جمعه ۲۷ آذر ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۲
وقت نماز عشاء از آغاز تا پایان

حوزه/ در روایات صحیحه،‌ مبدأ وجوب نماز عشاء همان مبدأ وجوب نماز مغرب قرار داده شده است و روایات در مبدأ ، جمع عرفی دارد. جمع عرفی این است که وقتی نماز مغرب واجب شد، نماز عشاء هم از آن‌وقت مجزی است.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» در ادامه انتشار سلسه درس های خارج فقه مرحوم آیت الله العظمی تبریزی تقریر کامل درس این مرجع فقید شیعه را با موضوع وقت نماز عشاء از حیث مبدا و متنها را منتشر می کند.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم

(عروه:) «و وقت فضیلة‌العشاء من ذهاب‌الشفق الی ثلث‌اللیل، فیکون لها وقتا اجزاء قبل ذهاب‌الشفق، و بعدالثلث الی‌النصف». [عروةالوثقی/1/518]

صاحب عروه ؟ق؟ می‌فرماید: «و ما بین‌المغرب و نصف‌اللیل وقت‌المغرب والعشاء» وقت نماز، مغرب بین مغرب وانتصاف‌اللیل است، صلاة عشاء را به آن عطف می‌کند که این فتوای مشهور است. در مقابل قولی هست [ر.ک: مستمسک العروةالوثقی/5/44] که آخر وقت نماز عشاء، ثلث‌اللیل است که وقت نماز مغرب و وقت نماز عشاء، تمام می‌شود و بعد‌از ثلث الی نصف‌اللیل، وقت اضطراری است.

*عدم جواز تعجیز مکلف به دست خودش

عرض کردم معنای وقت اضطراری این است که بر مکلف جایز نیست نماز را به آن ‌وقت تأخیر بیاندازد. مثل مسأله‌ «من ادرک رکعه من‌الصلاة ‌فقد ادرک‌الصلاة» [وسایل/4/218/ح4] درک یک رکعت از نماز در وقت، درک همه نماز فی وقتها هست. مفاد حدیث این است که نماز را اداءً درک کرده است. وقت اضطراری به مقدار یک رکعت است، معنایش این است که اگر شخصی نمازش را نخوانده، یک رکعت مانده به آخر وقت شروع به نماز کند، نمازش فی‌الوقت است لکن معصیت کرده است. چون این وقت،‌ وقت اضطراری است.

متفاهم از ادله و خطابات اضطراری این است که مکلف نمی‌تواند خودش را تعجیز کند. شارع این وقت را برای عاجز قرار داده است، ولکن از شخصی که قدرت دارد، مأمور به اختیاری را طلب کرده است. اگر کسی خودش را عاجز کرد، مأمور به اضطراری می‌شود، ولکن جایز نیست این کار را بکند.

*ادله تعیین مبدأ وقت نماز عشاء

روی این حساب ما باید ادله‌ای را که در مقام هست، ‌حساب کنیم ببینیم مقتضای این ادله چیست؟ در روایات صحیحه،‌ مبدأ وجوب نماز عشاء را همان مبدأ وجوب نماز مغرب قرار داده است. در صحیحه زراره [وسايل‌الشيعه/4/125/ح1] این‌طور است: «محمد‌بن علی‌بن الحسین» ‌یعنی صدوق «باسناده عن زراره» صدوق، سند روایاتی را که از زراره نقل کرده، در آخر (من لایحضره ‌الفقیه) ذکر کرده است. سندش به زراره صحیح است. اما سندش به محمد‌بن مسلم ضعف دارد. «عن ابی‌جعفر (ع) قال: اذا زالت‌الشمس دخل‌الوقتان الظهر والعصر و اذا غابت‌الشمس دخل‌الوقتان المغرب والعشاء الآخره»

و هکذا روایات دیگر که به این معنا دلالت می‌کند. مبدأش در این روایات غروب شمس یعنی وقت وجوب نماز مغرب قرار داده شد، ولکن در بعضی روایات وقت نماز عشاء را بعد‌از ثبوت حمره قرار داده که یکی از آن‌ها صحیحه عمران‌بن علی‌الحلبی [وسايل‌الشيعه/4/204/ح1] است: «محمد‌بن یعقوب عن محمد‌بن یحیی عن احمد‌بن محمد عن عبدالله‌بن محمد الحجال» ابن‌الحجال كه می‌گویند همین عبدالله‌بن محمد الحجال است که از اجلاء و از ثقات و عدول است، که نقل می‌کند «عن ثعلبه‌بن میمون عن عمران‌بن علی‌الحلبی» که یکی از حلبیین است که همه‌شان ثقه و عادل هستند. «قال سألت أباعبدالله (ع) متی تجب‌العتمه؟» کی واجب می‌شود؟ «قال: اذا غاب‌الشفق والشفق‌الحمره» شفق همان حمره است،‌ حکمش را قبلاً بیان کردیم که بر دخول به وقت فضیلت حمل می‌شود، روایاتی صریح بود که دلالت می‌کرد بر این‌که وقتی انسان نماز مغرب را خواند و سقوط شفق یعنی حمره نشده است، خواندن نماز عشاء عیبی ندارد. «صلّی رسول‌الله (ص) بالناس المغرب والعشاء الآخرة قبل‌الشفق من غیرعلة» بدون این‌که اضطراری باشد «فی جماعة و انّما فعل ذلک لیتّسع‌الوقت علی امته» [وسايل‌الشيعه/4/202/ح2] تا این‌که بر امتش معلوم شود که موسع است، این‌طور نیست که باید منتظر شفق بشوم تا سقوط پیدا کند. آن‌وقت فضیلت است.

لذا روایات در مبدأ به آن نحوی که گفتیم، جمع عرفی دارد. جمع عرفی این است که اذا غربت‌الشمس یعنی وقتی که نماز مغرب واجب شد، نماز عشاء هم از آن‌وقت مجزی است. الا اين‌كه، افضل، این است که بعد‌از سقوط شفق، نماز عشاء خوانده شود

*آخر وقت نماز عشاء

اما آخر وقت نماز عشاء ذهاب ثلث‌اللیل است یا انتصاف‌اللیل است؟ صحیحه زراره [وسايل‌الشيعه/4/10/ح1]  در تفسیر قوله سبحانه: «اقم‌الصلاة‌ لدلوک‌الشمس الی غسق‌اللیل» [اسراء/78] فرمود: اربع صلوات، ظهر و عصر و مغرب و عشاء است که در این‌وقت باید اتیان شود. و فرمود: «... و غسق‌اللیل هو انتصافه» امام (ع) فرمود: مراد از غسق، انتصاف‌اللیل است. پس روی آن کلام، تأخیر نماز عشاء، اداءاً تا نصف‌اللیل، مدلول آیه مبارکه است که «اقم‌الصلاة لدلوک‌الشمس الی غسق‌اللیل» نماز عشاء، قدر متیقن است، كه تا غسق‌اللیل می‌شود اتیان کرد ‌و الا اگر عشاء را هم نشود تا نصف‌اللیل اداء کند، این آیه بلامدلول می‌ماند.

لکن مع ذلک در مقابل این آیه و آن روایات، ‌روایاتی هست که دلالت می‌کند که ثلث‌اللیل شد، نماز عشاء وقتش تمام می‌شود.

یکی از این روایات موثقه معاویه‌بن وهب [وسايل‌الشيعه/4/157/ح5] است: که اوقات فرایض را جبرئیل بر رسول‌الله ؟ص؟ آورد، عرض کرد: بلند شو نماز ظهر را بخوان، مغرب را بخوان، عشاء را بخوان «و باسناده» یعنی شیخ «عن الحسن‌بن محمد‌بن سماعه» که واقفی است «عن محمد‌بن ابي‌حمزه» محمد پسر ابی‌حمزه ثمالی است یا نوه اوست که به وی نسبت داده شده است. این شخص توثیق شده است. «‌عن معاویه‌بن وهب» موثقه معاویه‌بن وهب است «عن ابی‌عبدالله (ع) قال: أتی جبرئیل رسول‌الله (ص) بمواقیت‌الصلاة...».

در این روایت تمام صلواة را ذکر می‌کند که هم اول وقت و هم آخر وقت را آورده، در ذیلش دارد «... ثم اتاه حین سقط‌الشفق فأمره فصلی‌العشاء» آن وقتی که حمره مغربیه زایل شد که شفق بود نماز عشاء را آورد، «ثم اتاه» بعد‌از آن‌که روز دیگری آمد «حین ذهب ثلث‌اللیل» وقتی که ثلث‌اللیل گذشت، آورد، که یعنی ثلث‌اللیل آخر وقت عشاء است، پس انتصاف‌اللیل، آخر وقت نیست. دلیل ما؛ یکی روایت موثقه است که عرض کردیم. و دیگری صحیحه معاویه‌بن عمار [وسايل‌الشيعه/4/200/ح4] است: «محمد‌بن علی‌بن الحسین باسناده عن معاویه‌بن عمار فی روایه» در روایتی که معاویه‌بن عمار نقل می‌کند «أنّ وقت‌العشاء الآخرة الی ثلث‌اللیل» وقت نماز عشاء الاخره الی ثلث‌اللیل است. پس طبق این روایت، آخر وقت نماز عشاء، ثلث‌اللیل است. این‌ها روایاتی بود که من حیث‌السند معتبر بود و اشکالی نداشت.

*کلام صاحب حدائق و شیخ در تقیید آیه و انتهاء صلاة‌ عشاء به ثلث‌اللیل

صاحب حدائق [الحدائق‌الناظره/6/193] بلکه شیخ در تهذیب [التهذیب/2/33]، چطور ملتزم این روایات شده‌اند و گفته‌اند: آخر وقت نماز عشاء، ثلث‌اللیل است، با وجود این‌که مخالف با آیه مبارکه است؟ گفته‌اند: مخالفت این روایات با آیه مبارکه، مخالفت اطلاق و تقیید است. این روایات در بیان وقت اختیاری بود که وقت اختیاری نماز عشاء الی ثلث‌اللیل است، و آیه هم مطلق است، نماز عشاء، وقتش الی انتصاف‌اللیل است،‌ منافات ندارد. مطلقات کتاب با آن مقیداتی که در روایات هست، تقیید می‌شود. این‌ها فرموده‌اند: آیه مبارکه مطلق است که وقت اربع صلواة تا انتصاف‌اللیل است، ما بودیم می‌گفتیم:‌ الی انتصاف‌اللیل است حتی اختیاراً، خوب این روایات آیه را تقیید می‌کند، تأخیرالعشاء عندالاضطرار الی انتصاف‌اللیل است و لذا با همدیگر تنافی ندارد. اما روایاتی که مخالفت تباینی با کتاب دارند «یُضرب علی‌الجدار» کما این‌که در اصول خوانده‌ایم، و اما مخالفت روایات با کتاب به اطلاق و تقیید و عموم و خاص، به قرینه و ذی‌القرینه، مخالفت نیست. اصلاً روایات همین‌طور است، چون آیات، حتی آیات‌الاحکام، یعنی آن مواردی از آیات که احکام را بیان کرده‌اند، احکامش در قرآن استقصاء نشده است. سرّ این‌که رسول‌الله (ص)، ‌اهل‌بیت (عهم) را با قرآن قرار داد تا این‌ها این قیودات و این‌که قرائن در کجا بر خلاف ظاهر اراده شده است را بیان کنند. پس این جمع، عرفی می‌شود و جمع عرفی هم مانعی ندارد.

*ردّ بر کلام صاحب‌الحدائق و شیخ در وقت اختیاری و اضطراری

لکن این حرف درست نیست، که بگوییم: ‌وقت اختیاری تا ثلث است و وقت اضطراری تا نصف‌اللیل است. در موثقه معاویه‌بن وهب خواندیم که در روز اول «ثم أتاه» بعد‌از خواندن نماز مغرب، جبرئیل نزد رسول‌الله (ص) آمد، حین سقط‌الشفق، وقتی که شفق ساقط شد، اول نماز عشاء را آورد، آیا این اول وقت فضیلت است یا اول وقت اجزاء؟ این اول وقت فضیلت است. قبلش وقت اجزاء است، این‌جور نیست که کسی نماز عشاء را قبل از سقوط شفق بخواند، نماز را قبل از وقت خوانده است. صریح بر این بود که «لیتسع‌الوقت» که در وقتش وسعت پیدا کند. وقت اجزایش موکول به رسول‌الله شد. رسول‌الله (ص) یک منصب شارعی دارد، یعنی خداوند متعال این‌جور نیست که تمام احکام را فقط خودش جعل بفرماید و رسول‌الله (ص) فقط مبلغ آن‌ها باشد، این‌ها را تبلیغ کند. کما این‌که در ائمه (عهم) هم همین‌طور است، آن‌ها حکم شرعی را از خودشان جعل نمی‌کنند، چون شارع نیستند. احکام شرعی که بر رسول‌الله (ص) جعل شده است، علم آن‌ها (آن اقلام) را پیش این‌ها (ائمه (عهم)) ودیعه گذاشته است. منتها ربما بیان حکمی در زمانی مصلحت نیست، تأخیر می‌اندازد. مثل خمسی که در غیر معادن و غیرغنایم حربی است. ولکن رسول‌الله شارع بود، یعنی خداوند متعال اختیار به او در جعل حکم داده بود، نه این‌که همه احکام را خودش جعل کند، یا همه احکام را رسول‌الله  (ص)  جعل فرماید. «لقد کان لکم فی رسول‌الله اسوة حسنة» [احزاب/21] او هم که «و ما ینطق عن‌الهوی * ان هو الا وحی یوحی» [نجم/3] است این اختیار را داشت. لذا رسول‌الله (ص)   در نماز رکعتین را خودش اضافه کرد، خداوند متعال ۱۰ رکعت را الزام کرده بود و بقیه‌اش را ایکال به رسول‌الله (ص)  کرده بود، نوافل هم همین‌طور است. [وسایل‌الشیعه/4/کتاب الصلاة/ابواب اعداد الفرائض/باب2]

لذا این روایت که دلالت دارد که حین سقوط شفق جبرئیل آورد، رسول‌الله (ص)  حق تشریع داشت، این وقت، وقت فضیلت بود و این را توسعه داد صلّی رسول‌الله قبلَ سقوط‌الشفق فی جماعة صلاة عشاء را، لیستع‌الوقف، جلسه قبل گفتیم که اظهار کند، اما امروز می‌گوییم نه، ظاهر روایت این است که این توسعه در وقت را خودش قرار بدهد و وقت را تمدید کرده چون این اختیار را داشت. بدان جهت این اول وقت، وقت فضیلت است. آخرش هم آخر وقت فضیلت می‌شود، وقتی که ثلث را آورد وقت فضیلت می‌شود، و اما وقت‌الاجزاء الی نصف‌اللیل است، مقتضایش این‌طور می‌شود.

*انصراف عنوان حکم به اختیاری یا اضطراری

چرا نمی‌شود گفت: وقت اختیاری و اضطراری؟ زیرا هر جا اگر عنوانی، موضوع حکم شود، و شارع حکمی را بر او جعل کند، ظاهرش این است که آن اختیاری، آن عنوان حکم را جعل می‌کند جعل، برای اختیاری آن عنوان است. پس خطاب را حمل کردن به حکم اضطراری، بیان می‌خواهد، احتیاج به قرینه دارد و الا ظاهر خطاب این است که حکم اختیاری را بیان می‌کند. مثلاً نهی شده است عن‌التخلی استقبال‌القبله و استدبارها، انسان حرام است رو به قبله و پشت به آن تخلی کند. اگر مستراح‌هایی درست می‌کنند که بین جنوب و مغرب است، ‌رو به قبله نیست ولکن بین مشرق و مغرب است، یعنی جهتی است که در حال اضطرار و جهل، می‌شود به آن طرف نماز خواند، انسان اگر در حال جهل به قبله آن طرف نماز خواند، مجزی است. حالا این مستراح طرف بین مشرق و مغرب است، یعنی جهت اضطراری قبله، آیا تخلی جایز است یا نه؟ گفتیم: اشکالی ندارد. چون که لاتستقبل‌القبلة و لا تستدبرها [وسایل‌الشیعه/1/301/ح2] ظهورش در قبله اختیاری است. کما این‌که ظهور وقت در وقت اختیاری است. و عناوین خطاب را حمل کردن بر حکم اضطراری، احتیاج به قرینه دارد. لذا این‌که خداوند متعال می‌گوید: «اقم‌الصلاة لدلوک‌الشمس الی غسق‌اللیل) ظاهرش این است که حکم اختیاری را می‌گوید، ‌که وقت اختیاری صلوات الی غسق‌اللیل است، منتها قدر متیقنش نماز عشاء است، یعنی وقت اختیاری‌اش آن‌وقت است.

اگر به ظاهر اکتفاء نکنیم در این خطاب قرینه است که این حکم اختیاری است. چون اقم‌الصلاة خطاب به نبی اکرم  (ص)  است، تو این کار را بکن! یعنی تو نماز را تا غسق‌اللیل بخوان! رسول‌الله (ص) که نماز را از وقت اختیاری به آخر نمی‌اندازد. این وقت، وقت اختیاری است بدان جهت روایات ثلث، حمل به افضیلت می‌شود.

و من هنا عروه [عروةالوثقی/1/518] و مشهور [موسوعة الامام الخویی/11/159] می‌گویند: وقت فضیلت نماز مغرب کوتاه است، از دخول‌اللیل تا زوال حمره مشرقیه است، بعد‌از آن الی انتصاف‌اللیل وقت اجزاء است. نماز مغرب یک وقت فضیلت دارد، ولی نماز عشاء وقت فضیلتش أوسع است. وقتی که غسق‌اللیل شد، وقت فضیلتش می‌رسد الی ثلث‌اللیل، تا ثلث‌اللیل تمام شود، در عبارت عروه هم هست، دلیلش این روایات است که ناظر به بیان وقت فضیلت است که الی ثلث‌اللیل است، به دو قرینه: یکی این‌که ظهور خطاب بیان حکم اختیاری است، و یکی هم خطاب به نبی اکرم (ص)   است. می‌گوید: «اقم‌الصلاة» لذا در مانحن فیه حمل به اضطراری نمی‌شود. پس ثلث‌اللیل وقت فضیلت می‌شود.

*وقت فضیلت نماز عشاء

از بعضی از روایات، عکس مطلب استفاده می‌شود، که وقت فضیلت نماز عشاء نزدیک نصف‌اللیل خواندن است ـ یعنی همان نصف‌اللیل که می‌گفتیم: وقت اجزاء تمام می‌شود ـ وقت فضیلت او است، نه این ثلث‌اللیل. یکی از آن‌ها موثقه ذریح [وسايل‌الشيعه/4/185/ح10] است: «و عنه» یعنی باسناده الشیخ عن الحسن‌بن محمد‌بن سماعه «عن ابن‌جبله» عبدالله‌بن جبله است «عن ذریح» که ذریح محاربی است، این‌ها ثقات عدل هستند، و موثقه بودن به اعتبار حسن به محمد‌بن سماعه است، «عن ابی‌عبدالله (ع)  (فی حدیث) أنّ رسول‌الله(ص)  قال:‌ لولا أنیّ أکره أن أشق علی امّتی» اگر این را من مکروه نمی‌دانستم که امتم را به زحمت بیندازم «لأخرتها» با تأکید است، «لأخرتها یعنی‌العتمه» صلاةالعشاء را «الی ثلث‌اللیل» تأخیر می‌انداختیم تا ثلث‌اللیل بگذرد، یعنی بعد‌از ثلث‌اللیل می‌آوردم. مثل این‌که شما می‌گویید: اَخَّرْتُ الی‌اللیل یعنی تا لیل اتیان نکردم و در لیل اتیان کردم. این هم همین‌طور است، تا مضی ثلث تأخیر بیاندازم که بعد‌از مضی ثلث اتیان کنم.

روایت دیگری که به این معنا دلالت می‌کند، موثقه ابی‌بصیر [وسايل‌الشيعه/4/200/ح2] است: «و باسناده» الشیخ «عن الحسن‌بن محمد‌بن سماعه عن محمد‌بن زیاد» این محمد‌بن زیاد، محمد‌بن ابی‌عمیر است زیرا حسن‌بن محمدبن سماعه از ابن‌ ابی‌عمیر روایت می‌کند. و چون اسم پدر محمد‌بن ابی‌عمیر «زیاد» بود. محمد‌بن ابی‌عمیر یعنی محمدبن زیاد عین او است. البته یک محمد‌بن زیاد دیگری هم در این طبقه هست، چون او هم ثقه وعدل است، پس سند اعتبار دارد. «عن هارون‌بن خارجه عن ابی‌بصیر عن ابی‌جعفر (ع)   قال رسول‌الله (ص)   لولا أنی أخاف أن أشق علی امتی لأخّرت‌العشاء الی ثلث‌اللیل» عشاء به ما بعد‌از ثلث‌اللیل می‌انداختم.

رسول‌الله ؟ص؟ که نماز می‌خواندند همان ثلث‌اللیل بود. حتی در آن وقتی که قبل از شفق هم بود ثلث اول لیل بود، این‌که می‌گوید «لولا» گذشتن ثلث آن است. در فهم روایات این دقت‌ها مدخلیت دارد، و الا رسول‌الله همیشه در ثلث اول می‌خواندند. این‌که می‌گوید «لاخرت الی ثلث‌اللیل» یعنی الی مضی ثلث‌اللیل که ثلث‌اللیل بگذرد، آن‌وقت می‌شود انتصاف‌اللیل چون آ‌خرش انتصاف‌اللیل است، یعنی نزدیک‌های انتصاف‌اللیل یا ثلث‌اللیل گذشت است نماز عشاء را بخواند افضل آن می‌شود. روایت دیگری حدیث ابی‌بصیر [وسايل‌الشيعه/4/201/ح6] است.

«محمدبن الحسن عن الصفار عن محمد‌بن الحسن‌بن ابی‌الخطاب عن الحسن‌بن علی‌بن فضال عن ابی‌المغراء حمید‌بن المثنی العجلی عن سماعه عن ابی‌بصیر عن ابی‌عبدالله قال ‌رسول‌الله (ص)   لولا نوم‌الصبی و غلبةالضعیف لاخرت‌العتمه الی ثلث‌اللیل» ثلث‌اللیل که می‌گذشت، نماز عتمه را اتیان می‌کرد.

از آن جوابی که گفتیم، معلوم شد. عرض کردم رسول‌الله  (ص)  شارع بود، در نماز عشاء وقت فضیلت را در ثلث ا ول قرار داده است. چون برای امت زحمت می‌شده، لذا این‌طور قرار داده و الا اگر بعد‌از گذشتن ثلث اول قرار می‌داد که معنای این روایات این است، باهم تنافی ندارند، فعلاً آن‌چه رسول‌الله (ص)  قرار داده تشریع شد، چون ولایت تشریعی دارد. رسول‌الله (ص)   که نبی رحمت است، رئوف است،‌ لیلةالمعراج پیش خداوند تضرع کرده است که بر امت تحمیل نشود آن‌چه بر امم سابقه بود. [علل‌الشرایع/1/باب113] در روایات صحیحه نقل شده است،‌ رسول‌الله  (ص)  می‌فرماید مکروه داشتم که امت من در مشقت بیفتند. لذا نماز عشاء را بعداز مضی ثلث‌ لیل قرار ندادند.

تحقیق و تنظیم: حجةالاسلام داوود دهقانی

منبع: افق حوزه

 

 

 

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha