خبرگزاری «حوزه»/ آیت الله احمد محسنی گرکانی از علمای تحصیلکرده نجف اشرف و حوزه علمیه مقدسه قم و شاگردان آیات عظام امام خمینی(ره) خویی، گلپایگانی و ...، 72 سال از عمر خود را در تحصیل علم، تدریس، تحقیق و پژوهش، تبلیغ اسلام ناب، همراهی حضرت امام(ره) و مبارزه با طاغوت و نیز خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی در مسئولیت هایی چون امامت جمعه تویسرکان، تربت حیدریه، نماینده دوره سوم مجلس خبرگان رهبری، نماینده ولی فقیه در استان مرکزی و امام جمعه اراک و ریاست دیوان عالی کشور سپری کرده و بعد از رحلت آیت الله مهدوی کنی نیز با حکم مقام معظم رهبری، عهده دار تولیت حوزه علمیه مروی تهران شده است.
خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در تهران، به پاس 72 سال مجاهدت علمی و تبلیغی و همچنین خدمات آیت الله محسنی گرکانی به انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی، به سراغ این عالم پیشکسوت رفته و با او پیرامون نحوه ورود به حوزه، آشنایی با امام(ره) و مقام معظم رهبری، وضعیت حوزه های علمیه دیروز و امروز و ... به گفتگو نشسته که حاصل آن در ادامه می آید.
* ابتدا مختصری از خودتان بفرمایید و اینکه چه عاملی سبب شد تا وارد حوزه علمیه شوید؟
سال 1305 شمسى برابر با سال 1344 قمرى، در روستای کرگان از توابع آشتیان به دنیا آمدم. خانواده ما، یک خانواده مذهبی و روستایی بود. پدرم یکی از شخصیت های متدین شهرستان آشتیان بود. منطقه ای که در آنجا زندگی می کردیم دارای موقوفات زیادی بود و نوعاً برای برگزاری مراسمات روضه خوانی اهل بیت(علیهم السلام) وقف شده بود. من در آن دوران، نوجوانی بیش نبودم و بعد از سپری کردن تحصیلات مقدماتی در مدرسه و نیز با توجه به اینکه در فضایی مذهبی قرار داشتیم و اکثرا پای ثابت منبرهای علما بودیم، جهت حضور در حوزه علمیه و ورود به دوران طلبگی تشویق شدم و با حمایت های معنوی و مادی پدرم راه طلبگی را انتخاب کردم.
هفده سال داشتم که وارد حوزه علمیه آشتیان شدم و با گذراندن دوره مقدماتی وارد حوزه اراک شدم و در مدرسه حاج محمد ابراهیم ساکن و به دروس فقه و اصول و علوم اسلامی مشغول شدم و از اساتید آن حوزه مبارکه آیت الله آقا کاظم گلپایگانی و آیت الله میرزا فضل الله نصیر الاسلامی بهره های علمی و اخلاقی بردم.
پدرم از همان ابتدا آمادگی کامل خود را در حمایت همه جانبه از من جهت تحصیل دروس حوزوی اعلام کرد. لذا تحصیلات اوّلیه را به سرانجام رساندم و برای ادامه تحصیلات حوزوی به عراق رفتم و در حوزه علمیه نجف مشغول به درس و بحث شدیم.
البته بعد از سفر اول به نجف که مدت کوتاهی بود، برای ادامه تحصیلات به قم رفتم و علت اینکه دوباره به عراق برگشتم، بهرمندی بیشتر از محضر علما و مراجع عالی قدر نجف و کربلا بود. لذا مدتی هر چند کوتاه از محضر مراجع بزرگی همچون آیت الله حکیم، خویی، و آیت الله شاه آبادی استفاده کردم و بطور خاص از درس این سه بزرگوار بهره بردم. با اینکه مدت اقامت بنده در نجف طولانی نبود و لکن درس آیت الله خویی را بیشتر پسندیدم و هم اکنون نیز از فرمایشات علمی ایشان در کلاس های درس استفاده می کنم.
* چه زمانی وارد حوزه علمیه قم شدید؟
در سال ۱۳۲۵ شمسی به حوزه مبارکه علمیه قم مشرف شدم. آن زمان مثل الان حوزه های علمیه توسعه پیدا نکرده بود و حوزه علمیه قم به این وسعت و گستردگی نبود. لذا مدرسه فیضیه فقط منحصر به تعداد محدودی از طلبه ها بود و من هم بعد از مراجعت از عراق برای ادامه تحصیل به قم رفتم و یکی از حجرات مدرسه فیضیه را در اختیار گرفتم و شب و روز در آنجا بیتوته می کردم.
* در کلاس های درس حضرت امام(ره) هم شرکت می کردید؟
بعد از بازگشت دوباره از نجف به قم، در کلاس درس حضرت امام خمینی(ره) حاضر شدم. ولی به علت تبعید امام(ره)، کلاس های درس ایشان در قم تعطیل شد و ما از محضر ایشان محروم شدیم. بعد از این اتفاقات برای کسب علم در کلاس های درس آیت الله محقق داماد و آیت الله گلپایگانی حضور یافتم.
* چه خاطراتی از حضور در جلسات درس حضرت امام(ره) دارید؟
امام(ره) تا قبل از سال 42 که بطور رسمی وارد مبارزات سیاسی نشده بود، مثل سایر علما و مراجع به تدریس مشغول بودند و در تربیت طلبه و مجتهد بسیار جدی بودند و به مباحثات درسی طلاب خیلی اهتمام داشتند. در یکی از جلسات درس که بنده نیز حضور داشتم، مرحوم حاج آقا مصطفی نیز در درس پدر حاضر می شدند.
یادم هست در همان جلسه آقا مصطفی یک اشکالی به درس پدرشان کردند و مرحوم امام نیز جواب ایشان را دادند. اما حاج آقا مصطفی قانع نشد و دوباره اشکال کرد و حضرت امام دوباره همان جواب را تکرار کردند.
بار سوم که آقا مصطفی خواست دوباره همان اشکال را مطرح کند، امام به شوخی خطاب به فرزندشان فرمودند"مصطفی این حرف ها را نزن، بهت می خندند" و کل حضار از نوع بیان امام(ره) خندیدند. البته آقا مصطفی نیز حاضر جواب بود و در پاسخ شوخی امام گفت "ایرادی ندارد بخندند، به پسر شما (امام) خندیده اند".
این خاطرات برای همان دوران قبل از مبارزات بود. در آن زمان حضرت امام ضمن بیان مسائل حکومتی به تربیت علمی و معنوی طلاب بیشتر می پرداختند ولی متاسفانه همین فعالیت های علمی امام برای طاغوت قابل تحمل نبود.
* لطفاً از آشنایی خود با مقام معظم رهبری بگویید
سابقه آشنایی ام با مقام معظم رهبری به زمانی برمی گردد که بنده رئیس شعبه 9 دیوان عالی کشور بودم و جهت بروز مشکلات فقهی در امور اقتصادی که شائبه ربا در آن بود و بازاریان از آن گله مند بودند به محضر ایشان نامه نوشتم و ایشان حضور بنده را جهت توضیح درباره این مسئله خواستند و این ملاقات مقدمه ای برای آشنایی های بیشتر بود.
البته بنده همزمان این مشکل را با آیت الله گلپایگانی مطرح کردم و ایشان راه حلی را برای رفع این مشکل پیشنهاد دادند که مورد موافقت اعضای شورای نگهبان واقع شد و همان پیشنهاد پس از تصویب، مبنای قانونی حل این معضل در بانک های کشور شد. و وقتی داستان این قضیه را برای مقام معظم رهبری تعریف کردم ایشان خیلی خوشحال شدند و همین وقایع باعث گرمی روابط ما با ایشان گردید.
* شما سال ها نماینده ولی فقیه در استام مرکزی و امام جمعه اراک بودید، چطور شد از آنجا به دیوان عالی کشور رفتید؟
از آنجایی که بنده ابتدا نماینده آیت الله گلپایگانی جهت رسیدگی به مسائل دینی و اجتماعی مردم تویسرکان بودم و سپس اندکی بعد از طرف حضرت امام(ره) به عنوان نماینده ایشان در تویسرکان منصوب شدم، به جهت وجود همین سوابق یک روز آقای محمدی گلپایگانی از طرف مقام معظم رهبری مرا خواست و گفت "حضرت آقا نظرشان بر این است شما به عنوان نماینده ولی فقیه و امام جمعه اراک به آن شهر بروید". من با این که اشتغالات فراوانی داشتم، اما بنابر امر ولایت تسلیم درخواست ایشان شدم و مدت طولانی در آن دیار بودم.
زمانی که آقای آملی لاریجانی ریاست قوه قضائیه را بر عهده گرفتند و با من تماس گرفته و گفتند جهت پیشبرد اهداف و خدمت رسانی بیشتر، به مشاوره ها و تجربیات شما نیازمندیم. بنده هم گفتم تا زمانی که رهبری رضایت کامل نداشته باشند، نمی توانم این درخواست را قبول کنم، در نهایت با اطلاع از نظر مثبت حضرت آقا به قوه قضائیه آمدم و به مدت 5 سال ریاست دیوان عالی کشور را برعهده داشتم.
بعد از رحلت آیت الله مهدوی کنی، نیز حضرت آقا به جهت لطفی که به بنده داشتند، مسئولیت و تولیت حوزه علمیه مروی و مسجد سیدعزیزالله بازار تهران را به بنده واگذار کردند.
* در عرصه تحقیق و پژوهش و تالیف آثار چه فعالیتی داشته اید؟
در کنار تدریس در مدرسه فیضیه و انواع مسئولیت هایی که بعد از انقلاب بر عهده داشتم، به لطف خداوند از مطالعه، تألیف کتاب و مقالات علمی غفلت نکردم و مشغول تألیف یکسری کتاب هایی بودم تا بتوانم با فرهنگ سازی برخی چالش های اجتماعی را به حداقل برسانیم.
لذا اولین کتابی که بنده قبل از انقلاب نوشتم، «مسئله ی حجاب در اسلام» بود و بعد از پیروزی انقلاب و با توجه به آزادی بوجود آمده در پرتو نظام اسلامی، مطالب این کتاب را تکمیل تر نموده و در نهایت با عنوان «بهترین پوشش در اسلام» به چاپ رساندیم.
همچنین کتاب هایی با عنوان «جلوه هایی در ولایت»، «اخلاق و قضا در بينش اسلامي»، «الميزان في قضاء الاسلامي» و کتب دیگری با موضوع فقه و اصول تإلیف کرده ام که امیدوارم مورد استفاده پژوهشگران و طلاب فاضل حوزه های علمیه واقع شود.
* در دوران قبل از انقلاب، چه شرایطی بر فضای علمی طلاب حاکم بود؟
شرایط کلاس های ما در آن دوران با شرایط کلاس های درس در این عصر بسیار متفاوت شده است. آن زمان انقلاب هنوز پیروز نشده بود و طلبه نیز اهم کارش تحصیل و تهذیب بود و فکر و ذهن شان مشغول درس خواندن و تدریس کردن بود. و لذا آن زمان و در دوران زعامت آیت الله العظمی بروجردی(ره) که بنده نیز در درس خارج ایشان شرکت داشتم، شوق و شور علمی در طلبه ها موج می زد که همان ها اکنون جزو مراجع تقلید می باشند.
در زمان ما، آقایان مراجع کرسی های استفتائات داشتند. یعنی چند نفر از اساتید و فضلای حوزه در این مجموعه حضور پیدا می کردند و به سئوالات مذهبی، علمی و... که مردم از شهرستان های مختلف ارسال کرده بودند، پاسخ می دادند و در نهایت نظر نهایی آیات عظام را به مردم ابلاغ می کردند. خود بنده نیز در جلسه استفتائات دفتر مرحوم آیت الله گلپایگانی حضور داشتم. و لذا وضعیت فعالیت های علمی اکثر طلاب عموماً به همین صورت بود.
* وضعیت کنونی حوزه های علمیه را چگونه ارزیابی می کنید؟
از آنجایی که حکومت طاغوت برنامه مدیریتی خاص خود را داشت و کاری به دین و نظرات علما نداشت، و از آن طرف نیز حوزه های علمیه مستقل بودند و حضور و دخالتی در حکومت نداشتند، و لذا فعالیت های علمی طلاب ظهور بیشتری داشت. اما امروزه در کشور، حکومت دینی و نظام اسلامی حاکم است و همه ملزم به رعایت و اجرای قانون اساسی مبتنی بر مبانی دینی و اسلامی هستند و به خاطر حاکمیت جمهوری اسلامی حوزه های علمیه نیز به نوعی در اداره حکومت دخیل می باشند، چرا که اکثر کارهای فرهنگی و مذهبی مراکز علمی و اجرایی به روحانیون محول شده است، لذا بخشی از بدنه حوزه مشغول این امورات شده اند، لذا وضعیت و رسالت حوزه ها با زمان قبل از انقلاب بسیار متفاوت است و الحمدالله رشد خوبی نیز داشته اند. مسئولین حوزه نیز تلاش دارند تا با تقویت حوزه های علمیه به نیازهای جامعه پاسخ دهند. بنابراین بدون تردید در شرایط کنونی وظایف طلاب به مراتب سنگین تر شده است.
* در دورهای که حضرتعالی طلبه بودید، ارتباط اساتید با طلاب چگونه بود؟
در زمان ما با وجود کمی امکانات، اساتید خوبی در حوزه های علمیه حضور داشتند و ما زیر نظر آن اساتید محترم(رحمت الله علیهم) که حق بزرگی بر گردن ما دارند تربیت علمی و معنوی شدیم و إن شاءالله خداوند متعال درجات شان را متعالی کند. آن ها واقعا دلسوز بودند؛ هم از جهت رشد علمی و نیز تربیت اخلاقی و اسلامی برای ما سعی های فراوانی داشتند.
بنده نیز به تأسی و تبعیت از اساتیدم، همواره به اساتیدی که در حوزه علمیه مروی دغدغه ی رشد علمی و معنوی دارند توصیه کرده ام، در تربیت اخلاقی و اسلامی طلبه ها، و نوع مواجهه آن ها با مردم و داشتن رفتار انسانی در زندگی اجتماعی، نهایت تلاش و جدیّت را برای تبیین و آگاهی دادن به طلبه ها داشته باشند.
انتهای پیام 313/42
نظر شما