به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» به گفته مسئولین مرکز بهداشت و روان غزه، نمودار ابتلاء کودکان و بزرگسالان به روانپریشی از زمان حملات 2014 اسرائیل به این منطقه، روند صعودی داشته است.
زاهیه القرا متخصص بهداشت و روان در مصاحبه با خبرنگاران گفت: مردم غزه آنقدر سرگرم سروسامان دادن به امور اولیه زندگی خود هستند که به کلی سلامت روانی را نادیده گرفتهاند. استرس شدید ناشی از 51 روز بمبارانهای اسرائیلی در کنار تجاوز هشت ساله اسرائیل به غزه و محاصره این سرزمینها توسط صهیونیستها که همچنان ادامه دارد و از بازسازی نواحی جنگزده جلوگیری میکند، تمامی اعضای جامعه را تحت تاثیر قرار داده است. در این میان کودکان غزه بیشترین آسیب را دیده و اختلالاتی چون نقص در توجه، راه رفتن در خواب، از دست دادن حافظه، کابوس شبانه و سایر مشکلات اضطرابی را بروز میدهند.
القرا میگوید: ما عنصر ترس از جنگ را در نقاشیهای کودکان به وضوح میبینیم. آنها در نقاشیهایشان خانههای منهدم شده و جسدهای تکه تکه شده بر روی زمین را به تصویر میکشند.
بحرانی که پایانی بر آن نیست
آنچه گفته شد علائم بیماری استرس پس از سانحه یا همان پی.تی.اس.دی هستند. هرچند به گفته متخصصان مراقبت های بهداشتی در برنامه بهداشت و روان غزه، کلمه پس از سانحه برای کودکان غزه مفهومی ندارد، زیرا به نظر میرسد پایانی برای این بحرانها وجود ندارد.
منصور نوجوان 12 سالهای ست که از زمان جنگ اسرائیل به غزه در سال 2014 دچار تغییرات شخصیتی شده است. او که پیش از این دانش آموز ممتازی در مدرسه بوده، نمراتش سقوط کرده، شبها کابوس میبیند و به پسری سرکش و تهاجمی تبدیل شده است. به گفته مادرش کوچکترین صدا مانند رعد و برق او را به شدت وحشتزده میکند. ترس از مرگ چنان او را تحت تاثیر قرار داده که به مادرش گفته: موقع راه رفتن احساس میکنم چاقویی در قلبش فرو کردهاند.
علت این ترسها آشکارا مربوط به بمبارانهای بیوقفه خانهشان در محله بیت حانون در شمال غزه است که به علت محاصره اسرائیل، هیچ منبع مالی یا مواد خامی برای پر کردن سوراخهای دیوارهایشان ندارند. این نوع تجسم ترس در کودکان فلسطینی امری عادی است.
سلیم کودک 9 ساله فلسطینی است که پس از حملات 2014 اسرائیل به اختلال وسواس فکری رنج میبرد. مادر سلیم به خبرنگاران گفته که او مدام در حال کندن موهایش است.
ایمان، 8 ساله اهل رفح، جنوبیترین شهر غزه، است. منطقهای که به شدت زیر بمباران صهیونیستها قرار داشته و سربازان اسرائیلی با حملات وحشیانه بسیاری از مردم شهر را به شهادت رساندهاند و انتقام نیروهای مقاومت را از مردم بیدفاع شهرها میگرفتند. بخشی از خانه آنها به خاطر بمباران تخریب شده و آنها در خانهای نیمه خرابه زندگی میکنند. مادر ایمان میگوید: پسرم به شدت از اعضای خانواده جدا افتاده و هر گونه بحث یا صحبتی درباره جنگ او را آزرده خاطر میکند.
به گفته پزشکان او به اختلال اضطراب اجتماعی مبتلاست و امید خود را به کلی برای داشتن یک زندگی آرام از دست داده است.
غزه مدتهاست که روی آرامش به خود ندیده است
درمان بیماران در منطقهای با این وخامت اوضاع کار دشواری است و به همین دلیل خانوادههای کشته شدگان و مجروحان یا معلولین جنگی یا کسانی که خانههایشان در جنگ آسیب دیده یا کاملا از بین رفته در اولویت قرار دارند. متخصصان روان و درمان سعی دارند به کودکان احساس امنیت و آرامش منتقل کنند، اما خاطرات جنگ در عمق ذهن آنها جای گرفته است. حقیقت این است که غزه مدتهاست که روی آرامش به خود ندیده است. حملات پیوسته صهیونیستها به این منطقه آسیبهای وسیعی وارد کرده و سرزمینی فقیر و بیدفاع برجای گذاشته است. در شرایطی که خانهها به خرابه تبدیل شده و نه شغلی و نه امیدی برای آینده وجود دارد، چگونه میتوان کودکان را به داشتن زندگی بهتر امیدوار نمود؟