به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، محمدجعفر رضایی شامگاه دوشنبه در نشست علمی « جایگاه و تطور عقل در امامیه نخستین » اظهارداشت: یکی از مسائل مهم در تاریخ کلام اسلامی بحث از معنا و جایگاه عقل است وپذیرش یا رد عقل به عنوان یکی از منابع دینی تأثیر بسیاری در یک نظام اعتقادی خواهد داشت.
این محقق و پژوهشگر با بیان اینکه سرگذشت مسئله عقل در دوران نخستین (تا نیمه قرن پنجم) در امامیه با توجه به دو نقطه عطف قابل بررسی می باشد، افزود: شکلگیری متکلمان در اواخر سده اول و تعاملات کلام امامیه و معتزله از اواخر سده چهارم می تواند مورد بررسی قرار بگیرد.
وی افزود: در بخش نخست نشان داده شد که قرآن و روایات نخستین (قرن نخست) به جنبههای معرفتی عقل توجه نشان داده و مسلمانان را به تعقل فراخواندهاند. از اواخر سده اول با ظهور متکلمان نخستین تحولات در عقلگرایی امامیه محقق شد.
رضایی ادامه داد: در مسئله وجودشناسی هرچند محدثان عقل را جوهری مستقل از انسان میدانستند، ولی متکلمان صرفاً عقل را ابزاری در انسان برای معرفت میدانستند، در مسئله رابطه عقل و منابع وحیانی هر چند همه امامیه در این دوره به حجیت توأمان عقل و امام معتقد بودند، ولی محدثان صرفاً از عقل برای فهم معارف وحیانی بهره میبردند و متکلمان امامیه علاوه بر فهم و استنباط معارف دینی، برای تبیین و نظریهپردازی برونمتنی معارف دینی و دفاع از اندیشههای خود در برابر مخالفان نیز از عقل استفاده میکردند.
استاد دانشگاه بیان داشت: در بحث رابطه عقل و معرفت هر چند محدثان و بسیاری از متکلمان معرفت را اضطراری میدانستند و معتقد بودند که خداوند معرفت را در قلب انسان قرار میدهد و عقل انسان با عقلانی یافتنشان به آنها اقرار میکند؛ ولی بنا به دیدگاه هشام بن حکم و شاگردانش این معرفت پس از استدلال بالفعل میشود.
وی خاطرنشان کرد: از نیمههای سده سوم تعاملات کلام امامیه و معتزله زمینه تحولات بعدی در مسئله عقل را فراهم نمود، هرچند عالمان امامیه در مدرسه قم مانند کلینی و صدوق با احیای اندیشههای کلامی مدرسه کوفه و تعاملی حداقلی با معتزله سعی کردند در برابر این جریان ایستادگی کنند، ولی دانشمندان امامیه در مدرسه بغداد گامهای مهمی در نزدیک کردن کلام امامیه و معتزله برداشتند.
استاد دانشگاه گفت: در بحث وجودشناسی عقل هرچند شیخ مفید همچون متکلمان مدرسه کوفه عقل را عرضی میدانست که خداوند در وجود انسانها قرار داده و به وسیله آن انسان امور استنباطی را میفهمد و خوب و بد را تشخیص میدهد، سید مرتضی و دیگر شاگردانش همچون معتزلیان عقل را صرفاً مجموعهای از علوم بدیهی دانستند که پایه اولیه استدلالهای کلامی و تشخیص حسن و قبح است.
رضایی افزود: در مباحث معرفتشناسی عقل عالمان مدرسه کلامی بغداد (اگر حسن بن موسی نوبختی را نادیده بگیریم) با پذیرش نظریه اکتسابی بودن معرفت و رد معرفت اضطراری و همچنین وجوب نظر ارتباط نزدیکتری با معتزله پیدا کردند، در این بین شیخ مفید در بحث رابطه عقل و وحی همچنان مانند پیشینیان خود میاندیشید و با معتزله مخالفت میکرد. این در حالی است که سید مرتضی در این بحث اندیشههای استاد خود را به نقد کشید و همچون معتزله عقل را بینیاز از وحی دانست.
وی ادامه داد: در همه این مباحث ابوالفتح کراجکی با شیخ مفید همراهی کرد، در حالی که دیگر شاگردان مفید اندیشه او را کنار گذاشته و با سید مرتضی همراه شدند.
در ادامه این کرسی ترویجی، نقد و مناظره سخنران نشست به سوالات اساتید و محققان حاضر در جلسه پیرامون جایگاه عقل، قلمرو عقل و رابطه عقل و معرفت سازی همچنین دیدگاه شیخ مفید و سید مرتضی پاسخ گفت.
انتهای پیام ۳۱۳/۱۷
نظر شما