به گزارش خبرگزاری «حوزه»، معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در شماره 157 کتاب «ره توشه راهیان نور» ویژه ماه رمضان ۱۴۳۹، به ارائه مقالات در موضوعات گوناگون پرداخته که در شماره های گوناگون تقدیم حضور علاقه مندان می گردد.
شرایط زندگی در عصر حاضر، به شکلی است که حضور زنان و دختران در همه امور اجتماعی اجتنابناپذیر شده است و قشر زنان و دختران، نزدیک به نیمی از نیروهای فعال و کارآمد جامعه را تشکیل میدهند. در این شرایط، وجود برخی مسائل و آسیبهای فردی و اجتماعی، همچون: فرار از خانه، روابط نامشروع، ازدواج ناموفق و طلاق، دامنگیر جامعه دختران و زنان شده است که پیامدهای ناگواری را در جامعه به دنبال خواهد داشت.[1] بنابراین، در چنین شرایطی توجه به تربیت درست و اسلامی دختران، امری ضروری بوده و موجبات رشد، بالندگی و امنیت جامعه را در پی خواهد داشت.
شاید بتوان گفت شروع تربیت فرزند، از زمان انعقاد نطفه آغاز میشود و چنین مسئولیتی، متوجه مادر است. خداوند متعال وظایف و دستورات و راهنماییهایی را برای مادر در زمان بارداری و شیردهی[2] قرار داده است. در این مدت، کودک مستقیماً از مادر تغذیه میکند و مادر مسئول حفظ دو نفر است و دو تکلیف دارد؛ یکی برای خود و دیگر برای کودک. او موظف است که غذای حلال به کودک بدهد و خود نیز از حلال مصرف کند؛ زیرا تغذیه مادر، در شیر او اثر میگذارد. این قاعده، در غذای روح نیز جاری است؛ چراکه فکر و اندیشه گناه و حرام و همچنین خاطرات تلخِ مادر، در فرزند او تأثیر بدی خواهد گذاشت. بنابراین، هر مادری موظف است که اندیشهها و بینشهای خود را تعالی بیشتری بخشد.[3]
محمدتقى مجلسى که از علماى بزرگ اسلام است، در تربیت فرزندش اهتمام فراوان داشت. شبى براى نماز و عبادت به مسجد جامع اصفهان رفت و فرزند خود را نیز به همراه برد. فرزند بازیگوش در حیاط مسجد ماند و به بازی پرداخت. وى مشک پُر از آبى را که در گوشه حیاط مسجد قرار داشت، با سوزن سوراخ کرد و آب آن را به زمین ریخت. با تمامشدن نماز، وقتى پدر از مسجد بیرون آمد، با دیدن این صحنه، ناراحت شد. دست فرزند را گرفت و به سوى منزل رهسپار شد. رو به همسرش کرد و گفت: «مىدانید که من در تربیت فرزندم دقت بسیار داشتهام. امروز عملى از او دیدم که مرا به فکر واداشت. با اینکه در مورد غذایش دقت کردهام که از راه حلال به دست بیاید، نمىدانم به چه دلیل دست به این عمل زشت زده است! حال بگو چه کردهاى که فرزندمان چنین کارى را مرتکب شده است.»
زن کمى فکر کرد و عاقبت گفت: «راستش هنگامى که فرزندمان را در رحم داشتم، یک بار وقتى به خانه همسایه رفتم، درخت انارى که در خانهشان بود، توجه مرا جلب کرد. سوزنى را در یکى از انارها فرو بردم و مقدارى از آب آن را چشیدم.» پدر با شنیدن سخن همسرش، آهى کشید و به راز مطلب پى برد.[4]
تربیت، یعنی مدیریت اراده. هدف از تربیت دختران در اسلام، علاوه بر خودسازی و پرورش باورهای دینی، آشنایی آنان با مهارتها و شیوههای زندگی است؛ تا در زندگی آیندهشان به عنوان یک همسر، مادر و شهروند موفقِ جامعه اسلامی نقشآفرینی نمایند.[5] بنابراین، در تربیت دختران، چهار هدف از اهمیت خاص برخوردار است:
از آنجایی که تربیت دختران در خانواده، غالباً جهتگیری احساسی و عاطفی دارد و آنان بیشتر به اطاعت و پذیرش تشویق میشوند، زمینه رشد عقلی و تجربه اندیشهورزی کمتری نسبت به پسران دارند. بنابراین، توجه به رشد و تقویت تعقل دختران امری ضروری است؛ چرا که آنان مادران و مربیان جامعه آینده هستند و بیش از دیگران به تفکر و تعقل نیاز دارند تا بتوانند هم خود و هم فرزندان خویش را از گمراهی و لغزش بازدارند.[6]
آنچه در تریت دینی مورد توجه است، رشد و تقویت باورها و ارزشهای دینی است. با پرورش دینی و آموزههای اعتقادی و عبادی، بذر ایمان در دختران نهادینه خواهد شد؛ به دیگر سخن، تربیت ایمانی، یعنی همیشه و همه جا با خدا زیستن و به یاد خدا بودن. رسیدن به چنین بینشی، موجب میشود تا دختران به تقوای الهی نایل شده و زیست مؤمنانهای را تجربه کنند.
پیامبر گرامی اسلام9 فرموده:
افتَحوا عَلى صِبیانِکم أوَّلَ کلِمَةٍ بـ لا إلهَ إلَّااللَّهُ؛[7] ... زبان کودکانتان را نخستین بار با کلمه «لا إله إلّااللَّه» باز کنید.
همچنین امام باقر و امام صادق8 فرمودهاند:
چون پسر به سه سالگى رسید، باید به او بگویند: هفت مرتبه بگو: لا إله إلّااللَّه. سپس، رهایش کنند تا سه سال و هفت ماه و بیست روزِ او کامل شود. سپس، باید به او بگویند: هفت مرتبه بگو: محمّد رسول اللَّه. پس، او را رها کنند تا چهار سالش تمام شود. آنگاه باید به او بگویند: هفت مرتبه بگو: صلّى اللَّه على محمّد وآله. سپس، رهایش کنند تا پنج سال او تمام شود. آنگاه از او بپرسند: دست چپ و راستت کدام است؟ اگر شناخت، باید صورتش را به سمت قبله برگردانده، به او بگویند: سجده کن. سپس، رهایش کنند تا هفت سال او تمام شود. پس، وقتى هفت سال او تمام شد، باید به او بگویند: صورت و دو دستت را بشوى.[8]
با توجه به پژوهشهای صورتگرفته، علت فرار دختران، کمبود محبت و عدم احساس تعلق و وابستگی عاطفی با اعضای خانواده بیان شده است. همچنین، دلیل دوستیهای نامشروع دختران و پسران نیز همین عامل است.[9] بنابراین، توجه به احساسات و عاطفه دختران و پرورش صحیح آن، از اهمیت ویژهای برخوردار بوده که در پرتوی محبت و مهربانى اعضای خانواده، بهویژه مادر میسر خواهد بود. از سوی دیگر، مدیریت و رهبری صحیح احساسات و عاطفه در دختران، موجب شایستگی آنان در وظایفشان میشود؛ زیرا دختران امروز، مادران و مربیان آیندهاند و پرورش عاطفی در آنان برای ایفای نقش همسری مادری، از ضروریات تربیتی به شمار میآید.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ9 أَحِبُّوا الصِّبْیانَ وَارْحَمُوهُمْ وَإِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ شَیئاً فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ لَا یدْرُونَ إِلَّا أَنَّکمْ تَرْزُقُونَهُم؛[10] رسول اکرم9 فرمود: کودکان را دوست بدارید و به آنها مهربانی کنید و هرگاه به آنان وعده دادید، وفا نمایید؛ زیرا آنها شما را روزیدهنده خود میدانند.
نقش الگویی زن در جامعه، بسیار بااهمیت است؛ زیرا تأثیرگذاری او، چه در نقش همسر و مادر و چه به عنوان شهروند جامعه اسلامی، انکارناپذیر است. تربیت اخلاقی دختران، مهم است؛ چه اینکه اگر آنان پاک و مهذب باشند، پسران نیز پاک و مهذب خواهند بود.[11] بنابراین، پرورش فضیلتهای اخلاقی همچون: صبر، حیا، عفت، گذشت، عزت نفس، بخشش، صداقت، مسئولیتپذیری، قناعت و آراستگی ظاهری در رشد و کمال انسانی دختران نقش بسزایی ایفا میکند.
آنچه در تبیین شیوههای تربیتی فرزندان مهم است، توجه به نگرش و رفتارهای والدین به عنوان مولفهای تأثیرگذار در تربیت است؛ به عبارت دیگر، هر آنچه در سبک و شیوه زندگی والدین، بهخصوص مادر، در منظر دختر خانه است، بر تربیت او مؤثر خواهد بود. با توجه به این امر، میتوان روشهای تربیتی را در شش عنوان: الگودهی، احترام و تکریم، بازی، تغافل، نصیحت و موعظه، تشویق و تنبیه، بیان نمود.
الگوهای تربیتی، همان رویکردهای کلی است که شاکله و روح حاکم بر رفتار والدین و مربیان را تشکیل میدهد. دانشمندان چهار الگوى تربیتى برای فرزندان ارائه نمودهاند.[12] در اینجا ضمن اشاره به این چهار مورد، الگوی پنجمی را نیز یادآور میشویم که به نظر نویسنده از سایر الگوها، کاملتر است.
یک. الگوى تربیتى مبتنى بر سختگیرى
فرزندانی که با این شیوه تربیت میشوند، از نظر عاطفى و روانى، دچار اضطراب و افسردگى خواهند شد؛ چون کمتر محبت میبینند؛ البته به جهت سختگیرى، شاید افرادی پُرتلاش و مسئولیتپذیر شوند.
دو. الگوى تربیتى مبتنى بر محبت و عدم قاطعیت
در این الگو، حق، همیشه با فرزند است و هرچه میخواهد، در اختیارش میگذارند. فرزندانی که با این شیوه تربیت میشوند، انسانهایی ضعیف النفس، وابسته و پُرتوقع خواهند شد و در برابر مشکلات، مقاوم و صبور نیستند. این افراد در زندگى خانوادگى و اجتماعى، بهشدت دچار مشکل خواهند شد؛ هرچند از نظر عاطفى، کمتر احساس کمبود کنند.
ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه مردان بلا کش باشد[13]
سه. الگوى تربیتى مبتنى بر عدم محبت و عدم قاطعیت
فرزندانی که با این شیوه تربیت میشوند، به لحاظ عاطفى، دچار اختلال هستند؛ زیرا محبت نمىبینند و به دلیل اینکه قاطعیت در تربیت آنان وجود نداشته است، احتمال بزهکارى و رفتارهای ناهنجار در آنان بسیار بالاست.
چهار. الگوى تربیتى مبتنى بر محبت و قاطعیت
دانشمندان، این الگو را بهترین الگوى تربیت کودک میدانند؛ زیرا در این شیوه، فرزندان، هم به لحاظ عاطفى تأمین میشوند و هم افرادی پرتلاش، صبور و مسئولیتپذیر خواهند شد.
پنج. الگوى تربیتى مبتنى بر محبت، قاطعیت و کرامت
بر اساس منابع اسلامی، الگوی پنجمی قابل ارائه است. این الگو، مبتنى بر محبت، قاطعیت و کرامت است. مهمترین ویژگی این الگو، «تکریم» است. تکریم، به معنای احترامگذاشتن به فرزند و ارزش قائلشدن براى اوست. کودک یا نوجوانی که محترم شمرده شود، به احساسِ خودْارزشمندى، عزت و کرامت نفس دست مییابد و خود را به گناه و زشتىها آلوده نمىکند.
مَن کَرُمَت علیه نفسُهُ هانت علیه شَهَواتُهُ؛[14] هر کس احساس بزرگواری کند خواهش های نفسانی برایش بی مقدار می نماید.
اوّلین و مهمترین الگوی تربیتی برای یک دختر، مادر اوست. یک مادر چه بخواهد و چه نخواهد، فرزند دخترش، بهخصوص در دوران کودکی، از او تقلید میکند. شیوه الگودهی برای دختران، اثر تربیتی بیشتری دارد؛ زیرا آنان در آینده نقشهای مادری و همسری را بر عهده خواهند گرفت. بنابراین، شاید اوّلین قدم مؤثر در تربیت فرزندان، اصلاح رفتار والدین، بهویژه مادر است. رفتار مادر با پدر، نوع آرایش و پوشش مادر در خانه و اجتماع، ادبیات کلامی مادر با دیگران و خلاصه شخصیت ظاهری و باطنی مادر، از جمله مواردی است که همیشه در مقابل دیدگان فرزندان است.[15]
فرزند شما، دختر باشد یا پسر، زشت باشد یا زیبا، باهوش باشد یا کمهوش، باید او را پذیرفت و حرمت و کرامت او را ارج نهاد؛[16] زیرا این کرامت را خداوند در بدو خلقت به او داده[17] و او نیازمند احترام و تکریم است. تکریم و بزرگداشت فرزند، از شیوههای زمینهسازی و شخصیتدادن به جایگاه و منزلت او در خانواده و جامعه است. اهمیت این موضوع بهویژه در دوران نوجوانی، بسیار نمود پیدا میکند؛ زیرا در این دوره، او به دنبال کسب هویت است. از ویژگی مهمّ این روش، بهویژه در تربیت دختران، بهرهمندی والدین از محبت کلامی و غیرکلامی در روابط خود با دختران است؛[18] به عبارت دیگر، مهرورزیدن به دختران نوجوان، نوعی تکریم شخصیت آنان است. بنابراین، تلاش کنیم که متناسب با روحیات و خلقیات نوجوان، هویت او را گرامی بداریم تا او را در مسیر صحیح هدایت نماییم.[19]
رسول اکرم9 فرمود: «أَکرِمُوا أَوْلَادَکمْ وَأَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ یغْفَرْ لَکمْ؛[20] فرزندان خود را احترام کنید و با آنان مؤدّب برخورد نمائید. تا خداوند شما را بیامرزد.»
در ادامه، به نمونههایی از تکریم فرزندان اشاره میکنیم:
سلامکردن به کودکان؛[21]
اجازه خواستن از کودکان برای استفاده از وسایل آنها؛
پذیرش دعوت کودکان و دعوت از آنان برای مهمانی؛
با احترام صداکردن؛
شرکت در بازی کودکان؛
مشورتگرفتن از آنها در برخی امور.
بازی، از نیازهای طبیعی کودک و عاملی مهم در رشد او به شمار میآید. توجه به بازی کودکان و همراهشدن با آنان، از سفارشهای پیامبر رحمت9 است.
«مَنْ کانَ عِنْدَهُ صَبِی فَلْیتَصَابَ لَهُ؛[22] کسی که کودکی دارد، باید با او بازی کند.»
چونکه با کودک سر و کارت فتاد |
|
|
|
هم زبان کودکان باید گشاد[23] |
|
این شیوه، بیشتر در مرحله تمهید و آمادهسازی، یعنی سنین کودکی و نوجوانی فرزندان مورد استفاده قرار میگیرد. کودکان در هنگام بازی، بسیاری از مهارتهای زندگی آیندهشان را میآموزند؛ به بیان دیگر، بازی، ابزاری است که موجب افزایش ادراک و شناخت کودک به خود و دیگران میشود. همچنین، در بازی میتوان به نقاط ضعف و قوت دختران پی برد؛ برای نمونه، دختران احساسات، عواطف و محبت خود را در بازی با عروسک یا همسالانشان بروز میدهند. بنابراین، اگر یک مادر به جایگاه بازی در تربیت کودک خود توجه داشته، مهارتهای لازم را در این امر فرا گرفته باشد، به گسترده ترین توانمندی دست یافته است.[24]
امام صادق7 فرمود: «دَعِ ابنَک یلعَب سَبعَ سِنینَ، وَیؤَدَّب سَبعَ سِنینَ وَألزِمهُ نَفسَک سَبعَ سِنین... ؛[25] بگذار فرزندت هفت سال بازى کند، هفت سال تربیت شود و هفت سال، او را با خود، همراه بدار... .»
