به گزارش خبرگزاری «حوزه» از مشهد، قرآن به عنوان نسخه نجات و هدایت بشر و با داعیه «لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین» همه آنچه که بشر برای کمال و تعالی در ابعاد مختلف دنیوی و اخروی، مادی و معنوی نیاز دارد را به او عرضه کرده و این بین برترین نقطه نظرات را در حوزه علوم انسانی دارد که ما از آن غفلت کرده و به جای تمسک به چنین گنجینه عظیمی خود را وامدار اندیشه های وارداتی ساخته ایم آنهم اندیشه هایی که حتی صاحبانش به ناتوانی آنها در پاسخگویی به نیازهای بشر و حل بحران او اعتراف کرده اند. از این رو و در آستانه عید فطر در گفت و گو با حجت الاسلام والمسلمین سیدعلی سجادی زاده، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی و پژوهشگر قرآن و حدیث درباره ظرفیت های قرآن برای تولید علوم انسانی اسلامی به بحث و بررسی پرداخته ایم که مشروح آن به حضورتان عرضه می شود:
*وقتی سخن از تحول علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی به میان می آید بحث رجوع به منابع در اختیار مدنظر است، قرآن در میان این منابع چه جایگاهی دارد آیا می توان برای این تحول به قرآن رجوع کرد؟
از نظر ما به عنوان یک مسلمان، قرآن و سنت دو منبع اصلی همه علوم مربوط به انسان هستند علومی که در راستای تامین سعادت انسان و راهنمایی او برای موفقیت در همه عرصه ها نازل شده است، به عبارت بهتر قرآن کتاب هدایت است و سنت و مجموعه فرامایش های پیامبر (ص) و معصومان علیهم السلام به عنوان مفسران قرآن، روشن کننده راه زندگی برای انسان اند.
باید توجه داشت کسی می تواند در ارتباط با انسان اظهارنظر کامل و جامع داشته باشد که به همه ابعاد وجودی انسان اعم از ظاهری و باطنی، مادی و معنوی و دنیایی اخروی او اشراف و آگاهی داشته باشد و این اشراف و آگاهی را غیر از ذات مقدس حضرت حق و کسانی که از طریق وحی با پروردگار مرتبط باشند و علم الهی از سوی خدای متعال به آنها الهام شود، ندارد. بنابراین، انسانی که در درجه نخست به عنوان مسلمان خدا را باور کرده و قیامت را پذیرفته و می داند انسان به عنوان مخلوق الهی با هدف آفریده شده است، طبیعتا این را هم باید بداند که برای علوم مربوط به انسان باید به منبع حقیقی آن یعنی قرآن رجوع داشته باشد چراکه اگر دیگر کتاب آسمانی در گذر زمان دچار تحریف شده اند اما این اعجاز الهی است که قرآن از گزند تحریف مصون مانده و ائمه (ع) به عنوان مفسران آن و بر اساس احادیث متواتر و صحیح مفاهیم آن را در قالب قرائن مفید علم به ما رسانده اند. بنابر این، هر کسی بخواهد در قلمروی علوم انسانی کار کند چه داده های علوم انسانی را درست بفهمد و چه بخواهد به تولید دست بزند، نیازمند مراجعه به قرآن و سنت است.
*نحوه مراجعه به قرآن و استخراج علوم انسانی از این کتاب وحی چگونه باید باشد؟
برای استفاده از قرآن و سنت مقدماتی لازم است و باید مسلح به علومی که زمینه آشنایی با قرآن را فراهم می کند از قبیل دانش صرف و نحو و بیان و بلاغت و علوم ادبی و عربی و منطق و دانش اصول و فقه شویم آنهم با موضوعاتی در باب مدیریت، جامعه شناسی، حقوق، روانشناسی و …
با توجه به گستره علوم انسانی، امکان احاطه یک فرد بر همه این علوم نیست اما صرف گردآوری چند حدیث و آیه در یک موضوع برای پرداختن به یک شاخه از علومی که به آنها اشاره شد، کافی نیست برای مثال حقوق خود گرایش های متنوعی همچون خصوصی، جزا و کیفری دارد؛ از این رو، باید در زمینه های مختلف آگاهی داشته باشیم و با مبانی و قواعد تفسیر و فهم قرآن و استفاده صحیح از سنت به عنوان مفسر قرآن آشنا باشیم، وگرنه گرفتار آسیب کج فهمی، تفسیر به رای و انحراف می شویم همانطور که در گذشته در برخی علومی که در بستر اسلام به وجود آمده همچون تفسیر و کلام چون برخی از مسیر صحیح ورود نکردند دچار اشتباه و کج اندیشی شدیم.
*با توجه به آنکه علوم انسانی رایج طیف وسیعی از رشته های مختلف اعم از روانشناسی، جامعه شناسی، مدیریت، اقتصاد و … را شامل می شود آیا می توان از قرآن همه این رشته ها را استخراج و علوم انسانی اسلامی را تولید کرد؟
قرآن کتاب هدایت و به تعبیر خود «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ» است و همانگونه که علوم فقه، کلام و اخلاق هم در گذشته از قرآن و سنت استخراج و نظام مند شده است، سایر دانش های مربوط به زندگی بشر هم طبیعتا نیازمند کار و نظام مند کردن است البته این مهم به روش شناسی نیاز دارد برای مثال باید بدانیم اسلام در عرصه اقتصاد چه نظرگاه هایی دارد یا اینکه تولید و توزیع ثروت باید با مبانی و اصول از قرآن استخراج شود.
برای مثال مبانی مدیریت در سیره کلامی و عملی امامان(ع) هم وجود دارد چنان که امام صادق(ع) می فرمایند: «پدرم وقتی کاری را به کسی می سپردند بعد سر می زدند تا دریابند آن فرد توان اجرا دارد یا نه، اگر نمی توانست خودشان آستین بالا زده و عمل می کردند.» این یعنی مدیریت بر شناسایی و آزمایش نیروها یا آیه شریفه «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها» بیان می کند که مدیریت الهی بر توان انسان ها تمرکز دارد و خداوند بر بنده اش فارغ از توان او تکلیفی واجب نمی کند. اینها نیست مگر ناشی از عدالت در مدیریت و جز این ده ها مبنای دیگر علوم انسانی در رشته های مختلف جامعه شناسی، روانشناسی و … در قرآن و سنت وجود دارد که باید استخراج شود.
*با توجه به آنکه امروز جهان در آتش التهابات و تنازعات و درگیری ها می سوزد و بنابر عقیده صاحبنظران بخش عمده این اتفاقات شوم ناشی از نسخه علوم انسانی غربی و مبانی سکولار و اومانیستی آن است، آیا می توان امیدوار بود که علوم انسانی برگرفته از قرآن و سنت بتواند نسخه قبلی را خنثی کرده و به بشر آرامش دهد؟
با توجه به تجربه کوتاه مدت صدر اسلام و حکومت نبوی، درمی یابیم وقتی ارزش های انسانی اسلامی هر چند برای مدتی محدود حاکم باشد جلوه های بسیار والایی از سلامت بشر رقم می خورد. اگرچه پیامبر اکرم(ص) در دوره ۱۰ ساله حکومت در مدینه النبی(ص) جنگ های متعددی را متحمل شدند، اما به دلیل اعمال شیوه های انسانیِ حضرت(ص) کمترین تلفات در این جنگ ها برای اسلام رخ داده است تا جایی که علی رغم گستردگی قلمروی اسلام و جنگ های متعدد نهایتا از سپاه اسلام ۲۰۰ تن شهید شدند.
حتی پیامبر(ص) در جنگ اُحد که از سخت ترین غروات ایشان است، وقتی زخمی شدند، دعا کردند: «خدایا! مردم مرا ببخش آنها نادان اند!» یعنی حضرت(ص) به منشاء این شرارت ها یعنی جهل اشاره می کنند. اگر جهل و خودخواهی را کنار زده و به جهاد اکبر مبادرت کنیم این نابسامانی های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی رخت بر می بندد؛ انسانی که دنبال تکاثر نباشد طبیعتاً جامعه و خانواده را دچار چنین نابسامانی هایی نکرده و سالم تر زندگی می کند چراکه بسیاری از این جنگ ها و جنایات ناشی از خوی زیاده خواه انسان است!
*اگر علوم انسانی اسلامی تولید و روانشناسی، مدیریت و اقتصاد و … برگرفته از قرآن و سنت تولید و عرضه شود، سبک زندگی دستخوش چه تحولات مثبتی می شود؟
از وعده های قرآن است که عمل صالح اگر همراه با اصلاح نگرش ها و باورها باشد در سبک زندگی تاثیری شگرف بر جای می گذارد؛ یکی از امیال منفی انسان سیری ناپذیری و اسراف است در حالی که در نگاه اسلام غنای حقیقی در قناعت است و در لسان معصومان علیهم السلام است که می فرمایند: «خدایا! ما را به آنچه برایمان روزی کرده ای قانع گردان!» چراکه روح قناعت و الگوگیری از انسان های صالح و داشتن افق والا و فکر کردن به ابدیت و نعمت های دائمی، ایثارگری را برای انسان به ارمغان می آورد و قدرت تحمل او را بالا می برد.
وقتی کودکی در پنج سالگی و در عین روزه بودن افطار خود را به فقیر ببخشد آنگاه که بزرگسالی و مقام امامت می رسد، همه هستی خویش را در عاشورا و برای رضای خدا بذل می کند!
*آیا علی رغم علم به ضرورت تحول علوم انسانی و تولید نوع اسلامی آن آنچه توسط حوزه و دانشگاه انجام شده تکافوی این نیاز و ضرورت را می کند یا هنوز در حد شعار باقی مانده ایم؟
شعار داده شده و دغدغه ایجاد شده و به صورت مقدماتی ورودهایی در برخی مجامع علمی داشته ایم اما اینکه در قالب اصول و به شکل دانش مدون شده چیزی داشته باشیم، خیر؛ در برهه ای بعد از انقلاب فرهنگی کارهایی صورت گرفت و کسانی مثل آیت الله مصباح یزدی و موسسه امام خمینی(ره) به این عرصه ورود کرده اند اما باید در کنار این اقدامات و توجه و تذکر مقام معظم رهبری، دست اندرکاران حوزه و دانشگاه با حمایت مدرن و دولتمردان برای این مهم عزم و اراده داشته باشند نه اینکه با تغییر دولت ها اصول کلی هم دستخوش فراموشی و تغییر قرار بگیرد.
به عبارت بهتر، اگر به این باور رسیده ایم که برنامه سعادت و کمال انسان در قرآن است و انتظار فرج منجی موعود(عج) را می کشیم باید بدانیم حضرت حجت(عج) بعد از ظهور دو برنامه اصلی دارند یکی اجرای قرآن و دیگری احیای سنت.