به گزارش خبرگزاری «حوزه»، معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در شماره 157 کتاب «ره توشه راهیان نور» ویژه ماه رمضان ۱۴۳۹، به ارائه مقالات در موضوعات گوناگون پرداخته که در شماره های گوناگون تقدیم حضور علاقه مندان می گردد.
اشاره
وقتی در روایات، از امری تعبیر به «پرچم اسلام»[1] و «ستون دین»[2] میشود، انتظار میرود در جامعۀ اسلامی همچون پرچمی برافراشته، مورد توجه ویژه قرار گیرد و حق آن ادا شود؛ اما درواقع شاهد هستیم که به تعبیر مقام معظم رهبری: «ایرانیان مؤمن، هرگز به نماز پشت نکرده و این نعمت بزرگ خدا را ناسپاسی ننمودهاند؛ لیکن حق نماز نیز غالباً چنانکه باید، گزارده نشده است.»[3]
با توجه به اهمیت و جایگاه نماز، ضروریست به علل و زمینهها و آثار این بیتوجهی نگاهی داشته باشیم، تا حرکتی باشد در راستای ارتقای اقامۀ نماز در جامعه، از وضعیت فعلی به جایگاه حقیقی آن.
منظور از سهلانگاری در نماز، ترجمۀ «استخفاف» و «تهاون» است[4] و قدر متیقن آن، سبکشمردن و بیتوجهی به قضاشدن نماز است؛ لذا با عنوان «تارک» متفاوت است؛ زیرا تارک کسیست که کاملاً نماز را کنار گذاشته است. از آنجا که سهلانگار، تقیدی ندارد و گاهی آن را ترک میکند، در اصل ترک نماز با تارک مشترک بوده و ممکن است شامل عواقب ترک نماز شود. از سویی این سهلانگاری، در صورت درماننشدن به ترک کلی نماز نیز میانجامد؛ لذا لازم است آثار ترک کلی نماز برای او بیان شود.
الف) عوامل سهلانگاری در نماز
عوامل متعددی برای بیتوجهی یا ترک نماز وجود دارد؛ اما سه علت اساسی آن بیان میشود.
1. تغییر اولویتها
رسانههای غربی بر پایۀ نگاه اومانیستی و مادی به زندگی، در پی القای نگاه خود دربارۀ زندگی به مخاطبان خویش هستند. در این نظام فکری، از آنجا که محور انسان است، والاترین گزارههای اخلاقی نیز بر پایۀ سود انسانها چیده شده است. در این نگاه، نماز امری شخصی و در رتبۀ اولویتیِ پایینیست و نه از آن جهت که دستور خداوند است، بلکه فقط برای دستیابی به آرامش است که به آن توجه میشود. امروزه چنان نگاه انسانگرایی و لذتگرایی از سوی ابزارهای رسانهای و فضای مجازی، گسترش یافته که در زندگی برخی مسلمانان، اولویت را در بهدستآوردن هرچه بیشترِ تجملات و لذتهای شهوانی و زودگذر مشاهده میکنیم. نزدیکشدن به این نگاه، ثمری جز دوری از نگاه الهی و توحیدی و فراموشی نیازهای واقعی انسان ندارد.[5]
در مقابل، نگاه توحیدی تمام شئون انسان را در ارتباط با خداوند تعریف میکند؛ حتی کمکرسانی به انسانها. این بینش، انسان را بندۀ خداوند میداند و کمک به او را در راستای اطاعت و کسب رضایت الهی ترسیم میکند. در همین جهانبینیست که قبولی تمامی اعمال در گرو قبولی نماز است. ابوبصیر از امام صادق نقل میکند: «إنَّ أَوَّلَ ما يُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلاةُ فَإنْ قُبِلَتْ قُبِلَ ما سِواها؛[6] اولین عملى که محاسبه مىگردد، نماز است. اگر نماز قبول شود، دیگر اعمال نیز قبول میشود و اگر رد شود، آنها نیز رد خواهد شد.»
در تفکر توحیدی، نماز در برنامۀ زندگی، اولویت مقدمی بر دیگر کارها دارد. امیرمؤمنان میفرماید: «لَيْسَ مِنْ عَمَلٍ أَحَبَّ إلَى اللهِ مِنَ الصَّلاةِ لاتَشْغَلَنَّكُمْ عَنْ أَوْقاتِها أُمُورُ الدُّنْيا فَإنَّ اللهَ ذَمَّ أَقْواماً اسْتَهانُوا بِأَوْقاتِها فَقالَ الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ يَعْني غافِلينَ اسْتَهانُوا بِأَوْقاتِها؛[7] هیچ عملی در نزد خداوند محبوبتر از نماز نیست. مبادا امور دنیایى، شما را از اوقات آن بازدارد! چراکه خداوند گروهى را که به انجام نماز در اوقات آن بیاعتنایی کردهاند، سرزنش کرده و فرموده کسانی هستند که در انجام نمازشان سهل انگارند، یعنی غافلاند و به اوقات نماز بیاعتنا هستند.» تربیتیافتگان این مکتب، نماز را در اولویت زندگی قرار میدهند؛ آنان نهتنها نماز را مانع پیشرفت امور زندگی نمیدانند، بلکه آن را پیشبرندۀ مسائل زندگی و کمککننده به حل مشکلاتشان نیز میدانند.
مرحوم «آیتالله زنجانی» نقل کردهاند که «آقای سیدجبلعاملی» مدرسهای در دمشق تأسیس کردند تا دانشآموزان شیعه، در آن تحت نظر ایشان درس بخوانند. «آقای حاج سیداحمد مصطفوی» که از تجار بازار قم بود، گفت: «من از خود سیدمحسن امین جبلعاملی شنیدم که یکی از تربیتیافتگان مدرسۀ ما، برای تحصیل علم طب به آمریکا رفت. او از آنجا نامه نوشت که چند روز پیش امتحان داشتیم. مدتی در نوبت نشستم؛ ولی متوجه شدم که اگر به همان حال در انتظار بنشینم، نمازم فوت میشود. ناچار برخاستم که آمادۀ نماز شوم. بعضی از کسانی که با من در نوبت بودند، پرسیدند: «کجا میروی؟» گفتم: «یک تکلیف دینی دارم (نماز) که نزدیک است وقتش بگذرد.» گفتند: «امتحان هم وقتش میگذرد! بعد از این جلسه، دیگر جلسهای تشکیل نخواهد شد.» گفتم: «هرچه میخواهد بشود! من باید این تکلیف الهی و آسمانی را انجام دهم و هیچ راه و بهانهای برای انجامندادنش ندارم.» بالأخره رفتم و مشغول خواندن نماز شدم. اتفاقاً هیئت ممتحنه متوجه شدند که بهاندازۀ ادای یک وظیفۀ مذهبی غیبت کردهام؛ لذا گفتند که چون این جوان در وظیفۀ خود جدیست، شایسته نیست او را از امتحان محروم کنیم. برای تقدیر و تشویق وی، لازم است جلسۀ خصوصی برای امتحانش تشکیل دهیم. این بود که جلسۀ دیگری تشکیل دادند و من امتحان دادم. سیدمحسن امین پس از نقل این جریان، فرمود: «من در مدرسه، چنین شاگردانی تربیت کردهام که اگر به دریا بیفتند، دامنشان تر نمیشود.»[8]
زبانحال این مؤمنان را حافظ اینگونه بیان میکند:
اوقات خوش آن بود که با دوست بهسررفت |
|
|
|
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود[9] |
|
2. عدم درک حقیقتِ بیتوجهی به نماز
زشتیِ بیتوجهی و ترک نماز، بسیار بیشتر است از آنچه در اذهان عموم مردم است. از امام صادق پرسیدند که چرا شما به زناکار کافر نمیگویید و تارک نماز را کافر میدانید؟ حضرت فرمود: «چون زناکار و شرابخوار، این گناهان را بهعلت لذت نفسانی و غلبۀ شهوت انجام میدهند؛ ولی کسی که نماز را ترک میکند، قصدش لذت بردن نیست و هدفش سبکشمردن و دهنکجی به دستور خداست. وقتی سبکشمردن دستور خدا واقع شد، کفر واقع میشود.»[10]
حقیقتِ بیتوجهی به نماز، بیتوجهی به خداوند و کفر است؛ البته با این تفاوت که رسماً اعلام برائت از خداوند نکرده و احکام کفر بر او بار نمیشود؛ اما حقیقتی مشترک با او دارد.
در روایتی دیگر، آن حضرت به «عبید بن زراره» فرمودند: «گناهان کبیره در کتاب حضرت علی، هفت گناه معرفی شده است: کفر، قتل، عاق والدین، رباخواری، خوردن مال یتیم، فرار از جهاد و لاابالیگری بعد از پذیرش اسلام.» عبید پرسید: «خوردن یک درهم از مال یتیم بدتر است، یا ترک نماز؟» حضرت فرمود: «ترک نماز!» پرسید: «پس چرا ترک نماز بین این هفت گناه نیست.» حضرت فرمود: «اولین مورد چه بود؟» عرض کردم: «کفر!» فرمود: «تارک نماز بدون علت، کافر است.»[11]
3. توجه افراطی به مهربانی خدا
علت اینکه برخی، بیتوجهی به نماز را آنچنان سنگین نمیشمارند، این است که خداوند را چندان عزیز و باوقار نمیدانند! برخی با توجه افراطی به مهربانی خدا، در تصورشان پروردگار خود را مؤظف به مهربانی میانگارند؛ آنهم به شکلی که خود میپسندند. در حالی که قرآن «رحیم» را همراه «عزیز»[12] میآورد: «الْعَزیزُ الرَّحیم». این همراهی سیزدهبار در قرآن تکرار شده است.
از نشانههای این نگاه افراطی آن است که آیات قرآن نیز، بهصورت بخشی و تکبُعدی مورد توجه قرار میگیرد؛ برای مثال بسیاری از افراد، با این فراز قرآن آشنایی دارند: «اُدْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛ مرا بخوانید تا (دعاى) شما را بپذیرم»؛ اما ادامۀ آیه را نمیدانند. این فراز، همان رحیمبودن الهی را یادآور میشود و ادامۀ آن، عزت و قدرت الهی را بیان میکند. آیۀ شریفه این است: «وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ إنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ؛[13] و پروردگار شما گفته است که مرا بخوانید تا (دعاى) شما را بپذیرم. کسانى که بر عبادت من تکبّر مىورزند، به زودى با ذلّت وارد دوزخ مىشوند.»
هرچند خداوند، سفرۀ رحمت خویش را باز کرده و همه را دعوت به استفاده از آن نموده؛ اما اینگونه نیست که اگر کسی از روی تکبر به آن بیتوجهی کند، از او درگذرد؛ بلکه او را به بدترین عذاب دچار میکند! زیرا عزیز است و عزت دارد. البته این ابهت و عزت، مهربانی او را شیرینتر جلوه میکند.
ب) عواقب سهلانگاری در نماز
سهلانگاری در نماز، عواقب جبرانناپذیری برای انسان در دنیا و آخرت دارد. پیامبر اکرم فرمودند: «إنَّ أَرْبَعَةً مِنَ الذُّنُوبِ يُعاقَبُ بِها فِي الدُّنْيا قَبْلَ الآخِرَةِ تَرْكَ الصَّلاةِ وَ أَذَى الْوالِدَيْنِ وَ الْيَمينَ الْكاذِبَةَ وَ الْغَيبَة[14]؛ چهار گناه است که قبل از آخرت در دنیا نیز عقوبت دارد: ترک نماز، اذیت پدر و مادر، قسم دروغ و غیبت.» بنابراین اینگونه نیست که سهلانگاران در نماز، باید منتظر قیامت باشند تا عقوبت خود را درک کنند؛ بلکه آثار بیتوجهی به نماز، پیوسته همراه انسان است؛ هرچند متوجه آن نباشند. همین که به نماز بیتوجه هستند و احساس نیازی به آن ندارند، خود بزرگترین عذاب است. همانند داستان آن کافر و حضرت شعیب که مولوی به شعر درآورده است:
آن یکی میگفت در عهد شعیب |
|
که خدا از من بسی دیدهست عیب |
چند دید از من گناه و جُرمها |
|
وَز کرم یزدان نمیگیرد مرا |
حق تعالی گفت در گوش شعیب |
|
در جواب او فصیح از راه غیب |
که بگفتی چند کردم من گناه |
|
وَز کرم نگرفت در جُرمم إله |
عکس میگویی و مقلوب ای سفیه |
|
ای رها کرده ره و بگرفته تیه |
چند چندت گیرم و تو بیخبر |
|
در سَلاسِل ماندهای پا تا به سر[15] |
1. ضعف قدرت خودکنترلی
با توجه به اطلاعات بهدستآمده از پروندۀ شخصیتی نوجوانان بزهکار (گروه سنی پانزده تا هجده سال) کانون اصلاح و تربیت تهران، ملاحظه میشود که تنها دهدرصد آنان نماز میخوانند. جالب اینکه بین افراد نمازخوان، بیشتر جرائمی مانند تصادف، نزاع و درگیری دیده میشود؛ آنهم بهصورت اتفاقی.[16]
از آنجا که عامل اصلی ارتکاب جرم، عدم قدرت کنترل در جرائم است، این آمار از قدرت نماز در تقویت خودکنترلی و ضعف آن در صورت دوری از نماز خبر میدهد. پیامبر فرمودند: «مادامی که آدمی نمازهای پنجگانۀ خویش را در وقت خود بگزارد، شیطان از او ترسان و گریزان است؛ اما زمانی که آن نمازها را تباه کند، شیطان بر او دست مییابد و به سوی گناهان بزرگش میکشاند.»[17]
قرآن نیز این پیامد را تجربهای تاریخی میداند و در تبیین ریشۀ نابودی و گمراهی اقوام ناخلف، میفرماید: «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیّاً؛[18] پس از آنان، فرزندان ناشایستهاى روى کار آمدند که نماز را تباه کردند و از شهوات پیروى نمودند. آنان بهزودى گمراهى خود را خواهند دید.»
با توجه به گسترش آسیبهای اجتماعی در فضای مجازی و پایینبودن امکان نظارت بیرونی در این فضا، امروزه اهمیت تقویت خودکنترلی، بیشتر نمود یافته است؛ به همین علت از بهترین راهکارها برای ازبینبردن آسیبهای فضای مجازی، انسدادن افراد با نماز است. از سویی ترک نماز، نزدیکشدن به شیطان و ضعف خودکنترلی را در پی دارد که زمینۀ ارتکاب جرمهای مجازی را بیشتر میکند.
2. نابودی اعمال نیک انسان
همانگونه که در روایات، نماز شرط قبولی اعمال است، ترک آن نیز موجب نابودی دیگر اعمال نیک بیان شده است. حضرت رسول اللّه میفرماید: «مَنْ تَرَكَ صَلاتَهُ حَتَّى تَفُوتَهُ مِنْ غَيْرِ عُذْرٍ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُه[19]؛ هر کس نمازش بدون عذر فوت شود، عملش نابود شده است.»
هرچند عمل خیر آثاری دارد، بهرهبردن از آثار کامل دنیوی و اخروی اعمال، در گروه نماز است؛ لذا تارکان نماز، بیشترین حسرت را در قیامت خواهند خورد؛ آنگاه که شاهد حبط (نابودی) اعمالشان خواهند شد.
3. بیبهرهشدن از شفاعت اهل بیت
امید نهایی مؤمنان برای سعادت، شفاعت اهل بیت و بهرهمندنشدن از آن، خسارت جبرانناپذیریست. پیامبر رحمت فرمودند: «لايَنالُ شَفاعَتي مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلاتِهِ وَ لايَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ لاوَاللهِ[20]؛ به شفاعت من نمیرسد کسی که نماز را سبک بشمارد و به خدا قسم، سر حوض کوثر بر من وارد نخواهد شد!» امام صادق نیز نقل میکنند که آن حضرت، این هشدار را در حساسترین لحظات زندگی، یعنی هنگام وفاتشان نیز تأکید کردند[21].
«حمیدة المُصَفّا» همسر امام صادق و مادر حضرتِ موسی بن جعفر: هستند. این بانویِ فقیه و پرهیزگار، کنیزی بودند که امام باقر7، به امام صادق7 بخشیدند؛ اما چنان ظرفیت رشد داشت که همسر بزرگوارشان، بانوان را برای آگاهی از مسائل شرعی به او ارجاع میدادند. ایشان در روایتی مشهور نقل کردهاند که امام صادق نیز، در آخرین لحظات عمر شریفشان فرمودند: «همانا شفاعت ما، به کسی که در نماز کوتاهی کند نمیرسد!»[22]
بنا بر این روایات، میتوان گفت که سختترین عقوبتِ ترک نماز، محرومشدن از آخرین امیدِ مؤمنان، یعنی شفاعت است؛ امیدی که حتی بعد از نابودی اعمال نیک نیز، پابرجاست و ناامیدی از آن است که رشتۀ امید را کاملاً گسسته میکند.
نویسنده: حجتالاسلام والمسلمین هادی عجمی
[1]. رسول خدا9: «عَلَمُ الایمان الصلاة.» (تاجالدین شعیرى، جامع الأخبار، ص 73)
[2]. رسول خدا9: «إنَّ عَمُودَ الدِّینِ الصَّلاةُ.» (حرّ عاملى، وسائل الشیعة، ج 4، ص 35)
[3]. پیام مقام معظم رهبری به چهارمین اجلاس نماز، 10/ 6/ 1373.
[4]. در روایتی از امام باقر، استخفاف و تهاون، مترادف هم دانسته شده است: «لاتَتَهاوَنْ بِصَلاتِکَ فَإنَّ النَّبِی قالَ عِنْدَ مَوْتِهِ لَیسَ مِنِّی مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلاتِهِ...؛ دربارۀ نمازت سستی نکن که پیامبر فرمود، از من نیست کسی که دربارۀ نمازش کوتاهی کند.» (کلینی، الکافی، ج 3، ص 269)
[5]. «وَ لاتَکونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ.» (سوره حشر، آیۀ 19)
[6]. کلینی، الکافی، ج 3، ص 268.
[7]. شیخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 610.
[8]. احمد زنجانی، الکلام یجر الکلام، ج 2، ص 35.
[9]. دیوان غزلیات حافظ، ص 293، شماره غزل 216.
[10]. کلینى، الکافی، ج 2، ص 386.
[11]. همان، ص 278.
[12]. «عَزیز»، کسى است که در اثر نیرومندى، امرش غالب و جارى است و مقهور نمىشود. (راغب اصفهانى، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج 2، ص 591)
[13]. سوره غافر، آیۀ 60.
[14]. حسین نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 16، ص 40.
[15]. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر دوم، بیت 3368.
[16]. حمید محمدیفرد، مجلۀ اصلاح و تربیت، ش 34، ص 5.
[17]. «لایَزالُ الشَّیْطانُ ذَعِراً مِنَ الْمُؤْمِنِ ما حافَظَ عَلَی الصَّلَواتِ الْخَمْسِ فَإذا ضَیَّعَهُنَّ تَجَرَّأَ عَلَیْهِ فَأَدْخَلَهُ فِی الْعَظائِمِ.» (کلینی، اصول کافی، ج 3، ص 269)
[18]. سوره مریم، آیۀ 59.
[19]. شعیری، جامع الأخبار، ص 73.
[20]. کلینى، الکافی، ج 6، ص 400.
[21]. احمد برقى، المحاسن، ج 1، ص 79.
[22]. حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 4، ص 27.