به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، آیت الله محمدعلی ناصری در جمع طلاب و فضلای مدرسه علمیه بقیه الله ( عج ) قم اظهارداشت: حوزه های علمیه شیعه در سراسر جهان، زیر نظر و مورد عنایت حضرت ولی عصر (علیه السلام ) هستند و هر کدام از طلاب و فضلا به خواست و اراده خداوند متعال و امام غائب از نظر، برای طلبگی حوزه انتخاب شده اند.
نویسنده کتاب « رسم بندگی » افزود: شما طلاب و روحانیون به عنوان مروّجین و مبلغین دین حقّه جعفری مورد عنایت و توجه حضرت قرار دارید، لذا باید در رفتار، کردار، گفتار و حتی نوع پوشش خود مسائل مختلفی را مورد توجه قرار دهید تا مبادا این لباس و طلبگی را که منتسب است به سربازان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را بد جلوه دهید.
استاد اخلاق حوزه ادامه داد: مراتب علم، عالم، معلم متعلم که دارای 92 باب می باشد باید همگی در مسیری باشد که اهل بیت عصمت و طهارت علیهاالسلام در حدود 5هزار روایت آن را مشخص کرده اند.
وی ادامه داد: «العلم نور» خود علم نور است «یقذفه اللّه فی قلب من یشاء» خداوند در قلب هر کسی بخواهد عنایت می کند و طالب علم وظیفه دارد که آن زمینه علم را در خودش ایجاد کند تا حضرت حق آن علم را ایجاد بکند در وجود طرف و عالم شود.
آیت الله ناصری با اشاره به لزوم تبیین معنا و حقیقت علم گفت: علم هم خودش واضح و هویدا و خودش را نشان و چیزهای دیگر حقایق را هم نشان می دهد و دیگران را هم نشان می دهد، العلم النور آن است که خودش را نشان دهد و چیزهای دیگر را واضح و هویدا و دیگران را هم نشان می دهدمعنای نور آن است که خودش را نشان دهد و حقائق دیگر را نشان دهد.
وی ادامه داد: انسان بواسطه نور می بینید اگر نور نباشد چشم انسان جایی را نمی بیند علم هم در باطن همینطور است ولی باید زمینه اش صاف باشد تا این علم از طرف حق ایجاد شود.
آیت الله ناصری در بخش دیگری از سخنان خود علم را بر دو قسم تقسیم کرده و اظهارداشت: « العلم یقصد بذاته » و « العلم یقصد العمل » اقسام علم هستند که اولی به حقیقت علم می پردازد و دومی به شریعت مقدس اشاره دارد.
استاد حوزه با تببین بخش اول علم گفت: العلم یقصد بذاته ، همان اصل علم که اصول دین است می پردازد و مراتب توحید که « ذاتی، صفاتی، افعالی و عبادی » است را تببین می کند، این علم حقیقی و همان حکمت است، حکمتی که خداوند در آیه دوم سوره جمعه می فرمایند؛ « هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ » و مراد از « الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ » همان حکمت و علم ذاتی است.
نویسنده کتاب « در امتداد نور » ادامه داد: «العلم یقصد بذاته» مختص به حوزه های علمیه است و حوزه ها ضامن این قسمت از علم می باشند و مراتب توحید که 4 قسمت می باشد را در جهت سیر حرکتی ، خط مشی، تبلیغ و ارشاد بکارببندند.
استادحوزه بیان داشت: «رفع مشکلات مادی و معنوی»، « هدف وجود انبیاء»، « مکاشفات، معجزات و کرامات»، « قرب به حق تعالی و سعادت » همه از همین علم اصول به عنوان علم واقعی صادر می شود .
وی در بخش دیگر سخنان خود به « العلم یقصد العمل » اشاره کرد و گفت: علم مجموع آیات، روایات، فرمایشات بزرگان می باشد که به این دو قسم تقسیم می شود، یقصد العمل در واقع علم شریعت مقدس است، یعنی روحانیت شیعه با رسیدن به جایگاهی از علم و فضل در جمع بلاد اسلامی نسبت به تبلیغ و ترویج معارف اسلامی و آیین حقه جعفری تلاش و خدمت رسانی می کند.
آیت الله ناصری اظهارداشت: این منصبی که شما انتخاب کرده اید، منصب انبیا و مسیری است که انبیا الهی و مقربین در آن گام نهاده اند، خداوند 124هزار پیامبر را برای هدایت بشر فرستاد که 5 مورد پیامبران اولوالعزم بودند، قریب به 300 رسول و مابقی این 124 هزار پیامبر، انبیا الهی بودند، پس بدانید پا جای پای چه کسانی گذاشته اید، باید قدردان این نعمت از خداوند باشید، به اساتید و بزرگان علمی خود احترام بگذارید چرا که جایگاه آنان نزد خداوند بالاتر از پدر و مادر است.
وی افزود: پدر و مادر حیات ظاهری را به شما می دهند ولی معلمان حیات ابدی را به شما تعلیم می دهند لذا جایگاه رفیعی نزد پروردگار دارند، و رمز موفقیت شما در احترام به اساتید خود است.
نویسنده کتاب « آب حیات» خطاب به طلاب جوان تاکید کردند: خوب درس بخوانید، بیداری سحرگاه، مباحثه و پیش مطالعه، ورود با وضو سرکلاس، دوستی و برادر با یکدیگر، تمرکز بر روی مطالب درسی، مطالعه روزانه قرآن و دعای عهد، توجه به امام عصر ارواحنافداه از جمله نکاتی است که اگر به آن عنایت داشته باشیم به موفقیت های ارزشمندی دست پیدا خواهیم کرد.
آیت الله ناصری در پایان سخنان خود با درخواست یکی از اساتید حاضر در جلسه ماجرای « حاج شیخ محمد کوفی » را که از اساتید معظم له بودند را خواستار شد که ایشان اینگونه نقل کردند؛نام شیخ محمد کوفی برای بسیاری از دلدادگان حضرت ولی عصر علیه السلام غریب نیست. او کسی است که واسطه رساندن نامه حضرت مهدی علیه السلام به مرجع بزرگوار شیعه خاصه، آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی (مدیسه ای) است. علاوه بر آن، تشرف ها و حالاتی از وی، در سینه برخی مرتبطان با او به یادگار مانده است.
استاد اخلاق حوزه با بیان اینکه من در سن 15 سالگی با مرحوم حاج شیخ محمد کوفی آشنا شده ام، اظهارداشت: مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی پس از کشته شدن فرزندشان در بعضی حرکت های اجتماعی، تصمیم به انزوا و دوری از اجتماع و مرجعیت می گیرند؛ ولی نامه ای از سوی حضرت علیه السلام به دست ایشان می رسد. واسطه آوردن این نامه را می گویند که مرحوم شیخ محمد کوفی بوده و مضمون آن هم این طور بوده است: اَرخصْ نفسَک واجْعَل مجلسَک فی الدهلیز و اقْضِ حوائج الناس نحن ننصرک. خودت را راحت در اختیار دیگران بگذار و محل نشستن و مراجعات خودت در دهلیز خانه و در دسترس مردم قرار بده و نیازهای مردم را برآورده کن که ما یاری ات می کنیم. بعد از این نامه، مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی از تصمیم خود منصرف می شوند.
وی در تکمیل این خاطره اشاره به دوستی و خاطره مرحوم آیت الله حاج شیخ کاظم تبریزی (ره) کرد و افزود: مرحوم آیت الله حاج شیخ کاظم تبریزی که از علمایی بود که چند سال قبل در قم فوت کرد، نقل می کرد که در جوانی رفیق پیرمردی داشتیم که روحانی صاحب علم و فضلی بود و سخنرانی های بسیار خوبی داشت. او ساکن تهران بود و من در نجف مشغول تحصیل بودم. یک بار به دیدن من آمد و با هم به محضر مرحوم حاج سید ابوالحسن اصفهانی رسیدیم. این پیرمرد که با مرحوم سید ابوالحسن بسیار رفیق بود، به ایشان گفت: «می خواهیم آن نامه را ببینیم». مرحوم سید ابوالحسن، بلند شدند و از صندوقچه ای نامه را بیرون آوردند و ما نامه را دیدیم.
استاد اخلاق حوزه خاطرنشان کرد: مرحوم شیخ محمد کوفی زمانی که ایران تشریف آوردند، به حجره پدر من، مرحوم حاج ملاباقر می آمد. و من، آن موقع هفده ساله بودم. پس از آن هم که در نجف، مشغول تحصیل بودم، گاهی به خدمت ایشان می رسیدیم. او پیرمردی کوتاه قد و نسبتا چاق بود و موقع صحبت کردن با من، چشم هایش را تنگ می کرد و کمی هم تند صحبت می کرد.
آیت الله ناصری ادامه داد: زمانی در همان ایام جوانی از ایشان راه وصول به دیدار حضرت بقیة الله اروحنا فداه را پرسیدم و ایشان فرمود: «کار خاصی لازم ندارد، همه واجبات را انجام بده و محرّمات را ترک کن؛ به مستحبات عمل کن و از مکروهات دوری نما، آن وقت راه باز می شود».بنده با شوخی به ایشان عرض کردم: «این کار خیلی مشکل است» و مثلی آوردم و راه نزدیک تری خواستم. ایشان در جواب فرمود: «بله سخت است» و سپس گفت:« نماز شب را بسیار مواظبت کن».
انتهای پیام 313/17
نظر شما