به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین جواد محدثی در نوشتاری با موضوع" نهاد خانواده و سازندگي هاى ازدواج" آورده: بنيان نهادن نهاد خانواده هم تامين كننده نيازهاى روحى و عاطفى انسانهاست ، هم روحيه تعاون و ايثار را زنده و تقويت مى كند و زمينه ساز بروز استعدادهاى انسان مى گردد. رمز و راز تاكيد شديد اسلام بر ازدواج نيز در همين نكته نهفته است، زيرا با اين برنامه، انسانها حياتى فطرى تر و رو به كمال ترى مى يابند. در بيان نورانى حضرت رسول (صلى الله عليه و آله ) ازدواج به عنوان محبوب ترين بنياد نزد خداوند به شمار آمده است :
ما بنى بناء فى الاسلام احب الى الله عزوجل من التزويج (1).
در حديث ديگرى از آن حضرت ، ازدواج به عنوان آبادى يك خانواده و در مقابل آن ، طلاق به عنوان ويران شدن يك خانه با جدايى بيان گشته است. در اين حديث، رسول خدا(صلى الله عليه و آله ) ضمن تاكيد و تشويق بر ازدواج و عهده دارى زندگى و مخارج يك زن ، مى فرمايد: در اسلام، هيچ چيز نزد خداوند محبوب تر از خانه اى كه با ازدواج ، آباد مى شود، نيست. در مقابل، هيچ چيز نزد پروردگار، نكوهيده تر از آن نيست كه خانه اى در اسلام ، به وسيله آن، ويران گردد:
ما من شى ء احب الى الله عزوجل من بيت يعمر فى الاسلام بالنكاح ، و ما من شى ء ابغض الى الله عزوجل من بيت يخرب فى الاسلام بالفرقة يعنى الطلاق (2).
البته مهمتر از اصل اين نهاد و تشكيل خانواده ، انگيزه اى است كه دو انسان را در سايه ازدواج ، به هم پيوند مى دهد و زندگى مشترك آغاز مى شود. نهاد خانواده با آنكه مقدس و معنى بخش زندگى و آرامش بخش روح و سالم كننده اخلاق و نگهدارنده دين و تامين كننده خلا روحى است ، اما اگر غفلت شود، يا انگيزه هاى ناسالم و غير متعالى در آغاز كار وجود داشته باشد، يا توان مديريت نسبت به اين نهاد، ضعيف باشد، يا بنابر تفاهم و همدلى دو روح و دو فرد و گذشتن از برخى خودخواهيها نباشد، ممكن است اين كانون يا از هم بپاشد و اين بنا دچار زلزله اختلافات و تنشهاى ويرانگر شود، يا پيوسته بحرانى و رنج آفرين باشد.
از كشش ، تا تنش
از مظاهر رحمت و حكمت الهى ، به وديعت نهادن ميل و جذبه در زن و مرد، نسبت به يكديگر است. اين جذب كردن و جذب شدن ، شيرازه اين نهاد را مستحكم مى سازد و افراد پراكنده را به صورت مجموعه در مى آورد. در ازدواج نيز، شكل خاصى از اين جذب و انجذاب ميان دو جنس مخالف وجود دارد كه در نتيجه آن ، وقتى رابطه زناشويى و ازدواج پديد مى آيد، آن دو روح تشنه و مضطرب و ناآرام، به ثبات و سكون و آرامش مى رسند.
زوجيت عمومى كه در همه پديده ها وجود دارد و عامل حركت ، نشو و نما و بقا و تزايد و رشد است، در قرآن كريم نيز مورد اشاره است:
(و خلقناكم ازواجا)،(3) ما شما را جفت جفت آفريديم . در جاى ديگر به نكته آرامش و سكون و مودت ميان دو همسر اشاره شده است كه از نشانه هاى قدرت و حكمت پروردگار است :
و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودة و رحمة (4)؛
از نشانه هاى خداست اينكه براى شما از خودتان جفتها و همسرانى آفريد، تا در كنار آنها آرامش يابيد و ميان شما دوستى و رحمت قرار داد.
هسته اوليه اين كانون مودت ، انس و رحمت و آرامش ، زن و مرد است و آنچه اين آثار را به بار مى آورد، انگيزه و هدف از ازدواج است . دختر و پسرى كه تصميم مى گيرند براى پى نهادن يك زندگى مشترك ، دست در دست هم و دل در گرو عشق يكديگر بگذارند، بايد خرد ورزى، آينده نگرى، حيات عقلانى ، مسؤ وليت پذيرى ، تعاون و همدلى را از ياد نبرند، كه اينها عوامل قوام و استحكام بناى خانواده است .
گر چه به لطف خدا، پس از ازدواج و تحقق علقه همسرى، ميان زوجين مودت و رحمت ايجاد مى شود و دو انسان غريبه و ناآشنا، چنان به يكديگر دلبسته و وابسته مى شوند كه گويا ساليان دراز، با هم بوده و زيسته اند، ولى عوامل تفرقه آور و جدائى آفرين هم بسيار است و شيطان و اخلاق شيطانى انسان ، گاهى آتش افروزى مى كند و آرامش را از خانه و خانواده مى گيرد و آن كشش اوليه، به تنش و رويارويى و تخاصم و تفرقه مى انجامد.اگر هشيارى ، متانت و تدبير نباشد، همين كانون محبت و گرمى ، به كانون بحران و مركز فتنه و پايگاه نزاع و كشمكش تبديل مى شود و آفات و پيامدهاى آن، چه بر تداوم زندگى مشترك، چه بر انسانى بودن رابطه زوجين و چه بر اخلاق و روح فرزندان خانواده، آثار تلخ و سوء بسيارى بر جاى مى گذارد كه به اين آسانى هم زدوده نمى شود. وقتى شيطان، جاى پايى براى خود در اين كانون رافت و همدلى باز كرد، زوجين به جاى آنكه مكمل وجود هم و سايه امن و آرام يكديگر و پناه هم باشند، از هم تنافر و گريز پيدا مى كنند. بر اساس همين حساسيت و به لحاظ زمينه هاى بحران در اين كانون، بايد به نهاد خانواده به چشمى ديگر نگريست و زندگى مشترك را بر پايه هاى عقل و شرع بنا نهاد، تا اين نهاد، ديرپا و مستحكم شكل بگيرد و دوام يابد و شادابى و نشاط و اميد، رنگ زيباى اين نهاد مقدس گردد.
تقسیم بندی زندگى غافلان
زندگى غافلان به دو بخش تقسيم مى شود: نيمه اول به اميد نيمه دوم ، نيمه دوم به حسرت نيمه اول !
آيا حيف نيست كه زندگى بگذرد، بى آنكه به بلوغ انسانى برسيم ؟
كسى كه به سؤ ال هاى مهمى همچون: كيستم ؟ كجايم ؟ از كجا آمده ام ؟ به كجا مى روم ؟ سرانجامم چه خواهد شد؟ و ... نينديشد و پاسخى روشن براى آن نيابد، نابالغ است، هر چند هفتاد سال عمر كرده باشد!
چه قدر از عمرمان پايگاه خداست ؟
و چه قدر از آن چراگاه شيطان ؟ ...
سازندگي هاى ازدواج
وقتى نهادى مانند خانواده قداست يافت ، كمك به پى ريزى آن نيز مقدس خواهد بود، چه از سوى خود دختر و پسر باشد، كه حاضر شوند دوش خود را زير بار مسؤوليت خانواده قرار دهند، چه از سوى پدر و مادر باشد، و چه از سوى بستگان ، آشنايان و نيكوكارانى كه به هر نحوى در شكل گيرى يك زندگى مشترك و بر پايى اين خيمه عفاف و ايجاد تسهيلات آن بكوشند و همكارى كنند. تاءثيرات مثبت ازدواج را مى توان اين گونه برشمرد:
* آرامش : ازدواج ، مايه آرامش فكرى و روحى جوان و احساس شخصيت و اعتماد به نفس مى شود و او را از بى عارى و بيكارى و بى برنامگى و نااميدى مى رهاند و جلوى برخى گناهان را مى گيرد و موجب صيانت روحى و اخلاقى جوان مى شود. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) نيز فرموده است :
من تزوج فقد احرز نصف دينه فليتق الله فى النصف الباقى (5)؛
هر كس ازدواج كند، نيمى از دين خود را نگه داشته است ، پس در نيمه باقى مانده ، از خداوند پروا كند و تقوا بورزد.
وقتى اصل ازدواج تا اين حد مهم، كارساز، گناه سوز، مصلحت آفرين و مفسده زداست، كمك به آن نيز اهميت مى يابد و براى پدر و مادر، تلاش در اين راه و فراهم كردن مقدمات و زمينه آن، يك تكليف محسوب مى شود و زدودن موانع و برطرف كردن دشواريهاى ازدواج و ترويج آسان سازى ازدواج و آسان گيرى در اين زمينه به عنوان يك فرهنگ عمومى، وظيفه به شمار مى آيد.
*احساس مسؤ وليت : كسى كه ازدواج نكرده است، خود را آزاد حس مى كند و مسؤ ول نمى شناسد. در نتيجه ، استعدادها و خلاقيتهاى انسانى او هم بروز نمى كند. اما با ازدواج ، بار اداره زندگى را بر دوش مى كشد. اين تعهد و احساس مسؤ وليت، سازنده است. كلا هر نوع مسؤ وليت پذيرى ، انسان را به تلاش و آشكار ساختن استعداد و توانايى خويش وا مى دارد.
* برنامه ريزى : از سوى ديگر، حسابگرى ، نظم، برنامه ريزى و به تعبير روايات ، تقدير معيشت لازمه به دوش كشيدن تعهد اداره يك زندگى مشترك و تاءمين همسر و فرزندان و تربيت شايسته اولاد است .
از آنجا كه تربيت نسلى با ايمان، مؤ دب، سالم و موفق ، براى خود انسان نيز مايه آبرو و حيثيت اجتماعى است، اين رسالت سنگين نيز به نوع ديگرى تواناييهاى شخص را به مرحله ظهور و بروز مى رساند.
* حق شناسى : ازدواج ، سبب مى شود كه حقوق متقابل ميان دو انسان پديد آيد. اين نوعى سازنده است. ارتباطهاى خانوادگى و پيوندهاى فاميلى، دامنه اين حقوق و وظايف اخلاقى و اجتماعى را گسترده تر مى سازد و سامان بخش روابط انسانى مى گردد.
* تلاش معاش : ايجاد بستر مناسب و انگيزه قوى تر براى تاءمين معاش و در آمد، از آثار مثبت ديگر ازدواج است . گرچه نبايد بى حساب و بدون سنجش دست به ازدواج زد و لازم است كه شرايط اقتصادى و تواناييهاى مالى هم لحاظ شود، ولى وعده خداوند نيز نبايد فراموش كرد كه قول داده است تنگدستى را به غنا تبديل كند و جايى براى بيم از فقر باقى نگذارد. پس ايجاد روحيه توكل و اعتماد به لطف الهى ، بعد مثبت ديگرى از تشكيل خانواده است . خداوند متعال ، ضمن دستور به ازدواج با دختران و جوانان شايسته و صالح و كنيزهاى مناسب همسرى مى فرمايد:
ان يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله و الله واسع عليم (6)؛
چنانچه تنگدست و فقير باشند، خداوند آنان را از فضل خويش بى نياز و توانگر مى سازد، خداوند وسعت بخش و داناست.
از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) روايت است كه فرمود: من ترك التزويج مخافه العيلة (الفقر) فقد ساء ظنه بالله عزوجل ان الله عزوجل يقول : ان يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله (7)؛
كسى كه از بيم فقر و تنگدستى ازدواج نكند، به خداوند بدگمان شده است ، خدايى كه فرمايد: اگر فقير باشند، خدا از فضل خويش آنان را بى نياز و غنى مى سازد.
اينكه ازدواج ، مايه رونق وضع اقتصادى زندگى مى شود، هم لطف و نظر الهى را مى سازند كه رزاق است و به تناسب نياز معيشتى، رزق را هم افزايش مى دهد، هم تلاش توليدى و اقتصادى و معيشتى، رزق را هم افزايش مى دهد، هم تلاش توليدى و اقتصادى و معيشتى انسان مى افزايد، چون به هر حال براى تاءمين زندگى بايد بيشتر كار كند. از اين رو در حديث رسول خدا(صلى الله عليه و آله ) توصيه شده كه ازدواج كنيد، زيرا كه براى شما روزى آورتر است .:
اتخذوا الاهل فانه ارزق لكم .(8)
كمك به ازدواج جوانان و تشكيل خانواده ، كمك به ساختن شدن انسانهاى مسؤ وليت پذير، مدير و صالح است و يكى از راه هاى عمده و موفق مبارزه با گناه در جامعه، تسهيل ازدواج است.
اين ، هم تكليف والدين و افراد خير و توانمند را سنگين مى سازد، هم روشنگر راهى براى آنانى است كه در انديشه صلاح و سلامت قشر جوان جامعه اند، هم وظيفه خود جوانان را در اين زمينه روشن مى كند. با تقويت و ترويج و تسهيل اين سنت نبوى، بهتر مى توان با منكرات مقابله كرد و سدى در برابر هجوم فساد فرهنگى بيگانه پديد آورد.
منابع :
(1) - وسائل الشيعه ، ج 14، ص 3.
(2) - همان ، ص 5.
(3) - نباء، آيه 8.
(4) - روم ، آيه 21.
(5) - بحار الانوار، ج 100، (ص ) 219.
(6) - نور، آيه 32.
(7) - وسائل الشيعه ، ج 14، ص 24.
(8) - همان .