سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۰
چرا بهشت بر زائران عبدالعظیم حسنی(ع) واجب می‌شود

حوزه/ در مورد فضيلت زيارت، امامزاده سيدالكريم، عبدالعظيم حسنى (عليه السلام) دو حديث وارد شده ...

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، در مورد فضيلت زيارت، امامزاده سيدالكريم، عبدالعظيم حسنى (عليه السلام) دو حديث وارد شده كه به منظور توجه بيشتر به زيارت آن بزرگوار و درك فضيلت و معنويت بهتر از آستان نورانى آن سيد جليل القدر، مورد بررسى قرار مى گیرد.

* مَنْ زَارَ قَبْرَهُ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة. (1)

اين حديث ظاهرا از امام دهم حضرت هادى (عليه السلام) است، آن حضرت فرموده است: هر كس قبر عبدالعظيم حسنى (عليه السلام) را زيارت كند، بهشت بر او واجب مى گردد.

* محمّد بن يحيى العطّار عمن دخل على ابى الحسن علىّ بن محمّد الهادى (ع) من اهل الرّى قال دخلت على ابى الحسن العسكرى (ع) فقال اين كنت قلت زرت الحسين عليه السّلام فقال اما انّك لو زرت قبر عبد العظيم عندكم لكنت كمن زار قبر الحسين (ع). (2)

مردى از شهر رى مى گويد: در سامرا به حضور امام هادى (عليه السلام) رسيدم، آن بزرگوار از من سؤال كرد، كجا بودى؟ پاسخ دادم: من به زيارت حسين بن على (عليه السلام) رفته بودم، و اكنون از كربلا مي آيم. آن حضرت فرمود: توجه داشته باش ، اگر قبر حضرت عبدالعظيم (عليه السلام) را كه نزد شماست زيارت كرده بودى، مثل اين بود كه بزيارت قبر حسين بن على (عليه السلام ) رفته باشى!

بنابراين به دليل بيان امام دهم، پاداش زيارت حضرت عبدالعظيم (عليه السلام) با فضيلت زيارت سيدالشهداء (عليه السلام) مساوى مى باشد.

آن وقت ممكن است به خاطر مقايسه زيارت آن بزرگوار با زيارت حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) اين مطلب مطرح شود، كه: زيارت حضرت عبدالعظيمى كه، اولا نسب او با چهار واسطه به امام مجتبى (عليه السلام) مي رسد، و ثانيا مبارزه و فضيلت شهادتى نداشته است، با زيارت حضرت امام حسين (ع) كه اولا خود امام معصوم است، و نيز فرزند على (عليه السلام) و فاطمه (عليه السلام) مى باشد، و ثانيا در راه خدا آن همه مصيبتها و رنجها كشيده، و به فيض بزرگ شهادت رسيده، چگونه ممكن است، با هم مساوى و هم سنگ باشد؟!

براى توضيح اين معنى دو مطلب پراهميت را مورد دقت قرار مى دهيم:

الف: اعتبار سند حديث

اين حديث از نظر سند و مدرك معتبر است و بسيارى از عالمان آگاه و حديث شناس و مورخ و فقيه آن را در كتاب هاى متين و ارزشمند خود آورده اند كه از باب نمونه تعدادى از كتاب ها و نويسندگان آن را مورد توجه قرار مى دهيم:

محمد بن قولويه قمى، در كتاب كامل الزيارات، ص ‍ 324؛ شيخ صدوق، در كتاب ثواب الاعمال ص 124؛ حاج ميرزا حسين نورى در كتاب مستدرك الوسائل ج 3، ص 614 و 669؛ حاج شيخ عباس قمى در كتاب سفينة البحار ج 2، ص ‍ 121؛ حاج شيخ عباس قمى در كتاب مفاتيح الجنان ص 656؛ حاج شيخ عباس قمى در كتاب منتهى الامال ج 1، ص ‍ 179؛ محمد بن على اردبيلى در كتاب جامع الرواة ج 1، ص ‍ 460.

در كتاب هاى ديگر زيارتى و حديثى شيعه نيز اين حديث آمده است و علماى بزرگ حديث و رجال، همگان اين حديث را از لحاظ سند و مدرك معتبر و موثق دانسته اند. بنابراین موضوع حديث از لحاظ مدرك خدشه بردار نيست.

ب: دلالت و مفهوم حديث

از لحاظ دلالت و مفهوم نيز، مناسب است جهت تبيين معنى اين حديث چند جهت مورد دقت و بررسی قرار گیرد:

1 - موضوع مبارزه و هجرت

براى ارزش مبارزه و جهاد و فداكارى و شهادت حضرت ابى عبدالله عليه الصلاة و السلام، هرگز نمي توان اندازه اى قرار داد، و عمل آن بزرگوار را با اعمال ديگران مقايسه نمود: زيرا: الاسلام، «نبوى الحدوث و حسينى البقاء» است.

يعنى اسلام به وسيله پيامبر به وجود آمد و سبب بقاء و استمرار آن، حسين بن على (عليه السلام) بوده و اين معنى هم به راستى يك واقعيت اجتناب ناپذير است.

اما حضرت عبدالعظيم حسنى (عليه السلام) هم آن گونه نيست كه مبارزه و جهادى نكرده و در راه اسلام، صدمات و مشقت هائى تحمل ننموده باشد، بلكه بخش زيادى از عمر خود را در راه مبارزه و ستيز با حكام جور گذرانده و تحت تعقيب بوده است؛ و در این مسیر درگيرى و آوارگى داشته و نيز قيام و هجرت نموده است؛ در واقع مي تواند مشمول آيه: «و من يخرج من بيته مهاجرا الى الله» (3) قرار گيرد، و زيارت او، داراى ارزش و فضيلت زيادى باشد.

2 - اطاعت و ولايت اهل بيت (عليه السلام)

اگر چه نسب عبدالعظيم حسنى (عليه السلام) با چهار واسطه به امام حسن مجتبى علیه السلام مي رسد، و به اصطلاح وى امامزاده است، اما نبايد فراموش كرد كه ایشان امامزاده بزرگوارى است كه به خاطر خلوص و اطاعت، به مقامى مي رسد كه امام هادى (عليه السلام) مي فرمايد: أنت وليّنا حقا. (4) حقیقتاً؛ تو دوست ‌دار و یاور حقیقی ما هستی.

روى اين حساب، او ولىِّ ولىُّ الله مى گردد؛ در مورد ديگر، آن حضرت به خاطر مقام علمى و بيان حديث و نشر فرهنگ تشيع، براى عبدالعظيم حسنى (عليه السلام) سلام مي رساند، و از شخصيت او تجليل به عمل مى آورد(5).

3 - بيان عظمت و تقويت عقيده

جهت ديگرى را كه در تبيين اين حديث مي توان مورد توجه قرار داد اين است كه ممكن است امام هادى (عليه السلام) نسبت به آن مردمي كه از شهر رى به زيارت حسين بن على (عليه السلام) مشرف شده، نظر خاصى داشته و به اصطلاح حديث ناظر به مورد خاصى صدور يافته است؛ يعنى ممكن بوده آن مرد مقام حضرت عبدالعظيم را مورد توجه قرار نمي داده و نسبت به آن بزرگوار بى اعتنا و يا كم توجه بوده است و امام هادى (عليه السلام) خواسته است از اين راه از مقام والاى سيدالكريم، تجليل كرده و اعتقاد آن مرد را تقويت نموده باشد. بدين لحاظ چنين مطلبى را درباره زيارت وى براى آن مرد، ابراز داشته اند!.

علامه عالي قدر، مرحوم شيخ عبدالحسين امينى نويسنده كتاب كم نظير الغدير در پاورقى كتاب كامل الزيارات مي نويسد: اين حديث به خصوصيت آن راوى و آن مرد زيارت كننده، توجه خاصى دارد و معلوم مى شود كه آن شخص نسبت به مقام حضرت عبدالعظيم (عليه السلام) بى اعتنا بوده و از خود نسبت به آن حضرت رغبتى نشان نمي داده و از مقام و شخصيت والاى آن بزرگوار بى اطلاع بوده است. (6)

به همین خاطر حضرت امام هادى (عليه السلام) هم خواسته است عظمت عبدالعظيم را مورد تجليل قرار داده و معرفت آن مرد را تقويت نموده باشد.

4 - شرائط خاص زمان و مكان

ممكن است شرائط خاص زمانى و مكانى سبب گرديده باشد كه امام هادى (عليه السلام) فضيلت زيارت حضرت عبدالعظيم را مانند فضيلت زيارت سيدالشهداء (عليه السلام) محسوب داشته، و اين درك فضيلت را مخصوص آن زمان قرار داده است.

زيرا متوكل عباسى و برخى ديگر از حكام جور، پس از تخريب بارگاه حضرت حسين (عليه السلام) براى جلوگيرى از زيارت آن بزرگوار، مأموران دژخيم و جلادى را به مراقبت و نگهبانى گماشته بودند كه به صغير و كبير رحم نمى كردند و جان افراد در خطر كشته شدن قرار مي گرفت؛ حتى زائرين زيادى را بي رحمانه به خاك و خون كشيده بودند(7).

آن گاه حضرت امام هادى (عليه السلام) خواسته است با بيان عظمت و فضيلت زيارت عبدالعظيم حسنى (عليه السلام) بدين وسيله، جان افراد را از مرگ و خطر حفظ كرده باشد.

5 - تشكيل پايگاه و مركز تبليغ

مسئله لزوم پايگاه سازى و تشكيل مراكز تجمع نيروها و اجتماعات، موضوعى است كه به طور كلى از اخبار و احاديث به دست مى آيد، روشن مى شود كه ائمه اطهار (ع) دوست مي داشتند، شيعيان با هم باشند، گرد هم جمع شوند، مذاكره كنند، و براى حفظ كيان تشيع و نشر معارف و گسترش مكتب، فعاليت هاى دينى و تبليغى و اجتماعى داشته باشند.

براى اين مطلب هم، دلائل و شواهد فراوانى وجود دارد كه برخى از آن را مورد مطالعه و دقت قرار مى دهيم:

الف): «خثيمه» مى گويد براى خداحافظى به حضور امام باقر (عليه السلام) رفتم. آن بزرگوار براى شيعيان سلام رسانيد و سفارش كرد، آنان تقوى پيشه باشند، توانگران از نيازمندان حمايت نمايند، در اجتماعات هم شركت كنند و با يكديگر ملاقات و مذاكره برقرار سازند، سپس ‍ فرمود: فَإِنَّ لُقِيَّا بَعْضِهِمْ بَعْضاً حَيَاةٌ لِأَمْرِنَا رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا (8).

اگر شيعيان ما با هم ملاقات و ديدار داشته باشند، اين كار سبب احياى راه ما مى شود، خدا رحمت كند بنده اى را كه راه و هدف هاى ما را زنده بدارد.

ب): وقتى امام زين العابدين (عليه السلام) كنار قتلگاه شهيدان كربلا، منقلب و ناراحت مى شود، حضرت زينب (عليهاالسلام) او را دلدارى مي دهند، كه وضع آن جسدهاى مطهر اين طور نمى ماند!

وَ يَنْصِبُونَ لِهَذَا الطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِيكَ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ لَا يَدْرُسُ أَثَرُهُ وَ لَا يَعْفُو رَسْمُهُ عَلَى كُرُورِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّام. (9).

فرزند برادرم! از اين كه وضع بدن هاى اين شهداء و آثار آنان را اينگونه مى بينى، ناراحت نباش، در سرزمين كربلا، براى قبر پدر بزرگوار تو، علامت و مركزى به وجود مي آيد، كه آثار آن هرگز محو و نابود نمى گردد، بلكه با مرور ايام آثار آن زنده تر و پاينده مى شود!.

ج): على بن مهزيار مى گويد: از امام جواد (عليه السلام) سؤ ال كردم: اى امام بزرگوار! قربانت گردم، آيا فضيلت زيارت پدر شما امام رضا (عليه السلام) بيشتر است يا فضيلت زيارت امام حسين (عليه السلام)؟ آن حضرت فرمود:

زِيَارَةُ أَبِي أَفْضَلُ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَزُورُهُ كُلُّ النَّاسِ وَ أَبِي لَا يَزُورُهُ إِلَّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشِّيعَةِ. (10).

زيارت پدرم داراى فضيلت بالاتر است، و علت آن هم اين است كه اباعبدالله (عليه السلام) را همه مردم زيارت مي كنند، اما زيارت پدرم را فقط عده خاصى از شيعه انجام مي دهند.

علامه امينى در تفسير و تبيين اين حديث مي نويسد: در متن حديث دليل مستحب بودن و بالاتر بودن زيارت امام رضا (عليه السلام) روشن است و منظور اين نيست كه به طور مطلق زيارت امام رضا (عليه السلام) بر زيارت امام حسين (عليه السلام) برترى دارد، بلكه اين روايت ناظر به زمان خاصى است كه زيارت كنندگان قبر امام رضا (عليه السلام) كم بوده اند و به خاطر دورى راه و موانع ديگر (كه آن روز در شهرهاى حجاز و ساير جاها نسبت به شيعيان حاكم بوده) نسبت به آن علاقه نشان نمى دادند. (11)

بنابراين از اينكه امام باقر (عليه السلام) ملاقات افراد و تشكيل اجتماع را دوست مى دارند، و بدان توصيه مى كنند، حضرت زينب، امام سجاد (عليه السلام) را دلدارى و نويد مي دهند كه مزار حسين (عليه السلام) مركز ولايت و تجمع پيروان آن حضرت مى شود و امام جواد (عليه السلام) براى زياد شدن زائرين قبر امام رضا (عليه السلام) فضيلت برتر معرفى مى كنند، به اين نتيجه مي توان رسيد كه پيشوايان اسلام، تأسيس  مراكز جديد و پايگاه هاى زيارت و اجتماعات را به منظور احياى آثار امامت و ولايت دوست مى داشته اند و براى آن تشويق و تأكيد مى نمودند.

روى اين حساب، بيان امام هادى (عليه السلام) كه فرموده اند: اگر كسى حضرت عبدالعظيم (عليه السلام) را در شهر رى زيارت كند مثل اين است كه حسين (عليه السلام) را در كربلا زيارت نموده، شايد يك جهت عمده آن اين باشد كه آن حضرت مي خواسته است با اين گونه تحريك ها و تشويق ها، براى معرفى اهل بيت (عليه السلام) و نشر معارف خاندان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) پايگاه عبادت و زيارت و بالاخره، مركز تبليغ و ارشاد و مبارزه و سازندگى جديدى به وجود آورده باشد.

خاصه اينكه در عصر امام جواد و امام هادى (عليه السلام) بارگاه امام حسين (عليه السلام) مورد توجه شيعيان واقع شده بود و با وجود فشارها و مخالفت هاى دشمن هر طورى شده بود، آنان به زيارت آن بزرگوار مشرف مي شدند، اما شهر رى و مزار عبدالعظيم (عليه السلام) برخلاف قبر امام حسين (عليه السلام) كه در مركز بلاد اسلامى مانند: مكه، مدينه و نجف واقع شده بود، آن روز زائر كمترى داشت.

اضافه بر اين، آن طور كه از بيان امام هادى (عليه السلام) نسبت به آن مردى كه كربلا رفته بود، استفاده مى شود، وى و شايد ديگران هم، به مقام بلند حضرت عبدالعظيم (عليه السلام) آن معرفت لازمى را كه مى بايست داشته باشند، نداشته اند، بدين لحاظ امام هادى (عليه السلام) خواسته است اولا، شخصيت آن بزرگوار را معرفى كرده، ثانيا، عقيده آن راوى را تقويت نموده (12) و ثالثا، با تشويق جهت توجه و تشكيل مركز جديد تبليغى و مبارزاتى، ارشاد مفيدى نموده باشند؛ بدين خاطر زيارت حضرت عبدالعظيم (عليه السلام) را با زيارت حضرت حسين (عليه السلام) مساوى دانسته و ضرورى شناخته اند.

پی نوشت:

1- سفينة البحار، ج 2، ص 121.

2- كامل الزيارات ، ص 324.

3- سوره نساء، آيه 100.

4- كمال الدين صدوق ، ج 2، ص 51.

5- مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 613.

6- كامل الزيارات ، ص 324.

7- تاريخچه كربلا ص 110.

8- اصول كافى ، ج 2 ص 176.

9- تتمه المنتهى ، ص 243 رجوع شود به كتاب ((زينب كبرى )) (عليه السلام ) اثر ديگر نويسنده .

10- من لايحضره الفقيه ، ج 2، ص 349، كامل الزيارات ص 307.

11- كامل الزيارات ، ص 307.

12- ثواب الاعمال ،ص 124.

منبع: زندگانى حضرت عبدالعظيم (عليه السلام) احمد صادقى اردستانى

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha