به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در تهران، آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی، از شاگردان امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی(ره)، در ساعات اولیه صبح امروز، درگذشت.
این عالم فقید در سال 1303 در كرمانشاه به دنيا آمد، پدرش سيد هاشم فرزند حاج سيدجعفر از متدينين خسروشاه ( خسروشهر)، در مسير سفر زيارت عتبات عاليات، در كرمانشاه رحل اقامت ميافكند، بعد از اينكه همسرش فوت ميكند، با خانوادهاي يزديالاصل، وصلت ميكند. آيتالله خسروشاهي ثمره اين ازدواج مبارك است، پدر براي اين كه به روايت «در فتنههاي آخرالزمان به قم پناه ببريد» عمل كرده باشد، به قم مهاجرت ميكند و زماني كه آيتالله خسروشاهي 7-8 ساله بوده از دنيا ميرود.
پس از فوت پدر، كودكي آيتالله خسروشاهي، به سرپرستي مادر به سختي سپري ميشود و در عنفوان جواني تقديري مبارك او را به محضر مرحوم آيتالله حاج شيخ عباس تهراني ميكشاند.
وي فريفته اخلاق و جاذبههاي معنوي آيتالله شيخ عباس تهراني ميشود و ميل به طلبگي در او شدت مييابد و با اينكه از سختيهاي زندگي طلبگي و مشكلات طلبهها و حوزههاي علميه با خبر است با تني چند از دوستانش خدمت آن بزرگوار ميرسند و از ايشان ميخواهند كه دروس حوزوي را در محضرش آغاز كنند، آيتالله تهراني كه از شاگردان برجسته حاج شيخ عبدالكريم حائري به شمار ميرفته، دروس مقدماتي حوزه را براي اين گروه كوچك تدريس ميكنند.
آيتالله خسروشاهي، وقتي با فدائيان اسلام و سپس با امام خمینی آشنا ميشود، شجاعانه و عاشقانه در وادي مبارزه با رژيم طاغوت قدم می گذارد.
در مدرسه فيضيه با علامه طباطبايي آشنا ميشود و رابطهشان به دوستي نزديكي ميانجامد و در جلسات تفسير و اخلاق ايشان شركت ميكند . او همچنین به مجلس درس فقه آيتالله العظمی بروجردي راه مييابد و از آنجا وارد جرگه اصحاب جامعالاحاديث ميشوند . دروس خارج اصول را نزد مرحوم عبدالجواد اصفهاني شاگردي ميكند و در بحثهاي فقهي منزل مرحوم آيتالله العظمی گلپايگاني به همراه بزرگاني چون مرحوم آيتالله شيخ عليپناه اشتهاردي و مرحوم آيتالله مشكيني حاضر ميشود.
آیت الله خسرو شاهی به امر آيتالله العظمی گلپايگاني براي تبليغ به كرمانشاه ميرود و بعد از محرم 42 كه به خاطر سخنرانياش در عاشورا در كرمانشاه به شهرباني احضار شد، براي فرار از آزار و اذيتهاي سازمان امنيت و به عشق امام خميني، رهسپار نجف ميشود و ضمن حضور در درس امام از محضر مرحوم سيدعبدالاعلي سبزواري در درس خارج بهره ميبرند تا اينكه به امر امام خميني دوباره به كرمانشاه باز ميگردد.
بعد از ازدواج دخترش با حجتالاسلام شيخ محسن حبيبي، به تهران كوچ ميكند و بعد از انقلاب علي رغم دعوت بزرگاني چون شهيد دكتر بهشتي، به مناصب قضايي و دولتي نزديك نميشود و به اقامه نماز جماعت در مسجد المهدي(عج) و تدريس بعضي از دروس حوزوي در مدارس علميه تهران از جمله مروی بسنده ميكند.