آيتالله عبدالله خائفي عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در گفت و گو با خبرگزاری«حوزه»، به ابعاد شخصیت علمی و اخلاقی مرحوم حضرت آیت الله فاضل لنکرانی پرداخت و گفت:ایشان از مستشکلین برجسته درس آيتاللهالعظمی بروجردی بودند. در یک بحث فقهی ایشان به مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی اشکال میکنند و آیتاللهالعظمی بروجردی آن ایراد را رد میکنند و آیتاللهالعظمی فاضل رد ایشان را هم رد میکنند؛ باز آیتاللهالعظمی بروجردی رد ایشان را رد میکنند تا بحث میرسد به جایی که آیتاللهالعظمی بروجردی میفرمایند: من باید تأمل کنم. روز بعد قبلاز شروع درس فرمودند: من اشکال آقای حاج شیخ محمد را که دیروز نقد و ابرام کردیم و من وعده دادم که مطالعه کنم، دیشب مطالعه کردم و دیدم حق با حاج شیخ محمد است.
* بررسی ابعاد وجودی و شخصیت علمی آيتاللهالعظمی فاضل لنکرانی
ایشان از دورهای که در محضر حضرت امام راحل و آيتاللهالعظمی بروجردی کسب علم مینمودند، درخشندگی خاصی داشتند. ایشان در همان جوانی درسهایی را که در طول روز از محضر بزرگان استفاده میکردند، شب که میشد همه را با اتکای به ذهن خود یادداشت میکردند؛ کلاس تدریس ایشان هم در همان جوانی مملو از طلاب بود و بحثهای بسیار دقیق و علمی داشتند؛ اما بنده متأسفانه سال 43 که اوایل نهضت حضرت امام ؟ق؟ بود به نجف رفتم و توفیق درک مباحث علمی ایشان را نداشتم. بعداز 27 سال سکونت و اقامت در حوزه علمیه نجف که به ایران برگشتم، کتب علمی و فقهی ایشان را به دقت مطالعه میکردم و دیدم که جداً ایشان فقیه کامل و مجتهدپرور بودند.
* مراحل چهارگانه شخصیت علمی و سیاسی
مرحله اول: ایشان وقتی در مباحث فقهی وارد میشدند، ابتدا در قالب حدیث و تفسیر وارد میشدند و در این دو منبع محققانه و کارشناسیشده وارد بحث میشدند. ایشان در علم حدیث بهخصوص در رجال و اسانید ید طولایی داشتند. آنطور که من مطالعه کردم، کتب فقهی ایشان را، ایشان بهطور منقح، روشن و شفاف رجال حدیث و اسانید حدیث را کارشناسانه تحقیق میکردند و مجعول را میشناختند و کنار میگذاشتند و روایاتی را که صحیح بود، بهکار میبستند؛ ولی در روایات صحیح برای استدلال هم به یک روایت اکتفا نمیکردند. ظاهراً این روش را هم از حضرت امام ؟ق؟ داشتند یا شاهد منحصربه فرد بودند و متفرد در این امر بودند. دلالت روایت را منطبق با قواعد میکردند و اگر چنانچه قابل تطبیق با قواعد بود اخذ میکردند و اگر منطبق نبود، به یک روایت دیگر متمسک میشدند.
در روایت دوم هم همین روش را بهکار میبردند؛ هم در سند و هم در دلالتش تا بالأخره متمرکز میشدند و در یک فتوا مستقر میشدند. بعداز تنقیح سند و دلالت روایات و تطبیق دادن با قواعد و اصول، مستقر و مستمر در یک فتوا میشدند و این کار فقهی ایشان بود در فقه.
در بخش دوم همین مرحله اولی هم، ایشان حیات جدیدی را به حوزههای علمیه بخشیدند. در رابطه با طرز ورود در فقه و خروج از آن و طرز ورود به مباحث علمی و فقهی و خروج از آن، یک حیات جدید و تازهای به حوزههای علمیه بخشیدند. بخش سوم از مرحله اول نیز آمادهسازی فقها و حوزههای علمیه بود، برای بهکار بردن روش اجتهاد و فقاهت. آنطور که من مطالعه کردم کتب فقهی ایشان را 27 سال بعداز مراجعت از نجف، این مراحل را در کتب فقهی ایشان یافتم و استفاده کردم.
مرحله دوم: در این مرحله ایشان در اصولشان؛ یک مبانی ویژهای داشتند که به حسب آن مبانی، اهداف اصول را بهطور شفاف و روشن بیان میکردند و مشخص میکردند که اهداف و فن این اصول در بهکار بستن در فقه چه معنا و هدفی دارد؟ با آن مبانی خاص و ویژهای که به کار میبستند، به جنگ مرحوم نایینی، آیتاللهالعظمی خویی ؟ق؟، مرحوم آقاضیا عراقی و همچنین امام ؟ق؟ که اینها از پهلوانان و اَبطال اصول بودند، میرفتند؛ یعنی فرمایشات این آقایان را بیان میفرمودند و بعداز آن به نقض و ابرام میپرداختند و در جایی که مخالف با اصول و مبانی خودشان بود، نقد میفرمودند و در جایی که موافق با مبانی و اصول خودشان بود ابرام میفرمودند و این هنری است که یک اصولی کامل که ایشان بودند، داشت.
مرحله سوم: این مرحله فعالیتهای سیاسی ایشان بود. ایشان در همان نوجوانی قبلاز اینکه به سن 20 سالگی برسند، به درجه اجتهاد رسیده بودند. در درس مرحوم آيتاللهالعظمی بروجردی من هم قبل از هجرت به نجفاشرف حضور داشتم و ایشان از مستشکلین برجسته درس آيتاللهالعظمی بروجردی بودند. در یک بحث فقهی ایشان به مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردیاشکال میکنند و آیتاللهالعظمی بروجردی آن ایراد را رد میکنند و آیتاللهالعظمی فاضل رد ایشان را هم رد میکنند؛ باز آیتاللهالعظمی بروجردی رد ایشان را رد میکنند تا بحث میرسد به جایی که آیتاللهالعظمی بروجردی میفرمایند من باید تأمل کنم. روز بعد قبلاز شروع درس فرمودند: من اشکال آقای حاج شیخ محمد را که دیروز نقد و ابرام کردیم و من وعده دادم که مطالعه کنم دیشب مطالعه کردم و دیدم حق با حاج شیخ محمد است. در آن زمان ایشان جوان 20 سالهای بود و شاید کمتر از آن بود.
بعد بر اساس نظریه مرحوم آيتاللهالعظمی فاضل بحث را بررسی میکردند و بر همین اساس فتوایشان را صادر میکردند. این خصوصیت و ویژگیای بود که ایشان در سن جوانی داشتند.
مرحله چهارم: ایشان یک شبکه ارتباطی بین اسلام، توحید و مردم ایجاد کرده بودند و مردم را با آن روش خاصشان آشنا کرده بودند، با آن رفتار و زندگی زاهدانهشان شبکه ارتباطی بین مردم و بین خداوند تعالی، توحید و اسلام ایجاد کرده بودند، این روشی بود که در کمتر فقها دیدیم.
ایشان برای اهداف امام و مستند کردن اهداف امام فعالیت زیادی کردند. تلاش و کوشش زیادی داشتند؛ بهطوری که شاید تبعید هم شده بودند که من البته اینجا نبودم؛ قطعاً هم همینطور که تبعید شدند، تحت فشار و شکنجههای زیادی قرار داشتند برای تثبیت فقاهت، علمیت و اهداف مقدس امام در نهضت و انقلاب. حقیقتاً ایشان هدف و مرام امام را تقویت بخشیدند و یک بازوی قوی برای امام بودند.
ایشان همچنین حیات جدیدی به فقه و اصول بخشیدند و حوزههای علمیه و فقها آماده کرده بودند برای به کار بستن روش فقه و فقاهت؛ فقهای امروز، حوزههای علمیه باید روش ایشان را الگو قرار بدهند.
* خدمات علمی و فرهنگی آيتاللهالعظمی فاضل ؟ق؟ در ایران و خارج از کشور
یکی از فعالیتهای علمی و حوزویشان، تأسیس مراکز علمی و فقهی بود که امروز ملاحظه میفرمایید که مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) ایشان در قم و در سایر بلاد و کشورها میدرخشد. در این مراکز رجالی همچون شخصیت خود ایشان در این مراکز دارند تربیت میشوند و اینها نمایانگر شخصیت علمی این مرد بزرگ هستند و این شخصیت بزرگ اسلام را معرفی میکنند که چنین شاگردانی و چنین تربیتیافتگانی در مکتب ایشان و در مراکز علمی ایشان، برای اسلام و پیشبرد اهداف اسلام مشغول به فعالیت هستند.
نظر شما