به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»،آيت الله حسن ممدوحى در شرح فرازی از دعای دوم صحيفه سجاديه به تفاوت فتح و پيروزى مكتب الهى و هواپرستان پرداخته اند .
امام سجاد علیه السلام در فراز ششم از دعای دوم صحيفه سجاديه می فرماید:
حتى استنب له ما حاول فى اعدائك، و استتم له ما دبر فى اءوليائك فنهد اليهم مستفتحا بعونك و متقويا على ضعفه بنصرك ، فغزاهم فى عقر ديارهم و هجم عليهم فى بحبوحه قرارهم ، حتى ظهر اءمرك و علت كلمتك و لوكره المشركون . خدايا، پيامبر تو آن چنان به جهاد و كوشش اقدام فرمود كه آنچه اراده كرد در دشمنان تو مستقر شد و آنچه را خواست در دوستان تو برقرار گرديد، و به كمك تو و طلب يارى از تو، به قيام با قدرتى دست زد كه بر ضعف آن ها غالب آمد؛ در عمق خانه هاى آنان با آن ها جنگيد و هجوم برد تا آن كه خواسته تو ظاهر و كلمه تو غالب گرديد، اگر چه با كراهت مشركان تمام شد.
مسلما آن پيروزى و غلبه اى كه امام عليه السلام در اين جا به خدا و پيامبرش نسبت داده ، از قبيل فتح و پيروزى هاى احساسى اى كه عده اى هواپرست و خودخواه آن را طلب كرده و در راه آن از مرگ و نابودى خود و ديگران باكى ندارند، نيست . زيرا فتح و پيروزى هواپرستان ، چيزى جز غلبه جهل و هوسرانى و خودخواهى و ظلم و جور و بدانديشى نيست ، زيرا تمام هدف در اين گونه مبارزه ها آن است كه حريف از پاى درآيد و به جاى او بر مسند قدرت بنشينند، اگر چه به قيمت جان و مال مردم تمام شود. آن گاه با ادامه ى ظلم و جور و غلبه ، حقوق ضعفا و بيچارگان پايمال شده و خون و جان و مال مظلومان، بى پناه مى ماند.
اما فتح و پيروزى مكتب هاى الهى ، عبارت از برداشتن موانع هدايت و رشد انسان ها و رساندن آنان به كمال لايق انسانيت است. هدف اولياء خداوند فراهم آوردن زمينه براى پيشبرد جامعه انسانيت مى باشد، زيرا در جوامع آزاد بشرى ، پيوسته عده اى قدرتمند زورگو بر مردم حكومت مى كنند كه هرگز حاضر نيستند كس ديگرى جايگزين آنان شود و به جز آنچه خواسته ى آن هاست در خارج جارى شود. آنان با تمام وجود در مقابل مخالفان خود ايستاده و در هر شرايطى كه باشد آن ها را از پاى درمى آورند؛ به طورى كه ياد و نقشى هم از ايشان بر جاى نماند.
در اين گيرودار، اين انبيا هستند كه بايد وارد اين درياى پرتلاطم شوند و با عده اى هوسران خودخواه مبارزه كنند تا شايد آن موانع برداشته شوند و حاكميت خدا به جاى حكومت جاهليت بنشيند.
البته خداى متعال از خلق و اطاعت آنان غنى است و هيچ كس قدرت رويارويى با او را ندارد : فان الله غنى عن العالمين،(1) لذا مردم چه كافر باشند چه مؤ من، چه راكع و ساجد، چه ياغى و طاغى، به هيچ وجه به خداى متعال كمترين ضررى نمى توانند بزنند.
پس هر جا سخن از غلبه و فتح خدا و ثبات حاكميت اوست، معنى آن به كرسى نشستن نظام هدايت ، عدالت ، كرامت انسانى و برطرف شدن ظلم و ضلالت و حقارت نسل آدمى است. در نتيجه، ظهور امر خدا، علو كلمه الله و در يك كلام : جنگيدن مظهر هدايت با مظاهر كفر و ضلالت ، جز براى آن نيست كه اسباب و ابزار ضلالت از انسان ها گرفته شد و حق بر كرسى هدايت و كرامت بنشيند.
1- آل عمران، 97.
شرحى بر دعاهاى صحيفه سجاديه، شهود و شناخت آیت الله ممدوحی
نظر شما