به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، اسلام ابوالعز، نویسنده مصری طی یادداشتی به تحلیل روابط ایران و مصر و برخی دست های پشت پرده پرداخت و نوشت: پس از مرگ ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان و روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز و سدیریها، یکی از اقدامات پادشاه جدید، بازبینی روابط ریاض و قاهره و تصمیم برای چگونگی استمرار آن بود به ویژه پس از تعدیل سیاستهای پادشاه گذشته در حمایت سیاسی، رسانه ای و اقتصادی از نظام مرسی و السیسی.
چرخش عربستان به سوی اخوان المسلمین و تاثیرات آن
اساس این تعدیل در سیاست خارجی عربستان این بود که سدیریها چرخش مثبتی به سوی اخوانیها داشتند و این در حالی بود که پادشاه سابق عربستان از ترس اینکه مبادا نفوذ اخوانی ها و حامیان منطقه ای آنها مانند ترکیه و قطر در منطقه بیشتر از عربستان شود، حدود یک سال با اخوانیهای مصر و کشورهای دیگر عربی دشمن بود
از سوی دیگر تعدیل سیاست های ریاض درباره اخوان به این خاطر بود که میخواست با همکاری آنکارا و دوحه برای مبارزه با مقاومت منطقه در سوریه، یمن و عراق یارگیری کند و ائتلافی سنی علیه شیعیان منطقه تشکیل دهد.
این تعدیل سیاست ریاض در مورد اخوان المسلمین، روابط قاهره و ریاض را متشنج کرد؛ اخوانیها هم از این تنش به سود خود استفاده کردند تا به شکاف ایجاد شده میان عربستان و مصر دامن بزنند و بدین ترتیب قاهره حامی درجه اول اقتصادی خود را از دست بدهد و به دنبال هم پیمان دیگری برای خود باشد؛ عربستان نیز به فکر عواقب سیاست جدید خود در قبال مصر و اخوان باشد؛ چرا که اخوان المسلمین گروهی است که نظام جدید مصر بر اساس سرنگونی آن شکل گرفته است.
طراحان رابطه ایران و مصر و هدف آنها
در همین شرایط بود که پیشنهاد رابطه تهران و قاهره بار دیگر مطرح شد و از سوی دیگر اخوان هم برای افزایش شکاف میان قاهره و ریاض به فکر عادی سازی روابط میان مصر و ایران افتاد؛ بدین ترتیب بود که رسانههای وابسته به اخوان از چند ماه پیش اخبار و اظهارنظرها و پیش بینی هایی را مطرح می کنند، مبنی بر این که نظام مصر به دنبال بهبود روابط خود با ایران و محور مقاومت است؛ از سوی دیگر موفقیت ایران در توافق هستهای و حمایت تهران از انتخاب های مردم مصر در 2011 و 2013 میلادی و تبریک به السیسی به عنوان رئیس جمهور مصر به کمک این فرضیه آمد و امیرعبداللهیان معاون وزیر امور خارجه ایران هم که در مراسم تحلیف السیسی به عنوان نماینده رئیس جمهور ایران حضور داشت به السیسی گفت روابط میان ایران و مصر باید به اندازه و اهمیت دو کشور باشد.
واقعیتی که گویی از چشم اخوان و دیگران پوشیده مانده این است که ارتباطات میان عربستان و مصر ارتباطی جدایی ناپذیر به حکم جغرافیا است، به عبارت دیگر تاریخ روابط میان این دو کشور بیان میکند در بحرانی ترین دوره روابط میان این دو کشور یعنی زمان جنگ اول یمن نیز رابطه میان دو کشور قطع نشد و شرکت کردن جانشین ولی عهد عربستان در مراسم فارغ التحصیلی افسران مصری با دعوت السیسی نیز برای اعلام این مطلب بود که روابط مصر و عربستان هنوز قطع نشده و دو کشور در زمینه مسائل منطقهای از جمله مسأله سوریه توافق نظر و همکاری دارند، گرچه برخی بر این باورند که السیسی با عربستان در مورد سوریه اختلاف نظر داشته و به دنبال راه حل سیاسی برای بحران سوریه میباشد.
جایگاه ایران در معادله روابط مصر و عربستان چیست؟
واقعیت این است که متغیر اصلی در معادله روابط میان مصر و عربستان از آغاز سال جاری، ایران نبود بلکه اخوان المسلمین بوده است و ایران هیچگاه عامل اصلی در این معادله نبود، بلکه اتفاقات پس از انقلاب از جمله استقبال سادات از شاه ایران نشان می دهد روابط عادی و دوستانه مصر و ایران خط قرمز آمریکایی ها است که تا زمان سرنگونی مبارک ادامه داشت و مبارک حتی در سال های آخر حکومت خود با ریاض علیه تهران متحد شد؛ از این رو ایران تا کنون در متن و حاشیه روابط مصر و عربستان حضور نداشته است.
برای پاسخ دادن به پرسش گذشته باید به انقلاب 25 ژانویه و موضعگیری عربستان در برابر این انقلاب و صعود اخوانی ها و به قدرت رسیدن آنها و نیز چگونگی استفاده آنها از رابطه با ایران به عنوان برگ برندهای در معامله با عربستان بازگردیم؛ چرا که عربستان در آن زمان با اخوان و انقلاب ژانویه مخالف بود و از نفوذ ترکیه و قطر در منطقه متضرر می شد، به این خاطر که در آن زمان یک گروه هم پیمان ترکیه و قطر در مصر به قدرت رسیده بود و مصر هم کشوری محوری است و در سه دهه گذشته روابط محکمی با عربستان داشته، بنابراین به قدرت رسیدن اخوان و ارتباط آنها با دشمن درجه یک عربستان، برای آل سعود کابوسی سیاسی بود و شاید همین نیز باعث شد تا ملک عبدالله و آل سعود در ماه های آخر زنده بودن وی، تمام تلاش خود را برای سرنگونی اخوان به کار گیرند.
آیا اخوان المسلمین در طراحی رابطه ایران و مصر جدی بود؟
اما آیا اخوان در ایجاد رابطه طبیعی میان ایران و مصر جدی بود؟ به ویژه اینکه تهران از سال 2011 میلادی مایل به ایجاد رابطه با مصر بود، اما به هیچ وجه این قصد را نداشت آنگونه که اخوانی ها وانمود می کنند، جای عربستان را بگیرد، با این حال اخوان بر اساس همین سیاست بود که از زمان به قدرت رسیدن تا سرنگونی، حرف از رابطه با ایران میزد، اما در عمل در جهت خلاف آن تلاش می کرد و از عادی سازی رابطه با ایران به عنوان مترسکی برای ترساندن آل سعود و جلب حمایت آنها و نیز تقویت پایگاه مردمی اخوان استفاده میکرد و سخنان طایفی محمد مرسی در کنفرانس کشورهای عضو عدم تعهد در تهران نیز برای تقویت همین پایگاه مردمی که متشکل از جریانهای سلفی طایفی است، بود.
مطالب گذشته نشان میدهد بهبود روابط میان ایران و مصر مبتنی بر امور متعددی که در درگیری میان عربستان، قطر، ترکیه و اخوان مورد استفاده قرار گرفته بود که پس از 30 ژانویه نیز در نزاع میان محورهای مصرـ عربستان ـ امارت و قطرـ ترکیه که بازماندگان اخوان بودند، مورد استفاده قرار گرفت و تمام این اتفاقات جدای از محور مقاومت است که در این دوره به چیزی جز معرکه اصلی خود در سوریه و عراق توجه نداشته، به جز اهتمام به غزه که میان محورهای درگیری قرار گرفت؛ این مساله ای بود که در تجاوز اخیر صهیونیستها روشن شد و نقش محور مقاومت در آن زمان طبق گفته سید حسن نصرالله، هنگامی که غزه میان دو محور درگیری قرار گرفت، به ایران پیشنهاد داد تا با مصر، ترکیه و قطر برای حل و فصل موضوع تماس بگیرد. بنابراین ایران و به طور خاص محور مقاومت، علاقهای به دخالت در نزاع میان محورهای یاد شده نداشته و مسأله باز کردن کانال ارتباط با طرفهای این محورها سودی ندارد، مگر خدمت به محور اساس مقاومت یعنی مساله فلسطین.
رابطه ایران و مصر، خط قرمز واشنگتن و ریاض است
خلاصه این که هدف طلایهداران رابطه میان مصر و ایران که از سال 2012 میلادی آغاز شد، فقط نمایش و استفاده ابزاری از این رابطه بود و اراده واقعی در این زمینه نداشتند و از سویی، با توجه به رویدادهای منطقه به نظر می رسد این رابطه مسألهای زمانبر باشد، اگر نگوییم به طور کلی محال است؛ چرا که مساله نفوذ ریاض و واشنگتن در قاهره را نباید فراموش کرد و از طرفی طراحان این رابطه فرضی هم اخوانی ها و حامیان آنها بوده اند تا از این طریق شکاف میان مصر و عربستان را عمیق تر کنند تا خودشان بتوانند بیش از پیش به عربستان نزدیک شوند.
در پایان باید گفت مصری ها در مقابل فشار سعودی ها برای مصالحه با اخوان برگ هایی در دست داشتند آنگونه که اخوانی ها وانمود کردند، رابطه با ایران جزء آنها نبود، بلکه می توان گفت روابط نابسامان میان مصر السیسی و عربستان به سود ایران تمام نشد؛ چرا که این نابسامانی موجب انسجام کامل ریاض و اخوان المسلمین در منطقه و تحکیم ایده درگیری طایفی (نه سیاسی) میان عربستان و ایران شد، اما با این حال نمیتوان انکار کرد که هنوز هم رابطه میان تهران و قاهره انگیزههایی داشته باشد که نیاز به نوشته مجزایی دارد.
ترجمه: سید احمد احمدزاده