سه‌شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ |۲۴ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 26, 2024
حرم امام رضا(ع)

حوزه/ تا پیش از امام رضا(ع) و در زمان ائمه دیگر، شاهد بودیم که در هر دوره ای عده ای از شیعیان با امام بعدی بیعت نکردند و در جایگاه قبلی باقی ماندند؛ امام رضا(ع) با اصلاحاتی که انجام دادند که نشان از سیاست علوی است، کاری کردند که پس از ایشان هیچ جریان جدید و هیچ شقوقی در فرهنگ امامیه ایجاد نشود.

خبرگزاری «حوزه» سی ام صفر، مصادف با سالروز شهادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا(ع) است؛ امامی که دوران امامتش، از تاثیرگذارترین دوران ها در شکل گیری نظام فکری و عقیدتی و سیاسی و تفکر اجتماعی شیعه بود.

امام رضا(ع) فرزند امام موسی کاظم(ع)در یازدهم ذی القعده سال 148 هجری قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند؛ آن حضرت  یک ماه پس از شهادت پدربزرگشان، حضرت امام جعفر صادق(ع) به دنیا آمدند و در دامان پاک مادرشان، حضرت نجمه خاتون و تحت تربیت و رشد امام موسی کاظم(ع) پرورش یافتند.

دوران خفقان شدیدی که در دوره امامت امام موسی کاظم(ع) وجود داشت، باعث شده بود که وظیفه سنگینی بر دوش امام رضا(ع) برای هدایت مومنان وجود داشته باشد؛  با اینکه امام موسی کاظم (ع) زمینه را برای امامت امام رضا (ع) آماده و به شیعیان نیز معرفی کرده بود این پیام هیچگاه نمی توانست به صورت آزادانه و در فضایی آزاد به مردم منتقل شود.

این فضا به حدی سنگین بود که گروهی از شیعیان چنین پنداشتند که پس از امام موسی کاظم(ع) جریان امامت به پایان رسیده است و امام دیگری نخواهد آمد؛ این گروه که بعد از شهادت امام هفتم بر سر زبان ها افتادند اموال و وجوهی که به عنوان وکالت از امام در دست داشتند را به امام رضا(ع) ندادند و گفتند که جریان امامت متوقف شده است  و این گروه از گروه هایی بود که امام رضا(ع) با آنها به مقابله برخواستند.

به طور کلی فضای امامت امام رضا(ع) در دوران بسیار حساسی قرارداشت که باعث شد که مشی خاصی از سوی امام در خصوص جریانات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته شود و روش فعالانه ای برای مبارزه با بدعت ها و تفرق شیعیان ایجاد شود.

وضعیت فرهنگی دوران امامت امام رضا(ع):

با توجه به اوضاع و احوال اجتماعی و فرهنگی و حکومتی در هر دوره، وظایف اهل بیت(ع) نیز در خصوص شیعیان و نهاد امامت متفاوت می شد؛ این وظایف در دوران امامت امام سجاد(ع) به شکلی درون گرا و محتوایی انجام شد و در دوران امام صادق(ع) و امام باقر(ع) شکل فعال فرهنگی و آموزشی و تبیینی بود و در دوران امام کاظم(ع) نیز این مساله به شکل درونی درآمد و همان مباحث در میان شیعیان تبیین شد. دورانی که امام رضا(ع) در آن می زیست عصر شکوفایی علم و سرازیر شدن علوم مختلف ملل سرزمین ها و تداخل فرهنگی مردمان آن روزگار بود. در حقیقت حکومت عباسیان نیز در حال اوج گیری و گستردن فضای سیاسی و فرهنگی در ممالک مختلف بود؛ تداخل این تفکرات و باز شدن فضای علمی تا حدی باعث پیدایش افکار و عقائد انحرافی و مشرب های فکری گوناگون کلامی و فلسفی شده بود که به یک تهدید جدی علیه فرهنگ اسلامی مبدل شد.

رویکردهای مختلف کلامی، اوج گیری مباحث زنادقه و بیان راحت تر این مباحث در میان مردم و مسلمانان؛ چند وجهی شدن و تقسیم جامعه مسلمانان به جامعه علویان که البته یک اقلیت بودند و جامعه اهل سنت که به پیرو مذاهب حنفی و مالکی تقسیم شده بودند و از طرفی اوج گیری تفکرات التقاطی باعث ایجاد یک جبهه پیچیده فرهنگی در مقابل جریان امامت امام رضا(ع) بود.

رونق عقل گرایی در جامعه اسلامی

در آن دوران، یعنی دوران عباسیان مباحث کلامی و فلسفی به شکلی پیش رفت که این جامعه به سمت عقل گرایی گرایش پیدا کرد و جریان معتزله در این بستر اجتماعی شکل گرفت و مورد حمایت خلیفه عباسی واقع شد. در این دوره بود که امام رضا(ع) جریان شیعه را از نظر عقلی و ذهنی تقویت کردند و باورهای شیعی را با کلام جدید عقل گرایانه تبیین نمودند.

در عصر امام رضا(ع) منازعات معتزله و اشاعره و فرقه های دیگر، شدت گرفت و بیت الحکمه تأسیس و باترجمه آثار یونانیان، افکار فلسفی و عقلی به جهان اسلام وارد شد؛ پس ار روی کارآمدن مامون، منازعات کلامی به اوج خود رسیده بود؛ البته تا حدودی عقل گرایی معتزلی به نوبه خویش جامعه اسلامی را در مقابل افکار وارداتی مسلح کرد، ولی آنچه باعث مشکل در این زمینه شد، افراط و تفریط های معتزلیان بود. امام به طور کامل معتزلیان را کنار نزد زیرا آنها عقل گرا بودند ولی اشتباهات آنها باعث شد که امام به بیان نقاط ضعف و اشکالات آنها بپردازند.

امام رضا(ع) در پاسخگویی به شبهات علمی و عقیدتی مردم در زمینه های مختلف

با برگزاری جلسات علمی و تربیت شاگردان و نخبگان که حافظ و ناشر میراث علمی و عملی معصومان بودند و همچنین شرکت در مناظرات علمی و کلامی که با حضور رهبران مذاهب و ادیان فراهم می شد به تبیین مواضع کلامی اهل بیت(ع) پرداختند که برگرفته از عقل و منطق و نقل و سیره بود.

مامون، بارها و بارها با تشکیل جلسات علمی بین امام و علما و دانشمندان مختلف سعی کرد به دو هدف عمده خود برسد که نخستین آن شکست خوردن امام رضا(ع) در مقابل هجمه های عظیم سوالات و شبهات عقلی و سفسطه آلود بود و کاستن از مشروعیت ایشان و در صورت پیروزی امام بر آنها، به دنبال نشان دادن قدرت علمی در نهاد حکومت در مقابل آنها بود، ولی امام رضا(ع) به خوبی توانستند این خدعه مامون را خنثی و به سان آنچه در نیشابور و ثبت جهانی حدیث سلسله الذهب روی داد، ارکان امامت را تقویت کنند.

طب الرضا(ع)

تبیین علمی امام رضا(ع) صرفا در حوزه کلامی و مکتبی نبود و ایشان در زمینه های مختلف علوم نیز به توسعه علوم مورد نیاز مردم از جمله طب پرداختند؛ رساله ذهبیه از جمله این کتاب است که این رساله که به طب الرضا(ع) معروف گشت، در حقیقت رساله ای است در باب سلامت جسم که این کتاب به قلم امام رضا(ع) نوشته شد که مامون به دلیل اهمیت و وزانت این کتاب، دستور دارد که این رساله و کتاب با طلا نوشته شود.

در این کتاب شریف، آیین نظری و نظریه طب اسلامی بیان شده است و نظریه پزشکی حضرت مطرح شد که بعدها از این مباحث بیشترین استفاده ها در شکل گیری نگاه فکری و مبنا سازی علمی انجام شد.

وضعیت سیاسی دوران امام رضا(ع)

از جمله مهمترین اقدامات امام رضا(ع) در دوران امامت، اقدامات سیاسی ایشان چه در عرصه حکومتی و چه از نظر مهندسی و فرهنگی و تاریخی شیعیان و مسلمانان؛ در حقیقت امام رضا(ع) با اصلاحاتی که انجام دادند که نشان از سیاست علوی است، کاری کردند که پس از ایشان هیچ جریان جدید و هیچ شقوقی در فرهنگ امامیه ایجاد نشود.

تا پیش از امام رضا(ع) و در زمان ائمه دیگر، شاهد بودیم که در هر دوره ای عده ای از شیعیان با امام بعدی بیعت نکردند و در جایگاه قبلی باقی ماندند؛ از جمله زیدیان که تا امام حسین(ع) را به عنوان امام می پنداشتند و امام بعدی را امامی می دانستند که شمشیر در دست بگیرد و قیام کند که در این زمینه به زیدبن علی(ع) به عنوان امام خود می نگریستند و  همچنین شش امامی ها و هفت امامی ها که آنها را واقفیه می نامیدند. این جماعت از شیعیان مشکلی جدی برای وحدت شیعیان بودند زیرا هر یک از آنها در یک یا چند منطقه فعالیت می کردند و عملا اقلیت شیعیان را نیز چند پاره می کردند، ولی امام رضا(ع) با اقدامات سیاسی و فرهنگی و کلامی و مناظرات و البته مقابله جدی با تفکرات آنها، خط شیعه اصیل را با این گروه ها مشخص کردند و به همین دلیل است که پس از امام رضا(ع) دیگر شاهد هیچ شاخه اعتقادی جدیدی نیستیم.

از جمله اقدامات قاطع امام رضا(ع) می توان به مخالفت جدی و قاطع ایشان با غالیان اشاره کرد که خطابات بسیار سنگینی علیه آنها از سوی امام مطرح شد که این فرقه مفرط نیز فرصت و مجال کار نیابد.

در دوران هارون خفقان بسیاری جدی علیه شیعیان و علویان انجام می شد و پیروان اهل بیت(ع) یا تقیه می کردند یا در هرجایی که حرکتی علیه نظام حاکم انجام می دادند به شدت سرکوب می شدند؛ هارون از این فرصت استفاده کرد و گفت که هر کسی که ادعای امامت پس از امام هفتم را کند به شدت او را سرکوب می کند، ولی امام رضا(ع) پس از مدتی به شکل مستقیم و در حضور وی امامت خود را اعلام کردند و این مساله با صلابت هرچه تمام تر نیز انجام شد و بسیاری از شیعیان از این امر تعجب کردند. البته یکی از دلایل این اعلام رسمی نیز مبارزه جدی امام با واقفیه بود که با این امر هارون همراه شدند.

پس از این اعلام و اعلام رسمی امام(ع) مبنی بر اینکه هارون نمی تواند به ایشان آسیبی بزند، باعث اظهار بیشتر و آزادی عمل بیشتر شیعیان شد و پس از مرگ هارون و در زمان امین، جنگ جدی و کشاکش بین این دو باعث شد که شیعیان از آزادی عمل بیشتری برخوردار شوند؛ بلاتکلیفی این دو برادر برای رسیدن به حکومت باعث شد که جریانات شیعی و حتی زیدی هم نتوانند علیه آنها اقدامی کنند؛ پس از قتل امین و به خلافت رسیدن مأمون (198 ق) قیامهای علویان در سال 199 ق، از منطقه عراق و در کوفه آغاز شد و عمده نقاط مرکزی همانند کوفه، بصره،حجاز و یمن و برخی از نقاط شرقی همانند فارس و اهواز را دربرگرفت و به تهدید بسیار جدی علیه حکومت تبدیل شد و به همین دلیل او تصمیم جدی بر کنترل شیعیان گرفت.

مامون که بسیاری از مورخین او را باهوش ترین خلیفه عباسی می دانند در دوران خود فضایی را ایجاد کرد که علاوه بر از بین بردن مخالفان خود، چالش های کمی را ایجاد کند و جریانی ایجاد کند که علاوه بر خفقان عمومی فضای خوبی بازی ایجاد کند که عقیده های مختلف فرصت بروز و ظهور داشته باشند تا در موقع لزوم از ظرفیت های هر کدام از آنها استفاده کند و مساله پیشنهاد و به نوعی اجبار وی به حضرت علی بن موسی الرضا(ع) نیز در همین راستا شکل گرفت؛ وی برای سرکوب شیعیان به سراغ امام(ع) رفت و سعی کرد که با روش های مختلف جریان علویان را از مدار اتحاد شکل گرفته با حضور امام رضا(ع) خارج کند و به همین خاطر سعی کرد که امام را وارد فاز حکومتی کند و همان کاری که با پیشینیان و پسینیان امام کرد و آنها را به شکل مرموزی از بین برد با امام نیز چنین کند و برای مردم وانمود کند که این وضعیت خودبخود ایجاد شده است و او نقشی در این مساله نداشته است.

مامون مجبور بود که با امام به این شیوه رفتار کند زیرا امام رضا(ع) جایگاه بسیار شاخصی در آن دوران داشتند؛ یکی از دلایل این امر، دستور مأمون مبنی بر حرکت و ورود امام علیه السلام از مسیر خاصی به خراسان بود یعنی مامون سعی کرد این کاروان را از مسیری عبور دهد که باعث تجمیع و خیزش شیعیان نشود؛ حضور تاریخی امام رضا(ع) در نیشابور از جمله همین مسایلی بودکه مامون را به وحشت انداخته بود.

مامون سعی کرد که در زمان ولیعهدی امام رضا(ع) به نوعی از حملات و شورش علویان علیه خود جلوگیری کند؛ از دیگر سوی سعی داشت که با این کار و با استفاده از حضور امام، خشم عباسیان را نسبت به خود کم کند و از شورش طایفه سهل و... کم کند.

در این میان امام بارها با نقل و بیان و رفتار و سلوک به همه اثبات کردند که این ولایت عهدی یرای ایشان هیچ ارزشی ندارد و آن با اجبار پذیرفته است و از دیگر سوی خود را از تصمیمات سیاسی مامون مبری کردند تا اجازه هیچ سو استفاده ای را به مامون ندهند.

ورود امامزادگان از زمان امام سجاد(ع) به ایران آغاز شده بود، ولی حضور این بزرگان به تدریج آغاز شد و در زمان امام رضا(ع) به اوج خود رسید و حضرت نیز با حضور خود در ایران جمعیت گسسته شیعیان را تجمیع کردند و قوت قلب بسیاری برای شیعیان بودند؛ از دیگر برکات فرهنگی حضور امام رضا علیه‌السلام، انتقال تدریجی مرکزیت شیعه از مدینه به ایران و محور قرار گرفتن شهرهایی مانند ری، قم و طوس بود و پس از این بود که القاب و فامیلی‌های مانند رازی (اهل ری)، قمی و طوسی زیاد می‌شوند؛ حضور حضرت معصومه(س) در ایران این مجموعه را تکمیل کردند و قم را به پایگاه شیعیان مبدل کردند؛ از این به بعد بود که شهر قم به شهر محدثان و مفسران مبدل شد و همزمان با حوزه بغداد و نجف محدثان بسیاری در قم به عنوان وکیل ائمه و محمدث فعالیت می کردند؛ پس از این دوران، در حالی که در مناطق عرب‌نشین فلسفه بسیار مهجور مانده بود، در ایران مکاتب و مراکز فلسفی در شیراز و اصفهان و... شکل گرفت.

از دیگر برکات وجودی امام رضا(ع) در ایران این بود که بنا به سنت حسنه وقف، اموال و زمین ها و امکانات بسیاری در ایران وقف این دو بزرگوار شد و این مراکز بسیاری از مشکلات مادی و معنوی و فرهنگی جامعه را در دوران های مختلف رفع می کردند.

امام رضا(ع) تمام برنامه های دروغین و ریاکارانه مامون را به شکلی خنثی کردند که تمام تهدیدات علیه ایشان به فرصت مبدل شد؛ خود حکومت به‌صورت ناخواسته، موجب انتشار معارف اهل‌بیت شد و رسانه‌ای که در اختیار امام رضا علیه‌السلام قرار گرفت، نام آن حضرت را نه‌تنها در ایران، بلکه در یَمن، شمال آفریقا و مناطق دیگر، ‌ بر سر زبان‌ها انداخت. امام رضا علیه‌السلام پُرشوکت‌ترین امام ما شده است؛ به نحوی که زمانی که می‌خواهند ائمه‌ی بعد از امام رضا را نام ببرند، آن‌ها را ابن‌الرضا می‌خوانند و تجلیل می‌کنند؛ مامون دستور داده بود که در سراسر این ملک در هر منبر و هر نماز و هر مجلس علاوه بر خود بر امام رضا(ع) نیز دعا کنند که همه این مسایل به رشد مکتب تشیع در ایران کمک کرد.

داستان مناظرات بین الادیانی و جمع آوری احادیث کثیر از امام رضا(ع) و باب کردن مسایل و سنن عظیم نبوی در ایران و ممالک اسلامی و رسمیت بخشیدن به آنها از دیگر برکاتی بود که امام رضا(ع) نصیب این کشور و جامعه اسلامی و شیعی کردند که امروز همه ما میراث دار این دوران باشکوه هستیم.

 

 

 

کانال تلگرام خبرگزاری رسمی حوزه

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha