سرویس علمی فرهنگی: در ادامه سلسله مباحث سبک زندگی اسلامی دراین بخش، به بررسی مبانی رزق و نقش اعتقاد به رزق مقدر ازمنظر اهل بیت(علیهم السلام) به قلم داوود فاضل فلاورجانی می پردازد.
امروزه مسئله سبک زندگی مورد توجه جدی پژوهشگران حوزه های مختلف قرار گرفته است. تغییر سبک زندگی مردم جامعه ما، به سمت فرهنگ غربی، چالش های متعددی را فراروی برنامه ریزان و سیاستگذاران قرار داده و موجب شده تا آنها ضمن تلاش برای مقابله با فرآیند غربی شدن، به دنبال راهکارهایی برای جایگزین کردن مؤلفه های فرهنگ اسلامی برآیند. به نظر می رسد تغییرات پر شتاب در شیوه زندگی، منحصر به حوزه فرهنگ نیست و پس لرزه های آن در حوزه اقتصاد نیز خود را نشان داده است.
شاخصه های فرهنگ غربی ضمن دگرگون نمودن نگاه مردم به مسئله رزق، چالش هایی را برای جامعه ایجاد کرده است. تأملی بر نگرش حاکم بر جامعه نشان می دهد بیشتر مردم به دلیل نگرانی از آینده مالی و برای تأمین رفاه ما در نظرشان، عمده تلاش خود را معطوف به کسب درآمد بیشتر می کنند. نگاهی به رفتارهای فردی و اجتماعی در حوزه های مختلف، تأییدی بر این مدعاست. تبلیغات انبوه رسانه ها در تشویق مردم به سپرده گذاری بانکی و اعطای سود بیشتر، چاپ مجلات و کتاب های فراوان در باره روش های سرمایه دار شدن، افزایش بزه کاران مالی که وسوسه دستیابی زودهنگام به ثروت، آنها را به رفتارهای ناهنجار اجتماعی سوق می دهد؛ ذخیره کردن غیر معقول مواد غذایی، نگرانی از آینده شغلی و مالی و همچنین جلوگیری از فرزندار شدن، همه نشان از غلبه این نگاه در جامعه امروز ما و تبدیل آنها به فرهنگ عمومی دارد.
* عوامل روی آوری به ثروت و سودمداری در تمدن کنونی
در اروپای پیش از رنسانس، بینش دینی با ویژگی خدامحوری و آخرت گرایی بر مردم و نخبگان جامعه غربی حاکم بود و جهان، آفریده خداوندی محسوب می شد که تدبیر همه امور را به دست دارد. این دیدگاه هرچند با برخی خرافات و موهومات آمیخته شده، انسان ها معتقد بودند که به تنهایی نمی توانند کفیل روزی خود باشند و روزی دهنده اصلی خداست. با ظهور رنسانس، این دیدگاه متحول شد و روند قدسی زدایی از دین و محوریت یافتن انسان به جای خدا، آغاز گردید؛ خدا از فکر و عمل انسان غربی کنار رفت و انسان سکولار مادیگرا جایگزین انسان دین مدار غیب باور شد. در دیدگاه جدید، خداوند حداکثر خالقی بود که جهان را آفریده، به حال وا گذاشته و این انسان است که باید سعادت خود را با عقل خویش در همین دنیا و با کسب لذت و سود هرچه بیشتر رقم بزند؛ متأثر از این دیدگاه دنیا طلبانه، نظام سرمایهداری ظهور کرد و در فضای دینداری مسیحی نیز اندیشههایی مطرح شده که در نهضت پروتستانتیسم بر گسترش روح دنیا طلبی تأثیری بسزا داشت. اصالت دادن به ثروت و نادیده گرفتن نقش خداوند، موجب شد که انسان تصور کند خودش کفیل خویش است و کسب درآمد به دغدغه اصلی او تبدیل گردید.
* معنا شناسی رزق
کلمه رزق در قرآن کریم گاهی در مادیات، گاهی در معنویات و گاهی در اعم از این دو استفاده شده؛ رزاقیت در قرآن در اصل به خداوند نسبت داده شده، اما به اعتبار ثانوی و از باب مهیا کردن اسباب مادی و وسایل ظاهری به سایر موجودات نیز نسبت داده شده است. رزق در معنای قرآنی و روایی، خود به هر چیز، اعم از مادی و معنوی اطلاق میشود که در طول حیات انسان و برای رسیدن به حیات طیبه از سوی خداوند به او اعطا می شود. این رزق برابر ظرفیت و قابلیت شخص بوده و اندازه مخصوصی دارد که از آن تجاور نمیکند و دسترسی به آن نیز از طریق اسباب و وسایط مادی ممکن است.
البته بیان این نکته ضروری است که منظور از رزق، درآمد یا ثروت نیست، کلمه رزق معنایی خاص دارد که نقش خداوند در آن بارز است، اما در کلمه درآمد، خود شخص دخالت دارد، در رسیدن رزق مقدر، فقر یا داشتن ثروت دخالت ندارد. همچنین رزق مقدر انسان، اندازه مخصوصی دارد که با تلاش معینی به دست میآید و اساساً به بیش از آن رزق اطلاق نمی شود، بنابراین درآمد بیش از اندازه مخصوص، هرچند در تقدیر الهی ثبت شده، رزق مقدر انسان نیست.
* مبانی رزق در سیره اهل بیت علیهم السلام
اگر انسان با فراموشی نقش خداوند در کسب رزق، گمان کند که خودش همه کاره روزی خویش است، مسئله رزق به مهمترین موضوع زندگی وی تبدیل میشود. توجه به سخنان ائمه اطهار(علیهم السلام) می تواند با یادآوری این نقش، ضمن تبیین حقیقت واقعی رزق در منظومه هستی، تشویش و نگرانی برای تهیه رزق را از بین می برد و انسان را به ساحل اطمینان می رساند. در این صورت لازم نیست برای کسب لقمه عیش، زندگی را تباه نموده یا در برابر انسان های دیگر، تن به ذلت ندهیم.
1. خداوند رزاق مطلق: رزاقیت مطلق خداوند متعال اولین نکته ای است که صرف نظر از ادله عقلی، از صریح آیات قرآنی و سخنان اهل بیت(علیهم السلام) به دست میآید. با مطالعه آیات و روایت، تردیدی نمی ماند که تقسیم روزی میان موجودات به اراده خداوند متعال بوده و سایر موجودات فقط نقش واسطه را دارند. خداوند در سوره ذاریات بیان می دارد: «ان الله هو الرزق ذو القوه والمتین»؛ در این آیه تأکید شده که خداوند رزق هر جنبه ای را تأمین می کند.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) نیز در این باره بیان داشتهاند: «مردم نان خورهای خدا هستند، خداوند روزی آنها را ضمانت و خوراکشان را مقدر کرده است» (نهج البلاغه، خطبه 91). امام سجاد علیه السلام نیز در ستایش خداوند می فرماید: «از رزقی که عطا نموده برای هر جانداری بهره مشخصی قرار داده...» (صحیفه سجادیه، دعای1)
2. رزق، وسیله نه هدف: کسب روزی و ثروت هدف نهایی انسان نیست، بلکه وسیلهای است که انسان بتواند بهتر بندگی کرده و قیامت خود را سامان دهد. با مراجعه به تعالیم اسلامی مشاهده می کنیم که هدف انسان نباید انباشتن ثروت باشد، بلکه باید روزی الهی را وسیلهای برای نزدیک شدن به خداوند و اصلاح آخرت خود قرار دهد، در غیر این صورت کسب رزق به دغدغه اصلی او تبدیل می شود.
3. رزق مقدر است: رزق، تقدیر و تقسیم آن توسط خداوند است که بیتوجهی به آن، برای زندگی انسان خسارت بار است. اساساً حکمت خداوند اقتضا میکند که رزق ما تضمین باشد؛ زیرا از یک سو زندگی ما منحصر به حیات دنیوی نیست و از سوی دیگر برای رسیدن به ابدیت و قیامت هم به توشه و رزق معنوی نیاز داریم و هم به توشه و رزق مادی. پس همانگونه که فرستادن پیامبر و امام از سوی خداوند برای رسیدن به این هدف ضرورت دارد، تضمین رزق مادی ما نیز لازم است. اگر لازمه زندگی دنیوی، غرق شدن در رزق باشد، دیگر زمانی برای بندگی و رسیدن به قرب الهی وجود ندارد. این حقیقت به این معنی است که تأمین قطعی رزق و تقدیر آن توسط خداوند مورد تأکید مکرر آیات و روایات قرار گرفته است.
4. عدم منافات رزق مقدر با تلاش و حرکت: بیان این نکته ضروری است که تقدیر رزق و تضمین آن از سوی خداوند به این معنی نیست که انسان در گوشهای بنشیند و اهتمامی برای تهیه روزی و آباد کردن دنیا نداشته باشد. اهل بیت(علیهم السلام) در بیانات متعددی با نهی از تنبلی و بیکاری، آباد کردن دنیا را هم ردیف طاعتهای الهی دانسته و مؤمنان را به آن ترغیب کرده اند؛ چنانچه خود برای ساماندهی زندگی خود و مؤمنان اقدام کرده اند. بنابراین خداوند روزی ما را مقدر کرده است، اما برای کسب آن، تلاش معقول لازم است؛ زیرا عالم مادی، عالم اسباب است و هر چیزی ، هرچند مقدر باشد، در مجرای خود دست یافتنی است.
از سوی دیگر اگر تلاش معقول برای کسب روزی به حرص نامعقول برای جمع آوری مال و سودپرستی تبدیل شود، انگیزه توحیدی خدمتگزاری به مردم از بین می رود، چرا که در این صورت، صرفاً به قصد کسب ثروت انجام می شود و جایی که سفره چرب تری است، اهمیت می یابد. همچنین بر اساس دیدگاه اهل بیت(علیهم السلام) تلاش بیش از اندازه، زرنگی و حیله گری در افزایش رزق و سادگی و کاهش رزق تأثیری ندارد.
5. رزق مقدر همان رزق واقعی و مفید: با توجه به مباحث مطرح شده، مقدار رزق انسان که در چارچوب هدایت الهی تقدیر شده است، با تلاشی معقول از سوی خداوند تأمین می شود؛ بر اساس نامه 31 نهج البلاغه، رزق مفید و واقعی رزقی است که خدا برای انسان مقدر کرده است و خود به دنبال انسان می آید. این رزق، دنیای انسان را طوری سامان می دهد که می تواند آخرت خود را آباد کند اما اگر انسان بیش از آن تلاش کند، وقتی را که باید صرف معرفت الهی و عبادت نماید، ضایع می کند و با سختی دادن به خود، ثروتی را می اندوزد که نه تنها کمکی به تعالی او نمی کند، بلکه مانع رسیدن او به اهداف الهی می گردد و چه بسا مایه دردسر و گرفتاری دنیوی و اخروی شخص نیز می شود.
* تفاوت رزق با ثروت و فقر
دارایی و ثروت با رزق متفاوت است، زیرا خداوند بنده اش را بدون رزق نمیگذارد، اما ممکن است بنابر مصلحتی او را فقیر کند، برخی به اشتباه دارایی ها را رزق خود تصور میکنند و این موجب می شود مسئولیت خود را در قبال فقرا و نیازمندان فراموش نمایند و در امتحان الهی مردود شوند. بنابراین باید بیاندیشد که آیا این رزق من است یا رزق دیگران است که باید از طریق من به آنها برسد. علاوه بر این ممکن است کسی در عین این که رزقش می رسد، فقیر باشد ولی این فقر به نفع او و مانع از سرکشی و عصیانش شود. به فرموده پیامبر(صلی الله علیه و آله): «دنیا از کسی سلب نشده، مگر این که خیر او در آن است».
نظر شما