به گزارش خبرگزاری«حوزه»، حضرت آیت الله مکارم شیرازی به اهمیت و جایگاه «دحوالارض» در تعالیم اسلامی پرداخته اند که به این شرح است:
بيست و پنجم ماه ذى القعده طبق روايتى از امام رضا عليه السلام روز دحوالأرض است.[1]،[2] به يقين هر چه انسان درباره نظام جهان آفرينش و شگفتى هاى آن، چه در مورد آغاز خلقت و چه در ادامه راه مى انديشد، حيران تر مى شود؛ حيرتى آميخته با عشق آفريننده اين دستگاه با عظمت و حيرتى توأم با شناخت و معرفت ذات پاك او.[3] در این میان «دحو الارض؛گسترش زمين » و سر بر آوردن خشكى ها از زير آب ها از جمله وقایع حیرت انگیز به شمار می آید.[4]
دحوالارض چه روزی است؟
«دحو الأرض» اشاره به زمانى است كه خشكى ها تدريجا از زير آب بيرون آمدند و گسترش يافتند؛[5] زیرا در آغاز تمام كره زمين را آب فرا گرفته بود ، تدريجاً آبها در گودال هاى زمين قرار گرفت، خشكى ها سر بر آورد و گسترده شد، كه از آن تعبير به «دحو الارض» مى شود.[6]
دحوالارض در قرآن
در کلام آسمانی می خوانیم: «و الارض بعد ذلك دحاها[7]؛و زمين را بعد از آن گسترش داد»، «دَحا» از مادّه «دَحْو» (بر وزن محو) به معناى گستردن است، بعضى نيز آن را به معناى تكان دادن چيزى از محل اصليش تفسير كرده اند، و چون اين دو معنا لازم و ملزوم يكديگرند به يك ريشه باز مى گردد.[8]
که منظور از «دحو الارض» در این فراز قرآنی اين است كه در آغاز تمام سطح زمين را آبهاى حاصل از بارانهاى سيلابى نخستين فرا گرفته بود اين آبها تدريجا در گودالهاى زمين جاى گرفتند و خشكيها از زير آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند تا به وضع فعلى درآمد و اين مسأله بعد از آفرينش زمين و آسمان روى داد.[9]
هم چنین در آیه دیگر قرآن کریم می خوانیم:« وَ اْلأَرْضَ مَدَدْناها[10]؛زمين را گسترش و توسعه داديم» لغت «مد» بمعنى كشش و توسعه مى آيد. اين جمله ممكن است اشاره به كشيده شدن و گسترش تدريجى خشكيها از زير آب باشد، چه اينكه به هنگام وقوع بارانهاى سيلابى در صدها ميليون سال قبل تمام روى زمين را آب فرا گرفته بود، ولى تدريجاً آبها در نقاط پست قرار گرفته و درياها را[11]تشكيل دادند و خشكيها تدريجاً از آب سر بر آوردند.[12]،[13]
دحوالارض؛ روز گسترش زمین از کعبه؛ روزی که کعبه از زیر آب سر برآورد
باید دانست در آغاز بر اثر بارانهاى سيلابى تمام سطح كره زمين از آب پوشيده بود، آبها تدريجا فرو نشستند و در نقاط پست زمين قرار گرفتند و خشكيها تدريجا از زير آب، سر بر آوردند، طبق روايات اسلامى نخستين نقطه اى كه از زير آب سر بر آورد، سرزمين مكه بود.[14]
لذا اگر به مكّه «امّ القرى» مى گويند به خاطر اين است كه اصل و آغاز پيدايش تمام خشكيهاى روى زمين است در روايات متعددى مى خوانيم، خشكيهاى زمين از زير خانه كعبه گسترده شدند و از آن به نام «دحو الارض» (گسترش زمين) ياد شده است. بنابراين وقتی در قرآن می خوانیم: « وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها[15]؛ آن را فرستاديم تا امّ القرى (مكّه) و تمام آنها كه در گرد آن هستند، انذار كنى» و به مسؤوليتها و وظايفشان آگاه سازى منظور از «و من حولها؛كسانى كه پيرامون آن هستند» تمام مردم روى زمين را شامل مى شود.[16]
حال اگر ارتفاع اين سرزمين در حال حاضر بلندترين ارتفاع زمينهاى دنيا نيست هيچگونه منافاتى با اين سخن ندارد، زيرا از آن روز صدها میليون سال مى گذرد و تا كنون وضع نقاط روى زمين به كلى دگرگون شده، بعضى از كوه ها در اعماق اقيانوسها قرار گرفته و بعضى از اعماق اقيانوسها تبديل به قله كوه شده است و اين از مسلمات علم زمين شناسى و جغرافياى طبيعى است.[17]
«دحو الارض»؛روزی که «کعبه» بنا شد
کعبه كه نام ديگرش بيت اللّه الحرام است، اوّلين خانه توحيد است كه براى انسانها قرار داده شد: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً[18]؛ نخستین خانهای که برای مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است.».[19]
طبق روایات در محاذى آن در آسمانها، مركز عبادتى است كه فرشتگان بر گرد آن مى گردند، حتّى گفته شده كه محلّ خانه كعبه اوّلين نقطه خشكى بود كه سر از زير آب در آورد[20] و حقیقت «دحو الارض» نيز اشاره به همين معنى است كه در آغاز، مجموعه روى زمين بر اثر بارانهاى سيلابى زير آب بود، آبها كم كم در مناطق پايين تر جاى گرفتند و خشكيها از زير آب سر بر آوردند و اوّلين نقطه، همين محلّ خانه كعبه بود.[21]
لذا مطابق روايات [22] بنای کعبه به زمان حضرت آدم (ع) بر مى گردد.[23] او نخستين كسى بود كه خانه را بنا كرد و بر گرد آن طواف نمود، سپس در طوفان نوح ويران شد و ابراهيم به كمك فرزندش اسماعيل، طبق آيات صريح قرآن [24] بار ديگر آن را بنا كرد و حجّ خانه خدا به جا آورد ؛[25] در باره عظمت و اهميّت خانه كعبه روايات فراوان وارد شده است، از جمله در حديثى از امام باقر (ع) مى خوانيم: «ما خلق اللّه عزّ و جلّ بقعة فى الارض احبّ اليه منها ثمّ اومأ بيده نحو الكعبة و لا اكرم على اللّه عزّ و جلّ منها؛ خداوند هيچ نقطه اى در زمين را نيافريده كه محبوبتر به سوى او از آن باشد؛ سپس با دست خود به سوى كعبه اشاره كرد؛ و نه هيچ نقطه اى نزد خداوند گراميتر از آن است».[26]
جالب اين كه «زرارة» كه از بزرگان اصحاب امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) بود روزى كه خدمت امام صادق (ع) عرض كرد: «جعلنى اللّه فداك أسألك فى الحجّ منذ اربعين عاما فتقتينى، فدايت شوم از چهل سال قبل تاكنون در باره احكام حج از تو سؤال مى كنم و به من پاسخ مى گويى (و هنوز تمام نشده است)»، امام در پاسخ او فرمود: «يا زرارة بيت يحجّ اليه قبل آدم بالفى عام تريد ان تفنى مسائله فى اربعين عاما، اى زرارة! خانه اى كه از دو هزار سال قبل از خلقت آدم (ع)، حجّ آن بجا آورده مى شده است، مى خواهى مسائلش در چهل سال پايان گيرد»![27] از اين حديث به خوبى استفاده مى شود كه حتّى قبل از آدم، خانه كعبه مورد توجّه فرشتگان يا مخلوقاتى بوده كه قبل از وى در زمين زندگى مى كرده اند.[28]
دحوالارض و دکترین ام القری؛ تجلی قرآنی جهان شمولی آئین اسلام
بی شک دين اسلام دينى جهانى است و اختصاص به قوم و نژاد خاصّى ندارد؛ پيروان اين دين گويا از آغازين لحظات ايمانشان معتقدند كه بايد در جهت عرضه اسلام و گسترش آن در جهان تلاش كنند، چنانكه خود پيامبر اسلام در آغاز، سپس پيروان وى همان وظيفه را انجام دادند و سر از چين و هند درآوردند. بر خلاف بسيارى از اديان و آيينها كه رنگ قومى و جغرافيايى داشته و پيروان آن درصدد جهان شمول شدن دينشان نيستند.[29]
لذا در پاسخ به این شبهه که آيا از جمله« لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها[30]؛ آن را فرستاديم تا امّ القرى (مكّه) و تمام آنها كه در گرد آن هستند، انذار كنى » استفاده نمى شود كه هدف از نزول قرآن انذار مردم مكه و اطراف آن است؟ آيا اين تعبير با جهانى بودن اسلام تضاد ندارد؟! باید گفت: كلمه« ام القرى»كه يكى از نامهاى مكه است از دو واژه تركيب يافته« ام»كه در اصل به معنى اساس و ابتدا و آغاز هر چيزى است، و مادر را هم به همين جهت« ام» مى گويند كه اساس و اصل فرزندان است.[31]
و« قرى» كه جمع« قريه» به معنى هر گونه آبادى و شهر است، اعم از شهرهاى بزرگ و كوچك يا روستاها، و شواهد زيادى نيز در قرآن بر اين معنى وجود دارد.[32]
لذا باید تأمل نمود که چرا«مكه» را« ام القرى» ناميده اند؟ (مادر و اصل همه آباديها)؛روايات اسلامى تصريح مى كند كه همه زمين نخست زير آب غرق بود و خشكيها تدريجا سر از آب بيرون آوردند (علم امروز نيز اين معنى را پذيرفته است)؛ اين روايات مى گويد: نخستين نقطه اى كه از زير آب سر برآورد«كعبه» بود، و سپس خشكيهاى زمين از كنار آن گسترش يافت كه از آن به عنوان دحو الارض (گسترش زمين) ياد شده است.[33]
با توجه به اين تاريخچه روشن مى شود كه«مكه» اصل و اساس و آغاز همه آباديهاى روى زمين است، بنا بر اين هر گاه گفته شود« ام القرى و من حولها»پيداست كه تمام مردم روى زمين را شامل مى شود[34] ،[35]
از سوی دیگر مى دانيم اسلام تدريجا گسترش يافت؛پيامبر (ص) نخست مامور بود بستگان نزديك خود را انذار كند، چنان كه کلام وحی مى خوانيم: «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ [36]، تا هسته بندى اسلام محكم شود، و آماده گسترش گردد.
سپس در مرحله دوم پيامبر مامور شد ملت عرب را تبليغ و انذار كند، چنان كه در قران آمده است:« قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[37]؛ اين قرآنى است عربى براى قومى كه مى فهمند و درك مى كنند»و در آيه دیگر که می خوانیم:« وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ ؛[38] اين قرآن مايه تذكر تو و قوم تو است».[39]
هنگامى كه پايه هاى اسلام در ميان اين قوم قوى و مستحكم شد پيامبر( ص) ماموريت گسترده ترى يافت، و مامور انذار جهانيان شد، چنان كه در آيه اول سوره فرقان مى خوانيم: «تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيراً؛ جاويد و پر بركت است خداوندى كه قرآن را بر بنده اش نازل كرد تا همه جهانيان را انذار كند» (و آيات فراوان ديگر).[40]
و به خاطر همين ماموريت بود كه پيامبر (ص) نامه به سران بزرگ جهان آن روز در خارج از جزيره عربستان نوشت، و كسراها و قيصرها و نجاشيها را به اسلام دعوت كرد.[41]
و نيز بر اساس همين خط و برنامه بود كه پيروانش براى تبليغ اسلام بعد از او به همه جهان گام نهادند، و تعاليم اسلام را در دنيا منتشر ساختند.[42]
فضیلت شب و روز دحوالارض و اعمال آن
روز بيست و پنجم ذى القعده، روزى است كه نخستين خشكى ها از زير آب سربرآورد، و سپس گسترش يافت. براى اين روز[43]اعمالى نقل شده است:
در روايتى از اميرمؤمنان عليه السلام نقل شده است: اوّل رحمتى كه از آسمان به زمين نازل شد، روز بيست و پنجم ذى القعده بود؛ بنابراين اگر كسى آن روز را روزه بگيرد، و آن شب را به عبادت بپردازد، پاداش عبادت يكصد سال را دارد.[44]
همچنين آن حضرت در فرازی دیگر فرمود: در آن روز، اگر گروهى به ذكر خدا بپردازند، خداوند حاجتشان را پيش از آن كه متفرّق شوند برآورده سازد؛ خداوند در اين روز هزار هزار رحمت نازل مى كند كه قسمتى از آن شامل كسانى است كه جمع گردند و به ذكر خدا بپردازند و روزش را روزه بدارند و شبش را عبادت كنند.[45]،[46]
لذا مستحب است در آغاز روز (هنگامى كه آفتاب كمى بلند شود) دو ركعت نماز بجا آورد و در هر ركعت، بعد از سوره حمد پنج مرتبه سوره والشمس را بخواند و پس از سلام نماز، اين دعا را بخواند:«لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ الَّا بِاللَّهِ الْعَلىِّ الْعَظيمِ...[47]پناهگاه و نيرويى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و باعظمت نيست...» [48]
در این زمینه «شيخ طوسى» فرمود: مستحب است در اين روز، اين دعا را بخواند:اللهُمَّ داحِىَ الْكَعْبَةِ، وَفالِقَ الْحَبَّةِ، وَصارِفَ اللَّزْبَةِ، وَكاشِفَ كُلِ كُرْبَةٍ...[49] خدايا اى گسترنده خانه كعبه و شكافنده دانه و برطرف كننده سختى...»[50]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت دحو الارض از نقطه ی کعبه شروع شد، لذا این زمین ها از نعمت های خدا است و چون اولین طلیعه ی این نعمت در این روز بود، این روز در روایات ما به عنوان روز مبارکی معرفی شده است و دستورهایی در این روز به ما داده شده است تا فراموش نکنیم که این زمین همواره به این شکل نبوده است. اعمال این روز برای شکرانه ی این نعمت بزرگ الهی است.[51]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
[1] بحارالانوار، ج 11، ص 217، ح 29.
[2] كليات مفاتيح نوين ؛ ص829.
[3] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 6 ؛ ص219.
[4] همان.
[5] همان ؛ ج 3 ؛ ص177.
[6] لغات در تفسير نمونه ؛ ص354.
[7] سوره نازعات؛آیۀ30.
[8] لغات در تفسير نمونه ؛ ص223.
[9] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 5 ؛ ص400.
[10] سورۀ حجر؛آیۀ19.
[11] قرآن و آخرين پيامبر : تجزيه و تحليل مستدل و گسترده اى درباره عظمت و اعجاز قرآن از دريچه هاى گوناگون ؛ ص163.
[12] ممكن است آنچه در روايات اسلامى به عنوان« دحو الارض» وارد شده اشاره به همين موضوع دارد.
[13] قرآن و آخرين پيامبر : تجزيه و تحليل مستدل و گسترده اى درباره عظمت و اعجاز قرآن از دريچه هاى گوناگون، ص: 164.
[14] تفسير نمونه ؛ ج 5 ؛ ص345.
[15] سورۀ شوری؛آیۀ7.
[16] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص622.
[17] تفسير نمونه، ج 5، ص: 346.
[18] سوره آل عمران، آيه 96.
[19] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 1، ص: 260.
[20] شرح نهج البلاغه خويى، ج 2، ص235.
[21] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 1، ص: 260.
[22] بحار الانوار، ج 12، ص 86.
[23] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 1 ؛ ص259.
[24] سوره بقره، آيه 127.
[25] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 1، ص: 260.
[26] همان.
[27] وسائل الشيعه، ج 8، ص 7( باب وجوبه على كلّ مكلّف مستطيع).
[28] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 1، ص: 261.
[29] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص554.
[30] سوره شوری؛آیۀ7.
[31] تفسير نمونه ؛ ج 20 ؛ ص357.
[32] همان.
[33] همان.
[34] اين تعبير در سوره انعام آيه 92، نيز آمده است.
[35] تفسير نمونه، ج 20، ص 358.
[36] سوره شعرا؛آیۀ214.
[37] سوره فصلت ؛آیۀ3.
[38] 44 سوره زخرف
[39] تفسير نمونه، ج 20، ص: 358
[40] همان.
[41] همان.
[42] همان؛ ص 359.
[43] كليات مفاتيح نوين ؛ ص831.
[44] همان.
[45] اقبال، ص 312.
[46] كليات مفاتيح نوين ؛ ص831.
[47] اقبال؛ص314.
[48] كليات مفاتيح نوين ؛ ص832.
[49] مصباح المتهجّد، صفحه 669.
[50] كليات مفاتيح نوين، ص: 834.
[51] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 30/6/1393
نظر شما