به گزارش خبرنگار خبرگزاری«حوزه» در یزد، حجت الاسلام رضا برنجکار در جمع اساتید حوزه علمیه خواهران و برادران و مسئولان و جمعی از بانوان طلبه استان یزد اظهار کرد: «نقش ائمه در پیدایش و گسترش علم کلام» یکی از مباحث اخیر مستشرقان است که موضع ائمه نسبت به علم کلام چه بوده است؟ برخی معتقدند که اساسا ائمه علم کلام را قبول نداشتند و یا اشکالاتی به برخی کتکلمان وارد می کردند و برخی در مقابل، دیدگاهشان این است که ائمه مؤسّس علم کلام هستند.
وی تبیین کرد: ائمه (علیهم السلام) نه تنها علم کلام را تأیید می کردند بلکه بنیانگذار علم کلام بوده اند و بزرگان علم کلام در طبقه اول هشام بن حکم وهشام بن سالم و قیس معاصر و...همه شاگردان امام صادق(ع) و امام باقر (ع)و امام سجاد (ع)بودند ولی با این اوصاف هنوز این بحث مطرح است که ائمه چه نقشی در پیدایش علم کلام داشته اند؟.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: قرآن به عنوان سرچشمه اول و اصلی علم کلام که اولین موضوعات کلامی از توحید تا معاد در قرآن مطرح شده و در قرآن به تفکر و تعقل در آیات اصرار می شود و انسان ها را به تعقل و تفکر در آیات الهی و نظم جهان فرا می خواند.
حجت الاسلام برنجکار گفت: در قرآن استدلالات کلامی متعددی در بحث توحید و غیره وجود دارد یا در خصوص معاد و یا در قرآن به پیامبر دستور می دهد که مجادله کن و «جادلهم بالتی هی احسن»؛ وقتی برخی از مردم از ائمه می خواستند که با علم کلام و جدال مخالفت کنند ولی ائمه می گفتند چگونه ما مخالف «کلام» باشیم در حالی که قرآن دستور به علم جهاد داده است؟ منتها ما با «جدال غیر احسن» مخالفیم و با اصل تکلم مخالف نیستیم.
*طرح مباحث علم کلام از سوی پیامبر و امام علی(ع)
وی خاطر نشان کرد: شروع کار در علم کلام «قرآن» است و هم خداوند خودش استدلال می کند و هم به پیامبر دستور می دهد که استدلال، مجادله کن و بحث کلامی را مطرح کن و پیامبر هم به این دستور عمل کرده و با ادیان مختلف از جمله با مشرکان، یهودیان و مسیحیان مناظرات متعددی داشته است و قبل از پیامبر هم پیامبران الهی مثل ابراهیم با ستاره پرستان مناظراتی داشته اند.
این استاد فیلسوف دانشگاه تهران بیان کرد: بعد از پیامبر حضرت علی(ع) در مباحث مختلف طرح بحث کردند و هم وارد بحث مناظراتی همچون صفات الهی می شدند که مباحث عمیقی در روایات و خطبه های ایشان موجود است.
حجت الاسلام برنجکار تصریح کرد: حتی معتزله اعتراف می کردند که ما مباحثمان را در« صفات و نفی صفات زائده بر ذات»از حضرت علی(ع) گرفته ایم و برخلاف اشاعره که صفات زائده» مطرح کرده بودند در حالی که در خطب امیر المؤمنین نفی شده بود:« کمال الاخلاص نفی الصفات امر».
وی افزود: متکلمان زیدیه هم اعتراف دارند که ما مباحث توحیدی را از حضرت علی(ع) می گرفتند و حتی در مباحث قضا و قدر و جبر و اختیار هم بنا به وجود روایتی، از حضرت امیر(ع) پیروی می کردند.
مترجم، مؤلف و پژوهشگر حوزهٔ دین، بیان کرد: ما در عبارت های متکلمان معتزله اعترافات متعددی را می بینیم و اسکافی یک متکلم معروف معتزلی قرن سوم است که می گوید بسیاری از متکلمان و سخنوران در خطبه های اعتقادی می گویند مطالبشان را از امیر المؤمنین (ع)گرفته اند.
حجت الاسلام برنجکار اظهار کرد: در یک موضع دیگر آموزه ای از حضرت علی(ع) تحت عنوان «خلقت لا من شیء » هست که این نظریه معتزله از همین عبارت امیر(ع) گرفته شده و فلاسفه ی نظریه صدور که «خلقت من شیء » بود در مقابل «خلقت من لا شیء » را مورد اشکال قرار می دادند و اهل بیت (علیهم السلام)هر دو را رد کردند و فرمودند که «خلقت لا من شیء» درست است و در حقیقت خلقت اصلی «ماده» ندارد.
پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، با بیام اینکه از اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم طبقه متکلمان شکل می گیرد که خیلی ها معتزلی و امامی بودند، ادامه داد: «اهل الحدیث اهل سنت» کسانی بودند که کارشان جمع آوری احادیث و دسته بندی احادیث بود و طبقه متکلمان در برابر اهل الحدیث شکل گرفت و این متکلمان از نص و آیات و روایات عبور می کردند و علاوه بر نقل روایات، شروع به نظریه پردازی هم می کردند.
حجت الاسلام برنجکار اضافه کرد: برخی این متکلمان بر اساس آیات و روایات، برخی هم الهام گرفته از نص قرآن و برخی هم الهام نگرفته از نص قرآن، به نظریه پردازی می پرداختند و این ها اصحاب کلام بودند که در قرآن«اصحاب الکلام» ذکر شده اند و این یک ویژگی بود که به نظریه پردازی و با عبور از نص، با طرح یک نظریاتی با هم نزاع می کردند به طور مثال یک نظریه « صفات زائد بر ذات»، « نفی صفات زائد بر ذات»، «جبر و اختیار» و « نقش عمل در ایمان» و ... بود و این ها بر خلاف محدثان وارد عرصه منازعه و جدال و مناظره می شدند در حالی که محدثان و اهل الحدیث اهل سنت آن را بدعت می دانستند.
وی تصریح کرد:معروف است جمله مالک بن انس که کسی در این باره از او پرسید ولی آنها معتقد بودند که حق سوال و جواب ندارید و بدعت است و وارد بحث و گفتگوی علمی و نظریه پردازی نباید شد و باید ایمان آورد در حالی که متکلمان وارد منازعه و بحث می شدند که یکی از مصادیق آن تکلم است.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: دسته ای از نصوص و روایات اهل بیت(علیهم السلام) در رد علم کلام است از جمله تعبیرهای«وای بر متکلمان»، «وای بر کسانی که قرآن و سنت را رها می کنند و مباحث نادرست را مطرح می کنند و به جای دفاع از دین مباحث غیر دینی را مطرح می کنند» که یونس بن یعقوب در حالی که یک اسلام شناس بود به عنوان یکی از مصادیقی است که امام صادق(ع) وی را به واسطه دارا نبودن شرایط از تکلم و جدال بازمی دارد.
حجت الاسلام برنجکار ادامه داد: امام صادق(ع) در یکی از ایام حج از یونس بن یعقوب می خواهد تا متکلمان را نزد وی بیاورد تا از روش مناظره آنان در دفاع از دین مطلع شود.
*سه آسیب تاریخی متکلمان از منظر روایات
استاد کلام دانشگاه تهران، روایات اسلامی درباره کلام را سه دسته دانست و گفت: علم کلام دچار سه آسیب شده که یکی از این آسیب ها بی توجهی به تعالیم قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) بوده است و امام صادق(ع) در این باره فرموده اند: وای بر متکلمان و کسانی که حرفهای ما را رها می کنند و بدون علم به دین و اسلام وارد عرصه مناظره و جدل می شوند.
حجت الاسلام برنجکار توصیه کرد: کسی که می خواهد وارد عرصه تکلم شود باید معارف قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) را فرا بگیرد و در این عرصه شاگردی کند و با تسلط وارد عرصه مناظره و تکلم شود.
وی تصریح کرد: یکی از اشکالات ائمه به متکلمان این بود که بدون مراجعه به اهل بیت(علیهم السلام) وارد عرصه مناظره و جدل می شدند و نظریات شخصی غیر دینی خود را دفاع می کردند و نه تنها به دین ضرر می زدند بلکه وقتی دیگران نظریه را نادرست می دیدند به دین هم اشکال می گرفتند.
*استفاده از روش های نادرست دومین آسیب تاریخی علم کلام
استاد کلام، دومین آسیب دامنگیر علم کلام را استفاده از «روش» های نادرست عنوان کرد و افزود: در همان مناظره که یونس بن یعقوب متکلمان را نزد امام صادق(ع)دعوت می کند یکی یکی بحث می کنند و همه موفق می شوند و امام (ع) به مؤمن طاق (از اصحاب امام سجاد، امام باقر و شاگرد امام صادق علیهم السلام)می فرمایند: تو قیاس کردی در حالی که این حکم سرایت نمی کند و روش شما درست نبود و به متکلم دیگری می گوید تفسیر به رأی از آیات قرآن کردی.
حجت الاسلام برنجکار تصریح کرد: بخشی از روایات که متکلمان را نقد یا مذمت کرده نسبت به روش های نادرست آنان بوده است و یا اساسا به برخی اجازه می دهد و به برخی روش درست را می آموزد؛ به طور مثال، در روایت دیگری امام (ع)می فرمایند:«جدال به غیر احسن» در یک مناظره گرچه به ظاهر آن متکلم پیروز شده است ولی مردم بعدا بررسی می کنند که بر اساس یک مطلب نادرست پیروز شد پس بقیه حرفهایش هم نادرست است و ضرر این پیروزی بیشتر خواهد بود.
وی ادامه داد: بعضی فلاسفه کار متکلمین را تنها جدل می پندارند در حالی که «هل یؤتی بالبرهان الا فی الجدال بالتی هی احسن» اصلا کلام وقتی درست است که در آن برهان و مقدمه یقینی و درستی باشد و علم کلام هم از مبانی برهانی استفاده می کند.
سخنران مراسم تشریح کرد: اختلاف در مصداق است و متکلمین بیشترین استدلالاتشان در مباحث غیر از توحید و عقل و ... را مبتنی بر «حسن و قبح عقلی» می دانند ولی فلاسفه یقینی و عقلی می بینند و استدلالاتشان را برهانی می دانند و فلاسفه حسن و قبح را عقلی نمی دانند و از مشهورات می دانند که در کتابهای منطقی حسن و قبح عقلی در ماده جدل بیان می شود لذا استدلالات متکلمین را جدل می نامند در حالی که طبق اعتقادات متکلمان این استدلالات برهانی است چون حسن و قبح را عقلی می دانند و از مشهورات عامه نمی دانند.
حجت الاسلام برنجکار افزود: فلاسفه ای که حسن و قبح را عقلی نمی دانند اصلا استفاده نمی کنند و این اختلاف در مصداق است؛ مثلا متکلمین چیزی را که عقلی می دانند فلاسفه جدلی می دانند، در حالی که جدلی نیست و متکلمی که ظلم را عقلا قبیح می داند پس می تواند استدلال کند که خدا این کار را انجام نمی دهد و جبر در این موضوع درست نیست و اگر جبر درست باشد این ظلم است و ظلم قبیح است پس در می یابیم که خداوند انسان ها را مجبور نمی کند و این یک برهان است.
*سومین آسیب علم کلام چیست؟/سه محور اصلی ائمه اطهار(ع) در ایجاد علم کلام
وی، سومین آسیب دامنگیر علم کلام از منظر روایات را «آسیب های اخلاقی» نام برد و گفت: کسی که مسلط بر روش های کلامی بوده ممکن است با غرور کاذب حالت محکوم کردن دیگران را داشته باشد و بارها در روایات توصیه شده که مجادله و خودنمایی نکنید و کلام نباید منحرف شود و کلام باید وسیله ای برای دفاع از دین باشد.
سخنران همایش علم کلام مهمترین عملکرد ائمه اطهار(ع) را در ایجاد علم کلام و ارتقای آن در تربیت شاگردان در سه محور دانست و افزود: «فهم اعتقادات و استنباط»، «تبیین و نظریه پردازی»و « دفاع و پاسخگویی» از جمله تلاش های ائمه اطهار(علیهم السلام) در زمینه علم کلام به شمار می رود.
حجت الاسلام برنجکار گفت: مهمترین کار ائمه تربیت شاگردان و بیان آموزه های اعتقادی بود که فهم اعتقادات و استنباط به عنوان محور اول به شمار می رود که اعتراف بسیاری از متکلمان را در تاریخ داریم مثل هشام بن سالم بعد از گفتگو با امام صادق(ع) در مورد توحید می گوید: در مسأله توحید بعد از گفتگو با امام (ع)در این موضوع عالم شدم و کسی نمی تواند بر من غلبه کند.
وی تصریح کرد: محور دوم «تبیین و نظریه پردازی» بود که با مقدمه چینی مطلب را به زبان مخاطب تبیین می کردند و محور سوم «دفاع و پاسخگویی به شبهات» بود که هشام بن حکم در ایام حج با یکی از علمای معتزلی مناظره می کند که دانشمند معتزلی از وی می خواهد در صورت پیروزی هر یک از طرفین مناظره، طرف مقابل به مذهب طرف پیروز مناظره درآید که هشام نمی پذیرد و می گوید اگر قادر به پاسخگویی نبودم نتیجه و پاسخ نهایی را از امام صادق(ع) دریافت می کنم که این مصداق تاریخی، ارجحیت متکلمان شیعی و داشتن یک مرجع برای پاسخگویی را نسبت به سایر فرق در ذهن تداعی می کند.
استاد علم کلام دانشگاه تهران گفت: محور سوم «دفاع و مجادله» است که صرفا جهت آموزش به سایر متکلمان روش مجادله هشام با عالم معتزلی از سوی امام صادق(ع) تأیید می شود و امام نظریه پردازی وی را به خاطر عدم تفسیر به رأی، تأیید می نمایند.
*ایجاد نظام کلامی مستقل از سوی ائمه اطهار با ارائه آموزه ها
حجت الاسلام برنجکار، « ارائه آموزه ها و نظام کلامی مستقل توسط ائمه اطهار علیهم السلام» را مورد تأکید قرار داد و گفت: این موضوع دو بخش «منابع قرآن و روایات» و « عقل و وحی» را شامل می شود و در حالی که اهل الحدیث اهل سنت که روایات اسلامی را بدون عقل به کار می بردند ولی ائمه ما نقش عقل را زیربنایی می دانند و ما نیز معتقدیم که عقل نباید مطلقا انکار شود.
وی ادامه داد: نقش قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) روشن است و عقل هم نقش زیربنایی دارد گرچه عقل نظری کافی نیست بلکه عقل عملی تأکید می شود و ما را در برابر حق تسلیم می کند که مصداق این موضوع در زمینه اثبات خداوند از نظر عقل نظری میسّر است و تسلیم در برابر خداوند از طریق عقل عملی ممکن خواهد بود.
مترجم، مؤلف و پژوهشگر حوزهٔ دین، تصریح کرد: پیامبران و ائمه اطهار (علیهم السلام) به عنوان «حجت بیرونی» و عقل به عنوان «حجت درونی» محسوب می شود که انسان را به تسلیم در برابر حق وا می دارد.
حجت الاسلام برنجکار بیان کرد: ائمه تأکید می کردند که عقل به تنهایی کافی نیست و مراجعه به قرآن و اهل بیت ضرورت دارد و ما باید بدانیم که «حدیث ثقلین» بهترین شاهد این موضوع است که پیامبر فرمودند اگر می خواهید به سعادت برسید باید به قرآن و سنت تمسک جویید که این دو از هم جدا نیستند.
وی افزود: ما می دانیم که این دو موضوع قرآن و سنت از عقل هم جدا نیستند و همچنان که قرآن و سنت با هم هستند وحی و عقل هم با هم هستند و عقل می گوید باید به شریعت عمل کنیم و از هم جدا نیستند و این سه منبع «عقل و وحی» و «قرآن» و «روایات» باید با هم باشند.
این استاد حوزه و دانشگاه در علم کلام تشریح کرد: به طور مثال جزئیات معاد صرفا کار وحی است و عقل، وحی را می فهمد و عقل همه جا در فهم قرآن و روایات نقش اساسی دارد.
حجت الاسلام برنجکار آموزه های ائمه اطهار (علیهم السلام) را در ایجاد علم کلام شامل توحید، سیر آفاق و انفس، استدلالات برهان نظم جهان، معرفت فکری و عقلی در روایات، حسن و قبح عقلی، لاجبر ولاتفویض الامر بین المرین، قضا و قدر، قضا و قدر تشریعی و تکوینی، و...برشمرد و در پایان به سئوالات شرکت کنندگان پاسخ داد.
انتهای پیام/313/47
نظر شما