چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۹
 شیخ محمدتقی بافقی در نگاه امام خمینی (ره) / وقتی رضا شاه با چکمه وارد صحن حرم شده ودستور ضرب و شتم می‌دهد

حوزه/ آیت الله بافقی بی آنکه دستگیر شود، تحت نظارت و مراقبت قرار می‌گیرد تا آن که اعلامیۀ قدغن شدن امر به معروف و نهی از منکر توسط رضا شاه صادر می شود.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، نقل کرده اند که امام خمینی رحمه الله در درس اخلاق خود که روزهای چهارشنبه و پنج شنبه در مدرسه فیضیه تشکیل می شد، هر گاه می خواست مردی مجاهد و یک مؤمن حقیقی و انسان نمونه و پرهیزکار را معرفی کند، مرحوم بافقی را مثال می زد و می فرمود: «هر کس بخواهد در این عصر مؤمنی را زیارت و دیدار کند که شیاطین تسلیم او می شوند و به دست او ایمان می آورند، مجاهد بافقی را ببیند».

آیت الله بافقی، مبارزۀ خود با رضا شاه را با حربۀ امر به معروف و نهی از منکر شروع کرد. او در سال های اوج دیکتاتوری رضا شاه و در هنگامه‌ای ـ که وی آیت الله عبدالکریم حائری را تهدید به از بین بردن حوزۀ علمیۀ قم می‌کند ـ ابتدا با نوشتن نامه‌هایی ـ که با عنوان « از: آخوند بافقی، به: رضا شاه» آغاز می شد ـ او را از مخالفت با اسلام و بی توجهی به آئین دین بازمی‌دارد و در آخرین نامه با ذکر سورۀ التکاثر به شدت او را به رعایت احکام و شئونات اسلامی متذکر می‌شود. پس از این نامه، آیت الله بافقی بی آنکه دستگیر شود، تحت نظارت و مراقبت قرار می‌گیرد تا آن که اعلامیۀ قدغن شدن امر به معروف و نهی از منکر توسط رضا شاه صادر می شود. آیت الله بافقی با آگاهی از ممنوع شدن عمل به این دستور اسلامی، تمامی اصناف و کسبه را دعوت به تجمع و تحصن در حرم حضرت معصومه(س) کرده، پس از گردآمدن این اجتماع، با ذکر آیه ای از آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر، اجرای این دستور را بر تک‌تک مسلمانان به ویژه علما و طلاب واجب دانسته، آن را فریضۀ الهی و رضا شاه را فرعون زمان می‌خواند. پس از ایراد این سخنرانی، دولت عقب نشینی کرده، دستور جمع آوری اعلامیه و لغو قانون را صادر می کند.

اما مبارزۀ اصلی آیت الله محمد تقی بافقی با حکومت رضاشاهی هنگامۀ نوروز و لحظۀ تحویل سال 1307 ش / 1347 ق در حرم حضرت معصومه (س) رخ می‌دهد. در آخرین روز سال 1306 ش / 1346 ق همسر و دختران رضاشاه و تعدادی از خدمۀ دربار به حرم حضرت معصومه (س) رفته در غرفه‌های رواق ایوان آیینه جای می‌گیرند. چند دقیقه به تحویل سال مانده، چادرهای مشکی خود را با چادرهای سفید عوض می‌کنند و در انجام این کار تعلل می‌ورزند . انعکاس طرز پوشش آنها در آیینه‌های حرم همۀ حضار را متوجه بی‌حجابی آنان می‌کند. این واقعه با اعتراض واعظ حرم به نام سید ناظم و آیت الله بافقی مواجه شده، وی پیامی بدین مضمون خطاب به زنان دربار می فرستد:

« شما چه کسانید؟ اگر غیر از دین اسلامید پس دراین مکان شریف چه می کنید؟ و اگر مسلمانید پس در حضور چندین هزار جمعیت در غرفۀ حرم چرا "مکشفة الوجه و الشعر" نشسته اید؟ »

پیام مؤثر واقع نمی‌شود و آیت الله بافقی شخصاً به حرم رفته از زنان دربار می‌خواهد تا حرم را ترک کنند. همسر رضاشاه و همراهانش در اعتراض به این برخورد از رواق خارج شده به خانۀ تولیت می‌روند. رئیس شهربانی نیز بی درنگ، گزارش اغراق آمیزی از واقعه تهیه و به تهران ارسال می کند که توسط سرهنگ درگاهی دریافت می‌شود. در بعدازظهر همان روز سرهنگ درگاهی رضا شاه را ـ در حالی که از ساعت 4 بعدازظهر برای تشرف دستجات مختلف به منظور تبریک عید نوروز در قصر شخصی نشسته بود ـ مطلع می‌کند. رضاشاه بی فوت وقت و با خشمی آکنده از نفرت به سرهنگ بوذرجمهری دستور می‌دهد با یک گروهان پیاده، یک گروهان مسلسل و چند باطری توپخانه و آتشبار به سمت قم حرکت کرده، در یک کیلومتری شهر متوقف شود. خود نیز پس از گذشت اندکی زمان سوار خودرو شده عازم قم می‌شود. در این مسیر فقط تیمورتاش؛ وزیر دربار به همراه قائم المقام الملک رفیع با خودروی حاج مخبر السلطنه هدایت به دنبال شاه به سمت قم روان می‌شوند که پس از سه ساعت حرکت در ساعت 22 شب وارد قم می‌شوند. نظامیان در منظریه مستقر شده، به محاصرۀ حرم می‌پردازند. رضاشاه برخلاف رسم معمول با چکمه وارد صحن حرم شده به نظامیان دستور ضرب و شتم می‌دهد. خود نیز با عصای آهنین در دست به ضرب و شتم روحانیون می‌پردازد و جمعی از آنان را دستگیر و روانۀ زندان می‌کند. در این ماجرا رئیس شهربانی قم نیز به شدت توسط رضا شاه مضروب می‌شود. او سپس دستور می‌دهد آیت الله محمد تقی بافقی و واعظ حرم را دستگیر کرده به حضورش آورند. رضا شاه پس از ضرب و شتم ایشان، آیت الله بافقی را به توقیفگاه شهربانی در تهران روانه کرده و برای چند ماه محبوس می کند....

با  پایمردی آیت الله عبدالکریم حائری، آیت الله محمد تقی بافقی پس از گذشت شش ماه از محبس رها می شود. لکن این رهایی با تبعید وی به حضرت عبدالعظیم در شهرری به حبس ابدی تبدیل شده تا پایان عمر تحت نظر یک تن بازرس آگاهی به سر می‌برد. وی در مدتی که در شهر ری در تبعید به سر می برد، به مرمت مسجد کوچۀ زنگنه، مسجد نو، مسجد دروازه باباخان، مسجد محلۀ درویشی ها و مقبرۀ حجت الاسلام علی اکبر تفرشی پرداخت...

منبع: منبرهای حجت الاسلام سلطانی

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha