به گزارش خبرگزاری «حوزه» حجت الاسلام والمسلمین فعالی در ادامه سلسله جلسات «زندگی معنوی» به منظور بررسی زندگی معنوی و آرمانی در موسسه آل یاسین به بررسی موضوع توکل پرداخته است .
در جلسه گذشته، دلایل عقلی و نقلی «احتمالی بودن وعید» مطرح، و به اشکالات مربوط به آن، پاسخ داده شد. و اما در ادامه، همانطور که وعده داده بودیم به موضوع «توکل» میپردازیم، و این موضوع را در شش بخش، دنبال خواهیم کرد:
بخش اول: آیات
آیه اول: خداوند در قرآن کریم میفرماید: وَ تَوَكَّلْ عَلىَ اللَّهِ وَ كَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا؛ و بر خدا اعتماد كن، همين بس كه خدا نگهبان [تو] ست ( احزاب/ 3.)
نکات مربوط به آیه
نکته اول: توکل فعل امر است پس توکل، واجب است.
نکته دوم: در صورتی که فعل «کفی» با «باء» متعددی شود به معنای حافظ، کارساز، موجود قابل اعتماد، موجود تدبیر کننده، کفالت کننده رزق، استعمال میشود.
آیه دوم: خداوند در سوره نسا میفرماید: وَ لِلَّهِ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ وَ كَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً؛ و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ خداست، و خدا بس كارساز است.( نساء / 132. )
نکات مربوط به آیه
نکته اول: وکیل به معنای حافظ، کفایت کننده مهمّات، قیّم در تأمین رزق و یاری دهنده است.
نکته دوم: در تفسیر تسییر الکریم / آل سعدی ، (تیسیر الکریم الرحمن، ص222.)آمده است: اگر کسی بخواهد وکیل باشد باید سه خصلت دارا باشد اول علم، دوم قدرت و سوم وکیل باید امرش همراه با حکمت باشد. این سه شرط در خداوند، موجود است پس بهترین برای وکالت، خداوند است.
آیه سوم: خداوند در قرآن میفرماید: وَ تَوَكَّلْ عَلىَ الْحَىِّ الَّذِى لَا يَمُوتُ؛ و بر آن زنده كه نمىميرد توكل كن. ( فرقان / 58.)
نکات مربوط به آیه
نکته اول: امر به توکل، دلالت بر وجوب دارد. بنابراین باید توکل داشت نه اینکه شایسته و مستحب است.
نکته دوم: متعلّق توکّل، «الْحَىِّ الَّذِى لَا يَمُوتُ» میباشد، به این معنا که اعتماد بجوی به زندهای که هرگز نمیرد. روح انسان نامیراست و موجود نامیرا باید بر موجود نامیرا اعتماد کند نه موجود میرا.
آیه چهارم و پنجم: قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نحَّْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَ لَاكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلىَ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ مَا كاَنَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطَنٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلىَ اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ* وَ مَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلىَ اللَّهِ وَ قَدْ هَدَئنَا سُبُلَنَا وَ لَنَصْبرَِنَّ عَلىَ مَا ءَاذَيْتُمُونَا وَ عَلىَ اللَّهِ فَلْيَتَوَكلَِ الْمُتَوَكِّلُونَ؛ پيامبرانشان به آنان گفتند: «ما جز بشرى مثل شما نيستيم. ولى خدا بر هر يك از بندگانش كه بخواهد منّت مىنهد، و ما را نرسد كه جز به اذن خدا براى شما حجّتى بياوريم، و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند.» * و چرا بر خدا توكل نكنيم و حال آنكه ما را به راههايمان رهبرى كرده است؟ و البته ما بر آزارى كه به ما رسانديد شكيبايى خواهيم كرد، و توكل كنندگان بايد تنها بر خدا توكل كنند. (ابراهیم/ 11 و 12.)
نکات مربوط به هر دو آیه
نکته اول: مرحوم علامه در تفسیر المیزان میفرماید: از این آیه دو استدلال به دست میآید:
استدلال اول: تمام حولها و قوهها به دست خداست. پس، تنها او میتواند تدبیر کننده امور باشد. درنتیجه، فقط خدا میتواند وکیل باشد.(المیزان، ج12، ص32.)
استدلال دوم: خداوند انسانها را هدایت میکند و تنها اوست که راههای صواب و منتهی به مقصد را به او نشان میدهد. خداوند خیرخواه است و هرگز به بندگانش خیانت نمیکند. درنتیجه، فقط باید به خدا اعتماد کرد و او را وکیل و راهنمای خود دانست. ( همان، ص33.)
نتیجة مشترک میان این دو استدلال اینکه باید فقط بر خدا تکیه کرد و او را وکیل دانست.
نکته دوم: یکی از سنتهای کائنات، توکل میباشد. اگر کسی خلاف سنت خدا حرکت کند، مسیرها بر او بسته میشود. بنابراین، جهان، تنها با اعتماد به خدا، برای بشر مفید خواهد بود.
آیه ششم: فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ حَسْبىَِ اللَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ؛ پس اگر روى برتافتند، بگو: خدا مرا بس است. هيچ معبودى جز او نيست. بر او توكل كردم. (توبه / 129.)
نکته مربوط به آیه
نکته: حسبی از ریشه حساب، به معنی حسابرسی است. بنابراین، معنای آیه چنین است: او به عنوان حسابرس و محاسبه گر در تدبیر امور برای من کافی است.
حاصل آن که «توکل» از نگاه قرآن، تحت اسم زیبای وکیل ـ که آن هم تحت اسم ربّ است ـ قرار میگیرد.
بخش دوم: حقیقت توکل
*خدا هم خالق اصل وجود اشیاء جهان، و هم خالق آثار و کارکردهای آن است.
*همان مبدأیی که به موجودات چیزی میدهد میتواند آن را بگیرد. (سبب سازی و سبب سوزی خدا)
با توجه به این مقدمات، حقیقت توکل این است که اثربخشی را در همه جا از خدا بدانیم حتی در نمک و قند و داروها.
مثال: نسبت میان کار و در آمد (حالتهای مختلف)
*انسان کار میکند و خدا اثرش را بر آن مترتب میکند. (سبب سازی خدا)
*کار کردهاید ولی خداوند اثر را بر او مترتب نمیکند. (سبب سوزی خدا)
*شما کار کردهاید امّا خداوند، اثر کار را به ضدش تبدیل کرده است. (سبب سوزی خدا)
*شما کار میکنید امّا خداوند، اثر آن کار شما را مضاعف میکند. (سبب سازی خدا)
*شما آن کار را انجام میدهید امّا خداوند همان اثر را از طریق مؤثر دیگری (مثل دعا) به شما میدهد. شما آن کار معهود را انجام نمیدهید. کارها دو دستهاند: طبیعی )تلاش جسمی، ذهنی(، معنوی (مثل نماز، استغفار، توکل).
فرق میان این دو دسته:
* هر کس به کار طبیعی، توسل کند. به اندکی از درآمد خواهد رسید؛ امّا اگر به کار معنوی، توسل کند خداوند به درآمدش میافزاید.
*در کار طبیعی، درآمدها معمولاً خرج رنجها میشود؛ امّا در کار معنوی، درآمدها خرج آرامش و شادی خواهد شد.
*در کارهای طبیعی، احتمالاً به درآمد میرسد؛ ولی در کار معنوی، قطعاً خواهد رسید. (طلاق/ 2 و 3 )
توکل، یعنی کار کردن ولی اثر آن را فقط از سوی خدا دانستن، و اصلا کار خود را ندیدن؛ زیرا اثر از کار و تلاش ما نیست بلکه اثر را فقط خدا میدهد. پس توکل اوج فعالیت است، بیکاری نیست ( عنكبوت/ 69. )
بخش سوم: مراحل توکل (درجات اعتماد به خدا)
درجه اول (توکل): در این مرحله، انسان تلاش میکند، به اسباب عادی توسل میکند و اثر تلاش خود را طلب میکند. یوسف/67.
درجه دوم (تفویض): انسان به جایی میرسد که تمام نیروها، امکانات، توانمندیها و استعدادها را از خدا میداند.(کهف/39.).
در یک کلام، در تفویض هم من و هم توانمندیهای من و هم اثر از تو است.
درجه سوم (تسلیم): در تسلیم، هم اثر و هم کار، از جانب خداست، بی هیچ اعتراضی. چه به نفع او باشد و چه به ضررش، مانند حضرت ایوب علیه السلام.
بخش چهارم: ابعاد سه گانهای توکل (شناختی، عاطفی و رفتاری)
*محور های توکل در بُعد شناختاری
● انتساب و استناد کل آثار به خداوند. ( توبه/51. )
● رزق و روزیها از او دانستن. .( هود/6.)
● سود و زیان فقط به دست خداست. ( . معانی الاخبار، ص261.)
* محور های توکل در بُعد عاطفی
● امید داشتن به خدا.
● رضایت از خداست.
● اعتماد ورزی به خدا و حرص نورزیدن.
* محور های توکل در بُعد رفتاری
● بیش از توان کار نمیکند؛ کار کمتر زندگی بهتر.
● چون آثار را از خدا میداند، حق کار را انجام میدهد.
● انسان متوکل با نشاط است.
نظر شما