دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۸
بیانیه ۱۴ ماده ای که پایه های سلطنت پهلوی را متزلزل کرد

حوزه/ علمای استان مازندران در فروردین سال ۵۷ بیانیه مهمی را بر علیه رژیم طاغوت به ویژه شخص شاه منتشر کردند که این بیانیه از سوی آیت الله نظری خادم الشریعه نوشته و توسط مرحوم آیت الله ابوالقاسم رحمانی خلیلی به رشته تحریر در آمد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از مازندران، علمای استان مازندران در فروردین سال ۵۷ بیانیه مهمی را بر علیه رژیم طاغوت به ویژه شخص شاه منتشر کردند که این بیانیه از سوی آیت الله نظری خادم الشریعه نوشته و توسط مرحوم آیت الله ابوالقاسم رحمانی خلیلی به رشته تحریر در آمد.

بر اساس این گزارش، این بیانیه مهم در مکتبه فرزند مرحوم آیت الله مشکینی به صورت جزوه چاپ و از سوی سرلشکر قرنی به همه سفارتخانه ها ارسال شده بود که حرکت بزرگی را علیه شاه به وجود آورد.

متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

از ناحیه علمای اعلام و طبقات ملت، اخیراً انتقاد و اعتراض زیادی به دولت و دستگاه مدیریت مملکت شده و می شود. انعکاس این قضایا کم و بیش از خارج و داخل مشاهده می شود. سؤالی پیش می آید که منظور چیست؟ معلوم است که هدف، دفاع از حریم محترم دین مبین اسلام است که در واقع، تأمین مصالح همگان و رعایت حقوق عموم طبقات و دعوت مردم به سوی سعادت است، برای توضیح به مسائل ذیل توجه شود.

با پذیرفتن اصل حقانیت دین اسلام، جامعه روحانیت در زمان غیبت حضرت ولی عصر(ع) به عنوان نیابت عامه که از اصول عقلی و مذهبی است، هادی امت و حامی شریعت هستند و از طرفی اکثریت قریب به اتفاق ملت شریف ایران زمین که مهد تشیع است، ان شاء الله تعالی خداوند متعال از خطرات مصونش بدارد مسلمان و روی وظیفه شرعی دنباله رو علما بوده و فتوایشان را حکم الله تعالی می دانند؛ شاهدش استقامت جامعه است که با تمام قوا در نوع خدمت لازم برای اسلام آماده هستند؛ بالخصوص در سنوات اخیره با اینکه شراره خطرناک مادیگری، جهان با عظمت بشری را در خود هضم نموده به نحوی که کانون خانواده ها اعضایش پراکنده و روابط جوامع، متلاشی و از هم گسیخته و به خاطر منافع زودگذر مادی اکثر از معنویات صرف نظر نموده و مقدسات را فراموش کرده اند؛ در عین حال ملت شریف ایران تا سر حد فداکاری در ظل پرچم پر افتخار اسلام ایستادگی نموده و تعهد و مسؤولیت خود را اعلام می دارد. نگاهی به تبعیدشدگان، زندانیان، مقتولین، اهانت شدگان، بستن بازارها، تعطیلی مدارس و دانشگاه ها، تعطیلی مساجد و جماعات و منبرها، تشکیل مجالس و مجامع، تنظیم و نشرنامه ها و مکاتیب، خلاصه دفاع کامل از اسلام به صور مختلفه که تماماً نشانه نفوذ اسلام است، با چنین شرایط داخلی و با وضع مناسبی که جهان نسبت به عظمت و حقانیت اسلام دارد پیدا می کند تا جائی که حسب قضاوت اهل تحقیق و انصاف از ملل و امم برای برقراری یک نظام کامل متعادل و تشکیل زندگی شرافتمندانه و به دست آوردن خیرات مادی و معنوی اجرای احکام اسلام را ضروری دانسته اند؛ با چنین وضع داخل و خارج دیده می شود که قدرت حاکمه در زیر پوشش اسلامیت دارد به اسلام خیانت می کند؛ این جاست که وظیفه، دفاع از حریم اسلام است؛ کراراً تذکر لازم داده شده و می شود.

