سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ |۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 5, 2024
 نشست بررسی زیرساخت‌های فکری نفی استقلال فرهنگی

حوزه/ واژه «جهانی» پوششی است برای اینکه تدوین این سند بر مبنای فرهنگ و تمدن آمریکایی و آنگلوساکسونی مخفی بماند. تمدن غرب به دلیل این که چند قدرت برتر جهانی با فلسفه و مبنای مشترک سندی را تدوین کرده‌اند، می گویند این سند جهانی است.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» به نقل از روابط عمومی اداره کل پژوهش های اسلامی رسانه، نشست «بررسی زیرساخت‌های فکری نفی استقلال فرهنگی» با تأکید بر رویکردها و ظرفیت‌های سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با حضور دکتر محمدصادق کوشکی، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و حجت الاسلام دکتر علی لطیفی، دکترای فلسفه تعلیم و تربیت، در اداره کل پژوهش‌های اسلامی رسانه برگزار شد.

دکتر محمدصادق کوشکی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، در ابتدای این نشست با بیان این که اگر هویت مردم یک جامعه بخواهد با مرز تعریف شود، فاصله انسان‌های داخل با افراد بیرون یک خط سیاسی خواهد بود، گفت: ما از انسانی صحبت می‌کنیم که به جغرافیا وابسته نیست؛ بلکه هویت انسانی به فرهنگ و زبان و قومیت و مذهبش بستگی دارد و این جاست که استقلال فرهنگی اهمیت پیدا می‌کند.

وی افزود: ممکن است مردم برخی کشورها استقلال را برای خود امتیاز ندانند و بگویند ما نمی‌خواهیم از دیگران متمایز باشیم که در این جامعه استقلال فرهنگی ضد ارزش است؛ ولی اگر ملتی باشد که بگوید من خودم تمدن داشته و اعتقادات و باورهایی دارم که آن را برتر از آن چیزی که در دنیا رایج است، می دانم، استقلال فرهنگی یک اصل و خط قرمز خواهد شد.

دکتر کوشکی افزود: در انقلاب اسلامی به این خاطر که اصل موضوع هویت اعتقادی و فرهنگی است، استقلال فرهنگی همان خط قرمزی خواهد شد که بقیه انواع استقلال از جمله استقلال سیاسی و اقتصادی و نظامی در ذیل آن است.

وی تصریح کرد: اولین کسی که از تهاجم فرهنگی صحبت کرد، رییس جمهور فرانسه در سال 1988 بود که گفت: فرهنگ آمریکایی فرهنگ اصیل ما را از بین می‌برد و ما باید با فرهنگ بومی و یارانه دادن به فرهنگ بومی هویت خود را حفظ کنیم و این در حالی است که بین فرهنگ فرانسوی و آمریکایی اختلافات روبنایی است و اختلافات بنیادین ندارند.

*نگاهی بر اعتقاد بیشتر کشورهای جهان سوم

استاد حقوق دانشگاه تهران افزود: بسیاری از کشورهای دنیا که قدرت‌های برتر آنها را جهان سوم می‌نامند برای خود افتخار می‌دانند که خود را بتوانند به لایه‌های سهل الوصول فرهنگ غالب نزدیک کنند و این اتفاق در ترکیه و حتی در حکومت پهلوی هم افتاد؛ زیرا هویت را به این معنا قبول ندارند و می گویند اگر ما بتوانیم بیشترین شباهت را به غرب پیدا کنیم آنروز متمدن‌ترشده‌ایم.

وی اظهار داشت: در بیشتر کشورهای جهان سوم این اعتقاد را ندارند که می‌توانند فکر و فرهنگ بومی داشته باشند؛ ولی وقتی مردم دین را مبنا دانسته و برنامه زندگی می‌دانند، ناگزیریم که شیوه زیست که فرهنگ است متفاوت از فرهنگ بیگانه و غربی باشد.

*در فهم مسئله استقلال فرهنگی دچار مشکل هستیم

در ادامه حجت الاسلام لطیفی در پاسخ به این سؤال که آیا استقلال فرهنگی امتیاز است و آیا می‌شود در کنار استقلال فرهنگی از محصول فکر بشر هم استفاده کرد یا خیر؟، خاطرنشان کرد: یکی از مشکلات ما در بحث استقلال فرهنگی در فهم مسأله است؛ این که استقلال فرهنگی را در مقابل استفاده از فهم بشری بدانیم مفهوم قابل قبولی نیست.

این استاد فلسفه تعلیم و تربیت اظهار داشت: در حوزه علوم انسانی این که ما گمان کنیم که در غرب یک دانش خالص فارق از فرهنگ تولید شده است و ما می‌توانیم در همه جا از این استفاده کنیم از اساس اشتباه است و این را نه ما به عنوان کسی که از نگاه دینی به مسأله نگاه می‌کند؛ بلکه خود کشورهای اروپایی هم با یکسان سازی و استاندارد سازی مخالفت می‌کنند.

وی افزود: حتی اگر ما نگرش دینی به مسأله نداشته باشیم ولی برای ما مهم باشد که آنچه هستیم را خودمان باید تولید کنیم و با مسائل مواجهه علمی داشته باشیم با استقلال فکری و فرهنگی موافق خواهیم بود.

حجت الاسلام لطیفی با بیان این که تصویری که ما از هویت و سرنوشت خود داریم را چه کسی باید تعیین کند، اظهار داشت: فهم ما از مفاهیم و مسائل حوزه علوم انسانی نباید جغرافیایی باشد؛ بنابراین برنامه توسعه غربی دارای هوایی است که آن هوا با فرهنگ و هویت ما سازگار نیست و ارزش‌های خود را مسلط می‌کند.

وی خاطرنشان کرد: نسبت به برنامه‌های توسعه سازمان ملل و برنامه‌هایی از این دست، قبل از این که کشورهای اسلامی امثال ما موضع بگیریم، در خود غرب جغرافیایی آن کشورهایی که از جهت هویتی و ارزشی با آن ارزش‌های آمریکایی تمایز دارند، موضع گرفته‌اند.

*اعتراض واتیکان به برخی از برنامه های توسعه سازمان ملل

این استاد فلسفه تعلیم و تربیت تصریح کرد: واتیکان که نگرشی کاملاً سکولار نسبت به دین دارد، احساس کرده است که برخی از ارزش‌های غیر دینی مانند خانواده در این اسناد نادیده گرفته شده و موضع گیری داشته است و نسبت به این جریان یکسان سازی جهانی اعتراض داشته‌اند.

در ادامه دکتر کوشکی در رابطه با موضوع فوق اظهار داشت: این که بگوییم که سند 2030 محصول عقل جهانی‌ است، یک مغالطه است؛ زیرا نماینده‌هایی که از کشورهای مختلف آسیاسی، آفریقایی، اروپایی و آمریکایی برای نوشتن این سند رفته‌اند، آیا نماینده فرهنگ و هویت همان قوم بوده‌اند یا تربیت یافته فرهنگ آمریکایی؟.

*واژه «جهانی»، پوششی برای مخفی ماندن فرهنگ و تمدن آمریکایی است

وی افزود: با توجه به این نکته، مشاهده خواهیم کرد که واژه جهانی پوششی است برای اینکه تدوین این سند بر مبنای فرهنگ و تمدن آمریکایی و آنگلوساکسونی مخفی بماند و تمدن غرب به دلیل این که چند قدرت برتر جهانی با فلسفه و مبنای مشترک سندی را تدوین کرده‌اند، می گویند این سند جهانی است.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با بیان این که ما علاوه بر فرهنگ و تمدن اسلامی، بازتاب فرهنگ و تمدن کنفسیوس، بودیسم و آمریکای لاتین را هم در این اسناد بین المللی نمی‌بینیم، گفت: اولین کسانی که این مسأله را مطرح کردند خود همان کسانی بودند که در جغرافیای غرب زندگی می‌کردند و برخی گفته‌اند که این ارزش‌ها حتی غربی هم نیست؛ بلکه ارزش‌های آمریکایی است و استانداردهای آمریکایی را به جهان تعمیم می‌دهند.

وی ابراز داشت: دومین نکته این است که اگر ما دیندار هم نباشیم در حوزه علوم حسی مانند پزشکی حتی داروها برای مردم هر منطقه با هر سبک زندگی تأثیر متفاوتی با سایر ملت‌ها دارد؛ بنابراین در حوزه علوم انسانی اگر ما بخواهیم روش‌های دقیقی برای تربیت فرزندان خود داشته باشیم، ناگزیریم که روش‌هایی را به دست بیاوریم که این روش‌ها بومی باشد و این درست نیست که همان نسخه‌ای را که برای آدمی که در غرب است برای انسان بلوچ و ترک و لر و فارسی که در ایران زندگی می‌کند، بدهیم.

*اسنادی مانند 2030 با دادن تحفظ حل نمی شود

دکتر کوشکی با بیان این که مشکل اسناد بین المللی مانند سند 2030 با تحفظ دادن حل نمی‌شود، گفت: اگر ما تحفظ هم بدهیم نگاهی که این سند بر اساس آن نوشته شده است باید دید مبنای فلسفی و انسان شناسی آن چه بوده است؛ به بیان ساده کسی که انسان را حاصل یک تصادف مولکولی می‌داند و به عالم معنا اعتقادی ندارد چگونه می‌تواند برای کسی که انسان را مخلوق خدا می‌داند برنامه بنویسد.

دکتر کوشکی در پاسخ به این سؤال با بیان این که کسانی که تحصیل کردگان غرب هستند حتی تمدن داشتن ما را نفی می‌کنند، گفت: در ابتدای ورود تمدن غربی به ایران متونی را نوشته‌اند که ما باید به فقر حاضر و گذشته خود در برابر تمدن یونان و تمدن غربی اقرار کنیم.

وی افزود: وقتی این نگاه در میان تحصیل کردگان ما وجود دارد که خود را در برابر تمدن غرب هیچ می‌داند و این که دین بتواند تمدن سازی کند را قبول ندارند، با خود می‌گوید غرب یک نمونه‌ای است که به نتیجه رسیده است و ما نباید از اول دستاوردهای امروز را کنار بگذاریم و برای خود تمدن سازی کنیم.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: این افراد می گویند قرآن برای رابطه انسان با خدا است و به جامعه و تمدن کاری ندارد و برخی هم می گویند که قرآن اصلاً وحی نیست و اگر قرار است جامعه ما بپذیرد که قرآن برنامه زندگی ما باشد، باید اولا به او بقبولانیم که دین این کاره است و اسلام می‌تواند و این کار را انجام داده است و انسان‌های قوی و کار آمد را با تکیه بر نظام آموزشی قوی که داشته ساخته است.

وی اظهار داشت: خروجی نظام آموزشی که ما داشته‌ایم و از قرن سوم هجری در ایران به تدریج شکل گرفته است و تا قرن 11 ادامه داشته است، کسانی بوده‌اند که ما به آنها افتخار می‌کنیم؛ مانند ابن سینا و رازی و بیرونی و دهها برابر این این انشمندان داریم که اسمشان را بلد نیستیم؛ در نظام آموزشی کهن ما ملّا کسی است که تربیت آموخته شده است.

دکتر کوشکی افزود: ما 800 سال تمدنی ساخته‌ایم که از تمام علوم پزشکی، شیمی، فیزیک، نجوم، ریاضیات، فلسفه، کلام، ادبیات و سایر علوم خروجی داشته است؛ ولی امروزه با نظام آموزش و پرورشی که از اروپا کپی کرده‌ ایم، بچه‌های مدرسه گریزی داریم که مدرسه را دوست ندارند؛ در حالی که همین نظام در غرب خروجی‌های زیادی داده است ولی در ایران به دلیل عدم سازگاری خروجی نداشته است.

حجت الاسلام لطیفی اظهار داشت: ذهنیت برخی از دلسوزان و کارشناسان، ذهنیت آسیب دیده‌ای نسبت به وضعیت مطلوب است و تصورشان این است که وضعیت مطلوب ما وضعیت شبیه آن چیزی است که دیگر کشورهای غربی سال های پیش به آن رسیده‌اند.

لطیفی در پاسخ به این سؤال خاطرنشان کرد: اگر سند تحول در اجرا با مشکلاتی روبرو شد به این خاطر است که ایجاد تحول در نهاد سنگینی مانند آموزش و پرورش نیازمند نقش آفرینی فعال نهادهای خارج از آموزش و پرورش است و یکی از مشکلات این است که در خود چارچوب سند تحول بنیادین حمایت‌های جدی دولت دیده نشده است و نهادهای حاکمیتی از این سند حمایت نکردند؛ ولی ما این نکته را در سند 2030 می‌بینیم که همه نهادها را به میدان می‌آورد.

*چرا سند تحول اجرایی نشد؟

وی افزود: برخی تصور می‌کنند که وزارت آموزش و پرورش مجری سند تحول بنیادین است؛ در حالی که آموزش و پرورش به تنهایی نمی‌تواند کاری کند و باید بسترهای روحی و روانی مهیا شود و بودجه‌ای جدا از بودجه جاری داشته باشد و ما فارق از دولت یازدهم در فضای کلی مسؤولان کشور این را هضم  نکردیم که برای تحول در آموزش و پرورش همه نهادها را باید به کار بکشیم.

حجت الاسلام لطیفی دلیل دوم عدم موفقیت سند تحول بنیادین را فهم‌های چند کاره و نبود نظام اولویت‌ها در این سند عنوان کر و گفت: در سند تحول خیلی حرف‌های خوبی آمده است؛ ولی این که نقطه آغاز کجاست و با چه اولویت‌هایی باید انجام شود، ذکر نشده است و همین باعث شد که آن طور که باید پیش نرود.

وی اظهار داشت: این که ما نظام آموزشی را 6 ، 3، 3 کردیم، دارای وزن نازلی بود و نظام انتخاب اولویت‌ها نظام خوبی نیست و عمده اولویت‌ها، جاری بود و عذر مدیران هم این بود که ما از نظر بودجه‌ای دستمان بسته است.

دانش آموخته حوزه علمیه قم تصریح کرد: اسناد باید به گونه‌ای باشد که در خود سند مشخص شود که اولویت‌ها چگونه باید باشد و ما باید این را از سندهای بین المللی یاد بگیرم؛ مثلاً در سند 2030 اولویت را به برابری جنسیتی داده و تأکید کرده است که اگر برابری جنسیتی اعمال نشود، انگار هیچ کاری انجام نشده است.

استاد فلسفه تعلیم و تربیت افزود: نکته سوم هم این است که اقناع فکری که باید راجع به چارچوب سند تحول در میان مردم اتفاق می‌افتاد، اتفاق نیفتاد و تا مسئول، فهم درستی از مسأله پیدا نکند، نمی‌توان انتظار داشت که در این زمینه قدم بردارد؛ در بدنه کارشناسی آموزش و پرورش هم فهم درستی از سند تحول بنیادین ندارند و گمان می‌کنند که سند تحول هم به دنبال آرمان توسعه محور است.

دکتر کوشکی در رابطه با دلائل عدم موفقیت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اظهار داشت: اگر فرض کنیم که سند تحول را ننوشته‌ایم و اگر اجماع نظر وجود داشته باشد که ما باید سند تحول را خودمان بنویسیم، همین مسئله یک پیشرفت است.

وی افزود: نکته بعد این است که یک ذوق و شوق اجرایی برای سند 2030 در مسئولان وجود داشت و اگر ترمز آن کشیده نمی‌شد، اکنون کامل اجرا شده بود؛ ولی این که سند تحول اجرا نمی‌شود، بر می‌گردد به این که آیا باور برای اجرا وجود دارد یا خیر و چون باور و میل وجود ندارد خیلی‌ها عشق و تمایل برای اجرایش ندارد.

در ادامه در بخش پرسش و پاسخ، دکتر کوشکی در پاسخ به این سؤال که چرا مکانیزم اجرای سند تحول بنیادین نوشته نشده و نهادها با هم همسو نیستند، گفت: ما در 39 سال سابقه‌ای که در جمهوری اسلامی داریم، سند تحول بنیادین در نوع خود، اولین سندی بود که نوشته‌ایم؛ در حالی که سند 2030 را کسانی که تجربه 200 ساله در سند نویسی دارند، نوشته‌اند و همه جوانب و حتی ضمانت اجرای حقوقی هم در آن دیده شده است.

حجت الاسلام لطیفی در پاسخ به این سؤال که چرا در سند تحول بنیادین، هیچ سازوکاری برای دیده‌بانی در نظر گرفته نشده است، گفت: مسئله اصلی در سند تحول، عدم پیش بینی سازوکار دیده بانی نیست؛ بلکه مسأله اصلی آن است که این سند برای اجرا مورد توجه قرار نمی‌گیرد و تاکنون وضعیت اجرایی و عملیاتی جدی را شاهد نبودیم.

در ادامه دکتر کوشکی در پاسخ به این سؤال که چرا در اسناد داخلی مانند سند تحول بنیادین آموزش‌های جنسیتی وجود ندارد؛ در حالی که ما آسیب‌های جدی را در زمینه مسائل جنسی شاهد هستیم، اظهار داشت: این که آموزش جنسی  به سبک غربی سبب جلوگیری از آسیب‌های جنسی کودکان می‌شود خود مورد تردید است.

وی افزود: امروزه این سؤال مطرح است که در نقاطی از دنیا که آموزش‌های جنسی سال‌های سال آموزش داده می‌شود آیا خشونت‌های جنسی و تعرض به کودکان کم شده یا این که افزایش داشته است؛ ما می‌بینیم که در غرب در اماکنی که مقدس و معنوی هستند یک اسقف و یک کشیش رکورددار تعرض و آزار جنسی کودکان است.

*آموزش جنسی راه حل مشکل خشونت جنسی نیست

دکتر کوشکی ادامه داد: این که مسئول شبکه بی بی سی در سن 70 سالگی به ده‌ها کودک خردسال تعرض جنسی داشته است، نشان می‌دهد که آموزش جنسی راه حل مشکل خشونت جنسی نیست و اتفاقاً جوامعی که خشونت جنسی علیه کودکان کم است، جوامعی هستند که بر مبنای تعالیم معنوی خانواده‌ها شکل گرفته‌اند.

وی تصریح کرد: این که ما باید سندی را تدوین کنیم که تکلیف آموزش جنسی را مشخص کند، درست است و ما ضعف داشته‌ایم؛ ولی این که این مشکل را باید با سند 2030 و راه کارهای آن حل کنیم باید گفت سند 2030 نشان داده است که کارآمد نیست.

دکتر کوشکی در پاسخ به این سؤال که نظام آموزشی ما اگر بخواهد کاری کند آینده را چگونه پیش بینی می‌کنید، اظهار داشت: ما امیدواریم که بتوانیم به این باور برسیم که باید روش تربیت و آموزش کودکان خود را خودمان تدوین کنیم؛ چون ما روش مناسب را در دین و فرهنگ خود داریم و این آموزه‌های دینی ما تجربه بشری نیست؛ بلکه وحی است و ما باید تربیت قرآن محور و دینی را سامان دهیم و باید کاری کنیم که این اقناع و اجماع شکل بگیرد.

*باید اراده جدی برای کمک به وزارت آموزش و پرورش شکل بگیرد

حجت الاسلام لطیفی اظهار داشت: خوشبختانه در سند تحول، ظرفیت بازنگری وجود دارد و ما باید بدانیم که همانطور که تجربه و اراده‌ای در پشت سند 2030 بود، باید چنین اراده‌ای در پشت نظام‌های حاکمیتی بیاید و اراده جدی برای کمک به وزارت آموزش و پرورش شکل بگیرد.

وی افزود: نقد ما نسبت به 2030 به معنای قطع ارتباط با خارج نیست؛ بلکه ما نباید ارتباط منفعل داشته باشیم و بتوانیم حرف خود را بدون لکنت زبان بزنیم و اینکه ارزش‌های ما در جامعه جهانی به رسمیت شناخته نمی‌شود، نباید سبب شود که ما از ارزش‌های خود دست بکشیم و نباید به یکسان سازی تن بدهیم.

در پایان این نشست دکتر محمدحسین ظریفیان مدیرکل پژوهش‌های اسلامی رسانه با جمع‌بندی مباحث، با بیان این که رسانه باید در بحث استقلال فرهنگی همت بیشتری را به کار ببرد، افزود: ما چه بخواهیم و چه نخواهیم با دو نگرش متفاوت در حوزه تمدنی مواجهه داریم و به شکل‌های مختلف در 111 سال پس از مشروطیت در کشور ما مواجهه با تقابل‌های اساسی بین گفتمان استقلال خواهی و آزادی خواهی داریم که امروزه هم استمرار دارد و از جهان‌بینی‌های مختلف نشأت می‌گیرد.

مدیرکل پژوهش‌های اسلامی رسانه با بیان این که با مشاهده تقابل‌های گفتمانی به عمق نیاز به اسلامی سازی علوم انسانی بیشتر پی می‌بریم، خاطرنشان کرد: اگر ما امروز سند 2030 را نقد کنیم و سند تحول را به عنوان یک اصل جا بیندازیم تا زمانی که دانش‌آموز ما در حساس‌ترین سنین خود وارد آموزش عالی شده و با تقابل علوم انسانی با معارف الهی روبرو می‌شود، نمی توان انتظار استقلال فرهنگی و فکری از او داشت.

وی تصریح کرد: مبانی علوم انسانی-اسلامی حتی در دانشگاه فرهنگیان ما هم نتوانسته است رسوخ پیدا کند و نهادینه شود تا بتواند در بلوغ فکری کسانی که می‌خواهند سند تحول بنیادین آموزش‌ و پرورش را اجرایی سازی کنند، اثر بگذارد.

دکتر ظریفیان با بیان این که برخی مشکلات اساسی است و مشکلات روبنایی ما را از آن‌ها غافل کرده است، گفت: باید دید سهم مبانی دینی و الهی در تربیت انسان در نظام آموزش عمومی ما چگونه دیده شده است که نظام تعلیم و تربیتی ما نتوانسته هدف از زندگی را با نگاه اسلامی نهادینه کند.

دکتر ظریفیان با بیان این که نقش رسانه آگاهی و روشنگری در جامعه است، خاطرنشان کرد: ما باید آتش به اختیار را بهتر فهم می‌کردیم و رسانه باید بهتر عمل کند؛ باید با برنامه‌های گفت‌وگومحور این‌چنینی که برنامه‌های تبیینی است و همچنین در دیگر قالب‌های رسانه‌ای مانند ساخت مستند و تولید فیلم و سریال در انتقال پیام حقیقی انقلاب اسلامی موفق عمل کنیم.

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha