سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ |۱۷ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 19, 2024
مرحوم نجم آبادی

حوزه/ در متون ديني ما در باب مخالفت با تجملات دنيوی و دنياگرايی تأكيدات فراواني شده است، يكي از كمالات اخلاقي انسان ساده زيستي است، زاهدانه زیستن، پاسخ انسان‌های دانا و متفکر به زندگي ناپايدار دنياست که در پرتو آن، آرامش درون و برون برایشان حاصل می‌شود.

آیه:

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ حدید/20

زندگی دنيا جز متاعي فريبنده چيزي نيست.

آینه:

حکایت؛ مرحوم شیخ هادی نجم‌آبادی متصدی ساختمان بیمارستان وزیری تهران که موقوفه یکی از رجال است، شده بود و همه روزه به بنّا و کارگر سرکشی می‌کرد و نظارت داشت، روزی ناصرالدین‌شاه همراه تنی چند از وزیران و رجال دولت، بی‌خبر به دیدار شیخ رفت و از کارگرانی که سرگرم خاک‌برداری بودند، پرسید آقا شیخ هادی کجاست؟

گفتند نمی‌دانیم آقا شیخ هادی کیست؟ البته دو تا شیخ همه‌روزه اینجا می‌آیند و اینک بر روی آن خاک‌ها دراز کشیده‌اند،

وقتی نزدیک شدند، شیخ بر خاک رویی دراز کشیده بود، احترامات لازمه را بجا آوردند، شیخ به‌سادگی و وارستگی از سلطان و درباریانش پذیرائی طلبگی کرد، ازقضا در آن نزدیکی‌ها دوره‌گردی انگور فروش از نداشتن مشتری و بینوائی در خماری بود، شیخ مقداری انگور از او خرید و نزد مهمانان گذاشت، شاه که حالت وارستگی و آخوندی شیخ هادی نجم آبادی را دید، برای خوشایند وی دستور داد تا همراهان انگورها خریداری کنند، همه  برای خوشایند شاه از یکدیگر پیش‌دستی کرده و انگورها را به قیمت گزاف خریدند و شیخ از اینکه تیره‌بختی به نوایی رسید شاد شد.

آری! جناب شیخ چنین در کنار مردم و افراد بی‌بضاعت در کمال سادگی و به‌دوراز تجملات می‌زیست و دنیا برای ایشان بسیار بی‌ارزش بود.1

رو قناعت کن صغیرا تا که کار آسان شود                         گر تو آسان گیر باشی کارها دشوار نیست

1.       با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha