به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام محمد ترسلی در مقاله ای با موضوع اصول حاکم بر تبلیغات انتخاباتی به بیان پنج اصل حاکم در تبلیغات انتخاباتی پرداخته است.
انتخابات هر چند به سبك متداول، یك پدیده غربی به شماره می رود ولی در گذشته تاریخ، تحت عنوان بیعت مردم با حاكم مطرح بوده است.
البته محتوای بیعت، امری فراتر از رأی بوده، به گونه ای كه فرد بیعت كننده متعهد می شده كه از حاكم اطاعت بی چون و چرا كرده و معصیت و مخالفت او را جایز نشمارد.
به هر حال در مقوله انتخابات و تبلیغات انتخاباتی باید اصولی را مراعات كرد كه این اصول بر امیال و خواسته های شخصی و جناحی حاكم بوده و نباید به فراموشی سپرده شود. این مقاله به صورت گذرا به اصول حاكم بر تبلیغات انتخاباتی با توجه به معیارهای دینی اشاره می كند.
* صداقت
دروغ در اسلام بسیار مورد نكوهش قرار گرفته تا جایی كه در روایت از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رسیده كه فرمودند: «الْمُؤْمِنُ إِذَا كَذَبَ مِنْ غَيْرِ عُذْرٍ لَعَنَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ- وَ خَرَجَ مِنْ قَلْبِهِ نَتْنٌ حَتَّى يَبْلُغَ الْعَرْشَ فَيَلْعَنُهُ حَمَلَةُ الْعَرْشِ...» (1)
مؤمن موقعی كه بدون عذر شرعی دروغ می گوید، 70 هزار فرشته او را لعنت می كنند و بوی تعفنی از قلب او خارج می شود تا به عرش می رسد.
همچنین دروغ آثار منفی بی شماری در جامعه به جای می گذارد (از سلب اعتماد عمومی گرفته تا خرد شدن شخصیت گوینده) بنابراین باید مسأله راست گوئی در تبلیغات انتخاباتی، مورد توجه همه عزیزان قرار گیرد.
البته لازم نیست كه انسان هر حرف راستی را بگوید ولی لازم است آنچه را كه می گوید، راست بگوید تا مردم براساس صدق و صفا طبق اظهارات كاندیداها تصمیم بگیرند.
* حرمت شخصیت ها
از آنجا كه شخصیت های اجتماعی اعم از حوزوی و دانشگاهی، سرمایه های ملت محسوب می شوند و منابع عظیمی از بیت المال صرف شده تا این سرمایه ها به دست آمده اند، حفظ حرمت آن ها از واجبات اجتماعی است.
متأسفانه در دوره های قبلی انتخابات به رسم متداول در غرب، هتك حرمت شخصیت ها از طرف افراد گوناگون به وفور مشاهده گردید، در حالی كه شكستن حرمت آن ها گاه از شكستن حرمت كعبه گناهش زیادتر است؛ زیرا امام صادق علیه السلام فرموده است: «الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ» (2) مؤمن احترامش از احترام كعبه زیادتر است. لذا در تبلیغات انتخاباتی هرچند نقادی اندیشه ها امری ضروری است تا در نقض و ابرام مطالب و مشخص شدن نقاط ضعف و قوت دیدگاه ها، مردم با بصیرت و آگاهی بیشتر، آن اندیشه ای را كه صحیح تر تشخیص می دهند، تأیید نمایند، ولی از ذكر نام صاحبان اندیشه باید خودداری شود زیرا این كار موجب موضع گیری های شخصی گردیده و چه بسا هتاكی ها را به دنبال دارد و در این میان واقعیات مخفی می ماند.
بنابراین حفظ حرمت اشخاص در تبلیغات انتخاباتی از اصول مسلمی است كه باید مورد توجه همگان قرار گیرد.
* اصل امیدزایی و نشاط آفرینی
بر اساس روایات، یأس از جنود شیطان است و موجب ركود و دل مُردگی می گردد در حالی كه امید، نشاط و حركت از رحمان است. (3)
در تبلیغات انتخاباتی باید از گفتن كلماتی كه موجب یأس و ناامیدی ملت می شود به شدت پرهیز كرده و با ارائه راهكارهای عملی جهت حل مشكلات اجتماعی، روح امید و نشاط و حركت به سوی حل مشكلات را در ملت دمید. بنابراین مأیوس كننده نبودن تبلیغات انتخاباتی از اصولی است كه باید مورد توجه همه عزیزان قرار گیرد.
* زیر سؤال نبردن كارهای خوب و مثبت
در روایت است «مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ لَمْ يَشْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ» (4) كسی كه از افراد نیكوكار تشكر نكند، شكرگذاری خداوند را نكرده است.
بنابراین كارهای خوب و مثبت و انجام دهندگان آن ها باید مورد قدردانی قرار گیرند. قانون عدل و انصاف هم اقتضا می كند كه انسان كارها و جنبه های مثبت افراد و گروه ها را مورد نظر داشته باشد.
خداوند تبارك و تعالی می فرماید: «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى»؛ دشمنی با گروهی، شما را به بی عدالتی نكشاند، عدالت را پیشه كنید كه آن به تقوی و پرهیزكاری نزدیك تر است. (5)
بنابراین در تبلیغات انتخاباتی باید مراقب بود، كارهای خوب و ارزشمندی كه دیگران انجام داده اند زیر سؤال نرود و حق آن ها در این زمینه ضایع نگردد.
* همراه بودن شعارها با ذكر اهداف و راهكارهای عملی
بی شك طرح هر شعاری از طرف كاندیداها براساس اهدافی است كه ذكر اهداف و راه های عملی رسیدن به آن ها، در روشنگری و شفاف شدن مواضع كاندیداها بسیار مؤثر است.
بدیهی است ذكر شعار بدون هدف و راهكارهای عملی چه بسا جنبه فریبكاری به خود گرفته و تا مرز خیانت به پیش می رود و معلوم است كه مكر و خدعه و خیانت از صفات غیرمؤمنین است و تبلیغات انتخاباتی در یك جامعه اسلامی باید از این مسائل به دور باشد.
پی نوشت:
1) جامع الأخبار، ص: 148
2) الخصال، ج1، ص: 27
3) مستفاد از روایت عقل و جهل اصول كافی، ج 1، ص 23، ح 14.
4) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص: 24
5) مائده/ 8.
نظر شما