به گزارش خبرگزاری «حوزه» در وهلۀ نخست باید گفت؛ سيد روح الله فرزند سيد مصطفى، معروف به «امام خمينى» (قدس سره)، مرجع بزرگ شيعه، بنيانگذار نظام جمهورى اسلامى، پيشواى بزرگ و رهبر عاليقدر جهان اسلام كه در تاريخ فقهاى شيعه شخصيتى كم نظير[1] و نیز داراى كتب متعدد از جمله شرح مكاسب و تحرير الوسيلة، حاشيه بر عروة الوثقى و رساله هاى متعدد علمى است كه در پانزدهم خرداد سال 1342 هجرى شمسى نهضت اسلامى را بنياد نهاد و در 22 بهمن سال 1357 هجرى شمسى به پيروزى رسيد و در چهاردهم خرداد ماه 1368 هجرى شمسى به جوار رحمت خداوند شتافت.[2]
حضرت آیت الله مکارم شیرازی گفتند: همزمان با ایام سالگرد حضرت امام(ره)، که مردم از گوشه و کنار و مناطق مختلف عازم مرقد مطهر رهبر کبیر انقلاب هستند؛[3] باید نقش امام راحل و تاثیر گذاری ایشان در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در جامعه پررنگ تر شود[4]،زیرا شخصیت امام خمینی(ره) با اسلام، نظام اسلامی و تشیع گره خورده است و حتی غیرمسلمانان شخصیت ایشان را شخصیتی مردمی می دانند،[5] به نحوی که همه شیعیان و محرومان جهان چشم امیدشان به این نظام دوخته شده است و این به برکت و وجود امام راحل بود که نصیب این کشور شد، لذا باید قدردان آن بود و برای حفظ و بقایش تلاش کرد.[6]
لازم به ذکر است اگر با دیده انصاف نگاه کنیم می بینیم انقلاب اسلامی در نوع خود کم نظیر و یا بی نظیر بود. بلکه مرحله جدی انقلاب از دوازدهم بهمن سال 1357 شروع شد و در عرض 10 روز همه چیز تمام شد؛ در این ایام در کنار مدح و تمجید صفات برجسته حضرت امام(ره) باید درباره عوامل این پیروزی کم نظیر و یا بی نظیر مقداری فکر و تأمل کرد[7].
آغاز قیام و یک پرسش
گفتنی است بعد از وفات آیتالله بروجردی(ره) در 10 فروردین 1340 و شروع نهضت اسلامی در ابتدای دهه 1340 که راقم این سطور نیز به این نهضت پیوست، یک تفاوت بسیار اساسی در وضعیت امام خمینی(ره) دیده می شد. شخصیتی که ساکت و خاموش بود و شاید عدهای خیال میکردند که ایشان در حاشیه مسایل اجتماعی قرار دارد، ناگهان به طوفانی عظیم و سلسلهجنبان یک حرکت فوقالعاده مردمی و اسلامی مبدل شد.[8]
حال باید این پرسش را مطرح کرد: این دوگانگی در حرکت امام خمینی(ره) و این تفاوت در خط مشی اجتماعی ایشان از کجا نشأت گرفته است؟.[9]
در پاسخ می توان گفت: کسانی که امام خمینی(ره) را شناخته و آثار ایشان را خوانده باشند، حتی آثاری که در دوران پیش از نهضت نوشتند، به خوبی میدانند که روحیه امام خمینی(ره) همواره روحیه یکسانی بوده است، منتها در طول این مدت شرایط و موقعیت اجتماعی دچار تغییرات اساسی گردید.[10]
مردم گرایی توأم با بصیرت افزایی؛ بستر ساز قیام 15خرداد42
گفتنی است هر انقلابی احتیاج به زمینه هایی دارد و یکی از مهم ترین این زمینه ها، آگاهی مردم است. حال آنکه در دوران مرجعیت آیتالله بروجردی، حکومت شاه به اندازهای از ایشان ترس داشت که جرأت نداشت پردهها را زیاده از حد کنار بزند و آشکارا دست به اعمال ضد مذهبی و ضد اسلامی بزند. در آن زمان، هم چنین توده های مردم در حداقل آگاهی به سر میبردند و قادر نبودند به هیچ عنوان دست به حرکتهای پرشور و انقلابی بزنند. طبعاً امام خمینی(ره) در انتظار فرصتی بودند تا آنچه را در کتاب کشف اسرار و برخی دیگر از آثارشان نوشته بودند، تحقق بخشند.[11]
لذا بعد از رحلت آیتالله بروجردی(ره)، حکومت پهلوی احساس کرد موانعی که سر راهش بوده، از بین رفته است. به این ترتیب شروع کرد به کنار زدن پرده ها و به تدریج برنامه های ضد مذهبی و ضد مردمی را آشکار کرد و شدت بخشید. هنگامی که رژیم شاه این اقدامات را تشدید نمود، بر آگاهی مردم نیز افزوده شد و در این هنگام امام خمینی(ره) که زمینه را مهیا دیدند با اعلامیه خود درباره لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، اولین جرقه انفجار را زدند. ایشان اعلام کردند: «شاهپرستی، یعنی غارتگری». گفتن این حرف در آن زمان بسیار مهم و وحشتناک بود. امام خمینی(ره) با اعلامیه ها و سخنرانی ها به مردم آگاهی و شجاعت دادند و جو رعب و وحشت را که رژیم پهلوی ایجاد کرده بود شکستند. این دو عنصر، یعنی ریختن ترس مردم از رژیم و جانشینی شهامت در دل مردم و آگاهی آنان، دست به دست هم دادند و زمینه قیام 15خرداد1342 را فراهم نمود.[12]
وحدت رهبری؛ هویت بنیادین حصول انقلاب اسلامی
بی تردید نخستین عامل شکل گیری انقلاب اسلامی وحدت رهبری بود، در این انقلاب همه زیر یک پرچم جمع شدند، در حالی که انقلاب های واقع شده در کشورهای اسلامی به دلیل عدم وحدت رهبری هنوز دچار مشکل است.[13]
اعتقادات اسلامی پایه انقلاب امام خمینی(ره)
هم چنین باید اذعان نمود به یقین اگر امام راحل (ره) مرجع نبود انقلاب به ثمر نمی رسید[14] لیکن از سوی دیگر امام خمینی(ره) بر اجرای دستورات اسلام تاکید داشت و برای فروع و اصول دین دلسوزی می کرد ، لذا در سایه توجه به اعتقادات اسلامی بود که کشور ما توانست هشت سال قاطعانه در برابر دشمنان ایستادگی کرده و تسلیم دشمن نشود[15].
بدین ترتیب در انقلاب اسلامى كه به رهبرى امام فقيد، خمينى كبير به وقوع پيوست [16] اعتقادات اسلامی پایه همه مسائل قرار گرفت، لذا ایشان از نیروی مذهب استفاده کرد نه نیروهای مادی.[17] از این رو وقتی آن فرد نادان به قرآن اهانت کرد و آیات شیطانی نوشت، ایشان آن حکم معروف را داد و از هیچ چیز هم نهراسید زیرا تمام جانفشانی ها و ایثار و مجاهدت ها به خاطر اسلام بود، همان گونه که علت محدثه انقلاب همین ارزش ها بود، علّت مبقیه نیز همان است و باید این عوامل را حفظ و تقویت کرد.[18]و بر همه ما لازم است این نهاد را حفظ کنیم و اگر این نهاد تضعیف شود به ضرر مردم، نظام و به ضرر اسلام است.[19]
نقش فقه در استقرار حکومت اسلامی در پرتو نظریۀ ولایت فقیه
در آخرين حلقه از سلسله فقها، امام خمينى قدس سره قرار دارد كه با كتاب هاى كشف الاسرار و ولايت فقيه و طرح حكومت اسلامى و نظريه ولايت فقيه، مبارزهاش را بر ضد استبداد داخلى و استعمار خارجى آغاز كرد که به سقوط رژيم سلطنتى در ايران و تشكيل حكومت اسلامى گرديد.[20]
بدیهی است امام حسين عليه السلام كه شايسته و وارث حاكميت نبوى و علوى و رهبر معنوى امت اسلامى بود، براى احياى ارزش هاى اسلامى و بسط قسط و عدل و مبارزه با ستمگران به هدف تشكيل حكومت اسلامى به پا خاست، به اين قصد كه اگر ممكن شود با تشكيل حكومت اسلامى و گرنه با شهادت خويش و يارانش، چهره واقعى بنى اميه را آشكار سازد و به ريشه كن ساختن درخت ظلم و كفر و نفاقشان بپردازد و اسلام و امت مظلوم اسلامى را يارى كند.[21]
امام حسين عليه السلام در خطبه اى با صراحت در بیان هدف از تلاش و تكاپوى خويش فرمود؛ «هدف ما آن است كه نشانه هاى دين تو را آشكار سازيم و اصلاح و درستى را در همه بلاد بر ملا كنيم تا بندگان مظلومت آسوده باشند و فرايض و سنت ها و احكامت مورد عمل قرار گيرد».[22]
لذا امام خمينى قدس سره در سخنى در تبيين همين مطلب مى گويد: «... آنهايى كه خيال مى كنند حضرت سيد الشهداء براى حكومت نيامده، خير [اين سخن صحيح نيست بلكه] اينها براى حكومت آمدند، براى اينكه بايد حكومت دست مثل سيد الشهدا باشد، مثل كسانى كه شيعه سيد الشهدا هستند، باشد».[23] هر چند امام عليه السلام مى دانست سرانجام در اين راه شهيد مى شود.[24] آن امام امت در جاى ديگر مى گويد: «زندگى سيد الشهداء، زندگى حضرت صاحب الزمان عليه السلام، زندگى همه انبياى عالم، همه انبيا از اول، از آدم تا حالا همه اين معنا بوده است كه در مقابل جور، حكومت عدل درست كنند».[25]،[26]
به هر حال، در مبارزه اين سلسله از فقهاى شيعه با استعمارگران و برخورد فرهنگ اسلامى با تمدن غرب، چالش هاى تازه اى در عرصه هاى مختلف اجتماعى و حكومتى پيش آمد و مخصوصاً با طرح مسائل جديد و پرسش هاى نوپيدا و القاى شبهات از ناحيه روشنفكران وابسته فكرى به دانشمندان غربى، در عرصه فقه نيز، نگرشى تازه به مسائل فقهى ميان فقها پديد آمد كه در نتيجه، در عرصه هاى اقتصاد، سياست، احوال شخصيه و مانند آن كه گاه تحولات جديد بدان دامن مىزد تلاش تازه و عميقى صورت گرفت.[27]
با تشكيل حكومت اسلامى در ايران بر اساس فقه اهل بيت عليهم السلام اين سلسله از مباحث و بحث هاى جدى و تازه، به فقه شيعه رونق و نشاطى دوباره بخشيد[28] که فقها و دانشمندانى همچون امام خمينى، شهيد سيد محمد باقر صدر، علامه طباطبايى، شهيد مرتضى مطهرى را مىتوان از طلايهداران اين عرصه ناميد.[29]
آثار این فقها و دانشمندان نمونه هاى روشنى از توجه به نيازهاى اجتماعى و پاسخ به شبهات و كشاندن فقه اسلامى و معارف دينى به عرصه جامعه است، كه در اين رويكرد، به مسائل جديد، و پرسش هاى تازه توجه خاصى شده و «جامعه نگرى» وزن و اعتبار ويژه اى به خود گرفت.[30]
پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران و تشكيل حكومت اسلامى، نگرش فقيهان و انديشمندان مكتب اهل بيت عليهم السلام به عرصه فقه اسلامى در زمينه سياست و حكومت و مباحث تازه در ابواب اجتماعى، سياسى و اقتصادى، عميقتر گرديد و سبب تدوين ده ها كتاب در اين زمينه شد.[31]
فقه پویا و جواهری؛ شاخصۀ معنایی انقلاب اسلامی در مواجهه با اباحه گری
لازم به ذکر است كه ورود فقه در عرصه حكومت و مسائل اجتماعى وابسته به آن، نبايد سبب عرفى شدن احكام دينى گردد. به اين معنا كه ما سعى كنيم همه احكام را بر خواسته هاى افراد، مخصوصا غربزده ها تطبيق دهيم و فقه در درجه اول سياسى و در درجه بعد، دينى و اسلامى گردد.
به تعبير ديگر؛ ما بسيارى از احكام فقهى را مربوط به زمان گذشته بدانيم و آنچه را امروز به گمان خود به مصلحت فرد و جامعه مىبينيم جايگزين آن كنيم.[32]
متأسفانه بعضى از دانشمندان عصر ما كه در حد بالايى از آگاهى فقهى نيستند گرفتار اين افراطگرى شده اند و اصالت فقه اسلامى را مخدوش كرده اند.[33] لیکن امام خمينى «قدس سره» پيشبينى چنين انحرافى را مى كرد، لذا كراراً تأكيد داشت كه فقه امروز نيز بايد بر پايه فقه جواهرى[34] بنا شود و اصول و قواعد محكم فقهى بايد پابرجا بماند و دست خوش ذوق و سليقه و استحسان و افكار غربگرا و سياست زده نگردد.[35]
بدین ترتیب رویکرد متأخران و به ويژه معاصران بر اين بوده كه در كنار ذكر مصاديق و موضوعات مرتبط با زمان و مكان تعريفى علمى و فنى در شرح و بسط عنصر زمان و مكان بيان داشته باشند. نمونه بارز و مصداق شاخص اين عده از فقها امام خمينى (ره) است كه با تلفيق عنصر زمان و مكان با اجتهاد، نظريه «ولايت فقيه» را در اداره حكومت اسلامى به جامعه اسلامى ارائه نمود. ايشان در بيان ضرورت توجه به زمان و مكان در استنباط مى گويد:«زمان و مكان دو عنصر تعيين كننده در اجتهادند مسأله اى كه در قديم داراى حكمى بوده است به ظاهر همان، مسأله در روابط حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصاد يك نظام، ممكن است حكم جديدى پيدا كند، بدين معنا كه با شناخت دقيق روابط اقتصادى، اجتماعى و سياسى همان موضوع اول كه از نظر ظاهر با قديم فرقى نكرده واقعا موضوع جديدى شده است كه قهراً حكم جديدى را نيز مى طلبد».[36]،[37]
صیانت از ارزش های دینی با مولّفه عقلانیت؛ قاطعیت و شجاعت
انقلابی را که امام راحل بوجود آورد برخاسته از عقلانیت و الگوگیری از رهبری پیغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در آغاز شکل گیری حکومت اسلامی بود[38]. هم چنین قاطعیت حضرت امام از جمله شاخصه های هویتی حصول انقلاب اسلامی است،ایشان اهل مشورت بود و هیأت مشورتی قوی متشکل از افرادی همچون شهید مطهری ها، شهید بهشتی ها و امثال این بزرگواران داشتند، اما در تصمیمی که می گرفتند قاطع بودند، وقتی گفتند شاه باید برود، هرچه آمدند و گفتند شاه می خواهد اختیارات خود را به شما بدهد و کنار برود اما ایشان تأکید کردند شاه باید برود. و یا حضرت امام(ره) وقتی تأکید کردند جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر، روی آن ایستاد.[39]
ويژگى ديگر امام خمینی شجاعت فوق العاده وى بود، بی شک اگر بيدارگر عصرما، امام خمينى (ره)، شجاع و نترس نبود انقلاب اسلامى ايران بر خلاف انتظار جهانيان پيروز نمى شد.[40]
در تبیین این مصادیق هویت ساز در تحقق و شکل گیری انقلاب اسلامی و قاطعیت در برابر حفظ اصول و مبانی اسلام میتوان به کلام امام خمينى (ره) اشاره نمود که فرمود؛ «حكومت اسلامى مى تواند قراردادهاى شرعى را كه خود با مردم بسته است، در موقعى كه آن قرارداد[41]خلاف مصالح كشور و اسلام باشد، يكجانبه لغو نمايد و مى تواند هر امرى را چه عبادى و چه غير عبادى كه جريان آن خلاف مصالح اسلام است، از آن، مادامى كه چنين است، جلوگيرى نمايد (مانند ممنوع كردن حج در بعضى از سالها به خاطر حفظ كيان اسلام و مسلمين)».[42]،[43]
به تعبير امام خمينى (ره)؛ «اسلام آن قدر عزيز است كه فرزندان پيغمبر، جان خودشان را فداى اسلام كردند. حضرت سيد الشهداء عليه السلام با آن جوانها، با آن اصحاب، براى اسلام جنگيدند و جان دادند و اسلام را احيا كردند».[44]،[45]
و باز عجيب نيست وقتی متن انگليسى كتاب آیات شیطانی[46] با سرعت عجيبى به زبان هاى مختلف كفر ترجمه و در دنيا پخش گردید، امام خمينى(ره) فتواى تاريخى خود را دائر بر مرتد بودن نويسنده اين كتاب يعنى سلمان رشدى و لزوم قتل او صادر كردند، اگر چه چنان حمايتى از ناحيه دولتهاى استعمارى و دشمنان اسلام از نويسنده كتاب شد كه در دنيا سابقه نداشت؛[47] ولى ايستادگى محكم امام خمينى(ره) در فتواى خود، و ادامه راهش از سوى جانشينان او، و پذيرش اين فتواى تاريخى از سوى غالب توده هاى مسلمين جهان، سبب ناكامى توطئه گران شد،[48]واین حقيقت روشن شد كه سلمان رشدى در اين كار تنها نبوده، و مسأله از تأليف يك كتاب ضد اسلامى فراتر است، و در واقع توطئه اى است كه از سوى غرب استعمارگر و صهيونيست ها براى كوبيدن اسلام طراحى شده و جداً پشت سر آن ايستاده اند.[49]
لذا تا اين تاريخ نويسنده كتاب مزبور در اختفاى كامل به سر مى برد و از سوى دول استعمارى دقيقاً مراقبت مى شود؛ و ظاهراً مجبور است تا آخر عمر چنين زندگى كند، و شايد به دست خود آنها به قتل برسد تا از اين رسوايى نجات يابند.[50]
با این تفاسیر باید گفت از تنهايى در مسير خداوند وحشت نكنيم و در مقابل حوادث و دشمنان مختلف شجاع و دلير باشيم، و تنها بر خداوند تكيه كنيم، و از غير او واهمه اى نداشته باشيم.[51]
هم چنین ما نباید در مسائل ارزشی کوتاه بیائیم، خداوند حضرت امام خمینی(ره) را رحمت کند که هرگز در برابر ارزش های اسلامی کوتاه نمی آمدند و امروز رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز همین دیدگاه را دارند و به دفعات بر این مسأله پا فشاری کردند.[52]
نفی سکولاریسم شاخصه حیاتی در انقلاب حضرت روح الله(ره)
با تأمل در کلام امام خمينى (ره) که مى گويد: «اگر كسى دين را از سياست جدا بداند، خدا، رسول و ائمه معصومين عليهم السلام را تكذيب كرده است»[53] و «اسلام دينى است كه با سياست آميخته است».[54]،[55] در يك كلام بايد گفت: سكولارها، اطلاع درستى درباره اسلام ندارند؛ يا شايد اسلام را همچون مسيحيت كنونى پنداشته اند، وگرنه ممكن نيست كسى از فقه اسلامى آگاه باشد و كمترين ترديدى درباره لزوم حكومت در اسلام به خود راه دهد.[56]
بلکه به روشنى اهتمام انبياى بزرگ و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و امامان اهل بيت و فقهاى اسلام به تشكيل حكومت مبتنى بر وحى، به دست مى آيد كه همان حكومت راستين، و سياست اصيل برخاسته از مبناى آسمانى مقدس است.[57] اين چنين حكومت و سياستى هرگز دستخوش فريبكارى و نيرنگ نمى گردد.[58]
اين تحليل نشان مى دهد كه «سياست» به معناى صحيح كلمه، ربطى به سياست به معناى تحريف يافته و غير انسانى آن ندارد. اگر چه بعضى از افراد به تحريف واژه «سياست» پرداختهاند تا بتوانند در باب نفى دين از سياست حرفى براى گفتن داشته باشند.[59]
در حالى كه سياست، معانى و كاربردهاى فراوانى دارد؛ از جمله به قول امام خمينى(ره)؛ «سياست و راه بردن جامعه، با موازين عقل و عدل و انصاف و صدها نمونه از اين قبيل، چيزهايى است كه با مرور زمان در طول تاريخ بشر و زندگى اجتماعى كهنه نمى شود».[60]
اینچنین است که بنيانگذار نظام جمهورى اسلامى در تعبير جامعى مى فرمايد:«همه ما بايد بدانيم كه آنچه موجب وحدت بين مسلمين است، اين مراسم سياسى، مراسم عزادارى ائمه اطهار عليهم السلام به ويژه سيد مظلومان و سرور شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام است كه حافظ مليت مسلمين به ويژه شيعيان ائمه اثنى عشر عليهم صلوات الله و سلم مى باشد». [61]
«قلم» ؛ سلاح امام خمینی(ره) در تحقق انقلاب
بدیهی است دانشمند با قلمش با روح و فكر و انديشه مردم سر و كار دارد، یک عالِم تازيانه بر گرده افكار مردم می زند لذا گاه يك قطره مركب عالم كه سطرى بنگارد از نظر هدايت و تحول جامعه به سوى سعادت، اثرش بيشتر از خون هاى شهداى در راه خداست، گاه يك يا چند قطره مركب عالم جمله اى بر روى كاغذى شده و دست استعمارى را كوتاه مى كند، و او را به عقب نشينى وامى دارد، چنانكه پيام هاى رهبر كبير انقلاب امام خمينى (ره) چنان كرد كه شايد خون شهدا به تنهائى نمى كرد، كار شهيد باارزش است ولى كار عالم باارزشتر.[62]
امام خمينى (ره) با قلم و بيانيه هايش انقلاب را به ثمر نشاند. ايشان يك اطلاعيه مى نوشت و ياران وفادارش آن را در مدت كوتاهى در سراسر كشور، اعم از شهرها و روستاها پخش مى كردند. خلاصه قلمها هستند كه دنيا را مى چرخانند.[63]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت لازم است آثار امام خمینی(ره) در کتاب های درسی دانش آموزان ،متون درسی حوزه های علمیه و دانشگاه ها نقش پررنگ تری داشته باشد تا طلاب و دانشجویان و دانش آموزان بیشتر با این آثار انس بگیرند. [64] هم چنین باید آثار امام راحل به زبان های مخلتف دنیا ترجمه شود تا تمام جهانیان با افکار و اندیشه های ایشان آشنا شوند[65].
هم چنین باید گفت اگر ما به دنبال راه و هدف امام(ره) هستیم باید منافع حزبی و گروهی و جناحی را کنارگذاشته و به مسائل اسلامی و ملی فکر کنیم و قدمی برای رفع مشکلات مردم برداریم[66].
لذا عمل به گفتار و هدف امام خمینی(ره) مصداق بارز خدمت راستین به ملت و کشور است[67] از این رو باید اصول قیام امام(ره) را حفظ کرده و زیر یک پرچم اتحاد داشته و با حفظ قاطعیت در برابر دشمن پایه های مذهب را تقویت کنیم.[68]
امیدواریم خدای متعال روح پرفتوح حضرت امام(ره)، شهدای انقلاب و شهدای جنگ تحمیلی را غریق رحمت واسعه خویش بگرداند. توفیق همگان را در این راه از خداوند بزرگ مسألت دارم.[69]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) makarem.ir
[1] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص127.
[2] همان؛ ج1 ؛ ص251.
[3] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛ 1393/03/13.
[4] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مسؤولان و مدیران مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) دفتر قم؛1389/03/08.
[5] همان.
[6] همان.
[7] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛ 1393/03/13.
[8] http://makarem.ir.
[9] همان.
[10] همان.
[11] همان.
[12] همان.
[13] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛ 1393/03/13.
[14] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار دکتر محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری سابق ایران؛1389/01/01.
[15] همان.
[16] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج2 ؛ ص392.
[17] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛ 1393/03/13.
[18] همان.
[19] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار دکتر محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری سابق ایران؛1389/01/01.
[20] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص131.
[21] عاشورا ريشه ها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها ؛ ص249.
[22] تحف العقول، ص 170 و بحارالانوار، ج 97، ص 79.
[23] صحيفه امام، ج 21، ص 3.
[24] عاشورا ريشه ها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها ؛ ص249.
[25] صحيفه امام، ج 21، ص 4.
[26] عاشورا ريشه ها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها، ص: 250.
[27] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص131.
[28] همان. ؛ ج1 ؛ ص132.
[29] همان.
[30] همان.
[31] همان.
[32] همان ؛ ص133.
[33] همان.
[34] اشاره به كتاب جواهر الكلام مرحوم شيخ محمد حسن نجفى (رحمه الله).
[35] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص133.
[36] صحيفه نور، ج 21، ص 98.
[37] دائرة المعارف فقه مقارن، ج1، ص: 272.
[38] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛1391/03/10.
[39] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛ 1393/03/13.
[40] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم (ع) ؛ ص25.
[41] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج2 ؛ ص286.
[42] صحيفه نور، ج 20، ص 170.
[43] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص: 287.
[44] صحيفه امام، ج 8، ص 151( سخنرانى 24/ 3/ 58).
[45] عاشورا ريشه ها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها ؛ ص230.
[46] تعبيراتی بسيار موهن و زننده که ضمن يك داستان تخيلى نه تنها مقدسات اسلام را زير سؤال برد، بلكه حتى نسبت به انبياء بزرگى كه همه اديان آسمانى براى آنها احترام قائلند (همچون ابراهيم على نبينا و آله عليه السلام) اهانت نمود. (يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ ؛ ص685).
[47] پيام قرآن ؛ ج7 ؛ ص167.
[48] همان.
[49] همان.
[50] همان.
[51] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم (ع) ؛ ص25.
[52] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی؛ 21/07/1390.
[53] صحيفه نور، ج 20، ص 29- 28.
[54] همان ، ج 9، ص 136.
[55] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص551.
[56] همان.
[57] همان.
[58] همان، ج1، ص: 552
[59] همان.
[60] وصيت نامه امام خمينى، بند( ب).
[61] عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها ؛ ص71.
[62] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج2 ؛ ص318.
[63] داستان یاران؛ص 97.
[64] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مسؤولان و مدیران مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) دفتر قم؛1389/03/08.
[65] همان.
[66] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛1391/03/10.
[67] همان.
[68] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛ 1393/03/13.
[69] همان.