به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین احمد واعظی ظهر امروز در نشست علمی اصول فقه و هرمنوتیک در پژوهشگاه علوم و فرهنگ دفتر تبلیغات اسلامی گفت: بحث در نسبت هرمنوتیک و علم اصول را در سه بخش پی می گیریم.
وی افزود: هرمنوتیک و علم اصول شاخصه های دانشی به هم ناظر و دارای پیوند تاریخی به لحاظ تکوین و شکل گیری نیستند و غرض و موضوع مشترک واحدی شکل دهنده این دو نبوده است.
استاد حوزه گفت: بحث حاضر فارغ از مناقشات رایج در تعریف علم اصول و تفکیک مباحث اصلی از استطرادی صورت می پذیرد و تابع مرزبندی دقیق مباحث اصولی از مباحث استطرادی علم اصول نیست.
رئیس دفتر تبلیغات بیان کرد: این نسبت سنجی به خصوص علم اصول حاضر و آنچه که بالفعل به عنوان مباحث اصولی مطرح شده، محدود و منحصر نیست؛ بلکه با نگاه به آینده ربطها و نسبت های احتمای میان این دو نیز محل توجه است یعنی از سهم احتمالی هرمنوتیک در رفع کاستی های علم اصول فعلی نیز بحث خواهد شد.
حجت الاسلام والمسلمین واعظی اظهارکرد: هرمنوتیک کلاسیک به مثابه دانش متدیک و روش شناختی با علم اصول به نحوه موجبه جزییه همپوشانی موضوعی دارد؛ علم اصول در سیمای علم به قواعد عامه ای که در طریق استنباط حکم شرعی قرار می گیرد آنجا که معطوف به مباحث مربوط به استظهار و فهم منابع نقلی دین است با هرمنوتیکی که معطوف به تنقیح و اصول حاکم بر تفسیر متن و پرهیز سو فهم است ربط و پیوند پیدا می کند.
وی گفت: این تصور که تمامی آنچه به عنوان مباحث الفاظ علم اصول شناخته می شود نقطه تلاقی و محور همپوشانی علم اصول و هرمنوتیک است صحیح نیست؛ زیرا تنها مواضع و بخش هایی از مباحث الفاظ تداخل موضوعی با هرمنوتیک به مثابه اصول قواعد فهم متن دارد نه تمام مباحث آن.
حجت الاسلام والمسلمین واعظی بیان کرد: هرمنوتیک فلسفی دارای دو اصطلاح است؛ اصطلاح خاص آن عنوانی است برای دیدگاه ها و ره آوردهای دو فیلسوف آلمانی یعنی مارتین هایدگر و هانش گادامر درباره ماهیت فهم و شرایط وجودی حصول آن؛ هرمنوتیک فلسفی در اصطلاح عام خود به عرصه و حوزه ای از تفکر نظری و فلسفی اشاره دارد که به جای پرداختن به روش شناسی فهم به تامل درباره خود فهم می پردازد و پیش فرض های حاکم بر فهم متن و مطلق فهم را مورد بازاندیشی فلسفی قرار می دهد.
وی گفت: فرایند فهم و تفسیر متن از نظر عالمان اصولی فرایند کشف معنا و درک مراد جدی مولف است حال آنکه از منظر هرمنوتیک فلسفی معنای متن در فرایند تفسیر و قرائت متن ظهور پیدا کرده است؛ مولف و قصد او نقشی در فرایند تفسیر و فهم ندارد و فهم مولف از متن هیچ مرجعیتی برای دیگر خوانندگان متن ندارد.
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی اظهارکرد: پی شداوری ها و افق معنایی خواننده و مفسر نقش مهم و اساسی در فهم و تفسیر متن دارد؛ از دیگر مولفه های این حوزه می توان به این مطلب اشاره کرد که منطقه اعتبار و تفکیک فهم معتبر از فهم نامعتبر جایگاهی در تفسیر متن ندارد و به جای آن منطق تفاوت حاکم است؛ مفسران و خوانندگان متن در فرایند گفتگوی با متن به فهم هایی متفاوت نایل می شوند.
این استاد حوزه گفت: چالش هرمنوتیک فلسفی به قرائت هایدگر و گادامر با نظریه تفسیری مورد پذیرش عالمان اصولی ما در جهات متعددی است که یکی از مهمترین و اساسی ترین چالش ها، نفی مولف محوری است در فرایند فهم و تفسیر متن است.
حجت الاسلام والمسلمین واعظی اظهارکرد: مراد اصولیون ما در اینکه وصول به مراد و نیت مولف یا ماتن غایب عملیات فهم متن است و ما با ماتن مواجهیم نه با متن بما هو متن به معنای آن نیست که درک و بازسازی و بازتولید حالت روانی افراد و اراده نیت درونی ماتن که پدیده ای نفسانی و درونی و شخصی مولف است هدف تفسیر است تا گفته آید که ما را به درون و پدیده های روانی و شخصی ماتن راهی نیست.
وی گفت: قصد و نیت مولف به مضمون و پیامی تعلق می گیرد که وی در صدد انتقال آن به مخاطبان است؛ پس ماتن یک فاعل ارتباطی است که با بکارگیری الفاظ دیگر قرائت و عواملی که می تواند حاصل و ابرازکننده پیام و معنای مقصود باشند اقدام به برقراری ارتباط معنایی می کند.
حجت الاسلام والمسلمین واعظی بیان کرد: تعیین اینکه ما در فرایند قرائت و تفسیر با متن مواجهیم نه با ماتن یک گزینش و انتخاب است نه یک الزام و اجباری که پشتوانه استدلالی و برهانی داشته باشد.
تفاوت اصول فقه و هرمنوتیک در نگاه به متن و ماتن است
در ادامه حجت الاسلام والمسلمین صرامی نیز گفت: اینکه اصول را تعریف متن بدانیم تعریفی اشتباه است.
وی افزود: کار علم اصول خدمت به فقه است؛ علم فقه احکام افعال مکلفین است که با این وجود تمام مباحث اصول فقه معطوف به فقه است و به دنبال آن است که چه حجت هایی برای انجام و نوع رفتار و افعال مکلفین بیان کند که آنها تحت عنوان کبرویات برای افغال مکلفین استفاده شود.
این محقق و پژوهشگر حوزه اظهارکرد: اینکه قواعد اصولی را بتوانیم برای تفسیر کلام در اخلاق و برخی از گزارشات روایی راجع به امور خاص بدانیم باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا می توتانیم قواعد اصولی را در این موارد به کار بگیریم یا اینکه این بحث، یک بحث جداگانه خواهد بود.
وی گفت: این علم برای نیازهای فقها ایجاد شده است که بر افعال مکلفین حجت الهی را پیدا کند؛ یعنی افعالی که مکلف انجام می دهد و مجتهد به جای ملقد انجام می دهد می تواند حجت ها را تشخیص دهد، یعنی می تواند یک علمی تدوین شود که کبرویات را بگیرد و احکام مکلفین را تسهیل کند.
حجت الاسلام صرامی بیان کرد: بنابراین در تعریف و در مواجهه علم اصول این نکته را باید توجه داشته باشیم که هرمنتوتیک در جایی که به متن مربوط می شود کاری به نکته اساسی اصول که مرتبط با کبرویات است و اصل حجت است ندارند.
وی گفت: در تفسیم بندی مباحث علم اصول فقه آنچه ثمره دارد و آن را دنبال می کند، تقسیم مباحث مقدماتی الفاظ است؛ نکته دیگر این است که آیا مباحث هرمنتوتیک فلسفی را می تواند به عنوان فلسفه اصول مطرح کرد یا خیر؟.
این محقق حوزه بیان کرد: برای مواجهه با هر منتوتیک فلسفی این نکته لازم است که اصولا اصول فقه درفضای ابتدایی با متن کاری ندارد و موضوع کار اصولی، چنانکه موضوع کار فقیه است این است که با شارع روبر است.
وی گفت: وقتی که با این نگاه به متن نگاه می کنیم، متن به حاشیه می رود.
نظر شما