به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری«حوزه» حجت الاسلام و المسلمین رفیعی مدیر این مؤسسه در گفتگویی، زندگی این امام بزرگوار را مورد بررسی قرار داده که بدین وسیله به مخاطبان خبرگزاری حوزه تقدیم می شود.
درابتدا اشاره ای به نام حضرت و اجمالی از شخصیت مادر بزرگوارشان داشته باشید.
نام مبارک آن حضرت، علی است و فرزند امام نهم حضرت محمد الجواد(ع) و نام مادرشان سمانه است و بعضی گفته اند کنیه مادر حضرت امّ الفضل بوده. او بانویی بزرگوار، عالمه، عارفه، زاهده، قاری قرآن، و امّ ولد (یعنی کنیزی که صاحب فرزند شده) بوده و این بانو غیر از امّ الفضل است که دختر مأمون بوده و همسر جواد الائمه(ع).
بعضی هم نام مادر حضرت هادی را ماریه قبطیه، غزاله مغربیه، سیده، حدیث گفته اند. آنچه مهم است جنبه های اخلاقی و ایمانی قوی است که برای مادر حضرت در کتب مربوطه نقل کرده اند.
کنیه و القاب حضرت چیست؟
کنیه حضرت ابوالحسن، ابوالحسن الثالث، ابوالحسن ماضی است و القاب مبارک حضرت زیاد است؛ از جمله هادی، مرتضی، عسکری، عالم، رشید، شهید، وفی، نجیب، تقی، نقی، متوکل، فقیه، امین، ناصح... امام جواد و امام هادی و امام عسکری را ابن الرضا نیز می گفتند و این به سبب شهرت قداست و علم و کمال امام رضا(ع) در پی ولایتعهدی بوده است.
تاریخ ولادت حضرت به طور دقیق روشن است؟
در تاریخ ولادت حضرت مانند سایر ائمه اختلاف نظر وجود دارد. شیخ مفید در المقنعه و شیخ طوسی در التهذیب و مجلسی در بحار و جمع دیگری از علما نیمه ماه ذی الحجة سال 212 هجری قمری ذکر کره اند و این قول مشهور است و محدث قمی نیز این قول را اشهر معرفی می کند. البته بزرگان گذشته و بعضی از بزرگان دیگر اقوال دیگر چون 27 ذی الحجه یا یک شب پیش از آخرین روز ذی الحجه 212 و بعضی در سیزدهم ماه رجب 214 گفته اند.
محل تولد حضرت کجا بود؟
در اطراف مدینه منوره محلی به نام صریا.
اگر صلاح بدانید به تاریخ شهادت و مدت عمر مبارک حضرت اشاره ای کنید.
بعضی سوم رجب 254 و بعضی سه یا چهار یا پنج شب به آخر ماه جمادی الثانیه 254، و بعضی رجب 250 گفته اند و این قول نادر است.
بنابر اینکه تولد حضرت 212 و شهادت 254 باشد، طول عمر مبارک حضرت نزدیک 42 سال می شود و این قول مشهور است و اگر تولد 214 باشد، وفات 254 مدت عمر چهل سال است.
حضرت در سن هشت سال و اندی به امامت رسیده اند؛ زیرا وفات امام جواد(ع) سال220 در بغداد بوده است و در آن زمان حضرت هادی(ع) در مدینه زندگی می فرمودند. لازم به ذکر است حضرت جواد(ع) قبل از حرکت به طرف بغداد، امام هادی(ع) را به عنوان وصی و امام بعد از خود به خواص اصحاب معرفی می فرمودند.
حضرت هادی(ع) با چند نفر از خلفا معاصر بودند؟
مجموعاً هفت خلیفه. در زمان حیات پدر بزرگوارشان با مأمون و معتصم هشت سال و اندی، معاصر بودند، و معتصم (لعنه الله) در سال 220 حضرت جواد(ع) را شهید کرد و حضرت عهده دار مقام امامت شدند و در این مدت با چند خلیفه جائر و سفاک هم زمان بودند که شقی ترین و نامی ترین آنها متوکل است.
بنابر نوشته ابن اثیر در الکامل، سال 227 معتصم، سال 232 واثق، سال 247 متوکل و سال 248 منتصر از دنیا رفت. سال 252 مستعین خود را از خلافت خلع کرد. و معتز به خلافت رسید و در سال 255 معتز خلع شد.
محدث قمی و دیگران می نویسند بنا بر قول مسعودی، قریب نوزده سال می شود. محدث قمی می فرماید: در ایام معتز (لعنه الله) آن حضرت را زهر دادند و شهید کردند.
حضرت در این مدت در سامرا شدیداً زیر نظر حکومت بودند، حتی دوستان حضرت به طور آزاد از ملاقات حضرت ممنوع بودند. وکلای حضرت زیر نظر بودند و بعضی به زندان افتادند، ولی امام هادی(ع) با کمال هوشیاری به وظیفه خطیر امامت عمل می کردند و در حفظ اسلام ناب کوشا بودند و زمینه را برای حکومت عدل الهی مهیا می ساختند.
زمان امامت حضرت هادی(ع) با زمان امامت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) چه تفاوتی داشت؟
در زمان امام باقر و صادق(ع) آزادی نسبی بیشتر بود، و این به دلیل جنگ بنی امیه و بنی عباس و عدم تثبیت حکومت بود. البته پس از ثبات حکومت بنی عباس، مشکلات شروع شد.
این دو امام بزرگوار جلسه درس داشتند و شاگردان ایشان در علوم و معارف مختلف از محضرشان بهره مند می گشتند؛ به طوری که شیعه امامیه به مذهب جعفری معروف شد؛ چون امام جعفر صادق(ع) پیشوای مشهور این مذهب و روایات او در زبان عام و خاص مشهور بود.
ولی امام هادی و همچنین فرزند بزرگوارش امام حسن عسکری(ع) در زمان خود در محاصره شدید بودند. شما در تاریخ ملاحظه می کنید این امامان جلسه درس آزاد نداشتند، راویان به سختی خدمت ایشان می رسیدند، مأموران دولت کاملاً مواظب رفت و آمدها بودند.
امام هادی و امام حسن عسکری(ع) در سامرا در محلی نظامی زیر نظر بودند. گاهی شبانگاه مأموران دولت به خانه ایشان برای بازرسی حمله می کردند و هیچ آرامش و آزادی نداشتند.
اگر حکومت مطلع می شد کسی به حضرت کمک مالی می کند، مورد تعقیب قرار می گرفت، زندانی می شد، حتی بعضی را فقط به جرم محبت به امام به زندان می انداختند و جانشان در خطر بود. شیعیان گاهی نام حضرت هادی(ع) یا حضرت عسکری(ع) را نمی توانستد ببرند و با کلمه «ناحیه» اشاره به حضرت می کردند که از ناحیه مقدس چنین صادر شده.
پس شیعیان چگونه از امام بهره می بردند؟
بیشتر از راه نامه. شما کتب روایی را ملاحظه بفرمایید، می بینید راوی می گوید:«از امام باقر یا امام صادق سؤال کردم»، «حضرت جواب دادند» و عمده روایات حضوری است. ولی به روایات زمان عسکریین (امام هادی و امام حسن عسکری(ع)) مراجعه کنید، ملاحظه می کنید بسیاری از آنها از راه مکاتبه بوده، به طور مخفیانه نامه می نوشتند و حضرت جواب می دادند و همچنین از طریق وکلای حضرت در مناطق مختلف مثلاً در قم، ری و مناطق دیگر ارتباط داشتند.
آیا سخت گیری ها و فشارها مرتبط با مهدویت بود یا فقط به مسئله امامت و رهبری شخص آنها مربوط می شد؟
هر دو. دشمنان هم از مقام امام و رهبری شیعیان خوف داشتند، زیرا (الملک عقیم) از دست دادن حکومت برای آنها سخت بود. علاوه، طبق روایت رسیده آگاه بودند تولد «مهدی» (عجل الله تعالی فرجه) نزدیک است و می خواستند فرعون گونه از تولد مهدی جلوگیری کنند و اگر به دنیا آمد، او را بکشند.
لذا این دو امام بزرگوار را در منطقه نظامی محصور کردند و حتی تولد نوزادان آنها را زیر نظر داشتند. البته آنچه خدا می خواست، شد و وعده الهی محقق گشت.
باید به این نکته توجه دهم که امامت حضرت جواد و هادی(ع) در سن کودکی مقدمه ای بود برای قبول جامعه بر پذیرفتن امام در سن کودکی. اگر چه از ظاهر ایه 30 سوره مریم که درباره به حضرت عیسی(ع) است نیز استفاده می شود که حضرت در کودکی پیامبر بوده و این مسئله از نظر قرآن روشن است، ولی خداوند متعال برای مردم آن زمان هم به طور محسوس مسأله را روشن کرد.
حضور امام جواد(ع) در مجلس حاکم زمان و پاسخ گویی حضرت در سن کودکی به دانشمندان عصر موجب شگفت همگان شد و برای شیعیان اتمام حجت و تقویت قلب و ایمان و همچنین پاسخ گویی امام هادی(ع) به نامه ها و جواب مسائل غامض در سن کودکی همگان را شگفت زده کرده بود.
امام هادی(ع) از علم الهی آن چنان بهره مند بود که جنیدی، بزرگ ترین دانشمند ناصبی مدینه را تحت تأثیر علم خود قرار داد و او را به سوی ولایت و امامت و اهل بیت هدایت کرد و از پیروان خود قرار داد و این در حالی بود که امام برحسب ظاهر هنوز به مقام امامت نرسیده بود و امام جواد(ع) در قید حیات بودند.
از این جهت، جامعه وقتی می بیند کسی در شش سالگی یا هشت سالگی به مشکل ترین مسائل دانشمندان جواب می دهد، می تواند به راحتی قبول کند که امامت و ولایت با سن ارتباط ندارد و ممکن است کسی در کودکی به مقام شامخ امامت برسد.
این مطلب زمینه ساز قبول امامت امام زمان در سن کودکی می شود، محصور بودن دو امام بزرگوار و حالت غیبت گونه آنان و مکاتبه با ایشان هم مردم را برای غیبت صغرا و کبرا آماده می ساخت.
ممکن است داستان جنیدی را تعریف کنید؟
در کتاب مأثر الکبراء فی تاریخ سامراء آمده است که:معتصم نقشه شهادت امام جواد(ع) را در ذهن خود طرح می کرد. به عمر بن فرج دستور داد به مدینه حرکت و با والی مدینه مشورت کن و از او بخواه یک معلم که ناصبی و دشمن اهل بیت باشد، برای ابوالحسن هادی معین کند تا ضمن آموزش بر او اثر گذارد.
او وارد مدینه شد و با والی مدینه مشورت کرد و همگی بر آن شدند که مانع ارتباط شیعیان با حضرت هادی شوند و عالم ناصبی شهر به نام جنیدی را برای آموزش حضرت بگمارند.
بر حسب ظاهر به این امر موفق شدند و این در حالی بود که حضرت هادی(ع) حدود شش سال و اندی داشتند. روزی والی شهر از جنیدی پرسید: حال این کودک که تربیت می کنی، چگونه است؟
جنیدی با اعتراض جواب داد: این کودک؟ چرا نمی گویی این پیر! بگو بدانم ایا در این شهر در علم و ادب عالم تر از او کسی را می شناسی؟
والی جواب داد: نه.
جنیدی گفت: به خدا قسم، در ادبیات مطلبی می گویم و تصور می کنم از ابتکارات من است. ناگهان می بینم حضرت هادی فروع و مطالبی می گوید و من از او استفاده می کنم.
مردم تصور می کنند من معلم او هستم؛ نه چنین نیست، من از او بهره مند می گردم.
مدتی گذشت، والی از جنیدی سؤال کرد:حال کودک چگونه است؟
جنیدی با کمال اعتراض گفت: کودک؟ چنین مگو! او برترین و بهترین مخلوق خدا روی زمین است.
گاهی که وارد حجره می شود، به او می گویم سوره ای از قرآن بخواند، می گوید کدام سوره را می خواهی تا بخوانم؟ هر سوره طولانی که بگویم، با صدایی دلنشین تر از صدای داود قرائت می کند و صحیح تر از قرائت او نشنیده ام!!
او قرآن را حفظ است و تأویل و تنزیل آن را می داند! این کودک در مدینه از کجا این علوم زیاد را آموخته!...
با این ارتباط، دشمنی جنیدی با اهل بیت: تبدیل به دوستی و محبت شد و او به امامت حضرت هادی(ع) معتقد شد.
با توجه به این واقعه تاریخی و امثال آن، به خوبی مقام علمی و توجهات خاص الهی به ائمه اطهار روشن و کوته بینی دشمنان اهل بیت آشکار می شود.
زندگی امام هادی(ع)، سرشار از معجزات و کرامات بود، به گونه ای که حتی مخالفین حضرت در مقابل معنویت و مقام قرب آن بزرگوار سر تسیلیم فرود می آوردند. داستان بیماری خلیفه و نذر مادر او برای امام هادی(ع) و شفای خلیفه در کتب تاریخی ثبت است که از بیان تفصیلی آن خودداری می کنم.
وقایع معجزه آسا و کرامات بی حد و استجابت دعای آن حضرت زبانزد خاص و عام مسلمانان و غیر مسلمان بود؛ به طوری که حضرت را باب الحوائج می دانستند و با دعا و توجه حضرت، به حاجات خود می رسیدند.
اشاره کردید که حضرت هادی(ع) شدیداً زیر نظر بودند.آیا این سخت گیری ها همیشه یکسان بود؟
با توجه به اینکه مدتی حضرت در مدینه بوده و مدتی در سامرا و همچنین حضرت در زمان خلفای مختلفی زندگی کرده اند، جواب روشن می شود. زمانی که حضرت در مدینه زندگی می کردند، زیر نظر بودند، ولی این سخت گیری ها در سامرا و آن منطقه نظامی شدت بیشتری گرفت؛ زیرا به طور مستقیم زیر نظر بودند.
ولی با این همه سخت گیری ها نتوانستند نور خدا را خاموش کنند و شیعیان و دوستان با شیوه های مختلف کم و بیش خدمت حضرت می رسیدند یا از طریق مکاتبه مخفی از آن وجود شریف استفاده می کردند.
یک روایت مشهور از حضرت هادی(ع) معرفی کنید که اکنون مورد استفاده همگان است.
زیارت جامعه کبیره که در مشاهده مشرفه و اماکن مختلف همه از آن استفاده می کنند، از وجود مبارک حضرت هادی(ع) است. محدث و فقیه بزرگوار شیخ صدوق در کتاب شریف «من لا یحضره الفقیه» و همچنین در کتاب عیون الاخبار الرضا نقل می کند که موسی بن عبدالله نخعی و بنا به نسخه عیون و مزار کبیر، موسی بن عمران گفت: به امام هادی عرض کردم: یابن رسول الله کلامی بلیغ و کامل به من بیاموز که با آن هر یک از شما را زیارت کنم. حضرت زیارتی به او آموختند که به زیارت جامعه کبیره مشهور شد.
معنا ومفهوم زیارت جامعه کبیره
این زیارت را جامعه گفتند، زیرا اوصاف و القاب آن بر هر امامی تطبیق می کند و در هر جا می توان خواند. قید کبیره را بر آن افزودند، زیرا زیارت دیگری از امام رضا(ع) نقل شده که الفاظ آن جامع است و برای هر امام می توان خواند، ولی متن آن کمتر و کوتاه تر است، و چون هر دو جامع بودند، جامعه مشهور شد، و چون از نظر متن یکی بزرگ تر و دیگری کوچک تر بود، به کبیره و صغیره مشهور شدند.
در زیارت جامعه کبیره، حضرت هادی(ع) به موسی بن عبدالله می فرمایند با غسل باش و بر مزار بایست و شهادتین بگو، به توحید و نبویت شهادت بده. پس چون داخل شدی و قبر را دیدی، 30 بار بگو: الله اکبر، سپس در حالی که قدم ها را کوتاه و نزدیک به هم بر می داری با سکینه و وقار پیش برو و 30 بار تکبیر خداوند را بگو. سپس نزدیک قبر شو و 40 بار تکبیر بگو (مجموعاً صد تکبیر). سپس بگو: السلام علیکم یا اهل بیت النبوة و موضع الرسالة و مختلف الملائکة و ..
سلام را آغاز می کنیم با این دید و معرفت که امامان«اهل بیت نبوت» هستند و شامل تمام فضائل و مناقبی می شوند که پیامبر(ع) درباره اهل بیت فرمود و شیعه و سنی نقل کرده اند. سپس آنها را به موضع رسالت یاد می کنیم؛ یعنی آنچه آثار و لوازم رسالت رسول الله است؛ از معجزات و غرائب شئون و علوم و ولایت مطلقه و احترامات (چون لا تقدموا بین یدی الله و رسوله و لا ترفعوا اصواتکم...) هر مزیتی و مرتبتی به جز نبوت، در ائمه موجود است؛ همان گونه که در ایه شریفه مباهله از کلمه «وَأنْفُسَنَا» استفاده می شود.
آن گاه زائر از ایشان با وصف مختلف الملائکه یاد می کند، یعنی ملائکه نزد ائمه اطهار آمد و شد و افتخار خدمتگزاری ائمه را دارند؛ همان گونه که از روایات مختلف استفاده می شود.
در زیارت جامعه بیشتر بر چه مطلبی تکیه شده است؟
بیشتر از هر چیز به معرفی صفات عالی ائمه معصوم و مقام قرب آنها و اینکه شیعه چه شناختی و چه رفتاری در قبال آنها باید داشته باشد، پرداخته شده است. خلاصه این زیارت درس امام شناسی و وظیفه شناسی مردم در برابر امام است.
کدام یک از روایات امام هادی(ع) از نظر عقل و نقل (برهانی و ورائی) کم نظیر یا بی نظیر است؟
زیارت امام هادی(ع) در روز عید غدیر که حضرت علی(ع) را با آن زیارت کردند.
این زیارت بسیار مفصل و پرمحتواست. هم جنبه تاریخی و روائی در آن قابل توجه است، هم با استدلال و برهان از قرآن مجید و براهین عالی به رفع شبهات می پردازد و بیان می کند که پیامبر اکرم(ع) در غدیر کاملاً اتمام حجت نمودند و آنچه وظیفه بود، به طور کامل و بلیغ رساندند.
زیارت حضرت علی(ع) در عید غدیر که امام هادی(ع) خواندند، با هشت نوع سلام شروع می شود که هر یک به نوعی ما را با مقام نبوت و امامت و ولایت و خلافت بلافصل حضرت علی(ع) و برتری حضرت بر سایر اصحاب به طور کامل و واضح آشنا می کند. هم سلام به حضرت علی می کنیم، هم به مقام عالی حضرت، معرفت بیشتر پیدا می کنیم.
امام هادی(ع) با بیش از ده شهادت نکاتی را می آموزد و به مقام والای امیرالمؤمنین(ع)، مقام ولایت، مباحث خلافت و وصایت و وراثت، و کیفیت تبلیغ ایه ( یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک ...)، اقرار گرفتن پیامبر از حاضرین و حضرت علی(ع) از سوی پیامبر اشاره می شود. همچنین در این زیارت به بعضی ایات قرآن که در شأن علی بن ابی طالب(ع) نازل شده، به طور بسیار زیب و دلنشین حضرت هادی(ع) اشاره می فرمایند.
خلاصه اینکه زیارتی است بسیار زیبا، دلنشین، مستدل، تاریخی ـ روائی و از هر جهت جامع که حجت را در مسئله ولایت بر هر منصفی تمام می کند. توضیح مطلب خارج از حوصله این مصاحبه است.
متن زیارت در بحارالانوار جلد100 ص259 از امام عسکری(ع) نقل شده که امام هادی(ع)، در سالی که معتصم او را به سامرا خواست، روز غدیر حضرت علی(ع) را این چنین زیارت کردند.
این زیارت در مزار مفید ص66 و مزار کبیرص358 و موسوعة زیارت المعصومین، ج2، ص233 رقم 593 نقل شده است.
منبع: ماهنامه فرهنگ کوثر