به گزارش خبرنگار خبرگزاری«حوزه» در استان کردستان، حجت الاسلام حکمت حکیمی فر، مدیر مدرسه علمیه بیجار، در یادداشتی با اشاره به سالروز شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، آورده است: بخشى از معارف امامت ماست. امامان معصوم همگى با اين هدف همراه بودهاند كه زمينه را براى غيبت و امام غايب فراهم سازند.
امام رضا(ع) در عصرى رهبرى را بر عهده گرفتند كه جامعه شيعى گسترش كمّى و جغرافيايى يافته، ولى هنوز آمادگى براى درك جايگاه امام را نداشت و ناتوانتر از آن بود كه بر فتنهها و ترديدهاى دوره غيبت فائق آيد. آموزههاى مهدوى در كلام امام رضا(ع) متناسب با نياز جامعه شيعى تنظيم شده است. گذشته از علم امام به آينده، انحرافاتى قابل پيش بينى بود. محدوديت شديد امام و حبس از يكسو و گسترش جامعه شيعى و افزايش درآمدهاى وكلا از سوى ديگر، زمينه مناسبى براى فساد و انحراف فراهم مىآورد. روايات اين عصر حكايت از توجه به اين مشكل دارد و دليل تأكيد بر علائمى از امام زمان كه با ادعاى واقفه ناسازگارى دارد، اينگونه قابل فهم است. همچنین علت توضيح رواياتى كه دست كجفهمى و خيانت بهسوى آن دراز شده و دستاويزى براى مدعيان وقف فراهم آورده، اينگونه روشن مىشود.
جامعه شيعه تا شروع غيبت، حدود يك قرن فرصت دارد كه آماده شود. آموزههاى عام مهدويت در موضوعاتى مانند حوادث و جنگهاى پيش از ظهور و همچنين هنگامه ظهور و چگونگى زندگى مردم در حكومت حضرت حجت(عج)، كمتر در كلمات حضرت امام رضا(ع) وارد شده؛ گويى اين آموزهها به اندازه كافى از زبان رسول خدا(ص) و فرزندانش تكرار شده و در نوشتههاى اصحاب تثبيت گرديده است.
آنچه شيعيان در اين عصر بايد بياموزند، معارفى است كه آنان را در برابر انحرافاتى همانند فتنه جریان واقفیه مصون كند و براى رويارويى با شرايط دشوار غيبت صغری و كبری آماده سازد؛ اين معارف همگى در قالب توضيح و تبيين نيستند، بلكه بسيارى در قالب زيارتها و دعاهايى هستند كه در كنار تغذيه فكر و عقل، به پيوند عاطفى و روحى شيعه با امام غايب توجهى خاص دارد
در عصر حاضر، آگاهى از زندگانى سياسى و اخلاقى پيشوايان لازم است، زيرا آنچه در تاريخ پيامبر(ص) و ائمه معصومين(عليهم السلام) براى ما مهم و آموزنده است، شناخت نوع زندگى و سبك رفتار اجتماعى آن بزرگواران و چگونگى موضعگيرى اجتماعى و سياسى در برابر حوادث و رخدادهاى اجتماعى است.
آنچه از زندگانى و دعوت و تبليغ پيامبر اكرم(ص) براى ما الگو و آموزنده است، نوع حركت و طرز فعاليت و سبك دعوت و كيفيت تبليغ و شيوه برخورد آنحضرت با دشمنان اسلام مىباشد. نوع زندگى و چگونگى موضعگيرىهاى سياسى امامان معصوم(ع)، زمانى براى ما بهتر روشن مىگردد كه از شرايط خاص اجتماعى و سياسى آن بزرگواران آگاه باشيم. ازاينروى نگاهى كوتاه به تاريخ زندگانى امام رضا(ع) و بررسى سيره سياسى ايشان بهعنوان هشتمين اختر آسمان ولايت كه بعد از على(ع) در مسند حكومت قرار گرفت، از نكات تأثيرگذار تاريخ است كه مىتواند در سياست اسلامى همواره مد نظر قرار گيرد.
دوران حيات امام هشتم، اوجگيرى گرايش مردم به اهل بيت(ع) و دوران گسترش پايگاه هاى مردمى اين خاندان است. حقيقت آن است كه در اين دوران، بدى اوضاع ميان امين و مأمون به امام كمك كرد تا بار سنگين رسالت خويش را بر دوش كشد، برتلاش هاى خود بيفزايد و فعاليتهاى خود را دوچندان كند، چه در اين زمان زمينه آن فراهم گشت كه شيعيان با او تماس گيرند و از رهنمودهاى او بهره جويند و همين امر در كنار برخوردار بودن امام از ويژگيهاى منحصر به فرد و رفتار آرمانى كه در پيش گرفته بود، سرانجام به تحكيم پايگاه و گسترش نفوذ امام در سرزمينهاى مختلف حكومت اسلامى انجاميد.
او خود يك بار زمانى كه درباره ولايتعهدى سخن مىگويد، به مامون چنين اظهار مىدارد: «اين مسأله كه بدان وارد شدهام هيچچيز بر آن نعمتى كه داشتهام نيفزوده است. من پيش از اين در مدينه بودم و از همانجا نامهها و فرمانهايم در شرق و غرب اجرا مىشد و گاه نيز بر الاغ خود مىنشستم و از كوچههاى مدينه مىگذشتم، در حالى كه در اين شهر عزيزتر از من كسى نبود».
در چنين شرايطى و پس از آن كه حضرت رضا(ع) بعد از پدر مسؤوليت رهبرى و امامت را بهعهده گرفت، در جهان اسلام به سير و گشت پرداخت و نخستين مسافرت را از مدينه به بصره آغاز فرمود، تا بتواند بهطور مستقيم با پايگاههاى مردمى خود ديدار كند و درباره همه كارها به گفتگو بپردازد. عادت ایشان چنين بود كه پيش از آن كه به منطقهاى حركت كند، نمايندهاى به ديار گسيل مىداشت تا مردم را از ورود خويش آگاه كند تا وقتى وارد شهر مىشود، مردم آماده استقبال و ديدار با او باشند. سپس با گروههاى بسيار بزرگ مردم اجتماع بر پا مىكرد و در باره امامت و رهبرى خود با آنان گفتگو مىفرمود. آنگاه از آنان مىخواست تا از او پرسش كنند تا پاسخ آنان را در زمينههاى گوناگون معارف اسلامى بدهد. سپس مىخواست كه با دانشمندان علم كلام و اهل بحث و سخنگويان، همچنين با دانشمندان غيرمسلمان ملاقات كند تا در همه باب مناقشه به عمل آورند و با او به بحث و مناظره بپردازند.
در دوران امام رضا(ع) اين مسأله امرى طبيعى بود، چراكه پايگاههاى مردمى بسيار شده و نفوذ مكتب امام على(ع) از نظر روحى و فكرى و اجتماعى در دل مسلمانان كه با امام آگاهانه هميارى مىكردند، افزايش يافته بود.