تغافل، شیوهای از برخورد والدین با رفتارهای نامطلوب فرزندان است؛ یعنی چشمپوشی و نادیدهگرفتن این گونه رفتارها. غالباً فرزندان دختر، شرم و حیای بیشتری نسبت به پسران دارند. ازاینرو، استفاده از این شیوه، تأثیر مطلوبتری در حذف رفتارهای منفی آنان خواهد داشت.
انسان به دلیل ویژگیهای مادیِ زندگی خود، همیشه در معرض جهل، غفلت، گمراهی و فساد قرار دارد. بهرهگیری از پند، موعظه و نصیحت، در غفلتزدایی او بسیار مؤثر خواهد بود. دختران نیز از این قاعده مستثنا نیستند؛ بلکه به لحاظ وابستگی عاطفی به والدین، نصیحتپذیرترند. بنابراین، در تربیت دختران، بهرهگیری از پند، موعظه و نصیحت، بسیار اثربخش خواهد بود. در منابع دینی، از موعظه به عنوان: زندهکننده قلب، بیداربخش، جلادهنده دل و برطرفکننده غفلت نام برده شده است.[26]
تشویق و تنبیه، یک نوع ابزار تربیتی است؛ اما به دلیل کاربرد فراوان و نتیجهبخش بودن آن، به عنوان یک روش مطرح میشود. با بهرهگیری از این شیوه میتوان رفتارهای مطلوب را تثبیت کرد و رفتارهای نامطلوب را حذف نمود. برخی از والدین در استفاده از تشویق و تنبیه، زیادهروی میکنند و یا در جای مناسب، تشویق یا تنبیه مناسب را بهکار نمیبرند و نتیجهای هم نمیگیرند. بنابراین، استفاده بجا و مناسب از تشویق و تنبیه، شرط لازم در این روش است تا در نهایت، رفتارهایی بر اساس تعقل و تفکر را ثمر بخشد.[27] آنچه در این شیوه حایز اهمیت است و نتیجه را دوچندان میکند، بهرهگیری از ابزار محبت و مهرورزی است؛ به این معنا که هم در تشویق و هم در تنبیه، روح حاکم بر رفتار مربی، محبت و عشق باشد. از این شیوه، در بسیاری از موضوعات همچون: رعایت نظم، حیا و عفاف میتوان بهره گرفت.
رسول اکرم9 فرمود: «جُبِلَتِ الْقُلُوبُ عَلَى حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَیهَا وَبُغْضِ مَنْ أَسَاءَ إِلَیهَا؛[28] دلها بر دوستداشتن کسى که به آنها نیکى کند و نفرتداشتن از کسى که به آنها بدى کند، سرشته شدهاند.»
همچنین، رسول مهربانی9 فرموده: «مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَکَأَنَّما أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ إِسْماعِیلَ؛[29] کسى که دخترش را خوشحال کند، مثل آن است که بندهاى از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده باشد.»
گویند خانوادهاى از دست فرزند شرورشان کلافه شده بودند و پدر نیز هر بار او را به باد کتک مىگرفت؛ به امید اینکه بر اثر تنبیه، دست از کارهاى زشتش بردارد؛ اما فایدهاى نداشت. روزى پدری که از دست فرزند شرورش به تنگ آمده بود، دست فرزند خود را گرفت و نفسزنان، نزد حضرت ابوالحسن7 آورد و از وى شکایت کرد. حضرت فرمود: «فرزندت را نزن.» مرد از خودش پرسید: پس، چگونه فرزندم را تربیت کنم! امام ادامه داد: «براى ادبکردنش از او دورى و قهر کن.»[30] امام فرمود: «ولى مواظب باش که قهرت زیاد طول نکشد و هرچه زودتر با فرزندت آشتى کن.»[31]
نویسنده: حجتالاسلام والمسلمین کاظم مطلبی
[1]. محمد احسانی، «تربیت زنان و دختران در سیره معصومین:»، ماهنامه طوبی، ش 26، ص67.
[2]. سوره بقره، آیه 233.
[3]. عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جمال و جلال، ص 136.
[4]. حسین مظاهری، خانواده در اسلام، ص 161.
[5]. ر.ک: داوودی، سیره تربیتی پیامبر9 و اهلبیت:، ج 2، ص 34؛ حاجی دهآبادی و جعفری، «مسائل تربیتی دختران از منظر قرآن و روایات»، بانوان شیعه، ش 18؛ محمد احسانی، «تربیت زنان و دختران در سیره معصومین:»، ماهنامه طوبی، ش 26، ص 67.
[6]. حاجی دهآبادی و جعفری، «مسائل تربیتی دختران از منظر قرآن و روایات»، بانوان شیعه، ش 18.
[7]. محمد محمدی ریشهری، حکمتنامه کودک، ص 138.
[8]. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 281.
[9]. فرحناز فردوسیان و علیاصغر مهری، «بررسی علل فرار دختران از منزل و ارائه راهکارهایی برای مقابله با آن»، فصلنامه علمی تخصصی دانش انتظامی، ش 7؛ فاطمه زوارهای، «عوامل مؤثر بر فرار دختران از خانه»، پژوهشنامه مددکاری اجتماعی، ش 7.
[10]. کلینى، الکافی، ج 6، ص 49.
[11]. علی قائمی، اسلام و تربیت دختران، ص 128.
[12]. پل هاک، موفقیت در تربیت فرزندان، ص 61.
[13]. غزلیات حافظ، تصحیح: خطیب رهبر، ص 215، ش 159.
[14]. ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ص 278.
[15]. محمدرضا شمشیری، «تربیت دختران در آئینه روایات معصومین:»، فصلنامه تحقیقات جدید در علوم انسانی، ش 9، ص 139.
[16]. علی قائمی، اسلام و تربیت دختران، ص 250.
[17]. سوره اسراء، آیه 70.
[18]. طبرسى، مکارم الأخلاق، ص 221.
[19]. محمدرضا شمشیری، «تربیت دختران در آئینه روایات معصومین:»، فصلنامه تحقیقات جدید در علوم انسانی، ش 9، ص 139.
[20]. طبرسى، مکارم الأخلاق، ص 222.
[21]. پیامبر اکرم9فرمود: «پنج چیز است که تا هنگام مرگ از آنها دست بر نخواهم داشت: ... سلامکردن به کودکان، تا سنّتى باشد پس از من.» (صدوق، امالی، ص 71)
[22]. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 483؛ همچنین، امام علی7 فرمود: «مَنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ صَبَا؛ کسی که فرزندی دارد، باید با او کودکی کند.» (کلینی، الکافی، ج 6، ص 50)
[23]. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر 4، بیت 2577.
[24]. حسینیزاده، سیره تربیتی پیامبر9 و اهلبیت:، ج 1، تربیت فرزند، ص 122.
[25]. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 492.
[26]. داوودی، سیره تربیتی پیامبر9 و اهلبیت9، ج 2، تربیت دینی، ص 194.
[27]. محمدرضا شمشیری، «تربیت دختران در آئینه روایات معصومین:»، فصلنامه تحقیقات جدید در علوم انسانی، ش 9، ص 139.
[28]. ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ص 37.
[29]. طبرسى، مکارم الأخلاق، ص 221.
[30]. حلى، عدة الداعی، ص 89.
[31]. بذرافشان، صد حکایت تربیتی، ص 18.