سه‌شنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۰
ماجرای دستگیری در مکه تا اخبار نگران کننده از مهاجر الی الله

حوزه/ایشان بیش از ۵۰ سفر حج رفته بود که از سال ۴۲ سفرهای حج شروع شده بود که شامل عمره و تمتع می شد و ما قبل از این سفر به ایشان گفتیم که شما این همه سفر رفتید و با کسالتی که در حال حاضر دارید به خصوص درد پا به این سفر نروید . ایشان بعد از اصرار دفتر آیت الله حکیم وقتی همگی در مشهد بودیم استخاره کرد و گفت: "خوب است راه بهشت است برای چه می گویید که نروم؟!"

خبرگزاری «حوزه» پنج شنبه شب این هفته ، مراسم اربعین ارتحال آیت الله محمدرضا مؤیدی قمی از علمای برجسته قم و رئیس مجمع تفسیر حوزه علمیه در مسجد اعظم برگزار می شود که در فاجعه منا دعوت حق را لبیک گفت و بدین سان عاشقانه "مهاجراً الی الله" لقب گرفت.

در آستانه این مراسم با دو تن از فرزندان این عالم فقید حجج اسلام محمد حسن و محمد حسین مویدی قمی، درباره ویژگی های شخصیتی و اخلاقی همچنین آثار و خدمات ماندگار ابوی بزرگوارشان به گفتگو پرداخته ایم که در ضمن حاوی خاطراتی ارزشمند از سیره علمی ، فرهنگی، سیاسی و به خصوص اخلاقی آیت الله مؤیدی است. آنچه در ادامه می آید برش هایی جذاب و خواندنی از این مصاحبه یک و نیم ساعته می باشد؛

خانواده ای که همه طلبه و روحانی هستند

از ایشان 6 فرزند به یادگار مانده که شامل چهار پسر است که همگی در کسوت روحانیت هستند و دو دختر که آن ها نیز طلبه علوم دینی هستند .

حتی نوه های ایشان و دامادها نیز روحانی و طلبه اند و اساساً رفتار و نوع عمل مرحوم آیت الله مویدی به گونه ای بود که فرزندان و نوادگان خودشان علاقه مند می شدند در مسیر کسب علوم اهل بیت(ع) قرار گیرند بی آن که خود اصراری بر این موضوع بورزد.

در واقع وقتی اطرافیان و نزدیکان رفتار و گفتار ایشان را می دیدند ناخودآگاه مجذوب طلبگی و روحانیت می شدند. به لطف الهی همه فرزندان و نوه های ایشان در حال حاضر جزو مستعدین حوزه هستند.

مرحوم ابوی همواره روایاتی برای ما می خواند مبنی بر این که از سعادت مرد این است که فرزندان راه پدر را ادامه دهند و بعد می فرمود، چه خوب که شما این راه را انتخاب کردید که همانا سربازی حضرت ولیعصر(عج) است.

 فرزندان حاج آقا نیز همگی این مسیر را انتخاب کردند و این در بین علما نادر است که همه فرزندان مسیر پدر را در کسب علوم آل الله ادامه دهند.

طلبگی هم دنیا دارد و آخرت

مرحوم پدر البته به غیر از خانواده ، دیگران را تشویق و ترغیب می کرد، چرا که نیاز به سربازی امام زمان(عج) را در جامعه احساس می کرد اما برای فرزندان به طور صریح اصراری نداشت تا بچه ها خودشان علاقه مند باشند و بعد ایشان می گفت: طلبگی هم دنیا دارد و هم آخرت اما به هیچ کدام از فرزندان نگفت که شما باید طلبه بشوی، با این حال فرزندان و نوه های ایشان همه به اتفاق طلبه شدند.

اندکی از برنامه های درسی در حوزهفرزندان آیت الله مؤیدی قمی در گفتگو با خبرگزاری حوزه

مرحوم آیت الله مؤیدی از جمله روحانیونی بود که از همان اول بسیار پرکار و خستگی ناپذیر بود به طوری که اعتقاد داشت یک استاد و مدرس حوزه باید از ابتدای صبح و مثلاً ساعت 7 درسش را شروع کند، چرا که برکت در همان ساعات آغازین روز است.

معمولاً علما سبک زندگی خاصی چه در درس و بحث و چه سایر شئون زندگی دارند و ایشان هم از این قاعده مستثنی نبود.

آغاز مطالعات روزانه دو ساعت قبل از اذان صبح!

مرحوم ابوی ، مطالعات خود را دو ساعت قبل از اذان صبح و بعد از اقامه نماز شب شروع می کرد و به همین خاطر بسیار مقید بود که حتماً ساعت 10 شب بخواب تا بتواند قبل از اذان صبح بیدار شوند.

همچنین معمولاً دو ساعت و نیم بعد از مغرب می خوابید و کارهای خود را از ساعت 2 نیمه شب به بعد انجام می داد که این نظم و تقید از جمله عوامل موفقیت ایشان بود.

معمولاً هم سحر سه ساعت مطالعه می کرد . یعنی بعد از نماز صبح نیز مطالعات مربوط به درس تفسیر قرآن را داشت که نوشته های به یادگار مانده از ایشان مربوط به همین زمان است.

شب ها نیز مطالعات خود را برای درس روز بعد انجام می داد و هر جا که بود مقید بودکه ساعت 10 شب حتماً بخوابد؛ بعضی از روزها عصر ها درس داشت از جمله در مجمع عالی تفسیر که به همین خاطر و برای آمادگی بهتر، بعد از نماز و صرف نهار و روزانه یک ساعت استراحت به مطالعه می پرداخت.

ایشان در طول روز 4 درس صبح داشت که در مدرسه مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی ، مدرسه خان و نیز مدرسه فیضیه دایر بود و بیش از 35 سال در مدرس ساحلی فیضیه تدریس می کرد.

در 35 سال پیش لمعه و رسایل و مکاسب درس داده و حدود 26 سال است که دروس خارج و نیز تفسیر قرآن را در فیضیه داشت.

مرحوم آیت الله مویدی در واقع از زمان مرحوم آیت الله بروجردی برنامه شان این بود که همان موقع که درس می خواند، دروس سطوح پایین را هم به طلاب درس می داده.درس تفسیر ایشان نیز سابقه ای بیش از 20 سال دارد. 

اهتمام و علاقه به تدریس تفسیر قرآن در بهترین زمان روز 

به خاطر داریم که ایشان وقتی ساعت 8صبح درس تفسیر می داد عده ای معترض می شد که تفسیر درس جنبی است و باید در ساعات دیگر باشد اما ایشان سخنش این بود که درس تفسیر قرآن جزو برنامه های اصلی حوزه باید باشد و توانست به همراه برخی دیگر از اساتید با تشکیل مجمع عالی تفسیر که خود ریاست آن را هم برعهده داشت این مساله را در حوزه جا بینداز که در حال حاضر به لطف الهی تفسیر جزو درس اصلی حوزویان به شمار می رود.

ایشان در زمانی موفق به جا انداختن درس تفسیر شد که آن موقع مراجع تقلید نهایتاً هفته ای یکبار تفسیر داشتند و ایشان توانست این موضوع به جایی برساند که امروز بیش از 400 استاد تفسیر در حوزه داریم در حالی که در گذشته این تعداد انگشت شمار بود.

تلاش برای غربت زدایی از کلام امیر(ع)

بعد از این که درس تفسیر را جا انداخت به سراغ نهج البلاغه رفت و می گفت؛ نهج البلاغه مثل امیرمومنان علی(ع) درجامعه ما مظلوم است؛ لذا بالغ بر 15 سال تا زمان فوت اهتمام به تدریس نهج البلاغه داشتند و به شرح آن می پرداخت و به لطف الهی موفق شدند شرح کامل کلمات قصار و نامه ها را دو بار تدریس کند و خطبه ها نیز امسال اگر در قید حیات بود تا پایان سال انجام می شد.

بازنگاهی به مجموعه آثار و تالیفات

کتاب ها و تالیفات ایشان شامل چند بخش اصلی می شود؛ یکی بخش فقهی است به جهت این که ایشان در اطراف کشور مقلدینی داشت که تقاضا و سوالاتی مطرح می کردند که ما این ها را جمع آوری کردیم و در قالب دو جلد استفتائات ایشان به چاپ رسید.

از کتاب های فقهی دیگر می توان به رسایلی درباره نکاح ، ازدواج موقف، نماز جمعه و غیره اشاره کرد؛ توضیح این که 15 سال پیش که ایشان رساله نماز جمعه را نگاشت قائل به وجوب نماز جمعه شده و هر هفته خود در این آیین عبادی – سیاسی شرکت می کرد و وقتی هم اطرافیان سوال می کردند آن را  واجب عینی می دانست.

در بحث شرح نهج البلاغه ایشان قبل از این که درس بدهد یادداشت می کردند و محصول این یادداشت ها کتابی شد با عنوان قبساتی از امیر کلام که کلمات قصار حضرت را شامل می شود.

همچنین ما پیش از ارتحال منتظر تایید ایشان بودیم برای کتاب شرح خطبه های نهج البلاغه که البته برخی خطبه ها شامل شقشقیه ، خطبه اول نهج البلاغه و خطبه مالک اشتر به اسم منشور حکومت اسلامی از ایشان به چاپ رسیده است.

نگاه و رویکرد نوین درتفسیر قرآن کریم

مرحوم ابوی به عنوان یکی از اساتید حوزه ، نگاه نویی به مقوله تفسیر قرآن داشت. همچنین به ترجمه قرآن کریم اهتمام داشت که این اواخر در حال اتمام بود و تفسیر قرآن نیز با عنوان "حبل المتین" از ایشان زیر چاپ است که البته یکی دو جلد آن آماده شده است و بقیه نیز به تدریج آماده می شود.

آیت الله مویدی با نگاهی نو به سراغ تفسیر موضوعی آیات قرآن رفت و مثلاً سوره های مسبحات یعنی سوره هایی که با سبح آمده  را مشغول می شد و کتب تفسیر در چند جلد است و همان طور که گفته شد به صورت موضوعی با عنوان تفسیر حبل المتین می باشد. همچنین تفسیر موضوعی مربوط به سوره های حامدات که با الحمد و مشتقات آن آمده است.

تفسیر ترتیبی ایشان نیز البته آماده است که در صدد هستیم به زودی با انجام مراحل، این ها را به چاپ برسانیم.

شرح و تفسیر صحیفه سجادیهکتابخانه آیت الله مویدی قمی

ایشان همچنین روزهای دوشنبه درس صحیفه سجادیه داشت و برای این کار هم قبل از درس یادداشت برداری می کرد. از همین درس شرح چند دعای امام سجاد(ع) شامل دعای مکارم اخلاق و دعاهای بیست و سوم تا بیست و پنجم صحیفه آماده چاپ است که منتظر مجوزات لازم هستیم.

علاوه بر این روزهای پنج شنبه نیز ایشان رساله حقوق امام سجاد(ع) را تدریس می کرد چرا که معتقد بود کسانی که می خواهند صحبت کنند باید بر کلام ائمه(ع) تاکید کنند . جلسه شرح و تفسیر صحیفه نیز در همین حسینیه منعقد بود. این هم هرچند کامل نشده اما تا جایی که هست به چاپ می رسد.

مرحوم ابوی همچنین همه ساله درماه مبارک رمضان درس های اخلاق در قرآن داشت و در قم در همین حسینیه چند سالی مبادرت می کرد که مشروح سخنان ایشان در این خصوص نیز آماده چاپ است.

اخلاق حسنه و کریمانه با همه مردم

از جمله خصوصیات اخلاقی ایشان می توان به اخلاق حسنه شان اشاره کرد که واقعاً همه را به سوی خود جذب می کرد، به طوری که نه فقط اعضای خانواده و حتی افراد بیرون از خانواده شیفته سیره و اخلاق ایشان می شدند. همیشه بشاش بوده و لبخند به لب داشت به خصوص در برخورد با مردم.

ویژگی شاخص دیگر ایشان تواضع فوق العاده بود به طوری که در مجالسی که ایشان در همین حسینیه می گرفت در اعیاد و شهادت ائمه اطهار(ع) که برنامه روضه خوانی داشته و اطعام می داد، ایشان مقید بود که دم در می نشست حتی بچه کوچکی که می آمد به احترام او تمام قامت بلند می شد که این سیره باعث جذب می شد و به همه احترام می گذاشت و ما در این مدت به یاد نداریم که حتی وقتی ما از موضوعی ناراحت شویم ایشان عصبانی شود و در هر صورت این قدر خونسرد و حلیم و سلیم النفس بود که گاه برای ما تعجب آور می بود.

سنگ صبور و عامل آرامش خانواده و اطرافیان

اگر ما و فرزندان و نواده ها ناراحتی داشته و پیش ایشان می آمدند و مشکل را بیان می کردند ،ایشان به آن ها آرامش می داده و با سعه صدر همه را با آغوش باز می پذیرفت. شاید جایی عصبانی می شد اما ایشان دلداری داده و با لطافت خاصی برخورد می کرد.

تقید خاص به نماز شب و نوافل

ایشان نسبت به چند چیز بسیار مقید بود؛ در سال های طولانی هیچ گاه نشد که نماز شب ایشان ترک شود؛ اگر حتی جایی مهمانی می رفتیم یا مهمانی می آمد که یک مقدار طول می کشید و به روال معمول ساعت 10 شب نمی خوابید، اما نماز شب را خوانده و بعد استراحت می کرد.

نکته بعدی این که ایشان همه نوافل نماز یومیه را می خواند.

ساده زیستی و تواضع؛ شاخصه سبک زندگی

ایشان بسیار متواضعانه رفتار کرده و ساده زیستی ویژگی شاخص سبک زندگی ایشان بود؛ قبل از مرجعیت و انتشار رساله که حدود 5 سال پیش بود و ایشان از آن پس شهریه می داد و حتی بعد از آن در رفتن به نماز جمعه به جایگاه ویژه نمی رفت و همیشه لابلای جمعیت مردم عادی قرار می گرفت.

احداث حوزه علمیه زاهدان

ایشان بعد از انقلاب در بحث و درس حوزوی بود و خیلی علاقه به مناصب و پست های دنیوی نداشت و خود را همواره از این مسایل کنار می کشید.

البته سال 60 تا 63 از طرف امام(ره) به استان محروم سیستان و بلوچستان رفته و در شهر زاهدان حوزه علمیه بزرگ این شهر را دایر کرد که تمام حوزه های علمیه شیعه و اهل سنت را تحت پوشش قرار می داد.

در دوران جوانی هم البته به عنوان روحانی کاروان به مراسم حج می رفت که مربوط به زمان قبل از انقلاب می شود. این اواخر هم از سوی بعثه دفتر آیت الله العظمی حکیم که آن ها با اصرار زیادی صورت گرفت ، قبول کرد به عنوان مسئول بعثه به مراسم حج برود.

در همین حج امسال نیز کسانی که از بیوت سایر مراجع بودند می گفتند، امسال محوریت تمام بیوت بعثه ها، آیت الله مویدی بود ، چنان که همه به نماز جماعت ایشان اقتدا می کردند.

 اهتمام ویژه به نماز اول وقتسجاده آیت الله مویدی قمی

ایشان مقید به نماز اول وقت بود و حتی در سفر که بودیم،نیم ساعت قبل از اذان تاکید می کرد که خودرو را متوقف کنیم چون معتقد بود قبل از نماز، انسان باید مهیا و آماده وقت اول نماز باشد؛ گاه پیش می آمد که شخصیت هایی به دیدار ایشان می آمدند و وقت فریضه می شد بلافاصله می گفت که بقیه جلسه پس از اقامه نماز باشد و اساساً یکی از وصیت های ایشان به فرزندان و نوه ها این بود که من راضی نیستم که کسی در منزل نماز اول وقت را ترک کند.

سیره اخلاقی در روابط خانوادگی

در خانه و کانون خانواده تاکید ایشان همواره این بود، که بچه ها به بزرگترها احترام گذاشته و خودشان با هم جدل نکنند و خُب مسلما والده ما از احترام ویژه ای در نزد ایشان برخوردار بود.

یکی از مسایلی که ایشان خیلی به آن اهمیت می داد این بود که طوری رفتار کنند که برای همه الگو باشند.بسیاری از خویشاوندان نزدیک غبطه می خوردند به رفتار ابوی نسبت به والده ما و فرزندان خود و لذا همیشه از ایشان یاد می کردند که چطور رفتار اخلاقی و برخورد حسنه دارد.

ایشان یک الگوی عملی برای دوستان و خویشان و اطرافیان بود و همه می گفتند که از حاج آقای مویدی یاد بگیرید.

اُسوه صبر و خویشتن داری و ذکر یک خاطره جالب

به خصوص صبر و خویشتن داری و متانت ایشان در بین خانواده و اطرافیان زبانزد بود. حجت الاسلام و المسلمین صالحی خوانساری تعریف می کرد، ما در همان نگاه اول در مراسم حج شیفته ابوی شما می شدیم آن هم به خاطر صبوری فوق العاده ایشان که سر صبر وحوصله سوالات ما را جواب می داد و در مکه که بودیم نمی گفت من خسته شده ام و دیگر جواب نمی دهم!

ایشان به معنای واقعی در سختی ها ومشکلات بسیار صبور بود؛ بنده ( محمد حسین) سفری خدمت ایشان بودم در رفتن به مکه و در این سفر وارد فرودگاه جده شدیم و خُب ایشان چهره علمایی داشت و نورانیت ایشان افراد را جذب می کرد. از قضا وهابیت هم روی این قضیه حساس بوده و می خواستند ایشان را به نحوی اذیت کنند.

وقتی وارد گیت فرودگاه شدیم وهابی ها که فهمیدند که ایشان عالم شیعی است سعی کردند تفتیش و بازرسی را طولانی تر کنند که من به خاطر اذیت و طولانی شدن این مساله واقعاً ناراحت شدم چرا که بی احترامی می کردند اما مرحوم والد ما بسیار صبورانه با این مساله برخورد کرده و گفت: مشکلی نیست. بگذار کارشان را بکنند . بالاخره تمام می شود.

بعد از این که چندباری تفتیش کردند وقتی تازه وارد گیت شدیم ، دستگاه به صدا در آمد و این ها هر چه می گشتند چیزی پیدا نمی کردند که علت سوت کشیدن گیت چیست.

این را خدمتتان باید عرض کنم که ایشان از قدیم عادت داشتند که یک قرآنی در عمامه خود نگه دارند؛ قرآن کوچکی بود که جلد فلزی داشت اما برگه هایش کاغذی بود.

به همین خاطر دستگاه مدام سوت می کشید و این ها چندباری این کار را تکرار کردند و حاج آقا نیز به خاطرشان نبود که قضیه به خاطر چیست. آن ها حساس تر شده بودند و بعد از تاخیری نیم ساعته دستگاه متحرکی آوردند از پایین تا بالا و به عمامه که رسید صدایش در آمد و معلوم شد.

خب شاید هر کس دیگری جای ایشان بود از این همه معطلی و بی احترامی ناراحت می شد اما ایشان می گفت که بگذارید کار خودشان را بکنند.

قرآن را از یک عالم شیعی گرفتند و به هر حال آن ها مدام در تبلیغات خود می گویند که شیعیان قرآن را تحریف می کنند؛ آن جا هم باز هم ما را معطل کردند تا بروند ببینند واقعاً قرآن شیعیان تحریف شده است یا خیر مخصوصاً وقتی که از یک عالم شیعی این را می گرفتند قضیه برایشان اهمیت بیشتری پیدا می کرد.

بعد از نیم ساعت معطلی دوباره مسئولان آن ها آمدند و هدفشان این بود که در بوق و کرنا کنند که ادعای ما مبنی بر تحریف قرآن از سوی شیعیان درست است اما بعد به نتیجه نرسیدند و ادعای باطلشان معلوم شد. در این مدت که شاید دو سه ساعتی مجموعا طول کشید مرحوم ابوی کاملاً با صبر و حوصله فراوان رفتار می کرد و این صبر و طمانینه ایشان واقعا برای ما الگو بود.

نظم و انضباط در همه مراحل زندگی به ویژه امور درسی

نکته مهم بعدی ناظر به نظم ایشان بود که چه در درس و بحث حوزوی و چه در سایر موارد زندگی این مساله صادق بود. بنده (محمد حسین) چندین سال توفیق داشتم که ملازم ایشان بودم .

معمولاً ساعت 6 و نیم صبح به دنبال ایشان می آمدم و ایشان هم رویه شان این بود که ده دقیقه به درس در فیضیه روبروی حرم ایستاده سلام می داد و پنج دقیقه قبل از درس وارد جلسه می شد تا اگر طلبه ای سوال و شبهه ای دارد به آن پاسخ دهد.

من گاهی می شد که به دلیل این که راهم طولانی بود چند دقیقه ای دیر می رسیدم اما ایشان را می دیدم که سر دقیقه و ساعت خاص منتظر بنده هست.

در هر صورت خیلی به نظم و انضباط مقید بودند. نماز جمعه هم که می رفتند یازده و نیم می رفت تا پنج دقیقه از نماز جمعه حضور داشته باشد.

بارها ایشان می گفت؛ مرحوم امام (ره) اگر توانست دنیا را با انقلاب اسلامی ایران متحول کند یکی از دلایلش به خاطر نظم ایشان بود. شاگردان ایشان تعریف می کردند حضرت امام (ره) در نجف سر ساعت می آمدند سر ساعت 10 وارد حرم امیرالمومنین شده و سلام می دادند و بعد وارد درسه می شدند به طوری که طلبه ها با آمدن امام (ره) ساعت خود را تنظیم می کردند و ایشان این درس را از امام الگو گرفتند.

فاجعه دلخراش منا و آغاز نگرانی ها

قضیه فاجعه منا مربوط به روز عید قربان بود و خبرهای نگران کننده به تدریج از ساعت 9 صبح همان روز می آمد. بنده (محمد حسن ) و اخوی بزرگتر از من در تهران بودیم و بقیه فرزندان در قم بودند . ایشان ( محمد حسین ) نیز با والده سفری به کربلا رفتند

وقتی خبر را شنیدم تهران بودم دیدم زیرنویس اخبار اسامی مفقودین را اعلام می کند که البته ما در این سفر چند تن دیگر از اقوام داشتیم که به حج رفته بودند.

نگاه کردیم دیدیم که اسم ابوی نیست اما حال منقلبی داشتیم. وقتی اسامی مفقودین را اعلام کردند اسم ابوی بود .وقتی تماس می گرفتیم نقل قول هایی متعددی درباره وضعیت ایشان می شنیدیم که این هم باعث نگرانی بیشتر می شد.

گله ای هم به برخی خبرنگاران و رسانه ها داریم که همان موقع شاید حدود 30 خبرگزاری و سایت خبر درگذشت ایشان را زده بودند و بدون این که ما تایید کنیم حتی در شبکه های اجتماعی بازنشر پیدا کرده بود و این انتقاد ماست به خبرنگاران که از منابع غیرمعتبر خبر نزنید که باعث التهاب بیشتر خانواده ها می شود.

دو نفر از همراهان ایشان استاد مسلم قلی پور و سید حیدر حسنی که هنوز هم مفقود هستند برخی اخبار غیرمعتبر درباره این ها باعث فشار بیشتر به خانواده ها می شد و بر نگرانی آن ها می افزود.

اخبار ضد و نقیض درباره وضعیت آیت الله مویدی قمیفرزندان آیت الله مویدی قمی

این جریان ادامه داشت تا این که از روی ناچاری در صدا و سیما اعلام شد که همه این مفقودین جزو قربانیان هستند و اسم ایشان را هم زدند، اما برای ما هنوز مشخص نبود چرا که ما لحظه به لحظه با مسئولان بعثه و وزیر بهداشت مرتب در تماس بودیم.

حرف های این دوستان نیز به نوعی ضد و نقیض بود و اصلاً در مجموعه بعثه بحثی بود که اصلاً ابوی ما پایش شکسته و دیده اند که با برانکارد ایشان را به بیمارستان منتقل کرده اند.

از سویی برخی اظهار می کردند که ایشان در بیمارستان جده است . بعضی نیز همان موقع می گفتند که پایش شکسته و آقایان قلی پور وحسنی زیر بغل ایشان را گرفته و به مکانی برده اند.

بعد از چند روز این هایی که نتوانستند پیدا کنند احتمال بحث ربودن ایشان و دیگرانی همچون آقای رکن آبادی مطرح شد.

دستگیری از سوی وهابی ها در آخرین حج عمر

از سویی در همین سفر امسال روز دوم یا سومی که ایشان وارد عربستان شد، ایشان را در حیاط مسجدالنبی (ص) دیدند و نقل می کنند دوستان که ما چند نفر از طلبه ها با لباس و عمامه حضور داشتیم و آیت الله مویدی با عصا راه می رفت و ما هم دنبال ایشان بودیم که یکباره دیدیم از اطراف شیعیان غیر ایرانی دور ایشان جمع شده و دست ایشان را بوسیده و ابراز احساسات کردند و حدود 20 نفر آمدند و از سویی وهابی ها نیز به موضوع حساس شده و با خودرو آمدند داخل حیاط و جمعیت را متفرق کرده و حاج آقا را به ستاد امر به معروف خود که گوشه قبرستان بقیع بود بردند و حتی به اطرافیان هم اجازه ندادند که بیایند .

در آن هنگام یکی از دوستان به ستاد حج و زیارت کشورمان رفته و اعلام داشته که آیت الله مویدی را بازداشت کرده اند که بعد از این قضیه یک نماینده از بعثه و یکی هم از ستاد حج و زیارت می آیند و با مکافات و رایزنی و با سختی فراوان بعد از چند ساعت، ایشان را آزاد می کنند . وقتی علت دستگیری را پرسیده بودند شرطه های وهابی مربوط به امر به معروف پاسخ دادند که ایشان در بین جمعیت ورد و جادو می خواند در حالی که ابوی ما می گفت من دارم ذکر خدا می گویم.

بعدها دوستان گفتند که این ها فهیمده بودند که ایشان یکی از شخصیت های علمی و دینی مطرح حوزه است که این برایشان بسیار مهم و جالب بود و لذا احوالات ابوی ما را زیر نظر داشتند.

ما به همین خاطر احتمالاتی داده بودیم که شاید نقشه و طرحی برای ربودن ایشان مطرح بوده باشد و از سویی این بلاتکلیفی هم والده و همه ما را ناراحت می کرد.

ماجرای سخنرانی در مکه و دخالت ماموران وهابی

البته در همین سفر ایشان در مکه نیز سخنرانی داشت؛ ماجرا از این قرار است که شیعیان سایر کشورها که به صورت انفرادی آمده بودند و از جمله برخی شیوخ شیعه کشورهای حاشیه خلیج فارس از ایشان درخواست کرده بودند که ما هم می خواهیم مثل اهل تسنن علمای خود را ببینیم و جواب سوالات و شبهات خود را از زبان آن ها بشنویم . بعد از این درخواست مرحوم ابوی  به همراه استاد حسین شاهرودی به مکان مورد نظر برای سخنرانی در جمع شیعیان می روند.

شب اول آقای شاهرودی صحبت می کند و شب دوم آیت الله مویدی صحبت می کند درباره این که شیعیان چرا علیه ظلم قیام نکرده و ساکت هستند.

بعد از چند دقیقه ای نامه کوتاهی به دست ایشان می رسد و خبر می دهند که جواسیس در محل سخنرانی هستند و شما از درب پشتی خارج شوید. بعد از مجلس شلوغ کردند و ایشان را به همراه اطرافیان از درب پشتی خارج کردند، لذا این قضایا که پیش آمد و در بحث برائت از مشرکین و شعارها احتمال ربوده شدن را دادیم و نگران تر می شدیم.

اظهارنظری که بوی رفتن می داد!

البته بنده شب عرفه با ایشان تماسی داشتم که ایشان گفت که اگر من زنده بودم بعد از مزدلفه به شما خبر می دهم که این سخن ایشان برای ما نگران کننده بود که چرا این طور صحبت می کند.

وقتی هم که به این سفر رفتند در فرودگاه گفته بودند به کسانی که به مشایعت ایشان رفته بودند که این سفر آخر من خواهد بود.

به هر حال ایشان بیش از 50 سفر حج رفته بود که از سال 42 سفرهای حج شروع شده بود که شامل عمره و تمتع می شد و ما قبل از این سفر به ایشان گفتیم که شما این همه سفر رفتید و با کسالتی که در حال حاضر دارید به خصوص درد پا به این سفر نروید . ایشان بعد از اصرار دفتر آیت الله حکیم وقتی همگی در مشهد بودیم استخاره کرد و گفت: "خوب است راه بهشت است برای چه می گویید که نروم؟!"

مهاجری که دعوت شده بود به سوی خدا

به نظرمان هم این ها قرائنی بود که ایشان دعوت شده بود و خدا به این محب اهل بیت(ع) که بیش از 35 سال در این حسینیه مجالس روضه امام حسین (ع) و دیگر ایام و مناسبت ها را برگزار می کرد دعوت نامه داد که به سفر آخرت برود و برای ایشان واقعاً حیف بود که با لباس احرام و شهادت گونه از دنیا نرود . به هر حال سعادتی بود که در عید قربان و به عنوان مهاجر الی الله به لقای پروردگار بشتابد.

برگزاری مراسم در ایام شهادت و ولادت ائمه اطهار(ع)

ایشان در همه شهادت ها و ولادت های ائمه و اعیاد برنامه داشت. در فاطمیه اول و دوم مراسم می گرفت. در دهه اول محرم به هر صورت برنامه قرائت زیارت ناحیه مقدسه در همین حسینیه برقرار بود و در همه این ها نیز اطعام دهی می شد. به خصوص در ماه مبارک رمضان نیز یک ماه برنامه افطار داشت.

یکی از خصوصیت های ایشان مهمان نوازی بود و دوست داشت که سفره اکرام و اطعام به نام و یاد اهل بیت(ع) انداخته شود و شاید گاه جمعیتی حدود هزار نفره در برنامه ها می آمد و پذیرایی می شد.

ولایت مداری و ارادت ویژه به مقام معظم رهبری

خصوصیت بارز دیگر ایشان ولایت مداری و علاقه و ارادت خاص به مقام معظم رهبری است.آیت الله مویدی قمی

روزهایی که حضرت آقا در جایی سخنرانی داشتند ایشان حتماً باید سخنرانی رهبر معظم انقلاب را در همان شب از تلویزیون می دیدند .

در وصیت نامه نیز خطاب به فرزندان به صورت اکید بر تبعیت و پشتیبانی از ولایت فقیه تاکید کردند و همچنین همیشه در سخنرانی های خود مقام معظم رهبری را دعا می کردند و برای توفیق و سلامتی ایشان دست به دعا برمی داشتند.

به هر حال ایشان از سال 42 در خط نهضت امام (ره) بود و خود از مبارزان بود ؛ چهره ای که بین قدما و بزرگان کشور داشتند یک چهره محبوبی بود و علاوه بر این با بسیاری از بزرگان نیز در دوران طاغوت در زندان های رژیم طاغوت بودند.

اندکی از سوابق زندان و تبعید در دوران طاغوت

ایشان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، چندین بار از سال 42 به بعد در زندان های اوین ، قزل قلعه ، باغ شاه و قصر ، دوران حبس را گذراند و در نزدیکی های پیروزی انقلاب نیز حتی به حبس ابد محکوم شد که به خاطر پیروزی آزاد شد.

چندین مرتبه هم تبعید شد که همه این ها از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در حال جمع آوری در قالب یک کتابی است. تبعید ایشان به شهرهای دامغان ، بیجار ، جاغرق مشهد است و به هر صورت چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب یک چهره سیاسی داشت و همیشه مدافع انقلاب و رهبری بود.

پرهیز از مناصب سیاسی برای خدمت بیشتر در حوزه

با این همه سابقه سعی کرد وارد مناصب دولتی نشود تا به این طریق بیشتر بتواند به حوزه خدمت کند.

با این حال متاسفانه خیلی ها سعی کردند که به انحای مختلف، چهره ایشان را تخریب کنند .

ایشان وقتی شرح نهج البلاغه می گفت که یکی از شاگردان پیشنهاد می دهد که حیف است این ها ضبط تلویزیونی نشود  و لذا سخنان ایشان در همین حسینیه ضبط شد و بعدها متوجه شدیم که این درس در شبکه های ماهواره ای مخالف نظام پخش شده است؛ البته آن موقع که پخش می شد ظاهر شبکه دینی بود و معلوم نبود که در خط مقابل نظام است . حتی ما چند بار هم تقاضا کردیم که نباید این ها را پخش کنید، اما گویا می خواست به هر طریقی که شده چهره های انقلابی همچون ایشان را تخریب کنند و اگر بتوانند آن ها را به نفع خود مصادره کنند.

 جالب این که مرحوم ابوی در برابر این جریانات با خونسردی می گفتند که این ها موفق نمی شوند و کاری که برای خدا نباشد زمین می خورد.

انقلابی بود و انقلابی ماند

به هر حال آنچه مهم است این که مرحوم آیت الله مویدی قمی، انقلابی بود و انصافاً انقلابی ماند. ایشان به طور خاص در راهپیمایی 22 بهمن و روز قدس و دیگر مناسبت ها شرکت می کرد و ایشان راهپیمایی در این دو روز را واجب می دانست و به ما نیز تاکید می کرد که حتی می گفت که حضور یک نفر هم مهم است و عکس های ایشان نیز در این خصوص در بسیاری از سایت ها و خبرگزاری ها موجود هست.

گفتگو و تنظیم : سید محمد مهدی موسوی

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha