خبرگزاری حوزه – تبریز:
میراسدالله مدنی دهخوارقانی متولد ۱۲۹۳ در شهر آذرشهر استان آذربایجان شرقی، نماینده دوره اول مجلس خبرگان و امام جمعه تبریز بود که حین اقامه نماز، مورد سوقصد قرار گرفته و به شهادت رسید و دومین شهید محراب انقلاب اسلامی لقب گرفت.
آیت الله مدنی دروس ابتدایی علوم دینی را در حوزه علمیه یزد فراگرفت و برای ادامه تحصیل عازم قم شد و در آنجا تحصیلات خود را به پایان رساند. سپس چندین سال در حوزه علمیه نجف به تدریس مشغول شد.
ایشان در سال ۱۳۴۹ به ایران بازگشت و بر اثر مخالفت با حکومت پهلوی به کنگان تبعید شد و در دهه ۱۳۴۰ چندین بار توسط ساواک دستگیر و تبعید شد، در سال ۱۳۵۱ نیز به دره مرادبیک در حوالی همدان تبعید شد.
آیت الله مدنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به نمایندگی از همدان به مجلس خبرگان راه یافت و سپس به عنوان امام جمعه تبریز منصوب شد.
سید الاعلام در تبریز
آیت الله مدنی به طور رسمی پس از شهادت آیت الله قاضی طباطبایی، از جانب امام(ره) به امامت جمعه شهر تبریز منصوب شد و از طرف ایشان برای رسیدگی به سایر امور شهرها مأموریت یافت.
در آن زمان همه ماجراسازی های ضد انقلابی استكبار در آذربایجان به غائله «حزب خلق مسلمان» خلاصه شده بود و عدهای در مقابل انقلاب موضع گیری كرده، عملا در خدمت اهداف استكبار و فرامین دیكته شده سازمان جاسوسی سیا برای در هم كوبیدن انقلاب اسلامی حركت می كردند.
آنها تبریز و شهرهای اطراف آن را ناامن ساخته، بسیاری از مراكز انتظامی و امنیتی را در اختیار خود در آوردند و در دانشگاه با نادیده گرفتن بیش از ۹۸ درصد رأی مردم به حكومت اسلامی، علیه اساس حكومت (ولایت فقیه) جوسازی كردند و آن روز این امر روشن ترین دلیل بر حضور دست های استكبار در حادثه سازی های خلق مسلمان، تلقی گردید و همه به آشكارا دیدند كه استكبار و گروهک های مخالف با به میان آمدن واژه مقدس ولایت فقیه و پافشاری امام(ره) و یارانش برای تصویب این حق بنا حق گرفته شده تشیع در طول تاریخ، چگونه اولین صف آرایی خود را در مقابل انقلاب انجام دادند.
آیت الله مدنی در چنین روزهای سخت تنها كسی بود كه پیشاپیش فرزندان انقلاب تلاش خود را برای درهم كوبیدن نقشه های شیطانی به كار می برد. او در این راه دردها و رنجهای بی شماری را به جان می خرد. عناصر خلق مسلمان روزی به خانه اش می ریزند، روزی محراب عبادتش را به آتش می كشند و روز دیگر قصد جان او را می كنند و آب دهان به صورتش می اندازند! اما او در هر حادثه ناگوار، با قامتی راست ایستاده، با الهام از كلام خدا (فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ) هم چنان قامت به بینهایت می كشد و میگوید: «من تا زنده ام نماینده امام(ره) هستم و نماز جمعه را می خوانم.»
در هنگام درگیری خیابان ها، در پاسخ كمترین توقع حزبی ها كه گفته بودند اگر نماز جمعه اقامه كنی در آتش ما می سوزی، می بینند این سید بزرگوار همچنان در خود فرو رفته و در زیر لب این جمله را زمزمه می كند:«اگر من به مسجد نروم تضعیف روحیه مسلمانان كرده ام و من پیش خدا جواب ندارم، چه جوابی به خدای خود بدهم كه اگر مسجد نرفتم، به خاطر جانم بود. می گوید اسلام و انقلاب از تو عزیزتر بود.»( روزنامه جمهوری اسلامی، ۶۱/۶/۱۸)
مبارزه با فرقه استعماری بهائیت
شهید آیت اللّه مدنی از مجاهدان غیوری است که نخستین فعالیت سیاسی و اجتماعی خود را ستیز با فرقه گمراه بهائیت قرار داد؛ به روایت تاریخ، رضاخان و عوامل داخلی استعمار برای سرکوب اسلام، مخصوصا مکتب شیعه، زمینه فعالیت بهائیت و دیگر فرقههای ساختگی را فراهم نمودند؛ تا آنجا که در زمانی کوتاه، سرمایه داران بهایی در آذربایجان و به ویژه اطراف تبریز، بعضی از کارخانه های برق را در دست گرفتند.
آیت اللّه مدنی پس از آگاهی از وضع موجود، با سخنرانی های افشاگرانه و تحریم برق تولیدی آن کارخانه ها و منع خرید و فروش با این فرقه گمراه، سرانجام شهر مذهبی آذرشهر را از لوث وجود استعمارگران پاک کرد.
ویژگی های اخلاقی
شهید مدنی وقتی از قیامت سخن می گفت، چنان می گریست که گویا قیامت را می بیند، ایشان در خلوت شب با خدای خویش چنین راز و نیاز میکرد:«خدایا! من آمده ام. خدایا! اگر تو به من "نه" بگویی، اگر تو مرا ترک کنی، کیست که مرا دریابد. غیر از تو مگر کسی را خواهیم داشت.».
او در زهد و تقوا زبانزد خاص و عام بود، شهید مدنی به طهارت نفس و تقوا اهمیت خاصی می داد و پیروزی بر دشمنان را در گرو خودسازی می دانست؛ او با طلاب و جوانان، همچون پدری دل سوز رفتار می کرد و با اینکه درجه اجتهاد داشت، ولی هرگز آن را مطرح نکرد؛ البته حضرت امام رحمه الله او را «سید العلماء الاعلام» می دانست، او در برابر امام همچون مریدی خالص بود.
حضور در جبهه های نبرد
شهيد آیت الله مدنی در تقويت روحيه رزمندگان اسلام نقش بسزايی داشت و با شركت خود در جبهه های نبرد و حضور در كنار سپاهيان اسلام و شركت در مجالس دعا و نيايش آنان، مشوق برای رزمندگان اسلام بود تا جنگ مقدس خود را با استكبار جهانی تا پيروزی نهايی ادامه دهند.
گاهی نيز بر دستان برادر ارتشی كه هواپيمای متجاوز دشمن را با ضدهوايی در فضای تبريز سرنگون ساخته بود، به عنوان نماينده امام(ره) بوسه می زند و كمال تواضع خود را كه از عرفان به رب و اخلاق الهی اش برمی خاست، در مقابل مجاهدان فی سبيل الله نشان می دهد.
سیره عملی
آیت اللّه شهید مدنی، انسان وارسته ای بود که هیچ گاه ساده زیستی را فراموش نکرد، زندگی بدون تکلف و تشریفات، از ویژگی های بارز ایشان به شمار میآمد. شهید مدنی همچون فقیرترین مردم زندگی خود را می گذراند، این در حالی بود که امانت دار اموال مردم بود و از شهرهای بزرگ ایران، وجوهات شرعی می پذیرفت، ولی هیچگاه از این وجوهات برای خود استفاده نکرد. زمانی که علت آن را پرسیدند، گفت:«خدا را شاهد می گیرم که تا کنون استفاده نکردهام و استفاده نخواهم کرد.»
ایشان صرفه جویی را اساس کار خود ساخته بود و به مردم توجه خاصی داشت، هنگامی که مردم در مورد نفت دچار محدودیت بودند، از آن استفاده نمی کرد و با پوشیدن پوستین، خود را گرم می کرد و زمانی که می دید مردم توان خرید گوشت ندارند، هرگز گوشت نمی خورد.
استجابت دعا
آيت الله مدنی نماز جمعه را به پايان برد و به عادت هميشگی در بين نماز جمعه و عصر به عبادت مشغول شد، در اين هنگام از صف سوم نماز، منافقی از نسل خوارج بلند شد و به سوی ايشان هجوم برد، پس از لحظه ای كوتاه آيت الله مدنی را كه چون كبوتری آزاد در عالم ملكوت اوج گرفته بود، در چنگال كركسی خون آشام خود قرار داد و سپس صدای انفجاری مهيب محراب عبادت را غرق در خون كرد. امام جمعه، بر سجاده خونين غلتيد و محاسن سفيدش به خون سرخش خضاب شد و مرغ روح ناآرامش كه سال ها در سر هوای پرواز داشت قفس تن را شكست و به ملكوت اعلا پر گشود و بدين گونه دعايش بر كرسی اجابت نشست.
می گويند آيت الله مدنی چندی پيش از شهادت يعنی بهار سال ۱۳۶۰با دوستانش آيت الله دستغيب، آيت الله صدوقی و حجت الاسلام هاشمی نژاد در مشهد مقدس وقتی ضريح امام رضا(ع) را غبارروبی می كردند، هركدام دو ركعت نماز حاجت خوانده و از خداوند شهادت در راه اسلام را خواسته بودند.
بیت اله احمدی
نظر شما