به گزارش خبرگزاری«حوزه» حضرت آیت الله سبحانی، بعد از ظهر امروز در درس تفسیر سوره مومنون در مدرسه حجتیه گفتند: زمین و آنچه در آن است جزیی از منظومه شمسی است؛ زمین که دارای موجودات زنده است وابسته به نظام بالاتری به نام منظومه است و اگر این منظومه آسیبی ببیند دیگر حیاتی ایجاد نخواهد شد؛ منظومه شمسی نیز به کهکشان است؛ خداوند به تمام معنی مستقل است و همه چیز وابسته به خداست؛ خداوند رب محض است و بقیه موجودات و منظومه ها و سازمان ها و... مربوب هستند.
ایشان افزودند: خداوند موجود نامتناهی است و چیزی بر خدا مخفی نیست؛ موجودی که غیر متنهای است همه چیز در نزد او شهود است و غیب در نظر او نیست؛ غیب از نظر ماست، ولی در نظر خدا غیبی وجود ندارد و همه چیز شهود است.
معظم له بیان کردند: اگر این جهان ربی غیر از خداوند داشت، خداوند از آن مساله آگاه بود، زیرا عالم به غیب و شهادت است.
ایشان گفتند: خداوند به پیامبر(ص) فرمود، ای رسول من به مردم بگو اگر عذاب را به قریش نشان دادی مبادا مرا نیز در بین ظالمان قراردهی؟ دلیل این مساله آن است که این عذاب به قدری عظیم است که جا دارد که این عذاب غیر مشرکین را نیز در بربگیرد.
معظم له بیان کردند: خداوند در ادامه بیان می کند که آنچه به تو در خصوص مشرکان و عذاب آنها وعده کرده ایم به آنها نشان خواهم داد؛ خداوند این معجزه را در جنگ بدر به مشرکان نشان داد و افرادی که ادعای عظمت می کردند به خاک مذلت نشستند.
ایشان اظهارکردند: خداوند در آیه بعد به پیامبر (ص) می فرماید که بدی های مشرکین را به خوبی ونیکی پاسخ بده؛ خداوند بیان می کند که در عین حال اینکه عذاب آنها شدید است، ولی تکلیف پیامبر(ص) خلق نیک و حسن است و باید با مردم مهربان باشد؛ البته برخی اوقات است که نباید پیامبر اکرم(ص) در مقابل دشمنان کوتاه بیاید؛ امام علی(ع) فرمودند که مبادا به عهد کسانی که عهد آنها حیله است وفا کرد.
حضرت آیت الله سبحانی خاطرنشان کردند: این دو آیه جنبه تعلیمی دارد که هیچگاه فریب دشمنان را نخوریم؛ انسان معجونی از خیر و شر است اگر سراسر خیر باشد ملک می شود و اگر سراسر شر باشد جبر است و به همین خاطر انسان معجونی از خیر و شراست و انسان درست آن ایت که خیر را به شر برتری دهد.
ایشان اظهارکردند: روزی شخصی به قصد ترور پیامبر (ص)شمشیری بر حضرت کشید و به ایشان گفت که چه کسی می تواند تو را از این شمشیر نجات دهد که پیامبر (ص)فرمودند،خدا می تواند من را نجات دهد؛ در این هنگام این شمشیراز دست وی افتاد و پیامبر شمشیر را گرفت ولی او را نکشت و به او رحم کرد و در همینجا بود که آن مرد ایمان آورد.
نظر شما