به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» تردیدی نیست که ایران و مصر دو کشور اسلامی تاثیرگذار در منطقه هستند که در زمان حسنی مبارک روابط خوبی با هم نداشتند، اما پس از سرنگونی مبارک و روی کار آمدن مرسی و السیسی و تحولات جدید منطقه از جمله توافق هسته ای ایران با شش کشور بزرگ جهان و تغییر توازن قدرت منطقه، پرسش هایی درباره عدم ارتباط میان این دو کشور در اذهان شکل گرفته است که با توجه به آمادگی ایران برای ارتباط با کشورهای منطقه، این پرسش ها بیشتر متوجه مصر می باشد و اینکه جایگاه و موقعیت خود را در چینش جدید منطقه چگونه تعریف خواهد کرد. پایگاه العهد لبنان در یادداشتی به بررسی موانع و انگیزه های برقراری این رابطه پرداخته که ترجمه یادداشت بدین شرح است:
موانع رابطه مصر و ایران از گذشته تا کنون
مساله توسعه روابط میان مصر و ایران پرسش های زیادی را با خود به همراه دارد از جمله اینکه با چه توجیهاتی روابط دو کشور همچنان پایین تر از سطح مطلوب است و چه موانعی بر سر ایجاد این روابط وجود دارد به ویژه اینکه در زمان مبارک، سیاست خارجی مصر توسط آمریکا اداره می شد و مبارک از صدور انقلاب ایران به مصر هراس داشت و از سویی با مقاومت علیه صهیونیست ها هم مخالف بود و موانع دیگری که می توانست بهانه نظام مبارک برای موضع منفی علیه تهران باشد.
از سوی دیگر باید توجه داشت که پرسش ها درباره روابط ایران و مصر مربوط به تغییر نظام ها و مواضع نمی شود، بلکه بیش از اینها به موانعی مربوط می شود که مانع ایجاد ارتباط طبیعی دیپلماسی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی میان دو کشور می باشد و این امری است که فراتر از توجیهات نظام مبارک برای قطع رابطه با ایران است؛ چرا که این توجیهات با وجود سست بودن در صورتی منطقی است که کسی انتظار داشته باشد مصر و ایران روابطی محکم و ممتاز مانند روابط مصر و عربستان یا ایران و سوریه داشته باشند، اما این توجیهات نمی تواند مانع ایجاد رابطه ای عاید میان قاهره و تهران باشد به ویژه با توجه به اینکه رابطه میان دو کشور حداقل ثمراتی اقتصادی و علمی در پی خواهد داشت.
ابعاد قابل بحث در ارتباط مصر و ایران
در این نوشته می توان مساله روابط میان ایران و مصر را از سه جنبه مورد بررسی قرار دارد که عبارتند از:
اول: وجود اراده حقیق در برقراری رابطه عادی و مداوم و متناسب با حجم و اهمیت دو کشور
دوم: ثمرات این رابطه در زمینه اقتصادی و سیاسی که البته ثمرات سیاسی این رابطه به نوع رابطه مصر با ایران و کشورهای خلیج فارس و عربستان نیز مربوط می شود.
سوم: شرایط و اوضاع منطقه و موضع تهران و قاهره در مورد مسایل متعدد منطقه مانند گفتگوی میان مقاومت و رژیم صهیونیستی و رابطه آن با موضع ترکیه و قطر یا توافق بر ضرورت مواجهه با دشمن جدیدی به نام داعش که همه را تهدید می کند.
عزم جدی ایران و سستی مصر
سال 2011 در زمینه مورد بحث ما نیز سالی سرنوشت ساز است؛ چراکه تهران، انقلاب مصر را تایید کرد تا بدین ترتیب موانع مبارک برای رابطه میان دو کشور از بین برود و این نشان دهنده تلاش جمهوری اسلامی ایران برای ارتباط با مصر به ویژه در زمینه اقتصادی است. ایران این کمک را با کمک در زمینه تهیه گندم و نفت به مصر در سال 2012 و فعال ساختن بخش گردشگری مصر و ارسال گردشگران ایرانی به مصر نشان داد، اما در مقابل لازم بود مصر نیز اقدامات مشابه دیپلماتیک انجام دهد، اما مصر تا کنون فقط دفتر حافظ منافع در تهران دارد و بدین ترتیب اوضاع سال 2012 به همان شکل ادامه یافت و بلکه برخی عوامل دیگر نیز باعث شد رابطه ایران و مصر به اهرم فشاری برای مصری ها تبدیل شود تا هیچ اقدامی در زمینه توسعه روابط انجام ندهند.
اما پس از توافق هسته ای ایران و شش کشور بزرگ جهان و حذف تحریم های بین المللی در مورد برنامه هسته ای ایران کشورهای جهان به ویژه کشورهای اروپایی مانند فرانسه، انگلستان و آلمان به سرعت به فکر عادی سازی روابط با تهران افتادند و اینجا باز هم این پرسش مطرح شد که چرا مصر هنوز هم از برقراری رابطه با ایران خودداری می کند به ویژه اکنون که موانع اصلی این رابطه مانند نظام مبارک و تحریم های اقتصادی و سیاسی ایران از بین رفته است.
انگیزه های قاهره برای رابطه با تهران
قاهره از سوی دیگر در دو سال گذشته انگیزه هایی هم برای رابطه با تهران داشته؛ انگیزه های مانند غزه و مبارزه با تکفیری ها.
در مورد غزه تجاوز سال گذشته اسرائیلی ها به غزه میزان درگیری و اختلاف میان نظام جدید مصر و ترکیه و قطر را نشان داد.
علاوه بر مساله غزه یکی دیگر از زمینه های نزدیکی ایران و مصر مساله مبارزه با تکفیری ها و داعش است و این سؤال مطرح می شود که مصر و ایران تا چه اندازه می توانند در این زمینه همکاری داشته باشند به ویژه با توجه به اینکه ایران و مصر برای رویارویی با خطر بزرگ داعش می توانند اختلافات پیشین را به خاطر منفعت مشترک خود حتی به صورت موقت هم که شده کنار بگذارند.
از ابتدای سال جاری عامل دیگری نیز به معادله رابطه ایران و مصر افزوده شد که مربوط به چگونگی تعامل حاکمان جدید عربستان با مصر می باشد؛ مصری که این روزها باری اقتصادی و سیاسی بر دوش عربستان است و حداقل از آن برای اعمال فشار بر این و آن استفاده می کنند. عربستان گاه از مصر به عنوان مترسکی در یمن استفاده می کند و گاه از آن برای نزدیک شدن به قطر و سوریه استفاده می کند، اما قاهره زمانی برای رهایی از بند عربستان به فکر افتاد که ابتکار عمل سیاسی در منطقه را از دست داده بود و عربستان این ابتکار عمل را به دست گرفته و از آن برای جلب منافع خود استفاده می کرد و در اینجا است که امکان ارتباط با ایران و محور مقاومت می تواند در سیاست خارجی مصر توجیه پذیر باشد و این اتفاقی است که در آغاز تجاوز به یمن و اتفاقات لیبی و وساطت روسیه برای حل بحران سوریه تا حدودی رخ داد.
قاهره باید تکلیف خود را با عربستان معلوم کند
در زمینه روابط ایران و مصر یک عامل اساسی دیگر هم وجود دارد که توافق هسته ای ایران و تاثیرات منطقه ای و بین المللی این توافق و تاثیر آن در تصمیم قاهره برای بهبود روابط خود با تهران می باشد. بدیهی است در این شرایط قاهره بخواهد روابط خود با محور مقاومت و به ویژه ایران را بهبود بخشد، اما قاهره باید توجه داشته باشد که در مقابل منافع اقتصادی که از این رابطه به دست می آورد باید بهای سیاسی ناچیزی بپردازد که عبارت است از کاهش روابط با ریاض؛ چرا که ریاض اجازه نخواهد داد روابط مصر و ایران عادی شود چون اگر چنین اتفاقی بیفتد و رابطه مصر و عربستان کاهش یابد تمام تلاش های عربستان برای از بین بردن پیامدهای توافق هسته ای نیز ناکام خواهد ماند و شاید همین مساله نیز علت اصلی موج حملات رسانه ای جدید عربی علیه مصر و هشدار به این کشور در مورد رابطه با ایران باشد.
خلاصه اینکه پرسش ها در مورد علت جدایی مصر از ایران فقط به توجیهات و موانع کلاسیک پیش از 2010 مربوط نمی شود، بلکه با نقشه سیاسی منطقه و وضعیت مصر در منطقه نیز ارتباط دارد که البته یکی از عوامل تاثیرگذار در جایگاه جدید مصر در منطقه نیز نوع رابطه این کشور با ایران و همچنین نوع رابطه مصر با آمریکا و اسرائیل و کشورهای خلیج فارس و عربستان می باشد. بر این اساس افق آینده نزدیک روابط مصر و ایران بیش از هر چیز به نوع رابطه مصر با کشورهای خلیج فارس به ویژه عربستان بستگی دارد.