به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین رمضانی امام و مدیر مرکز اسلامی هامبورگ در خطبه های این هفته نماز جمعه هامبورگ به ادامه سلسله مباحث ویژگی های صاحبان خرد ناب در قرآن پرداخت و سیره خردمندان پس از ارتکاب خطا و اشتباه را تشریح نمود. امام جمعه هامبورگ همچنین شرط پذیرش توبه و بازگشت از گناهان را بر اساس مبانی دینی مورد بررسی قرار داد.
متن خطبه های نماز جمعه هامبورگ به این شرح است:
خدای تعالی در آیاتی از قرآن کریم به اوصاف «اولوا الالباب» ـ صاحبان خرد و اندیشه ی ناب ـ پرداخته است و به فکر، اندیشه، عقیده، اخلاق و عمل آنها اشاره نموده است. لذا برای کسانی که قرآن را کتاب زندگی می دانند لازم و بلکه ضروریست که نگاه قرآن را، درباره ی ویژگیهای انسان خردمند بدانند.
از بین رفتن بدیها با انجام شدن خوبیها
قرآن کریم در ادامه آیات سوره مبارکه رعد، و در تبیین هشتمین صفتی که برای اولوا الالباب می شمرد، می فرماید: «وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّار؛ و با حسنات، سيئات را از ميان مىبرند؛ پايان نيك سراى ديگر، از آن آنهاست».[1][1] مطابق این آیه ی شریفه آنها کسانی هستند که با کارهای نیک و مطلوبِ ذات اقدس ربوبی، اعمال بدی را که ممکن است از روی غفلت مرتکب آن شده باشند را از بین می برند.
یکی از معانی محتمل در این آیهی شریفه این است که انسانهای عاقل و خردمند، اگر مرتکب خطائی شوند فقط به پشیمان شدن اکتفاء نمی کنند؛ بلکه درصدد جبران آن برمی آیند. لذا با کارهای نیک خود تلاش می کنند که این بدیها را از بین ببرند. البته احتمال دیگری نیز ممکن است برای این آیه قابل تصور باشد، و آن اینکه صاحبان اندیشهی ناب هیچگاه بدی را با بدی پاسخ نمی دهند. بلکه سعی و تلاش می کنند اگر کسی نسبت به آنها بدی کرده است با انجام خوبی و نیکی در حق وی، او را تربیت کنند. تا فرد خاطی از این پس در نوع برخورد خود تجدید نظر کند. چراکه خدای تعالی در خصوص این موضوع فرموده است: «اِدْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميم؛ بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است!».[2][2] البته ممکن است آیه درصدد بیان هر دو معنا باشد، چراکه در روایات نورانی پیامبر اکرم(ص) و اهلالبیت(ع) به مضمون هر دو معنا، اشاره شده است. لذا در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) که به معاذ بن جبل فرمودهاند آمده است: «إذا عَمِلتَ سَيِّئةً فاعمل بِجَنبِها حَسَنَةً تَمحُها؛ هنگامی که کار بدی کردی، در کنار آن کار خوبی انجام ده که آن را محو کند».[3][3] و همچنین در بیانی نورانی از امیرالمؤمنین علی(ع) در مورد همین موضوع آمده است: «عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْه؛ برادرت را در برابر کار خلافی که انجام داده است به وسیلۀ نیکی سرزنش کن! و شرّ او را از طریق انعام و احسان به او برگردان».[4][4]
سیره ی خردمندان پس از ارتکاب خطا و اشتباه
یکی از مسائلی که واضح و روشن است این است که «اولوا الالباب» چون دارای ایمان و خرد هستند، گناه را سم مهلک می دانند. لذا اگر خود یا دیگری بدیی انجام دهند، درصدد تربیت خود و دیگری بر می آیند. و سعی می کنند به هر طریقی جلوی تکرار آن بدی و جسارت را بگیرند. بههمین جهت بدون هر نوع تأخیر یا کوتاهی، در مقام توبه و بازگشت به حق بر می آیند. زیرا گناه اثر تخریبی در قلب آدمی می گذارد، و سبب کدورت دل و قلب و اختلاف با دیگری می شود، و خود و دیگری را تیره و تار می کند. لذا اگر این موضوع ادامه پیدا کند سیاهی و کدورت دل، باعث از بین رفتن قابلیت آشتی و فیضگیری قلب میشود. و گاهی استمرار آن نیز باعث سخت و سنگین شدن راه بازگشت میشود. چراکه در روایتی امام باقر(ع) در همین خصوص فرمودهاند: «مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ بَيْضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِي النُّكْتَةِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِكَ السَّوَادُ وَ إِنْ تَمَادَى فِي الذُّنُوبِ زَادَ ذَلِكَ السَّوَادُ حَتَّى يُغَطِّيَ الْبَيَاضَ فَإِذَا غَطَّى الْبَيَاضَ لَمْ يَرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَيْرٍ أَبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ـ كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ ـ[5][5]؛ هيچ بندهاى نيست جز آنكه در دلش نقطه سفيدى است و هر گاه گناهى كند، در آن نقطه ی سياهى پدید آید، اگر توبه و بازگشت نمايد، آن سياهى برود. و اگر در ارتكاب گناهان اصرار ورزد، سياهى بر سياهى مىافزايد. تا آنجا كه همه سفيدى دل را میپوشاند. و چون آن سفيدى از سياهى گناهان پوشيده شد، ديگر صاحب آن دل سياه هرگز به خوبى، صلاح و رستگاری برنمیگردد. و اين است سخن خدای عز و جل که میفرماید: «چنين نيست كه آنها مىپندارند، بلكه اعمالشان چون زنگارى بر دلهايشان نشسته است!».[6][6]
شرط پذیرش توبه و بازگشت از گناهان
همانطور که در مطالب گذشته اشاره گردید، در پذیرش توبه فقط پشیمانی از گناه کافی نیست. بلکه باید تلاش جدّی برای جبران آن عمل ناشایست نمود. و همچنین فرد گناه کار اصرار بر ادامه دادن و انجام دادن آن گناه نداشته باشد. چه اینکه آیه شریفه می فرماید: «وَ الَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ * أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلينَ؛ و آنها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مىافتند؛ و براى گناهان خود، طلب آمرزش مىكنند ـ و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟ـ و بر گناه، اصرار نمىورزند، با اينكه مىدانند».[7][7]
با توجه به مطالب گذشته که در خصوص اوصاف صاحبان خرد ناب طرح گردید، که این اوصاف در سورهی مبارکه «رعد» از آیه 19 به بعد مورد اشارهی خدای تعالی قرار گرفته است، بدون شک کسانی که این اوصاف را داشته باشند، به آنها «اولوا الالباب» گفته می شود. چراکه در این آیات هشت صفت از ویژگیهای آنان تبیین شده است، و در ادامه نیز در خصوص پایان کار این افراد می فرماید: آنها عاقبت خوبی در آخرت دارند و از بهشت مخصوص الهی برخوردار می شوند: «جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ * سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّار؛ (همان) باغهاى جاويدان بهشتى كه وارد آن مىشوند؛ و همچنين پدران و همسران و فرزندان صالح آنها؛ و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مىگردند (و به آنان مىگويند:) سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان! چه نيكوست سرانجام آن سراى جاويدان!».[8][8]
بهشت مخصوص، پایان کار صاحبان اندیشه و خرد ناب
در قرآن کریم 127 بار واژههای «جنّات و جنّت» آمده که تنها در یازده مورد از آنها تعبیر به «جَنَّاتُ عَدْنٍ» شده است. که بر اساس روایتی که در کتاب «درّ المنثور» آمده است، واژهی مزبور به معنای «بهشت مخصوص» است که «اولوا الالباب» به خاطر ویژگیهایی که در خصوص آنان بیان گردید، از آن برخوردارند.[9][9]
ویژگیهای اولوا الألباب در سایر آیات
قرآن کریم درباره ی خصوصیات و ویژگیهای «اولوا الالباب» در آیاتی غیر از آیات سوره ی مبارکه رعد، که بدان اشاره شد؛ می فرماید: «لَقَدْ كانَ في قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ؛ در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان انديشه بود!».[10][10] در این آیهی شریفه به یکی دیگر از ویژگیها و خصایص صاحبان خرد ناب اشاره دارد، و در تبیین آن میفرماید: این افراد «اهل عبرت و توصیه پذیری» هستند، و داستانهای قرآن را به صورت دقیق مورد تحلیل و ارزیابی قرار می دهند و از آن درس عبرت می گیرند. چنانچه از آیهای دیگر استفاده می شود که صاحب عقل و خرد ناب، «اهل تهجد و عبادت» است: «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْباب؛ (آيا چنين كسى با ارزش است) يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام، از عذاب آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است؟! بگو: «آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند يكسانند؟! تنها خردمندان متذكّر مىشوند!».[11][11] در جای دیگری نیز دربارۀ آنان می فرماید: «الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار؛ همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آن گاه كه بر پهلو خوابيدهاند، ياد مىكنند؛ و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند؛ (و مىگويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريدهاى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!».[12][12] صاحب عقل و خرد ناب بر اساس برنامهی دقیق زندگی که برای خودش ترسیم کرده است، «آینده نگر» است. چراکه قرآن دربارهی این ویژگی آنها می فرماید: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْباب؛ و زاد و توشه تهيه كنيد، كه بهترين زاد و توشه، پرهيزكارى است! و از من بپرهيزيد اى خردمندان!».[13][13] لذا آنها در اثر رعایت احکام الهی برای خود توشه جمع می کنند تا آخرت خود را آباد کنند.
سخن پایانی
از مجموعه آیاتی که درباره ی ویژگیهای «اولوا الالباب» عنوان گردید، این اصل مهم به دست می آید که آنها بر اساس باورهای خود زندگی می کنند، و با آینده نگری به مسئولیت فردی و اجتماعی خود عمل می کنند، و به خودسازی و جامعه سازی می پردازند، و درصدد حل مشکلات دیگران نیز می باشند. چراکه در وفاداری به عهدها و پیمانهای خود جدی هستند. آنان اهل نماز و انفاق و صبرند و همه ی مسیر زندگی خود را برای رضایت الهی قرار می دهند. از اتفاقات تاریخی و آنچه که در گذشته روی داده است، درسِ عبرت می گیرند. و در خلوت خود با پروردگارشان تلاش می کنند از قوت روحی بیشتری برخوردار باشند، تا در برابر ناملائمات و مشکلات بتوانند بایستند و مقاومت کنند.
[1][1]. الرعد/22.
[2][2]. فصلت/34.
[3][3]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج6، ص444، تهران، ناصر خسرو، چ سوم، 1372ش.
[4][4]. نهج البلاغة، الحکمة/158.
[5][5]. المطففین/14.
[6][6]. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج2، ص273، ح20، تهران، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، 1407ق.
[7][7]. آل عمران/135 و136.
[8][8]. الرعد/23 و 24.
[9][9]. ر.ک: سيوطى، عبدالرحمن بن ابىبكر، الدر المنثور فى التفسير بالماثور، ج4، ص57، قم، كتابخانه عمومى حضرت آيت الله العظمى مرعشى نجفى، چ اول، 1404ق.
[10][10]. یوسف/111.
[11][11]. الزمر/9.
[12][12]. آل عمران/191.
[13][13]. البقرة/197.