خبرگزاری «حوزه»– تبریز/ صبح یک روز روشن در تاکسی نشسته ام و راهی محل کار هستم، صدای زنگ ساعت از رادیو به گوش می رسد و گوینده رادیو اعلام می کند: «ساعت ۸ بامداد اینجا تبریز است، صدای جمهوری اسلامی ایران» و یک مرتبه صلوات خاصه امام رضا(علیه السلام) پخش می شود.
یک حال و هوای عجیبی همه مسافران تاکسی را دربرمی گیرد، آقای میانسالی که کنارم نشسته نگاهی به ساعت مچی اش می اندازد و نگاهی دیگر رو به آسمان و چیزی زیر لب زمزمه می کند...
ساعت هشت برای همه ما ایرانی ها یادآور لحظات خوشی است، خارج از حرم و يا در منازل و حتی کوچه و خیابان هم می توان صدای صلوات خاصه حضرت را ساعت ۸ صبح و يا ۸ شب از رادیو و يا تلویزیون شنید.
در سال های اخیر ساعت ۸ تبدیل به ساعت عاشقی شده است، انگار که اذان دیگری در قلب ها شنیده می شود، رأس این ساعت هر کجا که باشی، ناخودآگاه قلبت شروع به تپش می کند، دست خودت نیست؛ این ساعت عاشقی است. بدون اینکه خود متوجه بشوی دست راستت را به سینه می گذاری و صلوات خاصه را زمزمه می کنی:
«اللهّمَ صَلِّ عَلی عَلیّ بنْ موسَی الرّضا المرتَضی، الامامِ التّقی النّقی و حُجَّتِکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثَّری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةً کثیرَةً تامَّةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَة کاَفْضَلِ ما صَلّیتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ».
کافی است این زیارت کوتاه را زیر لب زمزمه کنی و کبوتر دلت به سمت حرم پر بکشد و با کبوترهای حرم هم پرواز شود؛ اشک هایت جاری می شود، با خودت می گویی: السلام علیک یا ثامن الحجج(علیه السلام)...
ساعت هشت بیمارستان ها
اما ساعت ۸ در بیمارستان های شهر، رنگ و بوی دیگری دارد، مخصوصا وقتی صلوات خاصه امام رضا(علیه السلام) از تلویزیون پخش می شود، ناخودآگاه اشک از چشمان بیماران یا همراهان آنها جاری می شود، این ساعت هشت لحظات سختی است.
مادرانی را می بینی که با چشمان بارانی دست به دعا برداشته و شفای فرزندان خود را طلب می کنند، اما چه شده که با وجود این همه پزشک و متخصص در بیمارستان، همه را رها کرده و نسخه بیمارش را به متخصص دیگری ارجاع می دهد؟
آمدم ای شاه، پناهم بده/ خط امانی ز گناهم بده/ ای حرمت ملجأ در ماندگان/ دور مران از در و راهم بده...
عهدی کنیم
اگر با خودمان عهد کنیم هر روز ساعت ۸ صبح و ۸ شب، لحظاتی و دقایقی به یاد امام رضا(علیه السلام) باشیم، با یک حساب سرانگشتی ببینید چند ساعت در طول سال می شود؟ و شاید به مرور زمان این ساعت ۸، مدام در مدار زمان قلب مان تکرار شود و هر ساعت برای ما به رنگ ساعت ۸ دربیاید.
مثلا چه خوب است برای هر ساعت ۸، يک سيره از زندگی حضرت رضا(علیه السلام) مطالعه و عمل کنیم، به ازای هر ساعت ۸، دست یک نیازمندی را بگیریم، به ازای هر ساعت ۸، یک مطلب آموزنده به یکی بیاموزیم، یا اصلا به ازای هر ساعت ۸، یک لبخند مهربانی به چهره شهر هدیه کنیم.
طلسم شيخ بهايی در حرم امام رضا(عليه السلام)
اما این داستان زیبا از شیخ بهایی را بخوانید تا دلتان تکانی بخورد:
عالم بزرگ، شيخ بهايی(قدس سره) كه مزارش در صحن آزادی آستان مقدس و ملكوتی حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) قرار دارد، يكی از شخصيت های برجسته تاريخ اسلام است. ايشان به جز آنكه در علوم ديني به درجه اجتهاد رسيده و مرجع تقليد زمان خود بودهاند، در بسياري از علوم ديگر از جمله طراحی و معماری ساختمان نيز مهارت داشتهاند؛ چنان كه حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) را ايشان طراحی كردهاند و خود در ساخت آن نظارت كامل داشته اند.
در كتاب «دلشدگان» نوشته محمد لک علی آبادی پيرامون چگونگی ساخت حرم مطهر رضوی چنین آمده است: در مورد نقشه و ساخت حرم مطهر و ملكوتي امام علي بن موسي الرضا(علیه السلام) توسط شيخ بهايي (قدس سره) يكي از مسئولين آستان قدس رضوي تعريف می كرد: شيخ بهايي پس از طراحي حرم، در هنگام ساخت آن، خود بر كليه امور نظارت داشتهاند و تمام مراحل ساخت حرم نيز تحت نظارت و كنترل ايشان انجام ميشده است. قبل از آنكه ساخت حرم به اتمام برسد، براي جناب شيخ، سفر مهمي پيش ميآيد.
شيخ سفارش هاي لازم را به معماران و مسؤلان ساخت حرم كرده، بسيار سفارش ميكنند كه كار را متوقف نكنند و ساخت حرم را پيش برده به اتمام برسانند؛ به جز سر در دروازه اصلي حرم (دروازه ورودي به حرم و ضريح مقدس، نه دروازه صحن). چرا كه شيخ در نظر داشته روي آن كتيبهاي را كه از اشعار خودش بوده نصب نمايد.
به هر حال، سفر شيخ به درازا می كشد و بيش از زمان پيش بيني شده در سفر ميماند، هنگامي كه از سفر باز ميگردد و جهت سركشي كارهاي ساخت و ساز به حرم مطهر ميرسد، با تعجب بسيار ميبيند كه ساخت حرم به پايان رسيده، سر در اصلي تمام شده و مردم در حال رفت و آمد به حرم مقدس هستند. شيخ با ديدن اين صحنه، بسيار ناراحت ميشود و به معماران اعتراض ميكند كه «چرا منتظر آمدن من نمانديد؟ چرا صبر نكرديد؟»
مسئول ساخت عرض ميكند: «ما ميخواستيم صبر كنيم تا شما بياييد، اما توليت حرم نزد ما آمدند و بسيار تأكيد كردند كه بايد ساخت حرم هر چه سريعتر به پايان برسد. هرچه به او گفتيم كه بايد شيخ بيايد و خود بر ساخت سر در دروازه نظارت مستقيم داشته باشد، قبول نكردند. وقتي زياد اصرار كرديم، گفتند: كسي دستور اتمام كار را داده كه از شيخ خيلي بالاتر و بزرگتر است. ما باز هم اصرار كرديم و خواستيم صبر كرده، منتظر شما بمانيم.
در اين زمان توليت حرم گفتند: خود آقا علي بن موسي الرضا (علیه السلام) دستور اتمام كار را دادهاند. شيخ بهايی همراه مسئول ساخت پروژه و معماران نزد توليت حرم ميروند و از توليت در اين مورد توضيح ميخواهند.
توليت حرم نقل ميكند: چند شب پي در پي آقا امام رضا (علیه السلام) به خواب من آمده و فرمودند: «كتيبه شيخ بهايي، به در خانه ما زده نشود، خانه ما هيچ گاه به روی كسي بسته نميشود و هر كس بخواهد ميتواند بيايد».
شيخ با شنيدن اين حرف، اشک از چشمانش جاري ميشود و به سمت ضريح ميرود و ذكر «يا ستار العيوب» بر لبانش جاري می شود، سپس در كنار ضريح آن قدر گريه ميكند تا از هوش ميرود. پس از به هوش آمدن خود چنين تعريف ميكند:«من ميخواستم يكي از طلسمها را به صورت كتيبهای بر سر در ورودي حرم بزنم، با اين اثر كه افرادی كه آمادگی لازم را ندارند، نميتوانند وارد حرم مطهر و حريم مقدس حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) شوند، اما خود آقا نپذيرفتند و در خواب به توليت آستان از اين اقدام ابراز نارضايتی فرمودند.»
یک قرار عاشقانه
به رسم این ادب و به بهانه این داستان عجیب، بیایید قراری بگذاریم و عهدی ببندیم بین طلبه ها و روحانیون و دانش پژوهان حوزه های علمیه با امام رضا(علیه السلام). قرار می گذاریم رأس ساعت ۸ صبح و یا ۸ شب، هر کجا که هستیم، اگر در حجره هستیم و اگر در مسجد حضور داریم اگر در خیابان و محله در حال عبور هستیم، به نیت رضای رضا(علیه السلام) یک قدم مثبت و مفید برداریم؛ هر طلبه یک قدم.
خیالمان راحت است که حضرت جواب این سلام مان را می دهد، مگر می شود حضرت ثامن الحجج جواب سلامی را بی پاسخ بگذارند...
قرار بعدی ما ساعت ۸
هوای مان را داشته باش!
گزارش: بیت اله احمدی