به گزارش خبرگزاری «حوزه»، متن حاضر، بخش هایی از کتاب گفتار معصومين(عليهم السلام)، جلد ۲، اثری از آيت الله العظمي مكارم شيرازي است که تقدیم می شود.
* كنترل شهوت
حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند: «وَ أَمَرَهُ أَنْ يَكْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَواتِ، وَ يَزَعَها عِنْدَ الْجَمَحاتِ، فَإنَّ النَّفْسَ أَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إلاّ ما رَحِمَ اللهُ/ و نيز او فرمان مى دهد كه خواسته هاى نابجاى خود را درهم بشكند، و به هنگام وسوسه هاى نفس خويشتن دارى را پيش گيرد زيرا كه نفس اماره انسان را به بدى وا مى دارد، مگر آنكه رحمت خدا شامل حال او شود».
على (عليه السلام) به مالك اشتر فرمان مى دهد كه هنگامى كه نفس سركش تو مى خواهد چموشى كند و از كنترل خارج شود بايد آن را مهار كنى و به وسيله تقوا آن را رام نمايى.
از قرآن به خوبى استفاده مى شود كه نفس انسان داراى سه مرحله است:
1. نفس اماره: يعنى روح سركش كه هميشه انسان را به بدى ها دعوت مى كند، و شهوات و بدى ها را در نظرش زينت مى بخشد، اين همان چيزى است كه همسر عزيز مصر در پايان كار خود به آن اشاره كرد و گفت: «وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِى إِنَّ النَّفْسَ لاََمَّارَةٌ بِالسُّوءِ/ من خودم را تبرئه نمى كنم، كه نفس (سركش) بسيار به بدى ها امر مى كند».
2. نفس لوّامه: روحى است بيدار و نسبتاً آگاه كه اوّل در دامان گناه مى افتد امّا كمى بعد بيدار مى شود و توبه مى كند و به مسير سعادت بازمى گردد، اين همان چيزى است كه به آن وجدان اخلاقى مى گويند كه در بعضى بسيار قوى است و در بعضى ضعيف و ناتوان است و ممكن است بر اثر كثرت گناه از كار بيفتد.
3. نفس مطمئنّه: يعنى روح تكامل يافته اى كه به مرحله اطمينان رسيده، و نفس سركش را رام كرده است كه در سوره فجر آيه 27 و 28 به آن اشاره شده است: «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِى إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً/ تو اى نفس مطمئن! به سوى پروردگارت باز گرد، در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است».
تعبير به «راضيه» به خاطر آن است كه تمام پاداش وعده هاى الهى را مى بيند و يكپارچه راضى و خشنود مى شود. امّا تعبير به «مرضية» به خاطر اين است كه مورد قبول و رضاى دوست واقع شده است.
عن سَديرِ الصَّيْرَفيّ قال: قُلتُ لأبي عبدِ اللهِ (عليه السلام): جُعِلْتُ فِداكَ يابْنَ رَسُولِ اللهِ هَلْ يُكْرَهُ المُؤْمِنُ على قَبْضِ رُوحِهِ؟ قال: لا واللهِ إنّهُ إذا أتاهُ مَلَكَ المَوْتِ لِقَبْضِ روحِهِ جَزِعَ عِندَ ذلِكَ، فيقولُ لهُ مَلَكُ المَوْتِ: يا وَلِىَّ اللهِ لاتَجْزَعْ فَوَالّذِىِ بَعَثَ مُحمَّداً (صلى الله عليه وآله)لاَنا أبَرُّ بِكَ وأشْفَقُ عَلَيْكَ مِن والد رَحيم لَوْ حَضَرَكَ إفْتَحْ عَيْنَيْكَ فَانْظُرْ، قال: وَيُمَثَّلُ له رسولُ الله (صلى الله عليه وآله) واميرُ المؤمنين وفاطِمَةُ والحَسَنُ والحُسَيْنُ والأئمَّةُ مِن ذُرِّيَّتهِم (عليهم السلام) فَيُقال له: هذا رسولُ اللهِ وأميرُ المؤمنين وفاطِمَةُ والحَسَنُ والحُسَيْنُ والأئمَّةُ (عليهم السلام) رُفَقاؤُكَ. قال: فَيَفْتَحُ عَيْنَيْهِ فَيَنْظُرُ فَيُنادِي روحَهُ مُناد مِن قِبَلِ رَبِّ العِزَّةِ فيقولُ: (يا أيّتُها النّفْسُ المُطْمَئِنَّةُ) إلى محمّد وأهلِ بيتِه (ارْجِعِى إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً)بالوِلايَةِ (مَّرْضِيَّةً) بالثّواب (فَاَدْخُلِي في عِبادِي) يعني محمّداً وأهلَ بيتِه (وَادْخُلِي جَنّتي) فما شَيءٌ أحَبُّ إليهِ مِن استِلالِ روحِه واللّحوقِ بالمُنادِي.
در روايتى يكى از ياران امام صادق (عليه السلام) از آن حضرت پرسيد: آيا ممكن است مؤمن از قبض روحش ناراضى باشد؟ فرمود: نه به خدا سوگند، هنگامى كه فرشته مرگ براى قبض روحش مى آيد اظهار ناراحتى مى كند، فرشته مرگ مى گويد: اى ولى خدا ناراحت نباش، سوگند به آن كس كه محمد (صلى الله عليه وآله) را مبعوث كرده، من بر تو مهربان ترم از پدر مهربان، درست چشم هاى خود را بگشا و ببين، او نگاه مى كند، رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و على (عليه السلام) و فاطمه (عليه السلام) و حسن (عليه السلام) و حسين (عليه السلام) و امامان از ذريّه او را مى بيند، فرشته به او مى گويد: نگاه كن اين رسول خدا و اميرمؤمنان و فاطمه و حسن و حسين و امامان (عليهم السلام) دوستان تواند. او چشمانش را باز مى كند و نگاه مى كند، ناگهان گوينده اى از سوى خداوند بزرگ ندا مى دهد و مى گويد: يا ايتها النفس المطمئنه، اى كسى كه به محمد و خاندانش اطمينان داشتى بازگرد به سوى پروردگارت، در حالى كه تو به ولايت آنها راضى هستى، و او با ثوابش از تو خشنود است، داخل شو در ميان بندگانم يعنى محمد و اهل بيتش (عليهم السلام) و داخل شو در بهشتم، در اين هنگام چيزى براى انسان محبوب تر از آن نيست كه هر چه زودتر روحش از تن جدا شود و به اين منادى پيوندد.
منبع: گفتار معصومين(عليهم السلام)، جلد ۲/ آيت الله العظمي مكارم شيرازي