سورة آل‌عمران، آية 18.

[14]ـ سورة نازعات، آية 33.

[15]ـ سورة طه، آية 54.

[16]ـ الکافي، ج7، ص49.

[17]ـ سورة بقره، آية 25.

[18]ـ سورة نحل، آية 122.

[19]ـ سورة آل‌عمران، آية 37.

[20]ـ اربعين شيخ بهايي، ص179، ح9.

[21]ـ ر . ک: من لا يحضره الفقيه، ج2، ص73.

[22]ـ سورة ق، آية 30.

[23]ـ سورة ابراهيم، آية 22.

[24]ـ همان.

[25]ـ سورة مريم، آية 83.

[26]ـ سورة اعراف، آية 27.

[27]ـ سورة کهف، آية 50.

[28]ـ ﴿وَالجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ﴾(سورهٴ حجر، آيهٴ 27) جمع جنّ «جنّه» است نه أجنّه. أجنّه جمع جنين است نه جن. ﴿وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِکُم﴾(سورهٴ نجم، آيهٴ 32)، يعني شما جنينهايي بوديد در شکم مادرانتان.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha