به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» ، قربانعلی پورمرجان رایزن سابق فرهنگی ایران در ایتالیا که به تازگی دوره فعالیتش در این کشور اروپایی به پایان رسیده است سابقه تاریخی و فرهنگی و تمدنی این کشور را بسیار غنی میبیند اما یکی از نقاط ضعف مردم امروزش را نیز توجه و تکیه صرف بر همین گذشته به شمار میآورد که عامل درجا زدن آنها در گذشته شده و شاید امروز نتوان یک فیلسوف معاصر از این کشور نام برد.
وی معتقد است که مردم ایتالیا خصیصههای اخلاقی فراوانی در مشابهت با ایرانیان دارند از جمله آن ها میتوان مهمان نوازی و توجه به غذاهای بومی، علاقهمندی به مسافرت و صرفهجویی را نام برد.
پورمرجان که پیشتر معاون اداره کل فرهنگی آفریقا و کشورهای عربی بوده است، در مصاحبه با خبرگزاری فارس بیان میدارد که ایتالیا امروز یکی از کشورهای مقروض دنیا به شمار میرود اما هنوز هم برندهای معروف خودروسازی، شیلات، محصولات کشاورزی را حفظ کرده است. این کشور در مقایسه با کشور باتمدنی مثل یونان، شرایط بهتری را دارد چرا که پی ریزیهای اقتصادی قویتری را در آن شاهد هستیم.
مشروح بخش نخست این گفتوگو را درباره شرایط اقتصادی، فرهنگی، فکری، اجتماعی ایتالیا میخوانیم.
* ضمن تشکر از حضور جنابعالی، در آغاز اگر نکته ای درباره فعالیت رسانه ای در کشور و به خصوص ناظر به مخاطب خارجی و غربی دارید در میان بگذارید.
نقص وجود زبانهای مختلف خارجی متأسفانه در همه روزنامهها و خبرگزاریهای ما دیده میشود. در اروپا زبان انگلیسی به این شکلی که ما تصور میکنیم، و در برخی کشورها رغبت برای صحبت کردن به زبان انگلیسی وجود ندارد.
به طور مثال خود ایتالیاییها دوست ندارند به زبان انگلیسی صحبت کنند حتی کانالهای انگلیسی را تماشا کنند چون به زبان بومی خودشان تعصب دارند و دوست دارند زبان بومی خودشان را که حامل فرهنگ و تمدن دیرینه آنها است اشاعه بدهند بنابراین کشورهایی مثل اسپانیا، پرتغال و حتی فرانسه (که مرز مشترک با انگلیس دارند) اکراه دارند که به زبان انگلیسی صحبت کنند.
ما متأسفانه در حوزه ایتالیا برای انتقال اخبار و مفاهیم فرهنگی دینی و اجتماعی مشکل داریم، ایتالیا یکی از کشورهایی است که خیلی مردمش هواخواه ایرانیان هستند، آنهایی که با ما همسو هستند، دلشان میخواهد اخبار ایران را بدانند اما در رساندن این مفاهیم و اخبار مشکل دارند.
یک خبرگزاری به نام اینفوپا در جنوب ایتالیا مشغول به فعالیت بود که البته مشتاق دریافت اطلاعات ایران بودند اما چون منابعشان تنها خبرگزاری صدا و سیما بود، به خوبی نتوانست اخبار و گزارشها را منتشر کنند بنابراین اخبار برای مخاطبان ایتالیایی قانع کننده نیست.
سال گذشته وبسایتی به نام «فانوس» توسط یک موسسه غیردولتی و جوانان علاقمند به فرهنگ ایرانی به زبان ایتالیایی راه اندازی شد و ما هم گزارشها و اخبار مربوط به تحولات فرهنگی، اجتماعی و علمی ایران را ارائه به آنها میدادیم اما بعد از چند ماه این وبسایت دچار مشکلات عدیده شد چرا که ما به منبعی وصل نبودیم که اطلاعات را دریافت کنیم.
بنابراین اگر در داخل کشورمان خبرگزاری یا ارگانی، کانالی ایجاد کند، واقعا مخاطب تشنه دریافت اطلاعات ایران زیاد است. مقام معظم رهبری هم به همین دلیل تأکید کردند که انگلیسی را تنها زبان بین المللی ایران ندانیم. من پیشنهاد میکنم که روی یکی از زبانهای مطرح اروپا بعد از انگلیسی سرمایه گذاری کنید و به عنوان تست مخاطب میتوانید از یک وب سایت معمولی آنرا آغاز کرده و آنگاه نتیجه آن را خواهید دید. رایزنیهای فرهنگی کشورمان هم در رُم و یا کشورهای دیگر میتوانند آنرا اطلاع رسانی کرده و در جامعه مورد هدف معرفی کنند.
تغذیه کردن اطلاعات وبسایتها در یک کشور خارجی کار سختی است به نظر بنده سازمانهای مختلف میتوانند در این راستا کمک کنند و پیش بینی میکنم که اگر این اتفاق بیفتد مخاطبان سیلآسا خواهند بود، چرا که ایتالیا فقط خود ایتالیا نیست برخی از حوزههای کشورهای آمریکای لاتین؛ اسپانیا و کشورهای اطراف ایتالیا هم مخاطب خواهند بود.
* اینکه میگویند «فرهنگ ایتالیاییها به ایرانیان نزدیک است» به چه معناست؟
-بله چنین چیزی واقعیت دارد. ایتالیا یک جامعه چند فرهنگی است و سالیان متمادی به صورت دولتـشهرهای پادشاهی یا دولتـشهرهای اسقفنشین اداره شده است. نظر به این که ایتالیا از سال 1861 میلادی متحد شده و پیش از آن مجموعه پادشاهیهای پراکندهای بوده است که حتی در برهه حاضر نیز در گویش و پارهای وجوه فرهنگی تفاوتهای بنیادین دارند؛ سخن گفتن از خلق و خوی ایتالیایی به عنوان پدیداری واحد دشوار است و میان شمال تا مرکز و جنوب این کشور، تفاوت چشم گیری از این حیث به چشم میخورد.
به عنوان نمونه در حالی که میتوان خونگرمی ساکنین نواحی مرکز و جنوب ایتالیا را با برخی نواحی ایران مقایسه کرد؛ یا در این نواحی نیز برخی تعارفات مانند فرهنگ ایرانی به چشم میخورد؛ رفتار ساکنین شمال ایتالیا از حیث اجتماعی کمی بسته تر است و این مشابهت با ایرانیان به ایشان قابل تسری نیست.
رفتار مردم شمال تا جنوب ایتالیا هم نظیر مردم ایران کمی با هم متفاوت است و این مشابهت فرهنگی ایتالیایی ها در جنوب بیش از شمال دیده میشود
از این منظر، شباهت مردم مرکز و جنوب ایتالیا به ایرانیان از حیث خلق و خو بیشتر است؛ این شباهت بیشتر از حیث قانون گریزی و تقید بیشتر به سنتهای کهن تا قوانین جدید؛ استفاده غیر اقتصادی و غیر دقیق از زبان در جریان تعارفات و کنایهها و استعارهها و...؛ مقاومت در مقابل نوگرایی و مظاهر آن؛ ساختار فرهنگی مذهبی – سنتی؛ خانواده گرایی؛ تقدم روابط بر ضوابط در حادترین سطح آن یعنی تشکیلات مافیا و... به چشم میخورد.
علی رغم این اتحاد، ایتالیا فرهنگ متشتت خود را حفظ کرد چرا که جنوب و شمال ایتالیا به لحاظ زبانی و فرهنگ عامیانه مردم با هم متفاوت هستند و این امر متأثر از همسایگی با کشورهای دیگر، وجود مهاجرین خارجی در این خطهها و عوامل دیگر است.
بر همین مبنا شمال ایتالیا یعنی شهرهای ونیز، میلان، تورینو و دیگر شهرها به این دلیل که در ارتباط با کشورهای سوییس، آلمان و اتریش هستند ناخودآگاه فرهنگ آن کشورها در این مناطق تأثیر گذاشته است چرا که اینها هم جامعه بسته هستند و نظم در حوزه فعالیتهای اجتماعی و حتی معماری آنها بسیاری دخیل بوده و برعکس آن را کاملاً در جنوب و مرکز مشاهده میکنیم.
در جنوب ایتالیا جزیره مستقل سیسیل با کشورهای شمال آفریقا در ارتباط بوده است و در مرکز نیز شهر ناپل و رم است که هر چه از این سمت به طرف جنوب برویم، فرهنگ مردم خون گرمتر و به تعبیر خودشان فرهنگ مدیترانهای است و بسیار در تشابه با فرهنگ ایرانی هستند، حتی به لحاظ زبانی هم دیالکتهای مختلفی دارند که با شمال ایتالیا متفاوت است.
اما در همین خطه جنوب تشابهات زیادی با ما به لحاظ مثبت و منفی است. به طور مثال ایتالیاییها به لحاظ چهرهای شبیه ما هستند و مثل ایرانیان خونگرم هستند اساتید و ایران شناسانی که به ایران آمده بودند، میگفتند ما احساس نمیکردیم که در خیابانهای تهران یک خارجی هستیم و در یک کشور بیگانه قدم میزنیم و ایرانیها هم با این چشم با ما برخورد نمیکردند یعنی آنها هم فکر نمیکنند یک اروپایی در کشورشان قدم میزند.
یکی دیگر از شباهتهای ایتالیائیها با ما ایرانیان بحث خانواده گرا بودن در جامعه ایتالیا است، شاید خیلی تصور کنند که ایتالیاییها با توجه به حضور متخصصین مد و لباس و مانکنها یک جامعه غیر دینی، غیر اخلاقی و غیر خانواده گرا باشند، درحالیکه اینطور نیست جامعه ایتالیا یک جامعه بسیار سنت گرا مثل ایران است و علاقه مند شدید به خانواده و تحکیم آن هستند، تا جایی که ما در برخی کشورهای اروپایی شاهد هستیم جوان وقتی به هجده سالگی میرسد معمولا خانواده را ترک میکند و به صورت مجردی یا با دوستانش زندگی میکند اما در جامعه ایتالیا شرایط اینطور نیست اکثر خانوادههای ایتالیایی تا زمانی بچهها کار نکرده و مستقل نشدند یا حتی اگر ازدواج هم کرده باشند، نزد پدر و مادر خود میمانند.
مردم ایتالیا بسیار خانواده گرا و علاقه مند تحکیم خانواده هستند و این نکته ربطی به شمال یا جنوب ایتالیا ندارد
بنابراین حتی در شمال ایتالیا هم خانواده گرایی خیلی مهم است اما نه به اهمیتی که در مرکز و جنوب ایتالیا دیده میشود.
در ایتالیا خصیصه تأکید بر نیاکان و اجداد و داشتههای فرهنگی و تمدنی گذشته خیلی مهم است البته این را ما هم داریم و تأکید بر گذشته دینی و ایرانی و ملی گرایی گذشته خود داشته و میبالیم که تمدن هفت هزار ساله داریم و ایتالیاییها هم دقیقا به همین منوال نه به دین گذشته خود بلکه بر تمدن و نیاکان گذشته خود میبالند.
نکته دیگر لهجههای مختلفی که در ایران و ایتالیا است به طور مثال زبان عامیانه ما در تهران ممکن است با شهرستانها متفاوت باشد آنجا هم همین است یعنی در رُم یک لهجهای دارند که برخی اوقات اصطلاحات غیر اخلاقی هم در آن زیاد استفاده میشود درحالیکه در شمال اگر این اصطلاحات را به کار ببرید خیلی بد محسوب میشود و به مذاق مردم خوش نمیآید، یا حتی در سیسیل اصطلاحاتی است که میگویند جنوبیهای ایتالیا بلوف زنهای خیلی ماهری در دنیا هستند.
وجه اشتراک دیگر ایرانیها و ایتالیائیها، بوروکراسی طولانی اداری است که در شمال و جنوب البته باز هم متفاوت است، یعنی اگر یک کار روزمره اداری در میلان و تورینو یک روز طول بکشد هرچه به سمت جنوب بروید بیشتر کارهای اداری به طول میانجامد.
و بالاخره اینکه علاقه مندی به مسافرت و غذا در ایتالیا خیلی زیاد است همان طوریکه ما ایرانیان هم غذاهای متنوع در استانها داشته و علاقه به سفر داریم. غذای اصلی مردم ایتالیا اسپاگتی و پیتزا است اما هر ایالت و شهری غذای مخصوص خود را دارند. مردم ایتالیا بسیار مهمان نواز هستند و دوست دارند که برای مهمانانشان غذاهای بومی خود را درست کنند و در واقع یک رسم و عادتی دارند که هر خانواده سالی حداقل دو سفر را در برنامه زندگی خود داشته باشد و معمولا هم این سفرها را میگذارند برای ماههای مرداد و شهریور، برای همین است که ماه آگوست ایام تعطیلی اروپا بالاخص در ایتالیا است البته ادارات رسماً تعطیل نیستند.
*زبان رسمی مردم ایتالیا لاتین است؟
-زبان رسمی ایتالیایی است که با حروف لاتین نوشته میشود. مردم تلاششان این است که با لهجه رسمی در ادارات صحبت کنند اما مکالمات استان به استان و ایالت به ایالت متفاوت بوده و مردم با لهجههای مختلفی صحبت میکنند.
*آیا به لحاظ تمول مردم ایتالیا وضع مالی نسبتاً خوبی دارند؟
-ایتالیا کشور قوی و تمدن سازی در دوران قدیم بوده است این کشور روم باستان را داشته، رنسانس از آنجا شروع شده و واقعا تاریخ ساز بوده است بنابراین در گذشته کشور متمولی بوده و حتی بعد از جنگ جهانی دوم و تا همین دو دهه گذشته جزو کشورهای ثروتمند شناخته شده و مردم ایتالیا بسیار متمول بودند.
در قرون سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم میلادی ایتالیا به پیشرفتهای اقتصادی فراوانی رسید که خود پایه گذار عصر رنسانس شد. ایتالیا در دوره رنسانس به ممالکی تقسیم شده بود که با یکدیگر رقابت داشته و برای اقتدار خود با ممالک خارجی پیمان دوستی و همکاری میبستند. در آن روزگار، ایتالیا به علت موقعیت استراتژیک خود در مدیترانه اهمیت زیادی داشت و شهرهای ایتالیا نقش واسطه بین مراکز بازرگانی شرق مدیترانه و غرب اروپا را داشتند..
در چند دهه گذشته مردم ایتالیا خصلت صرفهجویی و پساندازگری را پیدا کردند چرا که شاهد جنگ بودند بنابراین هم تلاش میکنند پس انداز داشته باشند و هم در مصرف گرایی مقداری عقلانیتر باشند. چارچوب و فوندانسیون اقتصادی کشور قوی است چرا که از زمان حکومت موسولینی به بعد زیرساخت ریلی، جادهای و اقتصادی بسیار خوبی در ایتالیا پی ریزی شد.
درست است که الان ایتالیا به لحاظ اقتصادی دومین یا سومین کشور بدهکار اروپا است و بیش از 2450 میلیارد یورو بدهی دارد اما فرقش با کشورهای دیگر بدهکار این است که ایتالیا مثل تاجر شناخته شده و قدیمی است که در صورت ورشکستگی اقتصادی ؛ تجار دیگر و کشورهای اطراف آن به کمک وی شتافته و نمیگذارند زمین بخورد ولی به هر صورت این بدهکاری در لایههای مختلف جامعه ایتالیا خود را نشان داده و زندگی مردم را بطور مستقیم تحتالشعاع خود قرار داده است و دولت هم در چند سال گذشته برنامه ریاضت اقتصادی را در پیش گرفته و تلاشش بر این است که با اخذ مالیات بیشتر و حذف بودجههای ادارات و وزارتخانهها ؛ کشور را اداره کند و مانع از هم پاشیدن رشتههای اقتصادی کشور باشد.
*یونان هم این پشتوانه تاریخی و تمدنی را دارد اما چرا با مشکلات اقتصادی این اندازه درگیر است، در صورتی که ایتالیا وضعیت بهتری دارد؟
-بهرحال ایتالیا به لحاظ جمعیتی و پی ریزیهای اقتصادی خیلی از یونان قویتر است، درست است که یونان به لحاظ علوم انسانی و فلسفه بسیار جلو بوده اما پی ریزیهای اقتصادی ایتالیا در یونان صورت نگرفته است، شما به عینه میبینید که سیستم جادهای، تولیدات و کارخانجات ایتالیا قابل مقایسه با یونان نیست همین الان خودروسازی ایتالیا چند برند ماشین سازی مهم و گرانقیمت دنیا را میزند.
علاوه بر آن در ایتالیا مشکل توزیع ثروت هم وجود دارد اما در یونان مشکلات از اندوختههای اقتصادی است. پیشتر در ایتالیا حقوقهای کلان و نجومی به برخی مسئولین و مدیران ارشد و نمایندگان مجلس ( که تعدادشان در دو مجلس سنا و ملی بیش از 900 نفر است ) داده میشد و دولت در برنامه ریاضت اقتصادی خود تلاش دارد این توزیع ناعادلانه ثروت را تعدیل کند هر چند با مقاومت برخی احزاب و سیاسیون هم مواجه شده است.
پیریزیهای اقتصادی ایتالیا خیلی از یونان قویتر است بنابراین درست است که یونان به لحاظ فلسفه و علوم انسانی گذشته درخشانتری از ایتالیا دارد اما پیریزیهای اقتصادی ایتالیا را ندارد
بد نیست بدانید که در سیستم ریاضت اقتصادی ایتالیا برنامههای خوبی تدارک دیده شده و برخی از آثار صرفه جوئی را هر کسی میتواند در سیستم دولتی و ادارات به وضوح ببیند.
عملا پذیرائی و ریخت و پاشهای آنچنانی که در سیستم اداری ما وجود دارد در ایتالیا منسوخ است و حتی در بالاترین سطوح مثل ملاقات دو وزیر به یک فنجان چایی یا قهوه بسنده میشود نه اینکه در اتاق هر مدیر چندین بسته میوه و شیرینی و ناهار و شام باشد. البته این شکل ظاهری قضیه است ولی در باطن امر اختلاسهای متعددی در شهرداریها و برخی موسسات مالی صورت میگیرد که هر از چندگاهی اخبار و گزارشهای آن در روزنامهها منعکس میشود.
*به صنعت ایتالیا اشاره کردید، غیر از بحث خودروسازی چه صنایع دیگری این کشور دارد؟
-ایتالیا شیلات و کشاورزی قوی دارد ما در شمال ایتالیا صنایع خودروسازی و صنایع مادر را داریم، البته کشاورزی هم در شمال قوی است اما در جنوب زمینهای بسیار حاصلخیزی میبینیم و دامپروری و تولیدات صنایع شیمیایی هم خیلی قوی است.
از جمله مهمترین صنایع این کشور میتوان به صنایع فلزکاری، ماشینآلات، شیمیایی، وسائل نقلیه، مواد غذایی، منسوجات و البسه، هواپیماسازی، کشتیسازی، پتروشیمی، الکتریکی و جنگافزار اشاره کرد. گندم، جو، سیبزمینی، چغندر قند، سیب، ذرت، برنج، انگور، صید ماهی، پرورش گاو و خوک نیز مهمترین محصولات کشاورزی و دامپروری کشور ایتالیا را تشکیل میدهند.
به لحاظ جغرافیایی، شمال کشور ایتالیا از نقطه نظر صنعتی پیشرفته تر از جنوب این کشور است و اقتصاد جنوب علاوه بر صنایع متوسط بر کشاورزی مبتنی است. از جمله استانهای صنعتی شمال ایتالیا میتوان به استانهای لومباردیا؛ پیه مونته؛ ونتو و امیلیا رومانیا اشاره کرد.
اهم محصولات خودروسازی این کشور به محصولات فیات؛ لانچیا؛ فراری؛ مازراتی؛ ایوکو و آلفا رومئو اختصاص داشته و در صنایع مکانیک نیز، آپریلیا؛ پیاججو؛ گارللی و ایتالجت صاحب نام اند؛ همچنین، در صنعت پوشاک پراد؛ دولچه و گابانا؛ آرمانی؛ بنتون و گوچی شهرت جهانی دارند. مطابق آمارهای رسمی ایتالیا، در حالی که تنها حدود 2 درصد از تولید ناخالص داخلی ایتالیا به بخش کشاورزی وابسته است؛ 25% آن به صنایع و 73% آن به بخش خدمات راجع است.
اقتصاد ایتالیا تا حد زیادی بر تجارت خارجی و واردات و صادرات این کشور وابسته است؛ به نحوی که در سال 2008 میلادی، ایتالیا در یکی از بهترین رتبههای اقتصادی خود در سالهای اخیر، ششمین کشور صادر کننده و هفتمین کشور وارد کننده کالا و خدمات در سطح جهان بوده است.
ایتالیاییها یک خصیصه دیگری هم دارند، آن هم بازتولید محصولات کم کیفیت و ارائه آن با کیفیت بالاتر است، تلاش ایتالیائیها برای این است که محصولاتشان را به صورت خام عرضه نکنند مثلا یک شهری در جنوب دارند که خودشان میگویند شهر پسته، زمینهای زیادی در اطراف کوه آتشفشانی معروف جنوب وجود دارد که گدازههای آتشفشانی آنجا را برای رشد پسته حاصلخیز کرده است.
اما این پسته با کیفیت پایین بوده و قابل مقایسه با پستههای ما نیست اینها برای اینکه برند خود را نگه دارند پسته را به هیچ عنوان به شکل خام صادر نمیکنند بلکه آن را در قالب صنایع جانبی پسته به سس «پستو» ( سسی مخصوص که در دنیا بسیار معروف است و حتی این روزها در فروشگاههای تهران هم آمده است)، ارائه میدهند.
*همانطور که گفتید تمدن ایتالیا خیلی قوی است الان جایگاه این تمدن در اروپا چقدر مهم است؟ چقدر چهرههای مطرح اندیشمند و فیلسوف در ایتالیا وجود دارد، کتابهایی که در ایتالیا منتشر میشود چقدر خط و ربطی در دنیا ایجاد کرده و جریانسازی داشته است ؟
- ایتالیا به هر حال کشور تمدن ساز بوده، روم باستان را داشته است فیلسوفان مهمی در تاریخ آن شاهد هستیم اما یک خصیصه گذشته گرایی و تأکید بر تمدن گذشته را به صورت منفی در خود دارند و ما در حداقل دو دهه گذشته دیگر شاهد رشد فیلسوفان و اساتید مطرح ایتالیایی مثل گذشته نیستیم.
بدون شک ایتالیا به واسطه موقعیت سوق الجیشی خود نقش منطقهای مهمی در منطقه مدیترانه و اتحادیه اروپا دارد. همچنین این کشور به عنوان میراث دار امپراطوری روم و دوره قدرت کلیسا؛ یا مهد نوزایی هنری در اروپا؛ به ویژه با جاذبههای طبیعی و تاریخی گردشگریاش، معنا و جایگاه فرهنگی ویژهای در اروپا و حتی جهان دارد. مضافاً بر این که جایگاه صنعتی این کشور در صنایع خودروسازی؛ ساختمانی؛ شیمیایی و... را نیز نمیتوان کتمان کرد و در صنایع کشاورزی و غذایی نیز ایتالیا چنین جایگاه ممتازی دارد؛ اما از حیث شاخصههای فرهنگی، ایتالیا دورهای از رکود را نمایش میدهد.
