به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در اهواز، شور و نوای دعا و مناجات خوانی مردم اهواز در نخستین شب احیاء لیالی قدر، از هر کوی و برزنی به گوش میرسید. از اجتماعات چندهزار نفری و احیاءهای مجالس خانگی تا جمعهای دسته جمعی جوانان کنار مساجد و تکایای عزاداری...
دیشب برق امید در چشمان مردم موج میزد. امید به رحمانیت يَا مُجِير، به بخشندگی يَا غَفُور و به کرامت يَا قَادِرُ! همه میدانستند که دعاهای آنها مستجاب و اعمالشان مقبول خداوند متعال است(إن شاءالله)؛ چراکه ایمان دارند «هر کس شب قدر را احیا بدارد و مؤمن باشد به خدا و روز جزا، تمامی گناهانش آمرزیده میشود».(۱)
جوانان اهوازی، نخستین شب احیاء رمضان ١٤٣٨ را به شیوه دیگری زنده نگه داشتند! آنها میدانستند كه اگر خداوند كارهاي مؤمنان را چند برابر نكند به سر حد كمال نميرسند، اما از راه لطف كارهاي نيكوي آنها را چند برابر ميفرمايد تا کاستیهایشان جبران شود(۲)؛ پس توفیق شرکت در مراسمهای احیاء را توفیقی از الطاف خداوند متعال میدانند.
قصد ورود به یکی از مجالس احیاء را داشتم، حین ورود، روی درب بر کتیبهای زیبا نقش بسته بودند «به مجلس عزای امیرالمؤمنین(علیهالسلام) خوش آمدید! همینکه این کتیبه را دیدم شعر «اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند ؛ بیچاره من که با خود ناورده پَّرِ کاهی» در ذهنم خطور کرد! با خود گفتم مگر میشود انسان در خانه مولا علی(ع) حاضر شود و گناهان خویش را با خود به همراه آورد! قطعاً کسي كه شب قدر را شب زندهداري كند، عذاب دوزخ از او دور گردد.(۳)
در راه که به مجالس عزاداری و مناجات خوانی برای تکمیل گزارش خود میرفتم، زمزمههای شبانه مولا در گوشم مرور میشد! «مَوْلاىَ يا مَوْلاى! اَنْتَ الْغَنِىُّ وَاَ نَا الْفَقيرُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْفَقيرَ اِلا الْغَنِىُّ؛ اَنْتَ الْمُعْطى وَاَنَا السّاَّئِلُ وَهَلْ يَرْحَمُ السّاَّئِلَ اِلا الْمُعْطى»...(۴) با خود میگفتم اگر این مردم بودند، آن زمانی که به جبر تو را به مسجد برای بیعت بردند، هیچگاه اجازه وقوع آن حوادث هولناک را نمیدادند! هیچگاه اجازه نمیدادند همسرت سپر بلای تو گردد و خود راه کوچه را برای کوفیان میبستند تا دشمن هرگز نتواند پا در کوچههای بنیهاشم گذارد.
یا حضرت مولا دیشب صدای زمینیان یک نوا «أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِير» بود؛ از آتشی که بعید میدانم اجازه دهی دوستداران و شیعیانت در آن جایی داشته باشند.
دیشب تمام زمین، حرف تو بود! حرف مهربانی و عدالتت! حرف برتری در عین مهجورییتت میان مردمی که رسم مردانگی را هیچ بلد نبودند.
جلوههای زیبای مراسمهای احیاء شب نوزدهم ماه رمضان چنان زیبا و چشمگیر بود که دوست داشتی تمام عمر نظارهگر آنان باشی! دخترکانی که عکس پدر شهید مدافع حرم را بر یک دست گرفته و با دست دیگر که رو به آسمان بود، دعا و مناجات میخواندند! مادرانی که طفل نوزاد خویش را با دو دست بالای سر گرفته و اشک از چشمانش سرازیر بود و پدر جانبازی که با کپسول اکسیژن و نفسهایی خسته از ظلم بعثیان کوفی، برای رهایی مردم بحرین و لیبی و یمن دعا میکرد.
آرام آرام لحظههای اذان فرا میرسید و مردم بعد از دعا و قرآن به سر یکصدا ندا دادند «یا اللهُ یا اللهُ یا اللهُ یا اللهُ یا اللهُ یا الله» سپس با همان دستهای رو به آسمان بلند دعای شریف «اللهم عجل لولیک الفرج» را سر دادند.
پینوشت؛
(۱) تفسیر منهج الصادقین، ج ۱۰، ص ۳۰۸
(۲) امام باقر(ع)
(۳) پیامبر اعظم(ص)
(۴) مناجات امیرالمؤمنین در مسجد کوفه
گزارش: علی زمان زارعی