به گزارش خبرگزاری «حوزه»، رهبر معظم انقلاب هفدهم ربیع الاول امسال طی سخنان مهمی با تاکید بر لزوم تلاش همگانی برای تحقق تمدن نوین اسلامی تصریح کردند: «امروز نوبت دنیای اسلام است که با استفاده از دانش و ابزارهای جهانی و همچنین عقل و خردمندی و تدبر و بصیرت، در جهت برپایی تمدن نوین اسلامی حرکت کند».
ایشان همچنین مهم ترین وظیفه امروز دنیای اسلام به ویژه علما و روشنفکران راستین را تلاش مجدانه و مجاهدانه برای دمیدن روح واقعی اسلام و معنویت در دنیای پر از ظلم و تبعیض و قساوت کنونی دانسته و گفتند: «تمدن نوین اسلامی به معنای تجاوز به سرزمین ها ، پایمال کردن حقوق انسان ها و تحمیل کردن اخلاق و فرهنگ خود به ملت ها نظیر آن چیزی نیست که تمدن مدعی غرب انجام داد بلکه به معنای هدیه کردن فضیلت الهی به بشریت و ایجاد زمینه برای تشخیص مسیر صحیح به وسیله خود انسان هاست».
در خصوص لزوم ایجاد تمدن نوین اسلامی و الزامات و بایسته های آن همچنین چگونگی شکل گیری و تقویت آن ، گفتگویی داشته ایم با حجت الاسلام علیرضا پیروزمند، عضو هيأت علمي فرهنگستان علوم اسلامي که در ادامه می آید؛
با توجه به فرمایشات اخیر رهبر معظم انقلاب در خصوص تمدن نوین اسلامی ، از نگاه شما چگونه می توان با بهره گیری از مولفه ها و شاخصه های دینی به سمت تمدن سازی بر اساس اقتضائات امروز جامعه بشری حرکت کرد؟!
ببینید بحث تمدن اسلامی و به تعبیر دقیق مقام معظم رهبری تمدن نوین اسلامی مساله ای بسیار مهم و ویژه است که به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جدی تر هم دنبال شده و به لطف الهی بسیاری از بسترها و زمینه های تحقق آن نیز به برکت نهضت حضرت امام (ره) و خون مقدس شهیدان فراهم شده است.
در واقع بحث تمدن اسلامی علیرغم مخالفت هایی که گاه و بیگاه نسبت به آن صورت می گیرد ، بحث روز نه فقط ایران اسلامی که به نوعی جهان اسلام است که البته در این میان جمهوری اسلامی ایران پرچمدار این موضوع به شمار می رود.
در این خصوص قبل از هر چیز لازم است به این سوال پاسخ دهیم که اساساً منظور ما از تمدن چيست تا بعد بگوییم تمدن اسلامي يعني چه؟
تمدن آن محيطزيست عيني است كه بشر براي ارضاي نياز خودش و بلکه فراتر از آن، افزايش گستره نيازمنديهاي خویش ایجاد ميكند، چرا که آدمی موجودی تكاملپذير و كمالخواه بوده و همچنین توقفناپذير است.
از این رو انواع و اقسام کالاها و محصولاتي كه بشر براي ارضاي نياز خودش توليد كرده يا توليد ميكند، محصولات تمدني محسوب ميشود.
حال که تا حدودی به معنا و مفهوم تمدن آشنا شدیم می رسیم به سوال شما که اصلاً دين چه نسبتی با تمدنسازي دارد؟!
در پاسخ به این سوال نیز مقدمتاً باید بدانیم هيچ عرصهاي از فرهنگ نيست كه بتواند خارج از چتر و پوشش دين تصور شود و فرهنگ هم آن روح و جوهرهاي است كه در كالبد تمدن حلول پیدا ميكند.
به عبارت دیگر، فرهنگ آن آرمانها و ايدهآلهايي است كه بشر براي او زندگي ميكند و نظام پذیرشی است كه مردم بهصورت عمومي آن را قبول كردهاند، لذا با این معنا و تفسیر، فرهنگ مقدم بر تمدن اسلام است، چرا که جهتدهنده به تمدن می باشد.
یعنی بر اساس فرمایش شما ، آرمان های متعالی را که بشر برای تحقق آن ها زندگی می کند، دین و آموزه های دینی به او می دهد؟!
دقیقاً همین طور بوده و همین فرهنگ اسلامی است که برای ما آرمان ها و ارزش ها را مشخص کرده و می کند و بر اساس آن ها به دنبال تحقق تمدنی هستیم که ما را به سعادت دنیا و آخرت برساند.
پروردگار متعال نیز به وسیله انبیای خود، برنامه و مسير سعادت بشر را مشخص كرده و کامل ترین بسته هدایت را برای انسان فرستاده است که با آن راه را از بیراهه بشناسد و در دام گمراهی و ضلالت ها نیفتد.
اتفاقاً رکن و اساس همین بسته هدایتی نیز فرهنگ است به این خاطر که اساساً فرهنگ شامل نظام باورها، ارزشها، رفتارها و نمادهاست كه همه اينها بايد تحت جاذبه دين قرار بگيرد تا نسخه هدایت انسان و جامعه بشری باشد.
البته ما مدعی این نیستیم که دین باید جزیی ترین رفتارها يا توصيفها يا ارزشها مشخص کند اما می توانیم ادعا كنيم كه مجموعه باورها، ارزشها و رفتارها يك نظام تشكيل ميدهند كه با همديگر پيوستگي دارند و اين نظام بايد در رأس خود باورها و ارزشها و رفتارهايي داشته باشد كه دين تكليف آن را معين كرده است.
سوالی که در اینجا قابل طرح است این که آیا تحقق تمدن اسلامی به صرف مصوبه و دستورالعمل امکان پذیر است یا باید قبل از هر چیز تحولاتی در لایه های اجتماع برای این مهم صورت گیرد؟!
از آن جا که فرهنگ یک مقوله پیچیده ، حساس و همه جانبه است، لذا فرهنگی که می خواهد تاثیر مستقیم خود را بر شکل گیری تمدن داشته باشد در درازمدت عیان خواهد شد و از این رو بیش از هر چیز نیاز به ایجاد تحول در فرد و جامعه هستیم، اما به هر حال مصوبه و دستورالعمل نیز در بخش هایی می تواند شرایط را فراهم کند به این معنا و مفهوم که قطار تحولات فرهنگی که منتج به تغییرات تمدنی می شود باید درست ریل گذاری شود تا نتیجه مورد نظر از آن حاصل گردد.
البته در این میان برخی هستند که فكر ميكنند مهندسي فرهنگي يعني تبعيت بيچون و چراي مردم از نقشه از پيشتعيين شده و حال این که اين طور نيست و این مقوله از آن مقولات پیچیده ای است که تابع مولفه ها و عناصر گوناگونی است و نمی توان صرفاً با نگاه بخشنامه ای انتظار تحقق آن را داشت.
چند سالی است که مقام معظم رهبري به طور خاص بر لزوم توجه به الگوي ايراني- اسلامي پیشرفت تاکید دارند. از نگاه شما عملیاتی سازی چنین الگویی چقدر می تواند به ما در کلان مقوله تمدن نوین اسلامی کمک کند؟!
به هر حال ما اگر بخواهیم که تمدن نوین اسلامی داشته باشیم نیاز به یک الگو و نقشه راه داریم که به تعبیر رهبر فرزانه مان همان الگوی ایرانی و اسلامی پیشرفت است که به خصوص در دهه چهارم انقلاب اسلامی که به عنوان دهه پیشرفت و عدالت نامیده شده باید لزوماً مورد توجه جدی قرار گیرد.
از سویی بنا و پایه تمدن اسلامی را علم و فرهنگ و نظام معرفتی تشکیل می دهد که این الگو ما را به آن رهنمون می سازد و لذا شکی نیست که الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت مقدمه تحقق تمدن نوین اسلامی است.
البته باید بدانیم که چون تمدن اسلامی با تمدن مادی غرب متفاوت است، لذا شیوه ها و نظام الگویی آن نیز متفاوت خواهد بود به این معنا که نرم افزار تمدن سازی که همین الگو باشد در جامعه اسلامی متفاوت از آن چیزی است که غربی ها پیموده اند و یا به دنبال عملی کردن آن هستند.
صدالبته در زمانها و مكانهاي مختلف، شرايط فرق می کند اما آنچه مسلم است این که به هر حال باید ما برای دست یابی به الگوی لازم به مولفه های اسلامی و ایرانی توجه کرده و با عملیاتی سازی آن ها، گام در مسیر شکل گیری تمدن نوین اسلامی بگذاریم.