یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳ |۱ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 3, 2024
سیدعلی فضل الله روحانی لبنانی

حوزه / ما در جزیره‌ای تنها زندگی نمی‌کنیم. حتی اگر خودمان بخواهیم، به خاطر وجود رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و... دروازه‌های جهان به روی بادهایی باز است که از هر سو می‌وزند... مقابله با این‌ها، نیازمند چند شرط است.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام سیدعلی فضل الله عضو تجمع علماء مسلمین لبنان طی سخنانی در مسجد امامین حسنین بیروت به مساله افکار عمومی و تاثیر افکار عمومی در سطح جامعه پرداخت و با اشاره به مبانی دینی، راه های مقابله با جوزدگی در تعاملات و تصمیم گیری های اجتماعی را بیان کرد. متن اظهارات این روحانی لبنانی در ذیل می آید:

تأثیر افکار عمومی

خداوند سبحانه و تعالی می‌فرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا للهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکرُوا مَا بِصَاحِبِکمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَکمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ».

این آیه یکی از هجمه‌هایی را که علیه دعوت پیامبر صورت گرفت، تبیین می‌کند. قریش از روی ستم و تعدی به آن حضرت تهمت دیوانگی زدند. مردم نیز بدون این که اتهام را مورد دقت و بررسی قرار دهند، شنیده‌های خود را تکرار می‌کردند.

پیامبر نیز به این اهانت‌ها پاسخ نداد و از خود دفاع نکرد. بلکه کوشید بنا به راهنمودهای خداوند متعال، روش اندیشیدنشان را درمان کند و کمکشان کند تا به تصمیمی درست برسند.

از این رو همان طور که در آیه خوانده شده بدان اشاره کردیم، به آنان فرمود: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ» یعنی هر کاری می‌کنید برای خداوند باشد نه برای افراد دیگر. «مَثْنَى وَفُرَادَى» یکی یکی یا حداکثر دو تا دوتا «ثُمَّ تَتَفَکرُوا» در کمال آرامش خوب فکر کنید «مَا بِصَاحِبِکمْ مِنْ جِنَّةٍ». پیامبر خدا بر اساس ارشادات خداوند متعال می‌دانست که اندیشه انسان از محیط پیرامون تأثیر می‌پذیرد. در ابتدا از خانواده، نزدیکان، دوستان و سپس از جامعه و ابزارهای تأثیرگذار آن که افکار عمومی نامیده می‌شود. چون غالباً، جمع در شکل دادن به خرد افراد تأثیرگذار است و آنان را به سوی گزینه‌های فکری، اخلاقی و رفتاری خاصی سوق می‌دهد.

خطر این تأثیرات در این است که ناخودآگاه به اندیشه انسان نفوذ می‌کنند. از این رو اگر بخواهی نظر او را مورد مناقشه قرار دهی یا موضع‌گیری او را درباره گروه یا جریان دیگری، به نقد بکشی، ایجاد تردید و تغییر در نظر و موضع او خیلی دشوار به نظر می‌رسد. چون او در تصمیم خود استوار است و تصمیم گرفته است که تسلیم باشد. حتی کار به جایی می‌رسد که او خطاها و اشتباهات افراد منتسب به گروه خود را توجیه می‌کند. گویا بیرون از این گروه، خانواده، طایفه، حزب و جمعیتی وجود ندارد که انسان به آن تکیه کند.

شاعر دوره جاهلیت نیز به همین واقعیت اشاره می‌کند:

ومَا أنَا إلا من غَزِيَّةَ إنْ غوَتْ          غوَيْتُ وإنْ تَرشُدْ غزِيّةُ أَرْشُدِ

من عضوی از قبیله هستم. اگر قبیله گم شد من نیز گم می‌شوم و اگر راه درست را رفت، من نیز راه درست را می‌روم.

در جامعه ما افراد بسیاری هستند که بدون داشتن باورهای درونی، فقط به خاطر دیگران تغییر موضع می‌دهند. در اطراف ما افرادی هستند که تمام زندگی خود را به دعوت به ‌سوی وحدت و گفتگو سپری کرده‌اند و همه توطئه‌ها برای ایجاد دسته بندی‌های مذهبی، دینی و سیاسی را رد کرده‌اند، اما یک شبه نظر دیگری را می‌پذیرند و در رسانه‌ها به سم پراکنی و تکفیر دیگران مباردت می‌ورزند. شاید هم کارهای بزرگ‌تری انجام دهند. علت این تغییرات چیست؟ طبیعی است که این تغییرات ناشی از باورهای شخصی نیست. چون همه به خوبی می‌دانند که قدرت جامعه، امت و میهن در گرو وحدت است؛ اما نظراتشان به خاطر افکار عمومی تغییر می‌کند. به همین دلیل به خاطر دیگران تمام باورهای خود را کنار می‌گذارند.

قرآن کریم وقتی از کسانی که در برابر دعوت پیامبران ایستادند، سخن می‌گوید به همین منطق آنان اشاره می‌کند: «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ الله وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آَبَاءَنَا أَوَلَوْ کانَ آَبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَلَا يَهْتَدُونَ»، «وَکذَلِک مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِک فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آَبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آَثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ * قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُکمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آَبَاءَکمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ».

امام کاظم (ع) نیز با اشاره به این مسئله به یکی از یاران خود چنین می‌فرماید: «لَا تَکونَنَّ إِمَّعَةً. قُلْتُ: وَمَا الْإِمَّعَةُ؟ قَالَ: لَا تَقُلْ أَنَا مَعَ النَّاسِ وَأَنَا کوَاحِدٍ مِنَ النَّاسِ‏ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ: أَيُّهَا النَّاسُ هُمَا نَجْدَانِ: نَجْدُ خَيْرٍ، وَنَجْدُ شَرٍّ فَمَا بَالُ نَجْدِ الشَّرِّ أَحَبُّ إِلَيْکمْ مِنْ نَجْدِ الْخَيْر؛ مّعه مباش. گفتم: «إمّعه» چيست؟ فرمود: نگو من با مردم هستم و من هم يکى از مردمم. اى مردم! دو راه وجود دارد: راه خير و راه شر و هرگز راه شر نزد شما محبوب‌تر از راه خير قرار داده نشده است.»

تأثیرپذیری انسان از افکار عمومی به خرد، اندیشه و تصمیم‌های او محدود نمی‌شود، بلکه او به فردی تبدیل می‌شود که فکرش تابع دیگران است، به آنان لباس تقدس می‌پوشاند، به خاطرشان تعصب می‌ورزد و تسلیم منطقشان می‌شود. بدون این که متوجه باشد اینان معصوم نیستند و ممکن است درست عمل کنند، یا دچار خطا شوند و هر آن در معرض تغییر و تحول هستند.

بعضی نیز ممکن است تابع منطق سلطه شوند. سلطه ثروت، جاه و قدرت و از خود اختیار و اراده‌ای نداشته باشند. از نگاه حاکمیت همه چیز را ببینند و این نظام سلطه است که راه را به او نشان می‌دهد و موضع‌گیری‌های او را به نفع خود تغییر می‌دهد.

برخی نیز تابع واکنش‌ها هستند؛ یعنی علیه مخالفان دینی، مذهبی و سیاسی خود واکنشی رفتار می‌کنند. اینان بر اساس منافع جامعه و مردم یا مواضعی ثابت و استوار عمل نمی‌کنند، بلکه رفتارهای آنان ناشی از ضدیت و مخالفت با دیگران نشأت می‌گیرد. اگر دیگران مخالفت کردند، اینان تأیید می‌کنند و اگر دیگران در یک جبهه ایستادند، اینان در جبهه مخالف می‌ایستند.

چگونه از تأثیر جمع رها شویم؟

عزیزان! میزان تأثیرگذاری یک عامل محرک است. چون ما در جزیره‌ای تنها زندگی نمی‌کنیم. حتی اگر خودمان بخواهیم، به خاطر وجود رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی، تحریکات فکری و اخلاقی ناشی از مراکز تحقیقاتی و ارشادی، دروازه‌های جهان به روی بادهایی باز است که از هر سو می‌وزند. عادت‌ها و رسوم نیز بدون استثناء از جایی به جایی دیگر منتقل می‌شوند.

مقابله با این‌ها نیازمند چند شرط است:

اول – آگاهی؛ باید متوجه باشیم که ما، اندیشه‌ها و برداشت‌هایمان حاصل عوامل و تأثیرات متعددی هستند. چنانچه برای خود تصور کرده‌ایم، برخی از این‌ها جنبه فکری ندارد، بلکه بدون این که از ما اجازه بگیرند، وارد ذهن ما می‌شوند. شاید هم لباس حق بر تن کنند، در حالی که در واقعیت چنین نیست. باید متوجه باشیم که اندیشه‌ها و برداشت‌ها ما الزاماً مساوی با حقیقت نیستند بلکه تن دادن و نگریستن به دیگران به اشکال گوناگون است.

دوم – تلاش برای زدودن عوامل پیرامونی؛ وقتی می‌بینی که در راستای جریان فکری غالب روان هستی، باید بکوشی که این آراء و عملکردها را از یکدیگر تفکیک کنی و عوامل دخیل را از آن جدا نمایی.

آری! همان طور که روشن شده است، خیلی ساده لوحانه است که از خود یا دیگران توقع داشته باشیم، می‌توانیم از این عوامل و تأثیرات برکنار بمانیم. این کار غیرممکن است؛ اما در برابر تعصبات، نفرت‌ها و اذیت‌های دیگران، همان طور که پیامبر خدا از جانب خداوند متعال بیان کرده است و ما نیز در آیه آغازین خطبه بدان اشاره کردیم، باید همه دیده‌ها و شنیده‌های خود را به دور از هیاهوی جامعه و فشارهای زر، زور و تزویر در معرض نقد و بررسی قرار دهیم تا بر اساس باورهای خود و نه باورهای دیگران دست به انتخاب بزنیم. استفاده از دیگران مانعی ندارد، بلکه خوب است. باید بعد از دقت و تفکر، از دیگران بپذیریم و استفاده کنیم.

خداوند از ما می‌خواهد که در دنیا آزاده باشیم. منظور از آزاده بودن، هم آزادی جسمی است و هم آزادی فکری. باید در اوج عبودیت خداوند باشیم. در همه چیز باید برای خدا باشیم. وقتی خردهای خود را در اختیار دیگران قرار می‌دهیم و به بازتاب نظرات و اندیشه‌های دیگران تبدیل می‌شویم، باید به یاد داشته باشیم که ممکن است حقیقت را از دست بدهیم. در فردای قیامت ما تک و تنها در برابر خداوند خواهیم ایستاد. حال آن که همه آنان از ما تبری خواهند جست و ما را از خداوند بی‌نیاز نخواهند کرد. خداوند می‌فرماید: «وَکلُّهُمْ آَتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْداً»، «وَکلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ کتَاباً يَلْقَاهُ مَنْشُوراً * اقْرَأْ کتَابَک کفَى بِنَفْسِک الْيَوْمَ عَلَيْک حَسِيباً»، «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ * وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا کرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا کذَلِک يُرِيهِمُ الله أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ.»

روش درست اندیشیدن

عزیزان! باید نسبت به چیزهایی که برخی‌ها تکرار می‌کنند، هوشیار باشیم. از قبیل این که: نمی‌توانم بر خودم مسلط باشم، شرایط محیطی از من قوی‌تر است، خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو.

در عرصه اندیشه، نظر و باورها گفتن این حرف‌ها شایسته نیست؛ زیرا تداوم زندگی به وجود افرادی بستگی دارد که تابع فضای رایج، مشهور و جوّ عمومی نمی‌شوند. اگر انسان به خوبی کاری باور داشته باشد، نباید به حرف‌های دیگران گوش دهد و اگر به باطل بودن کاری باور یافت، باز هم نباید به گفته‌های دیگران توجه کند. چون بسیاری از مردم بر اساس حجت و استدلال عمل نمی‌کنند، بلکه بی‌پایه و اساس حرف می‌زنند.

عزیزان! التزام به روش درست اندیشیدن، صرف نظر از نتیجه‌ای که در پی داشته باشد، ارزش والایی است؛ زیرا انسان تا زمانی که برای رسیدن به حقیقت تلاش کند، عقلاً و شرعاً به خاطر اشتباهاتش مورد مواخذه قرار نمی‌گیرد. به همین دلیل وقتی مجتهد اشتباه کند، باز هم معذور است. تلاش و کوشش به فقه محدود نمی‌شود، بلکه همه عرصه‌های زندگی را در برمی‌گیرد؛ بنابراین سرنوشت ما و زندگی در گرو تفکر منطقی و جدی و به دور از تعصب ورزیدن به اندیشه‌ها و منافع قرار دارد.

از این رو برای ترحم به خود و زندگی هم که شده، باید به خودمان فرصت اندیشیدن آزادانه بدهیم. نباید با پیش‌فرض‌ها، هواها و تعصبات، فکر خود را محدود و مقید کنیم. باید به خودمان فرصت کافی برای تفکر، بررسی، بازنگری و قضاوت در مورد چیزهایی که در اختیارمان قرار می‌گیرد، بدهیم تا از هیاهوی دور و بر خود خلاص شویم و به آرامش اندیشه برسیم.

درباره سلامت اندیشه، باید تقوای الهی را رعایت کنیم. چون در فردای قیامت خداوند درباره اندیشه‌هایمان سؤال خواهد کرد. خواهد پرسید که اندیشه‌های خود را از کجا به دست آورده‌ایم و چگونه آن را به ‌کار برده‌ایم. وقتی خداوند می‌فرماید: «وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ * يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى الله بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» همین را از ما می‌خواهد.

«اللّهمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَاجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا، وَحَرَکاتِ أَعْضَائِنَا، وَلَمَحَاتِ أَعْيُنِنَا، وَلَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا... فِيْ مُوجِبَاتِ ثَوَابِک، حَتَّى لاَ تَفُوتَنَا حَسَنَةٌ نَسْتَحِقُّ بِهَا جَزَآءَک، وَلا تَبْقَى لَنَا سَيِّئـةٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَک؛ خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست و جنبش‌های نهانى دل‌ها و حرکت‌های اندام‌ها و گردش چشم‌ها و به کار افتادن زبان‌های ما را مخصوص چيزهايى ساز که ما را به پاداش تو می‌رساند تا چنان شود که هيچ حسنه‌ای که مستحق جزاى تو است از ما فوت نشود و هيچ سیئه‌ای که مستوجب کيفر تو است در نامه اعمال ما ثبت نگردد.»

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha