آیه:
خداوند متعال در قرآن می فرماید:
فَاتَّقُواْ اللّهَ يَا أُوْلِي الأَلْبَابِ مائده/100
پس ای خردمندان ، از خدای بترسيد
آینه:
حکایت؛ یکی از علمای بزرگ ایران در سفرش به عراق مرحوم مقدس اردبیلی را در خانه اش زیارت می کند، خانه ای محقر و ساده که آثار زهد و اعراض از دنیا از آن پدیدار بود، مرحوم مقدس بعد از تعارف به او فرمود: به خانه من آمدی برای یک امر مستحب و آن زیارت مومن است، اما آمدنت منجر به یک کار حرام شد، چون خانه من یک اطاق بیشتر ندارد و شما که آمدید من زن و بچه ام را در حیاط خانه جای دادم در حالی که گرمای خورشید آنها را آزار می دهد.
آن عالم ایرانی از زهد و تقوای مقدس بسیار شگفت زده شده بود، پس از بازگشت به ایران شاه او را زیارت کرد و از او سوال کرد از عراق چه سوغات آورده ای؟ آن عالم گفت: سوغات خوبی آورده ام و قصه مقدس را نقل کرد، شاه خیلی متاثر شد و دستور داد پول زیادی برای مقدس اردبیلی ببرند. فرستاده شاه زمانی که وارد عراق شد، بسیاری از شخصیت ها به دیدن او آمدند، مگر مقدس اردبیلی تا آنکه فرستاده شاه ناچار شد به دیدن مقدس برود. قصه آن میهمان را با ایشان در میان گذاشت مقدس گریه زیادی کرد و از قبول آن پولها خودداری نمود سبب گریه را از ایشان سوال کردند، فرمود: گریه من از این جهت بود خبردار شدن شاه از وضع تنگ دستی من و فرستادن پول، کاشف از آن است معصیت خدا را نموده ام، معصیت بزرگی که به سبب آن؛ اسم من در دیوان ظالمین ثبت شده است. 1
عالم همه بر پایۀ تقواست وتقواست که در بند هوسهای دل ماست
1. با اقتباس و ویراست از کتاب یکصد داستان خواندنی
نظر شما