از پیشتازی شهرهای ایتالیایی به عنوان پایتخت جریان های تأثیرگذار فرهنگی، زمان زیادی گذشته و پس از جریان آینده گرایی هیچ جریان فرهنگی تأثیر گذار بر اروپا در این کشور رخ نداده است. پس از مرگ «امبرتو اکو» این کشور هیچ نویسنده جایگزینی در آن سطح نداشته و فاقد یک فیلسوف زنده میباشد، مضافاً بر این که پیشتازی هنری ایتالیا نیز به صنعت طراحی لباس و سینمای برون مرزی این کشور محدود شده است.
این امر علاوه بر حفرههای فرهنگی نظیر تأثیرات گذشته گرایی افراطیای که ایتالیاییها با آن مواجهاند؛ به بهره وری پایین فعالیت سیاسی دولتهای اخیر این کشور؛ بدهی ملی هنگفت ناشی از آن؛ و تغییر مناسبات سیاسی و اقتصادی جهان معاصر در قالب شکل گیری اتحادیه اروپا و پول مشترک آن و... راجع است.
در نهایت واقعیتها حاکی از آن است که مهمترین جریانهای اجتماعی ایتالیا معاصر نظیر جریانی منجر به تأسیس یک وزارت خانه جدید؛ تصمیمی در پارلمان مبنی بر افزایش مشارکت سیاسی زنان و... عمدتاً در ساختار فرهنگی ایتالیا شکل نگرفته و تحت تأثیر فرهنگ ایتالیایی از کلان فرهنگهای تأثیرگذار بر آن؛ نظیر اروپاگرایی حاکم بر اتحادیه اروپا یا جریانهای غالب جهانی سازی، تصمیم گیری شده و به این کشور نیز دیکته شده است. بر این مبنا، این جریانها نظر به نداشتن ریشه در ساختار فرهنگی این کشور، در غالب موارد توفیق چندانی نداشته؛ یا با شکست مواجه شده و به تحولی مثبت نینجامیده است.
پنجاه سال پیش برخی جریانات خاص فکری را در ایتالیا شاهد بودیم که این جریانات حتی در حوزه آمریکا و اروپا هم تأثیرگذار بود مثل همان جریان فکری آینده گرایی در حوزه هنری و مکاتب مختلف هنری قبل و بعد رنسانس شاهد بودیم. هنرمندان مطرح حوزه نقاشی، تجسمی، معماری و... ایتالیا در دنیا مطرح بودند همین مکتب هنری ونیز، فلورانس و رم خیلی شاخص هستند اما الان دیگر اینها جریان ساز نیستند با اینکه افکاری دارند اما نتوانستند آن را جریان سازی کرده و خارج از ایتالیا ببرند، بالاخص در حوزه فلسفه.
در چند سال گذشته هم با عنایت به بحث اعمال برنامه ریاضت اقتصادی در ایتالیا ؛ دولت مجبور شد بودجه بسیاری از مراکز از جمله حوزه فرهنگی و آکادمیک و کتابخانه ملی ایتالیا را حذف کند. کتابخانه ملی ایتالیا در سال 2013 بودجه ای برای خرید کتاب نداشته است و سایر موسسات فرهنگی و علمی هم تقریبا مشابه آن بوده و بودجه بسیار کمی داشتهاند و بهرحال همه اینها حوزه علوم انسانی را به عقب میراند. یا مثلا انجمن فلسفه ناپل در دهه گذشته در دنیا مطرح بود اما اکنون در حال بسته شدن است و اساتید کمی آنجا رفت و آمد میکنند.
*نظام آموزشی به چه صورت است آیا مثل ایران کنکور و تحصیل رایگان دانشگاهی دارند یا با توجه به ریاضت اقتصادی اینها هم ملغی شده است؟
در مقایسه با رشد ساختارهای آموزشی در کشورهای پیشرو اروپایی، سیستم آموزشی ایتالیا در قرون 18 و 19 م. رشد چندانی نداشته است؛ اما با استقرار نظام جمهوری ایتالیای متحد در سال 1860 م. این ساختار سیاسی – اجتماعی نو بنیاد، نهادهای آموزشی متناسب با خود را نیز بنیاد نهاد؛ به نحوی که با تدوین قوانین مشروط سال 1895 م.، موج جدید احیاء ساختارهای آموزشی در این کشور آغاز شد و بر مبنای آن، نظام آموزشی جامعی که برای دورههای مقدماتی تا دانشگاهی تعریف شده بود، در ایتالیای متحد اعمال شد.
بی تردید، یکی از الگوهای غالب در فضای آموزشی ایتالیای پایان قرن 19 م. و نیمه نخست قرن 20 م. نظریات ماریا مونته سوری(1952-1870 م.) در فلسفه تعلیم تربیت بوده است. با روی کار آمدن حکومت فاشیستی موسولینی در ایتالیا، روند فرمایشی شدن مفاد آموزشی و نظارت بر آن در ایتالیا آغاز شد. موج نخست حکومتی شدن آموزش در ایتالیا از سال 1923 م. به مدیریت جووانی جنتیله(1944-1875 م.)؛ فیلسوف ایتالیایی و وزیر آموزش وقت، آغاز شد و با تدوین منشور فاشیستی آموزش در سال 1939 م. به اوج خود رسید.
روندی که با فروپاشی حکومت فاشیستی در سال 1944 م. متوقف شد و ماهیتی غیر دینی و مردم سالار و تا حد امکان غیر فرمایشی-حکومتی به خود گرفت تا در نهایت، از سال 1947 م. با وضع قوانینی در خصوص ارتقاء و گسترش سطوح آموزش رسمی و به کار گیری توان مندیهای آموزش غیر رسمی از طریق رسانههای ارتباط جمعی، فصل تازه ای در تاریخ آموزش و پرورش کشور ایتالیا آغاز شد.
امروزه مطابق قانون اساسی جمهوری ایتالیا، حق تحصیل یکی از حقوق اولیه شهروندان این کشور محسوب میشود که مقاطع مقدماتی آن رایگان و هشت سال نخست این مقاطع مقدماتی(ابتدایی و متوسطه)، الزامی است. این الزام از یک سو متوجه دولت از حیث فراهم سازی امکانات تحصیل رایگان و از سوی دیگر متوجه والدین از حیث تعهد به پیگیری و اجرای این امر است.
از دشواریهای والدین دانشآموزان مقاطع آموزشی در کشور ایتالیا، میتوان به قیمت بالای کتب درسی اشاره کرد که آنها را بر آن میدارد که کتب مستعمل را خریداری کرده یا با کتب درسی فرزندان خود در سنوات گذشته مبادله کنند؛ همچنین حجم بالای این کتب و برنامه ریزی درسی به نحوی که دانش آموزان را ملزم به حمل روزانه تعداد زیادی کتاب اند، از معضلات دیگر داتش آموزان ابتدایی در کشور ایتالیا است.
مقطع بعدی تحصیلی در کشور ایتالیا، مقطع دبیرستان است که اصطلاحاً مقطع تحصیلی پیشرفته خوانده میشود. تحصیل در این مقطع الزام قانونی ندارد؛ اما در صورت ادامه تحصیل؛ علاوه بر مدارس خصوصی، مدارس دولتی نیز امکان تحصیلات رایگان در این مقطع را فراهم میسازند.
کلیه متقاضیان ایتالیایی دارای گواهی پایان تحصیلات دبیرستان یا مقتضیان غیر ایتالیایی دارای مدرک تحصیلی معادل آن، میتوانند پس از موفقیت در آزمون ورودی رشته تحصیلی مورد نظرشان، تحصیلات عالی خود را در دانشگاه های ایتالیا ادامه دهند. این آزمون ورودی، آزمونی غیر متمرکز بوده که توسط دانشکدهها برگزار میشود.
ممکن است در خصوص برخی رشتههای کم متقاضیتر در برخی سنوات تحصیلی با آزاد اعلام کردن آنها، آزمون ورودیشان نیز حذف شود. این آزمون حسب رشته مورد نظر به صورت کتبی؛ شفاهی؛ کتبی-شفاهی و یا حتی آزمونهای عملی(رشتههای هنر و...) برگزار شده و در خصوص دانشجویان خارجی، سنجش میزانی از آشنایی با زبان ایتالیایی در رشتههای تحصیلی ایتالیایی زبان را نیز در بر میگیرد.
حسب رشته تحصیلی_مگر در موارد خاص_ طول دوره تحصیل میتواند 2؛ 3؛ 5؛ یا 7 سال باشد که دورههای 3 ساله آن تقریباً معادل کارشناسی؛ دورههای 2 ساله آن معادل کارشناسی ارشد و دیگر دورههای تحصیلات تکمیلی پس از کارشناسی؛ دورههای 5 ساله کارشناسی ارشد پیوسته؛ دورههای 3 یا 5 سال دکترای تحقیقات و دوره های 7 ساله دکترای پیوسته باشد.
در آغاز هر دوره تکمیلی غیر پیوسته، آزمون ورودی یا ارائه یک طرح تحقیق و شرکت در مصاحبه در خصوص آن ضرورت دارد که دانشجویان خارجی متقاضی شرکت در دوره های ایتالیایی زبان، باید علاوه بر آن در آزمون ورودی زبان ایتالیایی نیز شرکت کنند.
علاوه بر تفاوت فاحش شهریههای دانشگاهی میان دورههای انگلیسی زبان یا دانشگاههای خصوصی و دولتی، در دانشگاههای دولتی نیز میزان این شهریه متغیر بوده و بر اساس وضعیت اقتصادی اعلام شده دانشجو یا خانواده وی که بر مبنای متغیرهای درآمد سالیانه؛ شرایط محل سکونت؛ تعداد افراد خانواده یا تحت تکفل و... محاسبه میشود.
در خصوص دانشجویان کشورهای عضو اتحادیه اروپا، ساختارهای مساعدتی و مبادله دانشجوی متفاوتی نظیر طرح اراسموس نیز وجود دارد. این مساعدتها در خصوص دانشجویان نخبه و طرحهای تحقیقاتی دوره دکتری بسیار بیشتر بوده و هزینههایی نظیر خرید کتاب و سفرهای تحقیقاتی را نیز در بر میگیرد.
علی رغم پیشرو بودن نظام آموزشی ایتالیا در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان؛ تحقیقات گویای مشکلات بنیادین در این نظام است. بخشی از این مشکلات محصول کمبودها؛ به ویژه در منابع مالی است که تا حد زیادی به بحران اقتصادی اخیر این کشور راجع است؛ اما علاوه بر آن، سیاستگذاریهای نادرست و برنامه ریزیهای بین المللی؛ ملی و منطقهای ناهماهنگ که عدم بودجه بندی صحیح منابع مالی و انسانی در مناطق شمالی و جنوبی ایتالیا از مهمترین مصادیق آن است را نیز باید به این معضل افزود؛ مضافاً بر این که پارهای ناهنجاریهای اجتماعی-فرهنگی-اخلاقی نظیر بارونیسم در فضاهای آموزشی ایتالیا نیز به تشدید مشکلات آموزشی این کشور دامن زده است.
علاوه بر این، مانند بسیاری از دیگر جریان های فرهنگی-اجتماعی-سیاسی- اقتصادی و... در ایتالیای معاصر که منشأ درونی نداشته و صرفاً بر مبنای همراهی اجتناب ناپذیر با یک جریان بین المللی در ایتالیا نمود یافته است؛ استقلال نهادهای آموزشی در اروپا که انقلاب فرهنگی پایان دهه هفتاد میلادی در کشور فرانسه نقطه اوجی در آن بوده است؛ در ایتالیا به واسطه غیر بومی بودن منشأ فرهنگی آن، بیشتر به شکل نوعی عدم هماهنگی و مجال خودکامگی های درون دانشگاهی و راه مفر از نظارت در مواردی نظیر بارونیسم نمود یافته است.
صرف نظر از آن چه جامعه دانشگاهی ایتالیا در خصوص خود میپندارد و مینمایاند و فراسوی تقسیم بندی سنتی دانشگاه های این کشور به سه گروه ممتاز؛ خوب و متوسط، در میانگین مجموعه ارزیابی های معتبر متفاوت بین المللی در این خصوص، کم تر دانشگاه ایتالیایی در میان 100 دانشگاه برتر جهان جای دارد که در موارد استثناء نیز، بیش از مؤلفههایی نظیر نوآوری، تألیفات و انتشارات، برگزاری همایش یا تصدی نقش های تأثیر گذار علمی توسط اساتید و فارغ التحصیلان این دانشگاهها، رتبهبندیها مرهون امتیاز ناشی از تاریخچه یا امکانات سخت افزاری از پیش موجود بوده است.
در دانشگاههای دولتی نه تنها سیستم رایگان است بلکه برای دانشجویانی که رتبههای خوبی بیاورند شهریهها و بورسیههای خوبی هم داده میشود، البته این بورسیهها عمدتاً برای شهروندان خارجی است که از کشورهای مختلف میآیند اینها عمدتاً بورس بگیر بودند هرچند که در یک سال گذشته وضعیت اقتصادی سیستم آموزش عالی یک مقدار مشکل پیدا کرده و تلاش میکنند که بورسیهها را کم کنند اما با این حال بیش از هشتاد درصد دانشجویان خارجی از این بورس استفاده میکنند.
سیستم بورس دهی هم سیاست خود دولت ایتالیا است و هم بودجههای کلانی را از اتحادیه اروپا دریافت میکنند که عمدتا از دانشجویانی که از کشورهای جهان سوم به آنجا میروند، تعلق میگیرد. دانشگاه رم که بزرگترین دانشگاه در ایتالیا محسوب میشود به عنوان یک دانشگاه معتبر و ممتاز مدارکش در ایران هم مورد قبول است. قدیمیترین دانشگاه اروپا، دانشگاه بلونیا را در بلونیا داریم که بیش از 900 سال قدمت دارد و آنرا با جندی شاپور ایران مقایسه میکنند.
ادامه دارد...