آیه:
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا فتح/23
و هرگز براى سنت الهى تغييرى نخواهى يافت
آینه:
حکایت؛ در کوفه شخصی بنام «نجاشی» از سرشناسهای قبیله یمانیه و از شاعران متشخص و معروف بود. وی در ماه رمضان شراب خورد و حتی رعایت قداست ماه مبارک را نکرد، او را به دادگاه امیر مؤمنان علی علیهالسلام آوردند، پس از اثبات شرابخواری او، امام علیهالسلام دستور دادند هشتاد تازیانه به او زدند، سپس دستور داد او را یکشب زندانی کردند، فردای آن روز به دستور علی علیهالسلام او را احضار کردند و حضرت بیست تازیانه دیگر به او زد.
او پرسید: دیروز حد شراب خوری را بر من جاری کردی، پس این بیست تازیانه برای چیست؟!
امام فرمود: «هذا لتجریک علی شرب الخمر فی شهر رمضان». (این بیست تازیانه، به خاطر آن بود که تو حرمت و قداست ماه رمضان را با گستاخی خود شکستی)
بعد از این جریان، این موضوع برای یمانیه (طایفه او)، گران آمد، آنها سخت ناراحت و خشمگین شدند، طارق بن عبدالله از طرف آنها به حضور حضرت علی علیهالسلام آمد و سخنانی گفت که خلاصهاش این است: من گمان نمیکردم که شما بین افراد، فرق نگذاری و بر شخصیتی برازنده و زبردست، مانند نجاشی نیز حد جاری کنی و او را شلاق بزنی، درنتیجه دلهایی را جریحهدار کنی!
امام علی علیهالسلام به او فرمود: «و انه لکبیرة الا علی الخاشعین» اشاره به اینکه: «اجرای فرمان خدا سخت و دشوار است جز برای آنان که تسلیم فرمان خدا هستند».
سپس فرمود: آیا نجاشی جز یک فردی از مسلمین بود؟ او حرمت و حدود اسلام را نادیده گرفت و هتک حرمت کرد و ما حد الهی را بر او جاری کردیم که کفاره گناه اوست، خداوند میفرماید:
«ولا یجرمنکم شنان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی»
دشمنی با قومی، نباید باعث بی عدالتی شما شود، عدالت را رعایت کنید که به پرهیزگاری نزدیک است.
طارق بن عبدالله در برابر قاطعیت حضرت امیر علیهالسلام نتوانست چیزی بگوید و رفت. وی شبانه با نجاشی از کوفه گریخت و بهسوی شام روانه شده و هر دو به معاویه پیوستند.1
عــــــدل اختیار کن که به عالم نبردهاند بهتر ز نام نیک، بضاعت مسافران 2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستان دوستان
2. سعدی
نظر شما