به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، معرفت شناسی اخلاق، نوعی معرفت شناسی متعارف است «باور صادق موجه» را نسبت به موضوع اخلاقی بررسی می کند.
اندیشمندان در این مقوله تلاش می کنند که به این سؤال پاسخ دهند: آیا در حوزۀ اخلاق، می توان به معرفتی که حاکی از واقعیت است، دست یافت یا چنین معرفتی امکان پذیر نیست؟؛ در پاسخ به این پرسش، رویکردهای مختلفی مطرح است.
مهم ترین رویکرد در معرفت شناسی اخلاق "مبناگرایی" است. مبناگرایان، معرفت اخلاق را ممکن می دانند و معتقدند مؤلفه ها و عناصری بیرون از انسان وجود دارد که صدق معرفت را تضمین می کند. طبق این نظریه، معرفت های اخلاقی دو گونه اند:
1. معرفت های پایه ای که به صورت غیراستنتاجی در سطح زیرین ساختار معرفتی قرار می گیرند؛
2. معرفت استنتاجی که بر اساس قواعدی در منطق قیاسی و سنتیِ ارسطویی استنتاج می شوند.
از نظر مبناگرایان، دست یابی به معرفت های پایه که اساس معرفت را تشکیل می دهند، بر اساس منطق شهودی صورت می گیرد؛ البته در پاسخ به این پرسش که چگونه می توان به معرفت های پایه دست یافت، تلاش های فراوان دیگری نیز صورت گرفته است. در این باره در اندیشه غربی دو نگرش وجود دارد:
نگرش اول، معتقد است که انسان با استفاده از «احساس اخلاقی» قادر خواهد بود معرفت های پایه را در زمینۀ اخلاق به صورت ادراکات و به نحو جزئی تشخیص دهد.
نگرش دوم، مبتنی بر «بداهت گرایی» است. به اعتقاد بداهت گرایان، مدرک قوانین بدیهیِ اخلاق، «عقل» است. به عنوان مثال، عقل می تواند قانون کلی «ظلم قبیح است» را به روشنی درک کند. از این درک، به «شناخت شهودی» تعبیر می شود.
در مقابلِ نظریه های مبناگرایان، نظریه «انسجام گرایی» مطرح است. انسجام گرایان ضمن ردّ تقسیم معرفت ها به معرفت های پایه و غیر پایه، معتقدند: در یک مجموعۀ بسته، هر معرفتی ارزش و اعتبار خود را از هماهنگی و انسجامی که با سایر معرفت ها دارد، به دست می آورد.
دستۀ دیگری از شناخت گرایان، «زمینه گرایان» هستند؛ آنان معرفت اخلاقی را متأثر از شرایط و اوضاع می دانند.
در مقابل شناخت گرایان، گروه دیگری قرار دارند که امکانی برای معرفت اخلاقی قائل نیستند؛ زیرا از نظر آنان، معرفت اخلاقی از سنخ تمایلات و گرایش ها است و از این طریق می توان به شناخت فرد دست یافت. بنابراین شناختی از واقعیت به ما نمی دهد.
آقای جرج حورانی، اندیشمند لبنانی مقیم غرب با تحقیق در متون فلسفۀ غرب به مقایسۀ فرازهایی از این متون با دیدگاه متکلمان اسلامی پرداخته است. وی به خوبی نشان می دهد، آن چه که امروزه در فلسفۀ اخلاق غرب مطرح است، به صورت غنی تر در اندیشۀ متکلمان مسلمان وجود دارد.
«تعبیرناپذیری گذاره های اخلاقی»، «تعیین تعداد معرفت های پایه» و بحث پیرامون «حُسن و قُبح ذاتی» از مناقشاتی است که در میراث اسلامی و منابع غربی مشاهده می شود.
منبع: چکیده نشست های علمی حوزوی. استاد: محسن جوادی.
نظر شما