از این رو جمعی از علما و روحانیون مازندران به مناسبت حلول چهلمین روز حادثه تبریز بلکه به خاطر حوادث مختلف ایالات و مناطق کشور که دنباله حادثه اسفبار حوزه علمیه قم به وجود آمد و هنوز و هر روز به وجود می آید به ویژه یزد و جهرم و اهواز و اصفهان که همه این حوادث مسبوق به تغییر احکام مسلّمه اسلام و انکار ضروریات مذهب و تهمت و جسارت به مقام مرجعیت که رتبه نیابت از مقام مقدس حضرت بقیه الله ارواحنا فداه می باشد بالخصوص حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی دام ظله العالی بوده است که از طرف قدرت حاکم ایران به وضع دلخراش و فجیعی در سنوات اخیره انجام گرفته است که قلم از شرحش منفعل است. به عنوان اعتراض به کارهای گذشته و به عنوان تذکر لازم و خیرخواهی و خواسته های اصولی که خواست همه مسلمین است جدّاً توجه قدرت حاکم را به مسائل ذیل منعطف می دارد:

دستگاه به حکم اینکه در محیط اسلامی حکومت می کند و حکومت باید نماینده افکار عمومی باشد و برحسب ریشه قانون ایران، حکومت بی دین معزول بلکه منعزل است، دستگاه باید از هرگونه تحریف و تصرف نابجا در احکام الهی خودداری نماید و بدعت هایی را که در دین ایجاد و ترویج نموده برطرف نماید و با راهنمایی دین مبین که با زبان و قلم دانشمندان اسلامی و فقهاء عظام اعلام می شود چون منصوب از جانب امام (ع) هستند و طبق قانون نیز باید علما در تصویب و ترویج و قوانین کشور نظارت داشته باشند تا حکم خلاف دین پیدا و اجرا نشود مملکت را با دین و مذهب اداره کند و هیچ منافات با ترقیات و تمدن ندارد. اسلام از فساد و ظلم گریزان است نه از تکامل مطلوب و تمدن عاقلانه، تهمت نزنند این حنا رنگ ندارد و از استعمال مطالب نامناسب و کودکانه نسبت به طرفداران اسلام بالخصوص علماء اعلام خودداری خودداری نماید؛ چون منجر به کفر و ارتداد علنی می شود و کمترین اثرش به حکم دین و قانون محرومیت از مقامات است؛ یعنی مرتد می شوند و نمی توانند بر ما حکومت نمایند. قرآن مجید فرموده: «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً؛  یعنی خدا راضی نیست کافر بر مؤمن حکومت نماید» و از منکرات و مظاهر ظلم و مفاسد اجتماعی که نزدیک است تار و پود ملت و مملکت و شریعت را به سقوط بکشاند جلوگیری شود که عمده مفاسد عبارت از این امور است:

 

(1) حبس افکار و تفتیش عقائد ونبودن آزادی مشروع و تأمین برای عقلا و مصلحین به نحوی که امر به معروف و نهی از منکر، مشکل و مستلزم با خطرات همه جانبه شده است و حال اینکه رشد اجتماع و زندگی سعادتمندانه قوامش با امر به معروف و نهی از منکر و ارشاد جاهل و تنبیه غافل است، این راه مسدود شدن تا حدی که مظهر قدرت متراکم اسلام یعنی مرجع تقلید میلیون ها نفوس شیعه به جرم حق گویی و ارشاد باید تبعید و گرفتار شود، دیگر میزان فشار ظلم و بی عدالتی و تاریکی افق اجتماع و چگونگی حال سایر طبقات با مقایسه خوب روشن می شود.

(2) به وجود آمدن حکومت خودمختاری و استبداد که نه مورد رضای خالق است و نه مورد قبول مخلوق.

(3)  تشکیل مجلسین غیرشرعی و غیرقانونی به خاطر آزاد نبودن ملت و اجراء نشدن قانون از مجلس؛ که مسرّح قانون است باید پنج نفر از علماء طراز اوّل انتخاب شده از بین بیست و پنج نفر بر امور مجلس نظارت داشته باشند و مطالب ضد اسلام را باطل و مردود اعلام نمایند؛ بدیهی است که قوانین تصویب شده از این نوع مجالس فاسق نشین که طوطی صفت با ندای «احسنت صحیح است» مسائل تحمیلی را تصویب می کنند، از نظر اسلام و ملت اعتبار ندارد و انحلال چنین مجلس باطلی واجب و لازم است.

(4) گرفتاری طبقات بی گناه ملت در زندان ها و تبعیدگاه ها با افترائات و اتهامات ناروا بالخصوص اهل علم محترم و دانشگاهیان شریف و پرشور و شعور اسلامی که به جرم عدالت خواهی و داشتن خواسته های مشروع و دفاع از موجودیت ملت و حیثیت مملکت در زندان های طویل المده و قرون وسطایی و مراکز تبعید با محرومیت های فراوان گرفتارند؛ درحالی که وضع مزاجی بعضی خطرناک است و برای حفظ حیاتشان در اسرع اوقات باید آزاد شوند، در عین حال اسیرند؛ گویا به نظر قدرت حاکم اینها مهدور الدمند که باید این نحوه با مرگ تدریجی گریبان گیر باشند. معلوم نیست قوه قضائیه در کشور چه نقشی دارد آن هایی که در زیر چتر پرشکوه قضا و داوری و در جوار پر و بال فرشتگان رحمت و عدالت اجتماعی بر اریکه و مسند عدل و داد با ارتزاق از بیت المال و دست رنج همین ملت مظلوم نشسته اند، چگونه این احکام را صادر و بر اجرایش نظارت دارند؟ ضوابط شرعی، عقلی، عاطفی چه شده؟ اعتقاد به خدا و روز جز او مکافات عمل چه حکم می کند؟ چرا شخصیت های روحانی و غیرروحانی و ارکان اجتماع باید تبعید و زندانی باشند؟ چرا حرمت حوزه علمیه قم و مراکز علمی دیگر را که پایگاه های دین به شمار رفته و دارای مصونیت هستند از بین می برند؟ چرا دانشگاه مملکت و مراکز تحقیق فکری را تحقیر نموده و با سرنیزه و قدّاره اداره می کنند و حال اینکه مرکز منطق و استدلال است. چرا فرزندان تحصیل کرده و ذخائر دینی و علمی مان که باید در اریک تربیت و تعلیم نفوس و اداره امور کشور منشأ خدمات و برکات باشند، در گوشه های زندان و دور از اوطان با مرگ تدریجی و از دست دادن قوای روحی و جسمی باید روبه رو باشند؟ البته باید قضات و مسئولین احقاق حق نمایند و اگر قدرت ، سلب است و آلت اجرای مقاصد هستند؛ باید با برکناری از مقام یا طریق دیگر اختناق محیط قضاوت را اعلام تا تاریخ بازگو نماید؛ کما اینکه روش مدافعین از مظلومین گاهی چنین است.

(5) حیف و میل بی حد و حساب بیت المال و بی اطلاعی امناء قوم از درآمد و مخارج کشور و عدم توازن و تعادل در کشوری که مرکز مواهب و نعمتهای خدادادی است؛ از معادن و دریا و جنگل و اراضی و غیرها به ویژه سرمایه نفت که برای هر ملت قابل و امین، هر واحدش سرمایه رفاه و پیشرفت آن قوم و ملت است تا چه رسد به جمع سرمایه، حتی تلف نمودن امانات شرعیه چون موقوفات که از نیاکان و سلف صالح به ما رسیده چپاول و غارت می شود. نگاهی شود به سازمان یغماگر اوقاف.

 

(6)  و تضعیف اسلام و محو آثار شریعت به صورت تغییر تاریخ پرافتخار اسلام و تبدیلش به تاریخ مشکوک و مبهم که در واقع از بین بردن شوکت اسلام و شکستن صولت اسلام و جسارت و بی اعتنایی فاحش و بسی بزرگ به مقام مقدس حضرت خاتم الانبیاء (ص) نمودن است. تاریخ حضرت رسول اکرم (ص) کجا؟ و تاریخ داریوش و کوروش و خسرو پرویز کجا؟ چرا ذرۀ بس ناچیز را با خورشید عالم تاب باید مقابله نمود؟ مقام انبیاء عظام کجا؟ رتبه آتش پرستان و ظالمین و ستمکاران کجا؟  حقیقتاً این عمل صریح ضداسلامی موجب حیرت و وحشت فوق العاده دین داران شد که آینده چه خطرات دین خدا را تهدید می کند. درحالی که جهان در مذهب کمونیست، تاریخ رجل الهی حضرت مسیح (ع) را رسمی و محترم دانسته ولی در کشور شیعه جعفری تاریخ  مشعشع اسلام باید متروک و فراموش شود. مغالطه و سفسطه نشود که تاریخ قمری هست؛ کجا، چه کسی تاریخ قمری را استعمال می کند؟ نگاهی به نوع اوراق و دفاتر دولتی و جرائد منهای چند روزنامه که آن هم سیاست و موقت است اکثراً یک تاریخه است و از تاریخ اسلام خبری نیست با اینکه اوّل کار است حال آنکه صدر مشروطیت چند سال و چند دوره اقلاً برای گول زدن، در مجلس نماز جماعت خواندند؛ کم کم فراموش شد و فعلاً در اثر سستی مسلمین جرأت پیدا کردند و نماز خوان را راه نمی دهند و منحصراً در تصرف مدعیان تمدن قرار گرفت.

(7) آزادی مطلق دادن بلکه تقویت و تحریک نمودن جهال و مغرضین در واقع مأمورین و اعوان خودشان را به نام صاحب زبان و صاحب قلم، نیروی فلان، گروه بهمان، در سطح مختلف، در سطح توهین به حیثیت و شرافت مردم، افتراء و تهمت به پاکان، تشویق و ترویج ناپاکان و خیانت کاران و سرکوبی هر نوع خیرخواهی و دفاع از حق که به کام مسئولین بی اندازه تلخ و ناگوار است حتی در سطح توهین به دین اسلام و طرفدارانش و حمله و تجاوز به حدود و حقوق و جان و مال مردم که دنباله بس خطرناک دارد؛ چون ملت مظلوم و ستمدیده وقتی که پناه نداشته باشند و دولتی که باید حافظ حدود و حقوق ملت باشد، متجاوز و حمله گر ببینند مجبور به دفاع می شود. زمینه هرج و مرج و برادرکشی را دستگاه پر اشتباه مانند بدبختی های دیگر به وجود آورده است.

(8) ترویج فحشاء و فساد و مسائل خلاف عفت و اخلاق به شکل های مختلف تحت عنوان فرهنگ و هنر.

(9) محدود کردن تعلیم قرآن مجید و سایر تعلیمات لازم و مفید را در آموزش و پرورش و انحلال مدارس ملی مانند جامعه تعلیمات اسلامی و غیرها در حالی که از دولت بودجه نمی خواستند و برای تربیت صحیح و تقویت ایمان در فرزندان، عامل اساسی بود و در مجموع، پشتوانه متین و محکمی برای تقوا و فضیلت و خدمت به اجتماع بود بلکه سطح وسیع و ارزنده تعلیم و تربیت و نسل عزیز و ذخائرگران قدر امت را در عهده نالایقان بلکه مفسدین قرار دادند و نیکان و شایستگان را تحت الشعاع بلکه نادیده گرفتند.

(10)  اجبار نمودن دختران و زنان مسلمان به بی حجابی در مدارس و غیرها و حال آن که حجاب از احکام مسلّمه اسلام است.

(11) تصدی اشخاص بی صلاحیت در پست ها و مقامات که ریشه بدبختی هاست بلکه در بعضی از مقامات مؤثر افراد مشکوک و بدنام و بدسابقه از نظر ملیت و دیانت قرار گرفتن و رعایت نکردن لیاقت در افراد مسؤول.

(12) تملّقات و گزاف گویی رجال تا در حد تفسیر نمودن قرآن مجید را برای خود که مرز کفر است؛ کما اینکه آقای جمشید آموزگار به اصطلاح رئیس الوزراء ! در یکی از مجامع رسمی، اولوالامر در قرآن را تفسیر به سلطان و رئیس جمهور نمود و جرائد هم نوشتند و حال آنکه به اجماع شیعه اولوالامر در قرآن مجید ائمه معصومین (ع) هستند و این از امتیازات معارف شیعه است البته امراء و رؤساء ملل و اقوام اگر صالح و مسلمان و عادل باشند قابل احترامند ولی اولوالامر نیستند.

(13) اختلال و بی توجهی به اصول معاش و شئون اقتصاد چون کشاورزی و فلاحت و تجارت آزاد و غیرها و تشویق نکردن فلّاح و زارع و دامپرور و حشم دار را و حال اینکه این طبقات، اصل و پایۀ زندگی هستند؛ بلکه ایجاد موانع و فعالیت نمودن به عناوین مختلفه برای ده نشینان و زارعین، عده ای را بدون فلسفه و دلیل به عنوان مأمور و مزارع و چیزهای دیگر بر جان و مال مردم بی پناه قرّاء و قصاب مسلط نمودن، مزارع و مراتع و چراگاه های مورد نیاز حشم داران و دامداران و زارعین اصیل را از آنها گرفتن و به صاحبان مقامات مرکزنشین دادن که اصلاً سروکاری با زمین و کشاورزی ندارند؛ در نتیجه فراری شدن و هجرت روستائیان از مراکز تولید نعمت و ثروت و ایجاد زمینه قحط و غلاء به نحوی که از طیاره و فانتوم فضا تا پیاز مورد نیاز آشپزخانه باید وادر شود و حال آن که کشور با استعداد ایران تا حدود دویست میلیون نفوس را مرفّه می تواند اداره کند.

(14) تعیین نمودن میلاد قطعی برای زرتشت و روز تولدش را در رادیو اعلام نمودن و حال آنکه از اباطیل و دروغ های شاخ دار است؛ مدرک قطعی ندارد.

به هر حال ترویج مفاسد فوق الذکر و مشابهش مایه اضطراب و نگرانی شدید شده است؛ گویا نظری در بین است که با اسلام ضدیت شود به عناوین مختلفه؛ به نام تمدن و به نام صهیونیسم و کمونیسم، [به نام] آتش پرستی، به نام دشمنان امام زمان(ع) که هیچ مذهب ندارند و سلک حزبی هستند و چیزهایی دیگر که هدف مشترک [آن ها] محو آثار توحید خالص و ذلت مسلمین است؛ چون توجیه دیگر ندارد.

اگر منظور ترقی و تعالی کشور و رفاه ملت است؛ اسلام عزیز در بهترین نظام علمی و عملی عهده دار است بلکه بنیانگذار است، عصر تمدن طلایی و کشورگشایی و جهان داری اسلام در تاریخ ملاحظه شود، بهر حال آیا با قرآن مجید سوگند خوردن و پیمان بستن که قدرت کشور، مروج مذهب جعفری است، همین است؟ آفرین بر این تعهدات!!!

این جاست که طوفان سهمگین بی اعتمادی بلکه بدبینی طبقات اصیل اسلام نسبت به قدرت حاکم و وابستگان و اعوانش به حرکت درآمده و هیچ چیز از بین برنده و جلوگیر این موج و حرکت نیست. نه تهمت های ناجوانمردانه، نه تبلیغات جنجالی و تحریف شده به نظر دستگاه تحریک کننده و نه تظاهرات فرمایشی و تحمیلی کارگر و کارمند بیچاره که جیره روزانه اش در خطر است، مجبور است باید امضاء کند، باید شرکت کند، این ها مصنوعی و قدرت کاذب است؛ فائده ندارد؛ جنگ با عقیده است؛ آن هم عقیده توحیدی که هیچ لکه ننگ ندارد، رنگ باطل ندارد، حق مطلق و خیرمحض است. جنگ دستگاه حاکمه ایران و هواخواهانش، با چنین نیروی گستردۀ معنوی است؛ مسلّماً فتح ندارد و خلاصه بی اعتنایی و بی توجهی به اصول فرهنگی و قضایی و سیاسی و اخلاقی و اقتصادی و غیرها را که هر یک برای اضمحلال کافی است تا چه رسد به اجتماعشان و موجب تزلزل ارکان استقلال و موجودیت شده است و در اسرع اوقات باید جلوگیری شده و از هر نوع تعرضات که قبلاً به شدیدترین وجه عملی می شد نسبت به خیرخواهان و معترضین خودداری شود و بدانند که تعرّض بی جا در قبال اعتراض بجا موجب اعراض مردن و قوت اعتراض می شود. در غیر این صورت و ادامه وضع ناپسند حاضر انحطاط بلکه انفجار، قطعی و اشاعه و تسلط مرام لامذهبی در پیشرو گرایش جمع و فرد به عنوان خلاصی از وضع حاضر به پناهگای پوشالی و خیالی، بالصراحه بگوییم با تضعیف اسلام رفتن جامعه بالخصوص طبقه جوات به سوی مرام خطرناک و مردود کمونیستی حتمی است و لو از چاله به چاه افتاده باشد. مقصر اصلی، دولت و دستگاه می باشد و حتماً تمام مسئولیت متوجه به مصادر امور است؛ چون تا حال به تذکرات اصلاحی و انتقادات علاجی توجه نکرده، بلکه با از خود راضی بودن و خودستایی به استبداد مطلق و حکومت خودمختاری که ام المفاسد است و خلاف دین و عقل است و علت سقوط و زوال است ادامه می دهند. البته به حکم عقل و علم و تجربه و تاریخ و سنت حکیمانه الهی ظلم دوام ندارد «القسر لایدوم» ؛ فشار دوام ندارد ؛ قرآن مجید می فرماید: «فقطع دابر القوم الذین ظلموا»  خدایی که تار و پود دینش عدالت است، از خود خدا و پیغمبر و امام و نائب امام و قاضی و شاهد و حاکم و امام جماعت که همه باید عادل باشند بلکه با ناموس اعتدال و تعادل، تمام هستی را آفریده و نگهداری می فرماید: «بالعدل قامت السموات و الارضون»  ؛ این خدا راضی به ظلم و بقاء ظلم و فساد نیست.

هیأت حاکم باید بداند هیچ چاره ای جز تسلیم به ساحت قدس اسلام ندارد؛ نقص نیست؛ بلکه کمال است [که] بشر تسلیم خدای خود شود. نفوذ مذهب باید در کشور لمس و احساس شود. صلاح ملت و مملکت فدای هوا و هوس چند زن و مرد که شاید خود را عقل کل بدانند نشود. ببیند با قدرت مذهب و صدور اعلامیه از ناحیه مراجع عالی قدر و علمای اعلام دامت برکاتهم که با اتفاق و وحدت نظر برای دفاع از حریم محترم اسلام پیش تازی و جان بازی می فرمایند.

دولت ملاحظه نماید که چگونه ارکان مملکت به جنبش درآمده و چه نحوه طبقات، بالخصوص طبقه فاضله کشور به حرکت درآمده و یک پارچه با منطق و استدلال، قیام و صف آرایی نمودند که مورد توجه جهانیان قرار گرفته است. البته به توسط خبرگزاری های خارجی چون آن ها به مراتب از خبرگزاری داخلی با انصاف ترند و حقایق را اکثراً بدون تحریف و بدون خیانت در واقعه اعلام می نمایند. بیان شریف حضرت سید الشهداء (ع): «اگر دین ندارید آزاد مرد باشید.»

چشم روزنامه نگاران و روزنامه نویسان و وسائل ارتباط جمعی داخل روشن!!! که حق کشی بی نظیرند، ای کاش این ها می فهمیدند که مردم به اسرارشان پی بردند. این قدر در یاوه گویی و مهملات بافی اصرار نمی کردند. خلاصه قدرت توحید و شریعت، این نیروی اصیل و بی نظیر و خیرخواه و آینده نگر، بدبین شده فریاد می زند و اعتراض دارد و مردم حق جو نیز هماهنگ با آن فریاد می زند. این قدرت را نادیده گرفتن نشاید.

ولی افسوس در کشور، جز زور و غرور و نیرنگ و تزویر، محاسبه قوی و ارزیابی وجود ندارد؟ چرا دست به کشتار دست جمعی و اذیت همه جانبه در کوچه و بازار، خانه و مغازه، مسجد و حسینیه، حرم و صحن مدرسه و دانشگاه، هرجا شد، هر که شد می زنند و می کشند. چرا مردم را سرکوب و منزجر می کنند؟

چرا قتل عام می کنند؟ چقدر باید ایران عزیز و ایرانی شریف شاهد صحنه خونین و دل خراش باشد و خانواده ها داغ دار و ماتم زده شوند؟ چه مفهوم دارد سنگربندی دولت مجهز با تجهیزات رزمی و بزمی در قبال ملت بی دفاع و بی گناه و بی پناه.

چرا تسلیم منطق انسانیت حقوق بشر و حقوق ملل و ناموس عدالت نمی شوند که به نفع همه است.

لغت اخلالگر و مارکسیست و ارتجاع و استعمار و لغات بی معنای دیگر در این مقام مقدس راه ندارد، بالصراحه بگوییم مفتیان اعظم و فقهای شریعت و قاضیان عادل، رجال با تقوا و مردان فضیلت و طبقه فاضل آینده نگر جامعه ملت دوست و مملکت خواه و جمعیت سعادت طلب و فداکار، مفاسد و معایب را درک کرده، اعلام و اقدام و قیام دارند، کوچک تلقی نشود، خیلی اهمیت و ریشه دارد. تجربه شد در این چند ساله که بدترین و سخت ترین فشار را به مردم وارد کردند عقب نشینی نشد بلکه نیروها متشکل تر شد تا جایی که افراد تقریباً محتاط و پرحاصله آخر به ستوه درآمدند و مهر سکوت را شکستند و فریادشان در مملکت بلند شد که همین بیانیه پرسوز و گداز که از دل سوخته و آزرده و پرجوش و اضطراب امضاء کنندگان حکایت دارد، در حد خود شاهد صادقی است که دیگر کاسه صبر لبریز شد.

با این قتل عام ها، با این ظلم و ستم ها، با این تاخت و تازهای بی حد و حساب، با این هتاکی ها و جسارت ها حتی به ساحت اسلام عزیز و دین خدا دیگر حیات ننگین است.

 

«انا لله و انا الیعه راجعون»

حاضریم با کمال میل و شوق تا در راه اسلام به شهادت برسیم، از حبس و تبعید و اهانت هراسی نداریم. نوع روحانیون عزیز کشور در همین تصمیم هستند. نگاهی شود به اعلامیه های مراجع و بزرگان، همه انتظار شهادت دارند. دستگاه بیدار شود، به هوش بیاید، به هر حال صلاح و خیر در این است [که] از علماء اعلام راهنمایی و از عقلاء مدد فکری بگیرند و با جاذبه ایمان و بارقۀ وجدان و صمّ قوای فعاله هم جانبه، کاروان کشور  عزیز را در مسیر مدنیّت و ترقیات به حرکت درآورد. بگذارند همان طوری که در استعداد اسلام است یک جامعه سعادتمند و مدینۀ فاضله دور از تباهی و فساد مقرون به خیر و نیکی و عدالت که مطلوب انسان و محصول نهایی آفرینش است به وجود آمده، سرمشق و دستورالعمل دیگر از ملل شوند. بگذارند در حالات سه گانه موجود: پیشرفت، توقّف ، عقب نشینی، اقلاً اسلام عقب نشینی نکند. مصالحه شود با حفظ موجودیت حاضر و لو متوقّف باشد؛ چون جلوی پیشرفت اسلام را سرپرستان نالایق و حکام اسلام گرفتند. بگذارند اصالت رهبری که از بین رفت، اصالت قانون یعنی قرآن مجید مقداری که باقیمانده باقی بماند، تحریف نشود، محو نگردد. انتظار ملت این است که دُوَل و حکومت های اسلامی در قبال تهاجم دشمن از اسلام دفاع نمایند؛ نه اینکه خودشان مثل دزد داخلی در خفا و علن حمله نمایند و ضد اسلام رفتار نمایند.

عجبا این التماس از کیست و برای چیست؟!

التماس از دولت های کمونیست و یهود و نصاری نیست بلکه از دولت به ظاهر اسلام است که با اسلام ضدیت نکنند. به علت غفلت مسلمین روزگار به کجا رسید.

اجانب و دول صاحب منافع در ایران و سایر ممالک اسلامی بدانند که حرمت اسلام باید رعایت شود، نه رضایت حکام حاصل شود؛ اغفال نشوند که اگر با قدرت حاکمه ساختید کار تمام است، چنین نیست بلکه قدرت با ملت است، این نیرو گسترده و اصیل است. خواست ملت مقدم بر همه چیز حفظ کیان و موجودیت اسلام است؛ چون صلاح عالم و سعادت بنی آدم در سایه اسلام تأمین می شود.

البته در نظام کامل اسلام روابط با ملل و زندگی با اقلیت های مذهبی فصل مشخصی دارد که به عنوان رابطه بین المللی و ضابطه عمومی جهانی و رعایت حقوق متقابل بشری در سطح وسیع و عالی انسانی، حقوق همه ملت ها و امت ها را جمعاً و فرداً در سایه اخلاق و انصاف با ناموس کامل تعادل و تکامل، دور از ظلم و خودخواهی و اجحاف، به نحوی که به سعادت و صلاح انسانیت تمام شود حفظ و حراست می فرماید؛ از این نظر ملل می توانند در ظل قانون عادلانه اسلام عزیز از خیرات و برکات زندگی بهره مند شوند.

همه باید برای ترویج اسلام و اعلاء کلمه طیبه توحید و خداپرستی بکوشند؛ تا جهان طوفانی تعدیل و جامعه طغیانی، آرام شود، البته بر عقلاء محترم و علماء اعلام و برجستگان ملت فرض است که نوع این مسائل را علناً، کتباً و شفاهاً اعلام تا در برابر نسل آینده و خداوند مسئول نباشند و از نتیجه فوری نگرفتن و در طی این طریق و اداء وظیفۀ وجدانی و ایمانی اگر برخورد با مشکلات و خطرات نمایند که حتمی است عقب نشینی نکنند کما اینکه در طول تاریخ مخصوصاً در سنوات اخیره از افراد وظیفه شناس و دین دار و حق جو و شرافتمند و جمعیت های علاقه مند به حیثیت ملی و مذهبی تا حال کراراً انجام وظیفه شده است که این نامه قطره ای است از دریا.

امید است خداوند متعال مفاسد امور را به نحوی که خود می داند یا با اصلاح امر فرج حضرت حجت بن الحسن (ع) و یا با بذل عنایت خاصه آن جناب اصلاح فرمایند.

در خاتمه فاجعه اسف انگیز لبنان و تجاوز ناجوانمردانه و ظالمانه صهیونیسم که منجر به اشغال سرزمین مسلمین و مظلومیت آنها شد موجب تأثر شدید مسلمین بالخاصه روحانیت شده است؛ به عهده دول اسلامی است عموماً و عربی خصوصاً که استقبال ذلت نکرده بلکه با مسئولیت های سنگین که برعهده دارند در حد ممکن با وحدت و یکپارچگی از حقوق حقّۀ از دست رفتۀ مسلمین دفاع کامل نمایند. در ضمن طبقات شریف ملت مسلمان مخصوصاً ملت عزیز ایران همان طوری که مراجع عظام امر فرمودند، با مساعدت های همه جانبه بالخصوص مساعدت مالی وظیفه دینی خود را انجام دهند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

مورخه بیست و پنجم شهر ربیع الثانی 1398 هـ.ق

مطابق با پانزدهم فروردین 1357  هـ.ش

الاقل تقی الحسینی نصیری ـ العبد السید حسینعلی النبوی ـ الاحقر ابوالقاسم رحمانی ـ الاحقر محمد شاهرودی ـ الاحقر حسین الرحمانی ـ الاقل حسن سلطانی ـ محمود فاضلی  اشرفی ـ الاحقر الحاج محمّدی بادابسری ـ الاحقر ابوالحسن ایازی ـ الاحقر حسین محمّدی  لائینی ـ الاحقر الحجاج رضا صادقی گلوردی ـ زین العابدین فاضلی ـ الاحقر عبدالرحیم صادقی ـ الاحقر حبیب الله ... ـ الاحقر الحاج محمّد صالح مفیدی ـ حرره الفانی اسدالله زمانی کیاسری ـ الاقل عبدالله نظری خادم الشریعه ـ الاحقر حاج محمّد طاهر محمّدی ـ مفید روحانی زاده ـ الاحقر فیض الله دارائی ـ الاقل ولی الله رسکتی ـ الاحقر مصطفی مصطفوی قادی.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha