خوشبختانه در سالهاى اخیر مباحث اخلاقى در «حوزه»؛ رونق خوبی گرفته است و اساتید حوزه به ویژه مراجع عظام تقلید مقدارى از وقت خود را به این مهم اختصاص داده اند ، خبرگزاری حوزه ، در راستای ترویج سبک زندگی دینی از منظر آیات، روایات و سیره بزرگان دین، برخی احادیث کوتاه اخلاقی که از سوی حضرت آیت الله مکارم شیرازی با بیان ساده و جذّاّب شرح داده اند را منتشر می کند.
قالَ الرِّضا(علیه السلام): «مِنْ أَخْلاقِ الأنْبیاءِ التَّنَظُّف».(1)
امام رضا(علیه السلام) مى فرماید: «پاکیزه بودن از اخلاق انبیاست».
از جمله شرایطى که براى انبیا ذکر مى کنند عدم صفات تنفّر زا در آنان است. ممکن است در میان آنها فردى نابینا باشد، مثل یعقوب(علیه السلام) که نابینا شد، امّا به بیمارى تنفّرآمیز مبتلا نمى شوند، و این افسانه اى که درباره حضرت ایّوب(علیه السلام) نقل شده که بدنش کرم زد، دروغ است و ساخته افراد خرافى است.
همچنین انبیا، اخلاقى که مایه تنفّر است را هم نباید داشته باشند، به عنوان مثال نباید تندخو و خشن باشند، چون نقض غرض مى شود، چرا که خداوند نبى را براى جلب مردم فرستاده است و اگر تندخو باشد مردم از او دورى مى کنند.
همچنین انبیا از انحرافات اجتماعى که لکّه ننگى به حساب مى آید نیز باید دور باشند، چون موجب تنفّر مى شود، به عنوان مثال اگر همسر پیغمبر از جادّه عفّت ، انحراف داشته باشد باعث تنفّر مى شود و مردم به او اعتماد نمى کنند، و امّا زن حضرت لوط(علیه السلام)و یا پسر حضرت نوح(علیه السلام) فقط انحراف اعتقادى و ایمانى داشتند.
از اینجا مى فهمیم که چرا پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به عطریّات و وسایل خوش بو اهمّیت مى دادند، و مقیّد به نظافت بودند، مسواک مى زد، و زمانى که مى خواستند از خانه خارج شوند، خود را در ظرف آب نگاه مى کردند.
مطابق این حدیث امام(علیه السلام) یکى از اخلاق انبیا را نظافت معرّفى کرده که شامل نظافت ظاهرى و باطنى مى شود، یعنى آنها هم نظافت اخلاقى و هم نظافت ظاهرى داشتند.
این یکى از اصول مشترک در زندگى همه امامان معصوم(علیهم السلام) بوده که علاوه بر آراستگى باطن و روح و روان، ظاهرى زیبا، پاکیزه و آراسته داشته اند.
بعضى خیال مى کنند همین مقدار که انسان ایمان محکم، و باطنى پاک داشته باشد کافى است، و ظاهر و شکل و قیافه، هرگونه باشد عیبى ندارد، چنین خیالى از نظر اسلام خیال باطل مى باشد، بلکه به عکس بخشى از برنامه ها و دستورهاى اسلام مربوط به نظافت، زیبایى و آراستگى ظاهر، مثل قیافه و لباس و رنگ و بو است، براى روشن شدن این مطلب، لازم است به بررسى آن از جهت آیات، روایات و سیره بزرگان دین بپردازیم.
زینت های الهی و بندگان خوب وصالح خدا
قرآن هیچ گاه این حس را سرکوب و استفاده از آن را منع نکرده و با صراحت اعلام مى دارد زینتهایى که خدا داده در ابتدا و بالذات متعلّق به بندگان خوب وصالح خداست و دیگران ریزه خوار سفره مؤمنان هستند.
قرآن مجید مى فرماید:
«(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِىَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الاْیَاتِ لِقَوْم یَعْلَمُونَ); اى پیامبر بگو: «چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگان خود آفریده و روزیهاى پاکیزه را حرام کرده است؟!» بگو: «اینها در زندگى دنیا متعلّق به آنهایى است که ایمان آورده اند (اگرچه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند ولى) در قیامت به مؤمنان اختصاص خواهد داشت، این چنین آیات را براى کسانى که آگاهند شرح مى دهیم».(1)
و مى فرماید: «(یَا بَنِى آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد...); اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید».(2)
این جمله مى تواند هم اشاره به «زینتهاى جسمانى» باشد که شامل پوشیدن لباسهاى مرتّب و پاک و تمیز، و شانه زدن موها، و به کار بردن عطر و مانند آن مى شود، و هم شامل «زینتهاى معنوى» یعنى خصایص انسانى و فضایل اخلاقى و پاکى نیّت و اخلاص.(3)
مرحوم بحرانى در ذیل آیه (خُذُوا زِینَتَکُمْ...) نقل مى کند: حضرت امام حسن مجتبى (علیه السلام) در موقع نماز بهترین لباسهاى خود را مى پوشید. هنگامى که از آن حضرت علّت را جویا شدند فرمود: «اِنَّ الله تعالى جَمِیلٌ یُحِبُّ الجَمالَ فَاَتَجَمَّلُ لِرَبّى وَ هُو یَقولُ: (خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد) فَاَحَبَّ أن ألْبَسَ أجْوَدَ ثِیابى; خداوند زیبا است و زیبایى را دوست دارد، به همین جهت من براى پروردگارم خود را آرایش مى کنم که فرموده است زینتهاى خود را در هنگام عبادت در برگیرید. پس خداوند دوست مى دارد که من بهترین لباسم را بپوشم».(4)
و باز مرحوم بحرانى نقل مى کند که امام صادق(علیه السلام)لباس زیبایى پوشیده بود، عبّاد بن کثیر با حضرت برخورد کرد و لب به اعتراض گشود و گفت: تو از خاندان نبوّتى، پدرت (على(علیه السلام)) این گونه لباس نمى پوشید، لباس او بسیار ساده بود. چرا چنین لباس زیبایى به تن کرده اى؟ بهتر نبود لباس ساده تر و ارزان ترى مى پوشیدى؟
امام صادق(علیه السلام)فرمود: «واى بر تو اى عبّاد! چه کسى حرام کرده است زینتهایى را که خداوند براى بندگانش آفریده و روزیهاى پاکیزه را؟ خداوند دوست دارد نعمتى را که به بنده اى عطا کرده است آن را بى کم و کاست بر تنش ببیند (یعنى دوست دارد که بنده اش به طور کامل از آن بهره گیرد).(5)
قرآن نیز مى فرماید: «(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تُحَرِّمُوا طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللهُ لَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ); اى کسانى که ایمان آورده اید چیزهاى پاکیزه را که خداوند براى شما حلال کرده برخود حرام نکنید، و از حدّ تجاوز ننمایید، زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمى دارد».(6)
در شأن نزول این آیه آمده: «روزى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درباره رستاخیز و وضع مردم در آن دادگاه بزرگ الهى بیاناتى فرمود. این بیانات مردم را تکان داد و جمعى گریستند و به دنبال آن جمعى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله)تصمیم گرفتند پاره اى از لذّتها و راحتیها را بر خود تحریم کرده و به جاى آن به عبادت بپردازند،... عثمان مظعون قسم یاد کرد که آمیزش جنسى را با همسر خویش ترک گوید و به عبادت بپردازد. روزى همسر عثمان بن مظعون که زن جوان و صاحب جمالى بود، نزد عایشه آمد، عایشه از وضع او متعجّب شد و گفت: چرا به خودت نمى رسى، و زینت نمى کنى؟! در پاسخ گفت: براى چه کسى زینت کنم؟ همسرم مدّتى است که مرا ترک گفته و رهبانیّت پیش گرفته است، این سخن به گوش پیامبر(صلى الله علیه وآله)رسید و فرمان داد که همه مسلمانان به مسجد آیند، هنگامى که مردم در مسجد اجتماع کردند، حضرت بالاى منبر قرار گرفت و پس از حمد و ثناى پروردگار فرمود: چرا بعضى از شما چیزهاى پاکیزه را برخود حرام کرده اید؟ من سنّت خود را براى شما بازگو مى کنم، هرکس از آن روى گرداند از من نیست، من قسمتى از شب را مى خوابم و با همسرانم آمیزش دارم و همه روزها را روزه نمى گیرم...».(7)
بررسی چند روایت درخصوص پاکیزگى و بهداشت
در روایات اسلامى و گفتار امامان معصوم(علیهم السلام) از هر عاملى که موجب ناپاکى و کثیفى مى شود نهى شده، و به هر امرى که باعث پاکیزگى و بهداشت مى گردد تأکید شده است. به عنوان نمونه چند روایت را ذکر مى کنیم:
الف) على بن جعفر(علیه السلام) مى گوید: «عن أخیهِ أبی الحسن(علیه السلام): سألتُه عن قصّ الشاربِ، أمِنَ السُّنَّةِ؟ قال: نعم. وقال أمیرالمؤمنین(علیه السلام): أخْذُ الشاربِ مِن النظافَةِ، وهو مِن السَنَّة; از برادرم امام کاظم(علیه السلام) در مورد کوتاه نمودن شارب پرسیدم که آیا از سنّت است؟ فرمود: آرى.(8)امیرمؤمنان(علیه السلام) هم فرمود: کوتاه کردن شارب از نظافت واز سنّت پاک اسلام است».(9)
از آنجا که شارب و سبیل بلند کمینگاه میکروب خواهد شد، و عملى بر خلاف بهداشت و نظافت است، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) براى فهماندن مطلب به مردم عصرش، به جاى میکروب، از شیطان نام برده، چراکه شیطان در اصل به معناى هر موجود موذى است; و چنین فرمود:
«لایُطَوِّلَنَّ اَحَدُکُم شارِبَهُ، فَاِنَّ الشَّیطانَ یَتَّخِذُهُ مَخابِیاً; قطعاً هیچ یک از شما سبیل خود را بلند نکند، زیرا اگر بلند کند، شیطان آن را کمینگاه خود قرار مى دهد».(10)
ب) امام باقر(علیه السلام) مى فرماید: «ناخنها به این خاطر گرفته مى شوند که آنها محل خوابگاه شیطان است».(11)
ج) رسول خدا(صلى الله علیه وآله) دندان چند نفر از مسلمانان را زرد دید، به آنها فرمود: «چرا دندانهاى شما زرد و کثیف است؟ چرا مسواک نمى زنید؟».(12)
د) امام کاظم(علیه السلام) فرمود: «اَلْعِطْرُ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلین; استفاده از عطر، از شیوه هاى رسولان خداست».(13)
و نیز امام صادق(علیه السلام) فرمود: «کانَ رسولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) یُنْفِقُ فىِ الطِّیبِ اَکْثَرَ مِمّا یُنْفِقُ فىِ الطَّعامِ; رسول خدا(صلى الله علیه وآله)آنچه را که براى مصرف عطر و بوهاى خوش، خرج مى کرد، بیشتر از آن بود که براى غذا مصرف مى نمود».(14)
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرموده است: «با هر چیزى که توان دارید نظافت کنید، چرا که خداوند متعال، اسلام را بر اساس نظافت بنا کرده است، و جز انسان پاکیزه و پاک وارد بهشت نگردد».(15)
منابع:
1. بحارالانوار، ج 78، ص 335 ; تحف العقول، حکمت 4.
1. اعراف، آیه 32.
2. اعراف، آیه 31.
3. تفسیر نمونه، ج 6، ص 147.
4. تفسیر برهان، ج 2، ص 10; تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 19 .
5. تفسیر نمونه، ج 6، ص 11; وسائل الشیعه، ج 3، ص 347.
6. مائده، آیه 87 .
7. تفسیر نمونه، ج 5، ص 60.
8. فروع کافى، ج 6، ص 478.
9. تحف العقول، ص 102.
10. فروع کافى، ج 5، ص 448.
11. مکارم الاخلاق، ص 72.
12. فروع کافى، ج 6، ص 495.
13. فروع کافى، ج 6 ، ص 511.
14. همان مدرک، ص 512.
15. میزان الحکمه، ج 10، ص 93.