به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، نماز جمعه این هفته هامبورگ به امامت حجت الاسلام والمسلمین رمضانی، امام و مدیر مرکز اسلامی هامبورگ، اقامه شد. مدیر مرکز اسلامی هامبورگ در خطبه های این هفته به مبحث اجتماعی بودن دین اسلام پرداخت و گفت:
مسألۀ اجتماع و جامعه از منظر اسلام به اندازه ای پر اهمیت است که مورد تأکید آیات و روایات بسیاری قرار گرفته است. اسلام اهتمام ورزیدن به «جامعه» را بسیار با ارزش دانسته، و از طرفی «عُزلت و انزوا طلبی» را به شدت مورد نکوهش قرار می دهد. چرا که در تعلیمات وحیانی اسلام رأفت و رحمت خدای تعالی به جماعت هایی که پیرو آموزه های وحیانی هستند نازل می شود. به همین جهت خدای سبحان در خصوص این موضوع می فرماید: «وَ جَعَلْنا في قُلُوبِ الَّذينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً؛ و در دل كسانى كه از او پيروى كردند رأفت و رحمت قرار داديم».
رهبانیت و گوشه نشینی از منظر اسلام
وی ادامه داد: اسلام نسبت به رهبانیت و عزلت و گوشه نشینی موضع گرفته، و آن را ساخته و پرداخته عده ای می داند که از حقیقت آموزه های حضرت عیسی(ع) بی بهره بوده اند. از اینرو خدای رحمان در ادامه آیه ای که مرور شد می فرماید: «وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها؛ و رهبانيّتى را كه ابداع كرده بودند، ما بر آنان مقرّر نداشته بوديم؛ گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود، ولى حقّ آن را رعايت نكردند».
مفهوم رهبانیت
رئیس مرکز اسلامی هامبورگ خاطرنشان کرد: رهبانیت از واژه «رهبة» به معنی ترس و خوف گرفته شده است، که منظور از آن خوف از خداست. راغب اصفهانی معتقد است این واژه به معنای ترسی است که آمیخته با پرهیز و اضطراب می باشد.[3] آنگاه به گروهی که انزوا را پیشه کرده، و مشغول عبادت می شدند اطلاق شده است، و بدنبال آن خیلی چیزها را بر خود حرام کردند و از امور اجتماعی خود را دور ساختند.
البته باید توجه داشت که رهبانیت به معنای ساده زیستی و حذف تجملات زندگی و اینکه انسان خود را اسیر مال و مقام نکند، امری مطلوب و بسیار پسندیده است.
رهبانیت مطلوب
وی تاکید کرد: رهبانیت به معنای ساده زیستی و دوری از تجملات دنیوی، در خصوص رهبران و حاکمان الهی برای تأثیر گذاردن در اجتماعات بشری، علاوه بر اینکه امری بسیار پسندیده و مطلوب شمرده شده است، بلکه گاهی ضرورت نیز پیدا می کند. امّا اگر رهبانیت به این معنا باشد که انسان خود را از مواهب الهی و آنچه را که خداوند برای او حلال و طیّب دانسته، محروم سازد امری نامطلوب خواهد بود. البته سخن از آسیب ها، آفت ها و تهدید های رهبانیتِ ناپسند، در این مختصر جایی ندارد. لکن لازم است به این مهم که اسلام با چنین نگاهی مخالف بوده، و آن را امری ناصحیح می داند نیز پرداخته شود. بر این اساس می توان گفت اسلام با قوانین جامع و کامل خود در تلاش است روابط میان انسانها را توسعه داده، و آنان را به هم گرایی بیشتری سوق دهد. اسلام نسبت به مشترکات میان انسانها در اعتقادات و باورها و هر امری که آنان را دور هم گرد آورد توجه ویژه ای دارد، به گونه ای که مؤمنان را مانند جسم واحد دانسته، و حتی اگر در اعتقادات با هم اختلاف نظر داشته باشند، با این وجود نیز به آنان تأکید می کند که در تعاملات و روابط عمومی، بُعد انسانی بودن را حفظ کرده و شأن و کرامت انسانی را مورد توجّه خود قرار دهند. به عنوان نمونه خدای تعالی در این آیه شریفه «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً؛ و به مردم نيك بگوييد» تأکید می کند که انسانها در تعامل خود باید برخورد نیک و معاشرت پسندیده را اصل قرار دهند. همچنین می بایست در رفع برخی از مشکلات آنان نظیر: فقر و بیماری و بی عدالتی و ... تلاش نمایند. به همین جهت در برخی ادعیه وارده از نبی مکرم اسلام(ص) آمده است که نسبت به فقرا و بی نوایان جامعه این گونه دعا کنید: «اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ؛ خداوندا! هر نيازمندى را بى نياز بگردان». به گونه ای که حتی اسلام نسبت به غیر مسلمین که در جامعۀ اسلامی زندگی می کنند و به زندگی مسالمت آمیز علاقه مند هستند، مؤمنین را به نیکی کردن و عدالت دربارۀ آنان سفارش می نماید«لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ؛ خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در راه دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهى نمى كند؛ چرا كه خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد».
توجه اسلام به جمع گرایی
حجت الاسلام و المسلمین رمضانی ادامه داد: با توجه و دقت نظر در روایات، این مهم به دست می آید که مردم باید تلاش کنند جماعت خود را حفظ نموده، و حقوق همدیگر را رعایت کنند، زیرا در تعبیری نغز از رسول خدا(ص) آمده که در این خصوص فرموده اند: «ا أيُّها النّاسُ، علَيكُم بالجَماعةِ، و إيّاكُم و الفُرْقةَ؛ اى مردم! به جماعت (يك پارچگى) روى آوريد و از پراكندگى بپرهيزيد». و در بیانی دیگر می فرمایند: «الجَماعةُ رَحمَةٌ والفُرْقَةُ عَذابٌ؛ جماعت (يكپارچگى)، رحمت است و پراكندگى، عذاب». همچنین در سخنی دیگر از آن وجود نورانی(ص) آمده است: «يدُ اللَّهِ على الجَماعةِ، فإذا اشْتَذَّ الشّاذُّ مِنهُم اخْتَطَفَهُ الشّيطانُ كما يَخْتَطِفُ الذِّئبُ الشّاةَ الشّاذّةَ مِن الغَنَم؛ دست خدا بر سر جماعت است، پس هر گاه فردى از جماعت جدا شود، شيطان او را مى ربايد، همچنان كه گرگ گوسفندِ جدا مانده از گله می رباید». لازم به یادآوری است اگر در برخی از روایات به گوشه گیری توصیه شده است، مانند: آنچه که از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که فرموده اند: «سَلامَةُ الدِّينِ في اعتِزالِ النّاسِ؛ سلامتى دين در گوشه گیری از مردم است». و یا در جای دیگر می فرماید: «مَنِ اعتَزَلَ النّاسَ سَلِمَ مِن شَرِّهِم؛ کسی که از مردم کناره گیری کند از شر آنها در امان خواهد بود». این نوع توصیه ها مربوط به مواردی است که معاشرت با مردم حقیقتاً دین انسان را به خطر بیفکند؛ که قطعاً این گونه موارد شرائط خاص خود را دارد. به همین جهت این گونه روایات به عنوان یک قاعده و ضابطه نیستند که هر فردی برای سالم نگه داشتن دین خود، باید از مردم فاصله بگیرد. بلکه به عکس این نوع روایات در خصوص افراد خاصی است که نسبت به مظاهر فساد، آسیب پذیرتر و ضعیف تر هستند. لذا نمی توان از این عبارات هایی که بیان شد یک اصل کلی «دوری نمودن از اجتماع» را استخراج و برداشت نمود. البته به این نکته نیز باید توجه داشت که «عزلت و انزوا طلبی» به غیر از موارد خاص، سرچشمۀ بسیاری از مفاسد و بدبختی ها و ناکاستی ها هستند که به برخی از آن اشاره می شود:
1ـ آدمی با همین انزوا طلبی ممکن است به نزدیکترین کسان و آشنایان خود بدگمان شود، و همین گوشه نشینی باعث سوءظن بیشتر گردد. چه بسا باعث می شود که مردم را نادرست، آلوده، حق نشناس، حسود و کینه دوز بپندارد. اما اگر این فرد در اجتماع حضور یابد و با دوستان عاقل و خوبی ارتباط برقرار کند خیلی زود برای وی روشن می شود که همه این گمانها باطل بوده است.
2ـ انزوا طلبی باعث می شود که آدمیان از عیوب خود غافل شوند. زیرا در روابط اجتماعی انسانها به عیبهای خود پی می برند و درصدد معالجه آن بر می آیند. اما اگر رابطه ها قطع شود، دیگر امکان شناخت عیبها برای چنین افرادی وجود نخواهد داشت.
3ـ انسان انزوا طلب به بیماری عُجب و خودپسندی مبتلا می شود؛ زیرا آدمی بر اساس غریزه به حب ذات (دوست داشتن خود) علاقه مند است، و بلکه گاهی شیفته آن می شود. لذا بدون معاشرت با دیگران هیچگاه فرصت مقایسۀ اعمال، رفتار و کردارش با سایر افراد، برای او به دست نمی آید؛ به همین جهت باعث می شود فکر و عمل خود را برترین بداند.
4ـ بسیاری از انحرافات فکری و اعوجاج سلیقه(کج سلیقه گی ها) و کج اندیشی ها و بدخلقی ها، از انزوا و گوشه گیری سرچشمه می گیرد. لذا افراد منزوی در بسیاری از مواقع افرادی تندخو، سخت گیر، لجوج و خود بزرگ بین می شوند.
5ـ فردی که عزلت گزین و انزوا طلب باشد، از تجربیات دیگران محروم می ماند و راه رشد و ترقی و تعالی را برای خود مسدود می نماید. چرا که رشد و ترقی انسان در اجتماعی بودن و برقراری ارتباطات است. زیرا انسان را به دریایی از علم و دانش نائل می کند؛ و چه بسا با بهره گیری از تجربیات دیگران بر بسیاری از مشکلات فائق خواهد آمد. چرا که در بیانی از حضرت امیرالمؤمنین(ع) آمده است: «وَالعَقلُ حِفظُ التَّجارِب؛ و [شرطِ] عقل، به ياد سپردنِ تجربه ها است».
نظر شما