به گزارش خبرگزاری «حوزه» حجت الاسلام والمسلمین فعالی در ادامه سلسله جلسات «زندگی معنوی» به منظور بررسی زندگی معنوی و آرمانی در موسسه آل یاسین به تبیین کم و بیش بودن عمر انسان ها وحکمت های قبض و بسط رزق، در آیات و روایات پرداخته است.
در جلسه گذشته بيان شد كه اولین عامل یقظه؛ یعنی، «شكر نعمت» با سه چيز حاصل ميشود: نوارنيّت عقل، درخشش برق منّت، و پند گرفتن از أهل بلا. به هر میزان که انسان از هوای نفس تبعیت نمايد از نورانیّت عقل وی کم ميگردد و به هر ميزان از احکام عقل تبعیت نمايد از ظلمات او کاسته شده، به نورانیّت وی افزوده میشود تا جايي كه عقلش منوّر شده و نور عقل پيدا ميكند.
و اما ادامه بحث:
عامل دوم) درخشش برق منّت
در خصوص عامل دوم چند نکته لازم است بیان شود :
نکته اول: نعمتها از دید انسان دو گونهاند؛ امتنانی (لايق پاداش نبیند) و استحقاقی (لايق پاداش بداند)
نکته دوم: لازمه «شیم برق المنة» این است که عمل خود را لایق پاداش نبیند؛ زیرا، «شیم برق المِنَّة»؛ يعني اينكه انسان یا سالک به حالتی برسد که تمام نعمتهایی که به او داده شده را به عنوان نعمتهاي امتنانی ببیند، نه استحقاقی.
نکته سوم: کسی که مدعی است و معصوم نیست، نعمتهایی که به او داده میشود نعمت امتنانی است و کسی که معصوم است و مدعی نیست در حقیقت نعمتها را تماماً امتنانی میداند.
عامل سوم) پند گرفتن از أهل بلا
الاعتبار باهل البلاء؛ یعنی از اهل بلا عبرت گیرد. این تعبیر حاوی سه مطلب است:
* اعتبار یعنی عبور.
* انسان، خود را با پايين تر از خود مقایسه نمايد تا آرام گیرد و به بالاتر از خود نگاه كند تا از کبر او کاسته شده، به تلاش و کوشش خود بیفزاید و بالاتر این که خواجه میفرماید: مؤمن کسی است که اصلا مقایسه نکند.
* خداوند قبل از این که بلا دهد ظرفیت آن را میدهد.
بر این اساس اگر اولاً در شخص، نور عقل باشد، ثانیاً اعمال خود را به حساب نیاورده، امتنانی بداند و ثالثاً این که خود را با فرودستان مقایسه کند، به احساس شکر دست مییابد که حاصل آن، ازدیاد و سرشاری است. همه برای افزایش کسب و کار میکنند. امّا قرآن میفرماید افزایش خواهی اشکال ندارد ولی روش صحیح آن راهكاري معنوي و قرآني است كه ميتوان به دو نمونه آن يعني شکر و توکل اشاره كرد.
بیایید یکبار به سخنان خداوند اعتماد کنیم.
وَ أَمَّا مُطالِعَةِ الجِنَایَةِ فَإِنَّهَا تَصِحُّ بِثَلَاثَةِ اشیاءَ تَعظِیمُ الْحَقِّ وَ مَعْرِفَةُ النَّفْسِ وَ تصدِیقُ الوَعِیدِ . .انصاری، منازل السائرین، ص 36.
امّا عامل دوم یقظه؛ یعنی، «جبران خطا» با سه چیز حاصل میآید: تعظیم الحق (بزرگ شمردن حقّ)، خود آگاهی، و ایمان به معاد و دوزخ.
در تعظیم حق چند نکته حائز اهمیت است .
نکته اول:
تعظیم، از ریشه عظیم است. در این باره میتوان گفت: موجودات، به لحاظ واقع و به لحاظ نگرش ما انسانها، چهار حالت دارند:
- تعظیم عظیم: بزرگ میشماریم چیزی را که واقعا بزرگ است. (صداقت در نگاه)
- تعظیم حقیر: بزرگ میشماریم چیزی را که واقعا کوچک است. (نفاق در نگاه)
- تحقیر عظیم: کوچک میشماریم چیزی را که واقعا بزرگ است. (نفاق در نگاه)
- تحقیر حقیر: کوچک میشماریم چیزی را که واقعا کوچک است. (صداقت در نگاه)
تعظیم عظیم با تحقیر حقیر، ارتباط دارد همانطور که تعظیم حقیر با تحقیر عظیم، مرتبط است. به عنوان مثال، اگر کسی خدا برایش بزرگ و مهم باشد، دنیا در نگاه او کوچک و بیاهمیت خواهد بود.
نکته دوم:
رفتار ما آدمیان، تابع واقعیت نیست بلکه تابع نگاه ماست. معمولا چیزهایی که واقعا بزرگ هستند در نگاه ما کوچک میباشند و بالعکس.
پس هر کس دوست دارد خدا در چشم و نظرش بزرگ آید، باید کاری کند که دنیا در نظرش کوچک آید و تنها راه آن بخشش است.